|

«شمس‌اردکانی»؛ وزیر ردی دولت‌ها

سیدشهاب‌الدین طباطبایی

اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک یا دیپلماتي اقتصاددان چندان تفاوتی نمی‌کند؛ او بعضی وقت‌ها غیرقابل تحمل است؛ وقتی پای منافع ملی به میان می‌آید، صراحت لهجه‌اش برای خیلی‌ها که یا سوادش را ندارند یا منافعشان ایجاب نمی‌کند، غیرقابل تحمل می‌شود. به دور از دعواهای سیاسی دیدگاه‌ها و نظراتش را درباره هرآنچه در اقتصاد و انرژی منافع کشور را تأمین می‌کند می‌گوید اما با مدیران نالایق و سیاسی‌کار، بی‌ملاحظه دعوا می‌کند. بی‌پروا سخن‌گفتنش از موضوعات ملی و منافع کشور بدون توجه به گرایشات سیاسی مدیران عالی، البته بعضی جاها برایش گران تمام شده اما خودش را به پُست ارزان نفروخته است. یکی از سمت‌هایش در دولت‌های مختلف وزیر ردّی است! چون فهمیده‌اند که بعضی وقت‌ها غیرقابل تحمل می‌شود!
مدیران زیادی را سراغ داریم که قبل از جلوس ایده‌های ناب و رؤیاهای بزرگی داشته‌اند. بعد از آن یا به دلایل مختلف دچار فراموشی شده‌اند، یا مطالبات دوروبری‌ها و نزدیکانشان فرصتی برای اجرای آن ایده‌ها نگذاشته یا فقط در حد ایده‌پرداز بوده‌اند و اطمینان به توان مدیریتی‌شان از اساس اشتباه بوده است یا استادان دانشگاهی فراوانی را می‌شناسیم که با وجود تبحر و تسلطشان در تدریس واقعا توان اداره یک کارواش را هم نداشته‌اند و به وزارت و امثال آن هم رسیده‌اند و نتیجه‌اش را با گوشت و پوست و استخوان و بلکه با اعصابمان لمس کرده‌ایم. او از آن دسته‌ای است که هم کلاس درسش جذاب و آموزنده و البته سخت است، هم مدیریت اجرائی‌اش را می‌توان به‌عنوان نمونه تدریس کرد. یکی از شاگردانش تعریف می‌کرد در کلاس درس وقتی دکتر گفت فقط قرار است به زبان انگلیسی صحبت کنیم، ایراد گرفتم که ما فارسی‌زبان هستیم، دکتر گفت پس مقدمه گلستان سعدی را بخوانید و در مقابل ناتوانی‌مان، از حفظ شروع به خواندنش کرد. وقتی وارد جزیره قشم می‌شوید، بعد از تقریبا 26 سال هنوز از او به‌عنوان مدیر موفقی یاد می‌کنند که هم درست مدیریت کرد هم نخورد و البته او هنوز هم برای درختانی که مدیران نالایق قلع و قمع کرده‌اند، اقامه دعوا می‌کند. درختانی که بعضی‌هایشان را وقتی مدیرعامل مقتدر قشم بوده، به دست خودش کاشته است.
آنچنان سرحال و قبراق و منظم حرف می‌زند که جز آنجا که از تجربیات سال‌های دورش می‌گوید، سن‌وسالش به چشم نمی‌آید. پابه‌پای جوان‌ترها وقت و انرژی می‌گذارد و این هم از خصوصیات اردکانی او سرچشمه‌ می‌گیرد! هنوز هم ایده‌های قابل اجرای نابی دارد که مطابق تغییرات دنیا به‌روزشان می‌کند. این روزها پای حرف‌هایش که می‌نشینی، با وجود طبع گرم و خوش‌ذوقی‌اش در انتخاب جملات و با وجود همچنان امیدواربودنش به آینده، عجیب تلخ می‌شوی، آنجا که از فرصت‌هایی می‌گوید که به‌راحتی در دعواهای بیهوده سیاسی و جناحی نابود شده یا با نظرات غیرکارشناسی به تهدید تبدیل شده‌اند. اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک یا دیپلماتي اقتصاددان، چندان تفاوتی نمی‌کند؛ تجربه‌های علی شمس‌اردکانی در اقتصاد و دیپلماسی را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت؛ تجربه‌هایی که شاید برای امروزمان به کار آید و‌ روز تولدش، بهانه‌ای برای یادآوری آنهاست. تجربه‌هایش شانه‌ای است که باید قبل از کچل‌شدنمان به دستمان برسد!

اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک یا دیپلماتي اقتصاددان چندان تفاوتی نمی‌کند؛ او بعضی وقت‌ها غیرقابل تحمل است؛ وقتی پای منافع ملی به میان می‌آید، صراحت لهجه‌اش برای خیلی‌ها که یا سوادش را ندارند یا منافعشان ایجاب نمی‌کند، غیرقابل تحمل می‌شود. به دور از دعواهای سیاسی دیدگاه‌ها و نظراتش را درباره هرآنچه در اقتصاد و انرژی منافع کشور را تأمین می‌کند می‌گوید اما با مدیران نالایق و سیاسی‌کار، بی‌ملاحظه دعوا می‌کند. بی‌پروا سخن‌گفتنش از موضوعات ملی و منافع کشور بدون توجه به گرایشات سیاسی مدیران عالی، البته بعضی جاها برایش گران تمام شده اما خودش را به پُست ارزان نفروخته است. یکی از سمت‌هایش در دولت‌های مختلف وزیر ردّی است! چون فهمیده‌اند که بعضی وقت‌ها غیرقابل تحمل می‌شود!
مدیران زیادی را سراغ داریم که قبل از جلوس ایده‌های ناب و رؤیاهای بزرگی داشته‌اند. بعد از آن یا به دلایل مختلف دچار فراموشی شده‌اند، یا مطالبات دوروبری‌ها و نزدیکانشان فرصتی برای اجرای آن ایده‌ها نگذاشته یا فقط در حد ایده‌پرداز بوده‌اند و اطمینان به توان مدیریتی‌شان از اساس اشتباه بوده است یا استادان دانشگاهی فراوانی را می‌شناسیم که با وجود تبحر و تسلطشان در تدریس واقعا توان اداره یک کارواش را هم نداشته‌اند و به وزارت و امثال آن هم رسیده‌اند و نتیجه‌اش را با گوشت و پوست و استخوان و بلکه با اعصابمان لمس کرده‌ایم. او از آن دسته‌ای است که هم کلاس درسش جذاب و آموزنده و البته سخت است، هم مدیریت اجرائی‌اش را می‌توان به‌عنوان نمونه تدریس کرد. یکی از شاگردانش تعریف می‌کرد در کلاس درس وقتی دکتر گفت فقط قرار است به زبان انگلیسی صحبت کنیم، ایراد گرفتم که ما فارسی‌زبان هستیم، دکتر گفت پس مقدمه گلستان سعدی را بخوانید و در مقابل ناتوانی‌مان، از حفظ شروع به خواندنش کرد. وقتی وارد جزیره قشم می‌شوید، بعد از تقریبا 26 سال هنوز از او به‌عنوان مدیر موفقی یاد می‌کنند که هم درست مدیریت کرد هم نخورد و البته او هنوز هم برای درختانی که مدیران نالایق قلع و قمع کرده‌اند، اقامه دعوا می‌کند. درختانی که بعضی‌هایشان را وقتی مدیرعامل مقتدر قشم بوده، به دست خودش کاشته است.
آنچنان سرحال و قبراق و منظم حرف می‌زند که جز آنجا که از تجربیات سال‌های دورش می‌گوید، سن‌وسالش به چشم نمی‌آید. پابه‌پای جوان‌ترها وقت و انرژی می‌گذارد و این هم از خصوصیات اردکانی او سرچشمه‌ می‌گیرد! هنوز هم ایده‌های قابل اجرای نابی دارد که مطابق تغییرات دنیا به‌روزشان می‌کند. این روزها پای حرف‌هایش که می‌نشینی، با وجود طبع گرم و خوش‌ذوقی‌اش در انتخاب جملات و با وجود همچنان امیدواربودنش به آینده، عجیب تلخ می‌شوی، آنجا که از فرصت‌هایی می‌گوید که به‌راحتی در دعواهای بیهوده سیاسی و جناحی نابود شده یا با نظرات غیرکارشناسی به تهدید تبدیل شده‌اند. اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک یا دیپلماتي اقتصاددان، چندان تفاوتی نمی‌کند؛ تجربه‌های علی شمس‌اردکانی در اقتصاد و دیپلماسی را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت؛ تجربه‌هایی که شاید برای امروزمان به کار آید و‌ روز تولدش، بهانه‌ای برای یادآوری آنهاست. تجربه‌هایش شانه‌ای است که باید قبل از کچل‌شدنمان به دستمان برسد!

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها