|

نگاهی به اختلافات 2 حزب آمریکایی در سیاست منطقه

خاورمیانه جمهوری‌خواهان ‌خاورمیانه دموکرات‌ها

می‌گویند آرتور وندربرگ، رئیس جمهوری‌خواه کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در اواخر دهه 1940، زمانی گفته بود که دو حزب آمریکایی نباید اجازه دهند که اختلافات داخلی آنها خللی در اتحادشان در سیاست خارجی وارد کند. احتمالا تعداد کمی وندربرگ را به خاطر دارند و حتی معلوم نیست که کسی اصلا این حرف او را جدی گرفته باشد؛ ولی به نظر می‌رسد افراد کمتری این روزها حتی در حد حرف هم که شده، از این ایده حمایت می‌کنند.
سایت آمریکایی فارن پالیسی، با چنین مقدمه‌ای به سراغ سیاست خارجی کنونی آمریکا رفته است و مشکلات آن را شرح داده است. به گزارش این سایت، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، ظاهرا فکر می‌کند که کاملا شایسته است که در سفرهای خارجی‌اش، مخالفان سیاسی‌اش را به باد انتقاد بگیرد. این موضوع به خودی خود مخرب است؛ ولی مشکل این روزهای سیاست خارجی آمریکا نه اختلاف‌های دو حزب در مسائل خارجی؛ بلکه قطبی‌شدن در داخل آمریکاست.
آن‌طور که در این گزارش آمده، اکنون می‌توان خاورمیانه را به دو بخش کشورهای «حزب جمهوری‌خواه» و «حزب دموکرات» تقسیم کرد. عمر این پدیده دست‌کم به یک دهه گذشته می‌رسد؛ ولی در دوره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، برجسته‌تر شده است. به غیر از اردن که تقریبا همه در واشنگتن به ملک عبدالله، پادشاه این کشور، علاقه دارند، صف‌بندی کشورهای این منطقه مشخص است: اسرائیل، مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی جمهوری‌خواه به شمار می‌روند؛ به این معنا که رهبران و هواداران این حزب با آنها هم‌فکرند یا دست‌کم در مقایسه با دموکرات‌ها، همفکری بیشتری با آنها دارند. هم‌زمان، مشخصه دموکرات‌ها طرفداری از توافق هسته‌ای ایران و فلسطینی‌هاست.
از اواسط دهه 2000، اسرائیل به مسائلی پرداخته که بخش‌های اساسی دکترین جمهوری‌خواهان به شمار می‌رود؛ مسائلی مانند مالیات‌های پایین، مخالفت با سقط جنین و داشتن نیروی نظامی قوی. جمهوری‌خواهان این‌طور می‌گویند که اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است که از اهداف ایالات ‌متحده در منطقه حمایت می‌کند، منبع خشونت‌های فراملیتی نیست و ارزش‌های آمریکا را به اشتراک می‌گذارد. بی‌شک برخی تحلیلگران و فعالان با این ادعاها لفاظی می‌کنند؛ ولی در میان کسانی که طرفدار اسرائیل هستند (و تعداد آنها هم بسیار زیاد است)، هیچ دلیلی برای زیر سؤال ‌بردن این اظهارات وجود ندارد. هم‌زمان، اکثر دموکرات‌ها احساسات دوگانه‌ای درباره رابطه ویژه با اسرائیل دارند. موضوعاتی که به طرز فزاینده‌ای دموکرات‌ها را برمی‌انگیزانند، شامل حقوق بشر، عدالت بین‌المللی و بی‌اعتمادی به مداخله نظامی می‌شود. این باعث تضعیف توافق جامع دو حزب در حمایت از اسرائیل شده است؛ به‌ویژه آنکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تلاش کرد توافق هسته‌ای ایران را از بین ببرد؛ توافقی که حاصل کار باراک اوباما، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات ‌متحده، بود که در میان دموکرات‌ها بسیار محبوب بود.
مصر، سياسي‌ترين كشور منطقه
مصر هم به‌نحوی سیاسی شده که حتی شاید خود مصری‌ها هم از آن خبر نداشته باشند. این موضوع عمدتا به شور و شوق علنی دولت مصر درباره ترامپ برمی‌گردد که پس از اختلاف با اوباما بر سر حقوق بشر و ظهور دوباره اقتدار‌گرایی بعد از کودتای نظامی سال 2013 علیه محمد مرسی، از اعضای حزب اخوان‌المسلمین، بالا گرفت. اینها مسائلی است که برای قانون‌گذاران جمهوری‌خواه چندان اهمیتی ندارد؛ به‌ویژه آنهایی که به گفته خودشان نگران تهدید‌هایی هستند که از سوي اسلام، ایالات ‌متحده را تهدید می‌کند. اگرچه جمهوری‌خواهان شناخته‌شده‌ای مانند سناتور لیندسی گراهام، منتقد عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری مصر، بوده‌اند؛ ولی بیشتر جمهوری‌خواهان رده‌بالا او را متحد آمریکا در جنگ علیه افراط‌گرایی در نظر می‌گیرند. در دسامبر سال 2015، وقتی سیسی از نهادهای مذهبی مصر خواست که در آموزه‌ها و تفسیرهای‌شان در راستای مبارزه با افراط‌گرایی فزاینده و پدیده داعش تجدیدنظر کنند، او سیاست‌مداران و تحلیلگران راست میانه را دلگرم کرد. این موضوع گویای تفاوت مهم دیدگاه دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان درباره مصر است. جمهوری‌خواهان تمایل دارند تأکید کنند که ایدئولوژی اساس افراط‌گرایی است؛ در‌حالی‌که دموکرات‌ها و تحلیلگران چپ میانه اغلب بر این باورند که سرکوب و قلع‌و‌قمع می‌تواند به خشونت و افراط‌گرایی منجر شود.
امارات، هم‌كاسه با دولت ترامپ
می‌رسیم به امارات متحده عربی و محمد بن زائد، ولیعهد این کشور. یک دیدگاه میان ولیعهد امارات و سیاست‌مداران و متفکران برجسته جمهوری‌خواه مشترک است و آن این است که ایران و اسلام‌گراها تهدیدهایی عمده هستند. این‌طور نیست که دموکرات‌ها با این دیدگاه مخالف باشند؛ بلکه از دیدگاه ابوظبی و سیاست‌گذاران جمهوری‌خواه، راه‌حل‌های دموکرات‌ها برای این مشکلات، یعنی مذاکره و تغییر دموکرات‌، ساده‌لوحانه است. علاوه بر اینکه اماراتی‌ها و جمهوری‌خواهان ظاهرا نگاه مشترکی به جهان دارند، جماعت ابوظبی با ترامپ و دولتش هم‌کاسه شده‌اند. به طور مشخص دو اپیزود وجود دارد: نخست، در دسامبر سال 2016، محمد بن زائد به نیویورک رفت و با نقض یک پروتکل، بدون آنکه به خودش زحمت بدهد که به دولت اوباما اطلاع دهد، با چهره‌هایی نزدیک به دونالد ترامپ در برج ترامپ دیدار کرد. دوم، در اتفاقی که قطعا یکی از لحظات غیر‌معمول ابتدای دولت ترامپ به شمار می‌رفت، درست در زمانی که امارات و هم‌پیمانانش محاصره‌ای را علیه قطر اعمال کردند، رئیس‌جمهوری آمریکا به طور عمومی در توییتر به قطر تاخت. این موضوع این شک و شبهه را در میان نظاران برانگیخت که ترامپ از مقامات ارشد ابوظبی حرف‌شنوی دارد.
عربستان، كشور رئيس‌جمهوري آمريكا
با‌این‌حال، فراتر از اینها، محمد بن زائد و اماراتی‌ها زمانی مهر تأیید بر «جمهوری‌خواه»‌بودن خود زدند که توانستند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را به سیاست‌گذاران آمریکایی و دیگر نخبگان بقبولانند. اگر فقط یک کشور در خاورميانه باشد که بتوان آن را کشور ترامپ خواند، آن کشور عربستان سعودی است؛ یعنی مقصد اولین سفر خارجی رئیس‌جمهوری آمریکا. رئیس‌جمهوری آمریکا هر کاری توانسته، کرده تا ولیعهد عربستان را از تلاش‌های کنگره برای پاسخ‌گو‌کردن او در مسائلی مانند قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی و تخریب یمن از سوی عربستان، محافظت کند. به استثنای مصر، اسرائیل، امارات متحده و عربستان سعودی در مخالفت با توافق هسته‌ای ایران که در زمان اوباما امضا شده بود، اتفاق‌نظر دارند. از‌این‌رو تعجبی ندارد که آنها را «جمهوری‌خواه» بدانیم.
فلسطين و توافق براي دموكرات‌ها
دموکرات‌ها هم به نوبه خود یک‌سری موضوعاتی دارند که با آنها شناخته می‌شوند و تعجبی ندارد که این مسائل برعکس موضوعات موردتوجه جمهوری‌خواهان است؛ مثلا تعداد اندکی از دموکرات‌ها مخالف ایران هستند و بیشتر آنها موافق توافق هسته‌ای ایران‌اند و از دولت ترامپ به خاطر بر‌هم‌زدن توافق هسته‌ای خشمگین‌اند؛ چرا‌که به باور آنها با این کار بی‌ثباتی در منطقه افزایش می‌یابد و خطر رویارویی نظامی آمریکا و ایران هم بالا می‌گیرد. این نکته فقط این ایده را تقویت می‌کند که اسرائیل، عربستان‌ سعودی و امارات متحده به خاطر مخالفت با توافق هسته‌ای ایران و تقاضای مدام‌شان برای فشار بیشتر بر ایرانیان، کشورهای مورد‌علاقه جمهوری‌خواهان و ترامپ هستند.
علاوه بر توافق هسته‌ای ایران، موضوع فلسطین هم قطعا در حال گره‌خوردن به دموکرات‌ها است. در عرصه سیاسی ایالات ‌متحده، فارغ از اینکه متعلق به کدام حزب هستید، هنوز حمایت از اسرائیل می‌تواند کمک‌کننده باشد؛ ولی شرایط بحث درباره درگیری فلسطین و اسرائیل شروع به تغییر کرده است. این موضوع تابع این واقعیت است که اسرائیل اکنون به طور واضح قصد دارد دست‌کم بخش‌های زیادی از کرانه باختری را به خود ملحق کند و علاوه‌بر‌این شبکه‌های اجتماعی هم به فلسطینی‌ها بیشتر می‌پردازند.
آدم‌های باهوش جناح چپ و راست ممکن است بپرسند که اصلا چرا این موضوع مشکل‌ساز است؟ طرف دیگر هم در اشتباه است که می‌گوید کنار‌گذاشتن اختلاف‌ها در سیاست خارجی برای آمریکا بد است؛ ولی جهان آشفته‌تر از آن چیزی است که گفتمان‌های قطبی‌شده آمریکایی‌ها، سیاست‌مداران و شبکه‌های خبری نشان می‌دهند. بی‌شک سیاست خارجی ایالات‌ متحده نیاز به بازنگری دارد؛ به‌ویژه به‌این‌دلیل که نظم پس از ‌جنگ جهانی دوم که ایالات ‌متحده آن را ساخته بود، رو به پایان است.

می‌گویند آرتور وندربرگ، رئیس جمهوری‌خواه کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در اواخر دهه 1940، زمانی گفته بود که دو حزب آمریکایی نباید اجازه دهند که اختلافات داخلی آنها خللی در اتحادشان در سیاست خارجی وارد کند. احتمالا تعداد کمی وندربرگ را به خاطر دارند و حتی معلوم نیست که کسی اصلا این حرف او را جدی گرفته باشد؛ ولی به نظر می‌رسد افراد کمتری این روزها حتی در حد حرف هم که شده، از این ایده حمایت می‌کنند.
سایت آمریکایی فارن پالیسی، با چنین مقدمه‌ای به سراغ سیاست خارجی کنونی آمریکا رفته است و مشکلات آن را شرح داده است. به گزارش این سایت، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، ظاهرا فکر می‌کند که کاملا شایسته است که در سفرهای خارجی‌اش، مخالفان سیاسی‌اش را به باد انتقاد بگیرد. این موضوع به خودی خود مخرب است؛ ولی مشکل این روزهای سیاست خارجی آمریکا نه اختلاف‌های دو حزب در مسائل خارجی؛ بلکه قطبی‌شدن در داخل آمریکاست.
آن‌طور که در این گزارش آمده، اکنون می‌توان خاورمیانه را به دو بخش کشورهای «حزب جمهوری‌خواه» و «حزب دموکرات» تقسیم کرد. عمر این پدیده دست‌کم به یک دهه گذشته می‌رسد؛ ولی در دوره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، برجسته‌تر شده است. به غیر از اردن که تقریبا همه در واشنگتن به ملک عبدالله، پادشاه این کشور، علاقه دارند، صف‌بندی کشورهای این منطقه مشخص است: اسرائیل، مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی جمهوری‌خواه به شمار می‌روند؛ به این معنا که رهبران و هواداران این حزب با آنها هم‌فکرند یا دست‌کم در مقایسه با دموکرات‌ها، همفکری بیشتری با آنها دارند. هم‌زمان، مشخصه دموکرات‌ها طرفداری از توافق هسته‌ای ایران و فلسطینی‌هاست.
از اواسط دهه 2000، اسرائیل به مسائلی پرداخته که بخش‌های اساسی دکترین جمهوری‌خواهان به شمار می‌رود؛ مسائلی مانند مالیات‌های پایین، مخالفت با سقط جنین و داشتن نیروی نظامی قوی. جمهوری‌خواهان این‌طور می‌گویند که اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است که از اهداف ایالات ‌متحده در منطقه حمایت می‌کند، منبع خشونت‌های فراملیتی نیست و ارزش‌های آمریکا را به اشتراک می‌گذارد. بی‌شک برخی تحلیلگران و فعالان با این ادعاها لفاظی می‌کنند؛ ولی در میان کسانی که طرفدار اسرائیل هستند (و تعداد آنها هم بسیار زیاد است)، هیچ دلیلی برای زیر سؤال ‌بردن این اظهارات وجود ندارد. هم‌زمان، اکثر دموکرات‌ها احساسات دوگانه‌ای درباره رابطه ویژه با اسرائیل دارند. موضوعاتی که به طرز فزاینده‌ای دموکرات‌ها را برمی‌انگیزانند، شامل حقوق بشر، عدالت بین‌المللی و بی‌اعتمادی به مداخله نظامی می‌شود. این باعث تضعیف توافق جامع دو حزب در حمایت از اسرائیل شده است؛ به‌ویژه آنکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تلاش کرد توافق هسته‌ای ایران را از بین ببرد؛ توافقی که حاصل کار باراک اوباما، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات ‌متحده، بود که در میان دموکرات‌ها بسیار محبوب بود.
مصر، سياسي‌ترين كشور منطقه
مصر هم به‌نحوی سیاسی شده که حتی شاید خود مصری‌ها هم از آن خبر نداشته باشند. این موضوع عمدتا به شور و شوق علنی دولت مصر درباره ترامپ برمی‌گردد که پس از اختلاف با اوباما بر سر حقوق بشر و ظهور دوباره اقتدار‌گرایی بعد از کودتای نظامی سال 2013 علیه محمد مرسی، از اعضای حزب اخوان‌المسلمین، بالا گرفت. اینها مسائلی است که برای قانون‌گذاران جمهوری‌خواه چندان اهمیتی ندارد؛ به‌ویژه آنهایی که به گفته خودشان نگران تهدید‌هایی هستند که از سوي اسلام، ایالات ‌متحده را تهدید می‌کند. اگرچه جمهوری‌خواهان شناخته‌شده‌ای مانند سناتور لیندسی گراهام، منتقد عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری مصر، بوده‌اند؛ ولی بیشتر جمهوری‌خواهان رده‌بالا او را متحد آمریکا در جنگ علیه افراط‌گرایی در نظر می‌گیرند. در دسامبر سال 2015، وقتی سیسی از نهادهای مذهبی مصر خواست که در آموزه‌ها و تفسیرهای‌شان در راستای مبارزه با افراط‌گرایی فزاینده و پدیده داعش تجدیدنظر کنند، او سیاست‌مداران و تحلیلگران راست میانه را دلگرم کرد. این موضوع گویای تفاوت مهم دیدگاه دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان درباره مصر است. جمهوری‌خواهان تمایل دارند تأکید کنند که ایدئولوژی اساس افراط‌گرایی است؛ در‌حالی‌که دموکرات‌ها و تحلیلگران چپ میانه اغلب بر این باورند که سرکوب و قلع‌و‌قمع می‌تواند به خشونت و افراط‌گرایی منجر شود.
امارات، هم‌كاسه با دولت ترامپ
می‌رسیم به امارات متحده عربی و محمد بن زائد، ولیعهد این کشور. یک دیدگاه میان ولیعهد امارات و سیاست‌مداران و متفکران برجسته جمهوری‌خواه مشترک است و آن این است که ایران و اسلام‌گراها تهدیدهایی عمده هستند. این‌طور نیست که دموکرات‌ها با این دیدگاه مخالف باشند؛ بلکه از دیدگاه ابوظبی و سیاست‌گذاران جمهوری‌خواه، راه‌حل‌های دموکرات‌ها برای این مشکلات، یعنی مذاکره و تغییر دموکرات‌، ساده‌لوحانه است. علاوه بر اینکه اماراتی‌ها و جمهوری‌خواهان ظاهرا نگاه مشترکی به جهان دارند، جماعت ابوظبی با ترامپ و دولتش هم‌کاسه شده‌اند. به طور مشخص دو اپیزود وجود دارد: نخست، در دسامبر سال 2016، محمد بن زائد به نیویورک رفت و با نقض یک پروتکل، بدون آنکه به خودش زحمت بدهد که به دولت اوباما اطلاع دهد، با چهره‌هایی نزدیک به دونالد ترامپ در برج ترامپ دیدار کرد. دوم، در اتفاقی که قطعا یکی از لحظات غیر‌معمول ابتدای دولت ترامپ به شمار می‌رفت، درست در زمانی که امارات و هم‌پیمانانش محاصره‌ای را علیه قطر اعمال کردند، رئیس‌جمهوری آمریکا به طور عمومی در توییتر به قطر تاخت. این موضوع این شک و شبهه را در میان نظاران برانگیخت که ترامپ از مقامات ارشد ابوظبی حرف‌شنوی دارد.
عربستان، كشور رئيس‌جمهوري آمريكا
با‌این‌حال، فراتر از اینها، محمد بن زائد و اماراتی‌ها زمانی مهر تأیید بر «جمهوری‌خواه»‌بودن خود زدند که توانستند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را به سیاست‌گذاران آمریکایی و دیگر نخبگان بقبولانند. اگر فقط یک کشور در خاورميانه باشد که بتوان آن را کشور ترامپ خواند، آن کشور عربستان سعودی است؛ یعنی مقصد اولین سفر خارجی رئیس‌جمهوری آمریکا. رئیس‌جمهوری آمریکا هر کاری توانسته، کرده تا ولیعهد عربستان را از تلاش‌های کنگره برای پاسخ‌گو‌کردن او در مسائلی مانند قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی و تخریب یمن از سوی عربستان، محافظت کند. به استثنای مصر، اسرائیل، امارات متحده و عربستان سعودی در مخالفت با توافق هسته‌ای ایران که در زمان اوباما امضا شده بود، اتفاق‌نظر دارند. از‌این‌رو تعجبی ندارد که آنها را «جمهوری‌خواه» بدانیم.
فلسطين و توافق براي دموكرات‌ها
دموکرات‌ها هم به نوبه خود یک‌سری موضوعاتی دارند که با آنها شناخته می‌شوند و تعجبی ندارد که این مسائل برعکس موضوعات موردتوجه جمهوری‌خواهان است؛ مثلا تعداد اندکی از دموکرات‌ها مخالف ایران هستند و بیشتر آنها موافق توافق هسته‌ای ایران‌اند و از دولت ترامپ به خاطر بر‌هم‌زدن توافق هسته‌ای خشمگین‌اند؛ چرا‌که به باور آنها با این کار بی‌ثباتی در منطقه افزایش می‌یابد و خطر رویارویی نظامی آمریکا و ایران هم بالا می‌گیرد. این نکته فقط این ایده را تقویت می‌کند که اسرائیل، عربستان‌ سعودی و امارات متحده به خاطر مخالفت با توافق هسته‌ای ایران و تقاضای مدام‌شان برای فشار بیشتر بر ایرانیان، کشورهای مورد‌علاقه جمهوری‌خواهان و ترامپ هستند.
علاوه بر توافق هسته‌ای ایران، موضوع فلسطین هم قطعا در حال گره‌خوردن به دموکرات‌ها است. در عرصه سیاسی ایالات ‌متحده، فارغ از اینکه متعلق به کدام حزب هستید، هنوز حمایت از اسرائیل می‌تواند کمک‌کننده باشد؛ ولی شرایط بحث درباره درگیری فلسطین و اسرائیل شروع به تغییر کرده است. این موضوع تابع این واقعیت است که اسرائیل اکنون به طور واضح قصد دارد دست‌کم بخش‌های زیادی از کرانه باختری را به خود ملحق کند و علاوه‌بر‌این شبکه‌های اجتماعی هم به فلسطینی‌ها بیشتر می‌پردازند.
آدم‌های باهوش جناح چپ و راست ممکن است بپرسند که اصلا چرا این موضوع مشکل‌ساز است؟ طرف دیگر هم در اشتباه است که می‌گوید کنار‌گذاشتن اختلاف‌ها در سیاست خارجی برای آمریکا بد است؛ ولی جهان آشفته‌تر از آن چیزی است که گفتمان‌های قطبی‌شده آمریکایی‌ها، سیاست‌مداران و شبکه‌های خبری نشان می‌دهند. بی‌شک سیاست خارجی ایالات‌ متحده نیاز به بازنگری دارد؛ به‌ویژه به‌این‌دلیل که نظم پس از ‌جنگ جهانی دوم که ایالات ‌متحده آن را ساخته بود، رو به پایان است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها