|

بنیان‌گذاری یک الگو

پژمان موسوی

در عصر تفتیده تهرانِ بیستم تیرماه، هیچ چیز جز تعهد یک سردبیر نمی‌توانست مخاطبان یک مجله‌ قدیمی را گردهم آورد؛ تعهدی که یک مجله به نویسندگان و مخاطبانش دارد؛ تعهدی که گمشده‌ این روزگار است و شاید دلیلی بر بی‌رونقی اوضاع‌واحوال مطبوعات کاغذی در زمانه ما. این خیلی طبیعی است که هر مجله‌ای منتشر می‌شود که خریده شود، که خوانده شود و مهم‌تر از همه بتواند بر مخاطبان و اوضاع‌واحوال یک کشور تأثیر بگذارد. اما این اصلا طبیعی نیست که یک مجله هر سال از مخاطبانش بپرسد که به نظرشان کدام ترجمه بهترین ترجمه سال از نگاه شما بود؟ شما کدام مطلب تألیفی را بر دیگر مطالب ترجیح دادید؟ و مهم‌تر از آن چرا؟ این یعنی شمای مخاطب همه‌چیز ما هستید؛ این شما هستید که به ما «نقشه راه» می‌دهید که چه نوع مطالبی را می‌پسندید، کدام مترجمان و مؤلفان را بر دیگران ترجیح می‌دهید، طرح چه موضوعاتی برایتان اولویت دارد و چه نوع مطالبی جایش در مجله‌ موردعلاقه‌تان نیست. می‌دانید اینها را که گفتم اصلا چیز ساده‌ای نیست. در بیشتر مجلات سازوکار این‌گونه است که خود سردبیر یا حداکثر هیئت تحریریه می‌نشینند و برای هر شماره تصمیم می‌گیرند و اصولا مخاطب را درگیر فرایند تولید محتوا نمی‌کنند. حتی بعد از انتشار هم نمی‌پرسند کدام مطلب را پسندیدید یا نپسندیدید و مهم‌تر از آن چرا؟ اگر هم بکنند، کلیشه‌ای و پیش‌پاافتاده این کار را می‌کنند. «نگاه نو» اما به یاد مهتاب میرزایی، دختر فقید سردبیر آن، از سال 86 تا امروز که می‌شود 12 سال، در جایزه‌ای که به نام «جایزه مهتاب میرزایی» نام‌گذاری شده است، همه‌ساله مخاطبانش را درگیر محتوا می‌کند و بر اساس نظراتشان، بهترین‌های سال را انتخاب و در مراسمی از آنها تقدیر می‌کند. امسال هم در مراسمی که عصر پنجشنبه برگزار شد، مخاطبان «نگاه نو»، جایزه بهترین مطلب ترجمه در سال 97 را به محمد غفاری، جایزه بهترین مطلب تألیفی در سال 97 را به بایزید مردوخی، جایزه بهترین نقد کتاب در سال 97 را هم به آرمان نهچیری اهدا کردند. تارا الله‌وردی‌آشتیانی جایزه جوان‌ترین همکار «نگاه نو» در سال 97 را گرفت و از حسن کریم‌زاده هم به پاس 20 سال همکاری داوطلبانه با «نگاه نو» تقدیر شد.
خیلی‌ها آمده بودند؛ عزت‌الله فولادوند بود، گلی امامی بود، حسین معصومی‌همدانی، رضا رضایی، احمد زیدآبادی، هرمز همایون‌پور، نصرالله کسراییان، مژده دقیقی، آبتین گلکار، محمد دهقانی، سیاوش شهشهانی، یوسف ثبوتی، نرگس انتخابی، روزبه زهرایی، فرخنده حاجی‌زاده و خیلی‌های دیگر. یک جای بزرگ هم خالی بود: محمدعلی موحد که به دلیل حضور در ترکیه نتوانسته بود در مراسم مثل هر سال حاضر باشد.
الگویی که «نگاه نو» بنیان نهاده است برای نسل امروز روزنامه‌نگاری ایران باید مثل یک چراغ راه باشد؛ اینکه مخاطب را ارج گذاریم، او را درگیر فرایند تولید محتوا کنیم و چیزی را منتشر کنیم که او از ما می‌خواهد: نه در حرف که در عمل. شاید این‌گونه بتوان دوباره بین مخاطب و نشریات مکتوب آشتی ایجاد کرد، به‌ویژه در زمانه‌ای که پلتفرم رسانه‌ها در فضای مجازی بر رابطه دوسویه تولیدکنندگان محتوا و مخاطب بنیان نهاده شده است و ما از قافله جا می‌مانیم اگر این‌گونه نباشیم. علی میرزایی و علی میرزایی‌ها را ارج نهیم برای این بنیان‌گذاری و راهشان را به شیوه خودمان ادامه دهیم؛ راهی که بی‌شک، هم تیراژ می‌آورد، هم نشریات را از حالت یک‌سویه به حالت دوسویه و تعاملی بدل خواهد کرد.

در عصر تفتیده تهرانِ بیستم تیرماه، هیچ چیز جز تعهد یک سردبیر نمی‌توانست مخاطبان یک مجله‌ قدیمی را گردهم آورد؛ تعهدی که یک مجله به نویسندگان و مخاطبانش دارد؛ تعهدی که گمشده‌ این روزگار است و شاید دلیلی بر بی‌رونقی اوضاع‌واحوال مطبوعات کاغذی در زمانه ما. این خیلی طبیعی است که هر مجله‌ای منتشر می‌شود که خریده شود، که خوانده شود و مهم‌تر از همه بتواند بر مخاطبان و اوضاع‌واحوال یک کشور تأثیر بگذارد. اما این اصلا طبیعی نیست که یک مجله هر سال از مخاطبانش بپرسد که به نظرشان کدام ترجمه بهترین ترجمه سال از نگاه شما بود؟ شما کدام مطلب تألیفی را بر دیگر مطالب ترجیح دادید؟ و مهم‌تر از آن چرا؟ این یعنی شمای مخاطب همه‌چیز ما هستید؛ این شما هستید که به ما «نقشه راه» می‌دهید که چه نوع مطالبی را می‌پسندید، کدام مترجمان و مؤلفان را بر دیگران ترجیح می‌دهید، طرح چه موضوعاتی برایتان اولویت دارد و چه نوع مطالبی جایش در مجله‌ موردعلاقه‌تان نیست. می‌دانید اینها را که گفتم اصلا چیز ساده‌ای نیست. در بیشتر مجلات سازوکار این‌گونه است که خود سردبیر یا حداکثر هیئت تحریریه می‌نشینند و برای هر شماره تصمیم می‌گیرند و اصولا مخاطب را درگیر فرایند تولید محتوا نمی‌کنند. حتی بعد از انتشار هم نمی‌پرسند کدام مطلب را پسندیدید یا نپسندیدید و مهم‌تر از آن چرا؟ اگر هم بکنند، کلیشه‌ای و پیش‌پاافتاده این کار را می‌کنند. «نگاه نو» اما به یاد مهتاب میرزایی، دختر فقید سردبیر آن، از سال 86 تا امروز که می‌شود 12 سال، در جایزه‌ای که به نام «جایزه مهتاب میرزایی» نام‌گذاری شده است، همه‌ساله مخاطبانش را درگیر محتوا می‌کند و بر اساس نظراتشان، بهترین‌های سال را انتخاب و در مراسمی از آنها تقدیر می‌کند. امسال هم در مراسمی که عصر پنجشنبه برگزار شد، مخاطبان «نگاه نو»، جایزه بهترین مطلب ترجمه در سال 97 را به محمد غفاری، جایزه بهترین مطلب تألیفی در سال 97 را به بایزید مردوخی، جایزه بهترین نقد کتاب در سال 97 را هم به آرمان نهچیری اهدا کردند. تارا الله‌وردی‌آشتیانی جایزه جوان‌ترین همکار «نگاه نو» در سال 97 را گرفت و از حسن کریم‌زاده هم به پاس 20 سال همکاری داوطلبانه با «نگاه نو» تقدیر شد.
خیلی‌ها آمده بودند؛ عزت‌الله فولادوند بود، گلی امامی بود، حسین معصومی‌همدانی، رضا رضایی، احمد زیدآبادی، هرمز همایون‌پور، نصرالله کسراییان، مژده دقیقی، آبتین گلکار، محمد دهقانی، سیاوش شهشهانی، یوسف ثبوتی، نرگس انتخابی، روزبه زهرایی، فرخنده حاجی‌زاده و خیلی‌های دیگر. یک جای بزرگ هم خالی بود: محمدعلی موحد که به دلیل حضور در ترکیه نتوانسته بود در مراسم مثل هر سال حاضر باشد.
الگویی که «نگاه نو» بنیان نهاده است برای نسل امروز روزنامه‌نگاری ایران باید مثل یک چراغ راه باشد؛ اینکه مخاطب را ارج گذاریم، او را درگیر فرایند تولید محتوا کنیم و چیزی را منتشر کنیم که او از ما می‌خواهد: نه در حرف که در عمل. شاید این‌گونه بتوان دوباره بین مخاطب و نشریات مکتوب آشتی ایجاد کرد، به‌ویژه در زمانه‌ای که پلتفرم رسانه‌ها در فضای مجازی بر رابطه دوسویه تولیدکنندگان محتوا و مخاطب بنیان نهاده شده است و ما از قافله جا می‌مانیم اگر این‌گونه نباشیم. علی میرزایی و علی میرزایی‌ها را ارج نهیم برای این بنیان‌گذاری و راهشان را به شیوه خودمان ادامه دهیم؛ راهی که بی‌شک، هم تیراژ می‌آورد، هم نشریات را از حالت یک‌سویه به حالت دوسویه و تعاملی بدل خواهد کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها