|

پرونده «شخصیت» محمدعلی نجفی به‌ روایت کیفرخواست

شرق: رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی در دادگاه کیفری یک استان تهران همچنان ادامه دارد و او روز چهارشنبه بار دیگر به دادگاه منتقل خواهد شد تا در برابر اتهام قتل از خودش دفاع کند. در جلسه اول دادگاه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. بخشی از کیفرخواست صادره از سوی دادسرای جنایی تهران به بررسی شخصیت محمدعلی نجفی اختصاص دارد. این بخش از کیفرخواست در زیر آمده است:
پرونده شخصیت
در راستای ماده 203 قانون آیین دادرسی کیفری برای متهم پرونده شخصیت تشکيل گردید. متهم محمدعلی نجفی، متولد سال 1330 در شهر تهران، استاد دانشگاه و مدیر ارشد سیاسی کشور بوده است. او دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد از دانشگاه MIT آمریکا است. او از بنیان‌گذاران حزب کارگزاران سازندگی و از اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف بوده است. متهم در دوران کاری خود مشاغلی کلیدی را عهده‌دار بوده است همچون:
۱-رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان (۱۳59- ۱۳60)
٢- وزیر فرهنگ و آموزش عالی (۱۳۶0-۱۳۶4).
3- معاون آموزشی فرهنگی صدا و سیما (۱۳65-۱۳47)
4 - وزیر آموزش و پرورش (۱۳67-۱۳76)
5- معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (۱۳۷6-۱۳۷9)
6 -رئیس سازمان میراث فرهنگی (سال ۱۳۹۲).
7- سرپرست وزارت علوم (سال ۱۳۹۳)
8 - عضو شورای شهر تهران (۱۳86-۱۳92)
9- در سال ۱۳۹۶ به عنوان شهردار تهران.
متهم نجفي در ۲۱ فروردین سال ۱۳۹۷ از شهرداری تهران استعفا داد و علت آن را ابتلا به بيماری جدید عنوان کرد. پس از این استعفا، کمتر سخنی از نجفی به میان آمد تا اینکه در ۷ خرداد ۱۳9۸، همسر دوم او خانم میترا استاد در خانه‌اش به ضرب گلوله کشته شد. ساعاتی پس از این واقعه، نجفی در اداره پلیس تهران حاضر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او دلیل این قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.
مشارالیه متأهل و دارای یک فرزند دختر به ‌نام زهرا ۳۴ساله از همسر اول خود می‌باشد. فاقد سابقه کیفری می‌باشند و از لحاظ وضعیت مالی در وضعیت نسبتا خوبی به سر می‌برند و از لحاظ شخصیتی، فردی آرام و متین می‌باشد و همیشه لبخند به لب می‌باشد که همین چهره خندان وی در تحقیقات و بازجویی مورد انتقاد برخی از افراد قرار گرفته بود. پس از ازدواج دوم با مقتوله یک فقره اقدام به خودکشی ناموفق در هتل لاله با خوردن ۲۰ عدد فرص کلونازپام در سال 1397 می‌نماید که به بیمارستان شهید رجایی منتقل که نجات پیدا می‌نماید که انگیزه وی همین مشکلات خانوادگی و شرایط جنجالی زندگی با مقتوله بوده است. حتی به اعتراف خود قصد خودکشی دو نفره با مرحومه را به پیشنهاد مرحومه داشته‌اند. در روز قتل نیز پس از ارتکاب قتل قصد خودکشی داشته‌اند که منصرف می‌شوند و خود را تسلیم می‌نمایند.آنچه حائز اهمیت است، نه گرایش‌های سیاسی متهم، بلکه توانایی‌های ذاتی او به عنوان یک مدیر عالی‌رتبه کشور است. یک انسان با چنین اوصاف در مقطعی از زمان، مرتکب یک قتل می‌شود. این جمله نه عجیب است و نه غافلگیرکننده چه بسیار انسان‌هایی که در هر برهه از تاریخ و هر نقطه از جهان دست به چنین عمل مجرمانه‌ای زده‌اند. تاریخ بشر همواره با جرم و جنایت پیوندی دیرینه داشته است. بی‌شک هر انسان (چه در جایگاه قاتل و چه در جایگاه مقتول) دارای ابعاد شخصیتی و اجتماعی متنوع و پیچیده‌ای است. گاه یک نویسنده است، گاه همسر یک فوتبالیست معروف، گاه یک درجه‌دار نظامی، گاه یک شهروند معمولی و گاه یک وزیر.
همه این ابعاد اجتماعی می‌توانند در انگیزه‌های جنایت سهیم باشند و دامنه نظریات و فرضیات را گسترده کنند. اما آنچه در چکیده تاریخ مانده است و آنچه ته‌نشین تمام این جنایات است به این جمله ختم می‌شود؛ هیچ انسانی از احتمال ارتکاب به جرم مبرا نیست. این بدان معانی است که یک انسان، قبل از هر منصب سیاسی یا اجتماعی‌اش، یک انسان است. او روزی عاشق می‌شود و روز دیگر مجنون. روزی به دست می‌آورد و روزی دیگر همچون باد از دست می‌دهد. روز دوست می‌دارد و روزی نفرت. روزی پرچمدار صلح است
و روزی دیگر ماشه را می‌کشد.
اگرچه این تناقض نمی‌تواند عامه انسان‌ها را شامل شود چراکه محدودیت‌های نظارتی، امنیتی، تمدن و تفکر اجازه بروز اعمال منفی را به هر شهروندی نمی‌دهد اما تاریخ ثابت کرده است که عامل اصلی جرم، دسترسی به ابزار جرم است و چه بسا محمدعلی نجفي همسرش را نمی‌کشت اگر در خانه‌اش اسلحه‌ای پنهان نکرده بود!
از آنجایی که برخی از افراد و گروه‌های سیاسی درصدد رفع اتهام از متهم به واسطه خدشه به شخصیت همسرش هستند باید متذکر شد که سیاه‌نمایی از شخصیت مقتول هیچ دردی را دوا نمی‌کند. القای لقب «پرستو» به یک زنی که دیگر بین ما نیست اوج بی‌انصافی و بی‌اخلاقی است شواهد پرونده همچون روز روشن است که این قتل حادثه‌ای خانوادگی و دور از هر جریان سیاسی بوده و عقل سلیم حکم می‌کند به جای افتراهای سیاسی و جاسوسی و فرار به جلو، ریشه تناقضات ذهنی و آسیب‌های روانی یک مدیر اینچنینی را بررسی کنیم چراکه اختلافات زناشویی و خانوادگی در کمین هر انسان بالغی اعم از مدیر و مسئول و دانشمند و هنرمند نشسته است.
انگیزه قتل در نجفی عمیق است این قتل ماحصل یک ضربه آنی یا یک شلیک بی اختیار نیست. پنج شلیک پیاپی حکایت از اختیاری تام و میل به یقین در ذهن قاتل دارد. اینکه پایان زندگی مقتول منتج به کدام ماجرای قاتل بوده است فعلا پرسشی است بی‌جواب و شاید برای همیشه در هاله‌ای از ابهام بماند، لیكن آنچه افکار عمومی را به بازی گرفته است جنگ برخی احزاب و سیاسیون در شوت‌کردن ماهیت انگیزه قتل به زمین همدیگر است؛ در این روزها هرکس جامه‌ای به مصلحت خویش بر تن عریان و خسته متهم دوخته است. گویا همه منتظر چنین فرصتی بودند تا افکار خود را از زبان یک انسان باخته فریاد کنند. محمدعلی نجفی قبل از آنکه یک سیاست‌مدار متعلق به چپ یا راست باشد، انسانی متعلق به زمین و آسمان است. جای دادن زوری انگیزه او در چنته سیاست اندیشیدن به خصایص انسانی‌اش را سلب می‌کند و وای بر ما اگر انسان‌بودن انسانی را فراموش کنیم یا پشت مشاغل و مناصب پنهانش کنیم! آن زمان است که از یاد می‌بریم که چه بسا خودمان نیز از چنین سرنوشتی مبرا نباشیم، چه بسا خود ما نیز ممکن است به دست آوریم، پذیرفته شویم، ناگهان طرد شویم، خسته شویم، مجنون شویم و سرانجام وسوسه شویم که ماشه را بكشيم. «اگر امروز به جای سیاست به حقیقت بیندیشیم، احتمالا روزی از وسوسه کشیدن یک ماشه در امان بمانیم...».

شرق: رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی در دادگاه کیفری یک استان تهران همچنان ادامه دارد و او روز چهارشنبه بار دیگر به دادگاه منتقل خواهد شد تا در برابر اتهام قتل از خودش دفاع کند. در جلسه اول دادگاه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. بخشی از کیفرخواست صادره از سوی دادسرای جنایی تهران به بررسی شخصیت محمدعلی نجفی اختصاص دارد. این بخش از کیفرخواست در زیر آمده است:
پرونده شخصیت
در راستای ماده 203 قانون آیین دادرسی کیفری برای متهم پرونده شخصیت تشکيل گردید. متهم محمدعلی نجفی، متولد سال 1330 در شهر تهران، استاد دانشگاه و مدیر ارشد سیاسی کشور بوده است. او دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد از دانشگاه MIT آمریکا است. او از بنیان‌گذاران حزب کارگزاران سازندگی و از اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف بوده است. متهم در دوران کاری خود مشاغلی کلیدی را عهده‌دار بوده است همچون:
۱-رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان (۱۳59- ۱۳60)
٢- وزیر فرهنگ و آموزش عالی (۱۳۶0-۱۳۶4).
3- معاون آموزشی فرهنگی صدا و سیما (۱۳65-۱۳47)
4 - وزیر آموزش و پرورش (۱۳67-۱۳76)
5- معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (۱۳۷6-۱۳۷9)
6 -رئیس سازمان میراث فرهنگی (سال ۱۳۹۲).
7- سرپرست وزارت علوم (سال ۱۳۹۳)
8 - عضو شورای شهر تهران (۱۳86-۱۳92)
9- در سال ۱۳۹۶ به عنوان شهردار تهران.
متهم نجفي در ۲۱ فروردین سال ۱۳۹۷ از شهرداری تهران استعفا داد و علت آن را ابتلا به بيماری جدید عنوان کرد. پس از این استعفا، کمتر سخنی از نجفی به میان آمد تا اینکه در ۷ خرداد ۱۳9۸، همسر دوم او خانم میترا استاد در خانه‌اش به ضرب گلوله کشته شد. ساعاتی پس از این واقعه، نجفی در اداره پلیس تهران حاضر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او دلیل این قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.
مشارالیه متأهل و دارای یک فرزند دختر به ‌نام زهرا ۳۴ساله از همسر اول خود می‌باشد. فاقد سابقه کیفری می‌باشند و از لحاظ وضعیت مالی در وضعیت نسبتا خوبی به سر می‌برند و از لحاظ شخصیتی، فردی آرام و متین می‌باشد و همیشه لبخند به لب می‌باشد که همین چهره خندان وی در تحقیقات و بازجویی مورد انتقاد برخی از افراد قرار گرفته بود. پس از ازدواج دوم با مقتوله یک فقره اقدام به خودکشی ناموفق در هتل لاله با خوردن ۲۰ عدد فرص کلونازپام در سال 1397 می‌نماید که به بیمارستان شهید رجایی منتقل که نجات پیدا می‌نماید که انگیزه وی همین مشکلات خانوادگی و شرایط جنجالی زندگی با مقتوله بوده است. حتی به اعتراف خود قصد خودکشی دو نفره با مرحومه را به پیشنهاد مرحومه داشته‌اند. در روز قتل نیز پس از ارتکاب قتل قصد خودکشی داشته‌اند که منصرف می‌شوند و خود را تسلیم می‌نمایند.آنچه حائز اهمیت است، نه گرایش‌های سیاسی متهم، بلکه توانایی‌های ذاتی او به عنوان یک مدیر عالی‌رتبه کشور است. یک انسان با چنین اوصاف در مقطعی از زمان، مرتکب یک قتل می‌شود. این جمله نه عجیب است و نه غافلگیرکننده چه بسیار انسان‌هایی که در هر برهه از تاریخ و هر نقطه از جهان دست به چنین عمل مجرمانه‌ای زده‌اند. تاریخ بشر همواره با جرم و جنایت پیوندی دیرینه داشته است. بی‌شک هر انسان (چه در جایگاه قاتل و چه در جایگاه مقتول) دارای ابعاد شخصیتی و اجتماعی متنوع و پیچیده‌ای است. گاه یک نویسنده است، گاه همسر یک فوتبالیست معروف، گاه یک درجه‌دار نظامی، گاه یک شهروند معمولی و گاه یک وزیر.
همه این ابعاد اجتماعی می‌توانند در انگیزه‌های جنایت سهیم باشند و دامنه نظریات و فرضیات را گسترده کنند. اما آنچه در چکیده تاریخ مانده است و آنچه ته‌نشین تمام این جنایات است به این جمله ختم می‌شود؛ هیچ انسانی از احتمال ارتکاب به جرم مبرا نیست. این بدان معانی است که یک انسان، قبل از هر منصب سیاسی یا اجتماعی‌اش، یک انسان است. او روزی عاشق می‌شود و روز دیگر مجنون. روزی به دست می‌آورد و روزی دیگر همچون باد از دست می‌دهد. روز دوست می‌دارد و روزی نفرت. روزی پرچمدار صلح است
و روزی دیگر ماشه را می‌کشد.
اگرچه این تناقض نمی‌تواند عامه انسان‌ها را شامل شود چراکه محدودیت‌های نظارتی، امنیتی، تمدن و تفکر اجازه بروز اعمال منفی را به هر شهروندی نمی‌دهد اما تاریخ ثابت کرده است که عامل اصلی جرم، دسترسی به ابزار جرم است و چه بسا محمدعلی نجفي همسرش را نمی‌کشت اگر در خانه‌اش اسلحه‌ای پنهان نکرده بود!
از آنجایی که برخی از افراد و گروه‌های سیاسی درصدد رفع اتهام از متهم به واسطه خدشه به شخصیت همسرش هستند باید متذکر شد که سیاه‌نمایی از شخصیت مقتول هیچ دردی را دوا نمی‌کند. القای لقب «پرستو» به یک زنی که دیگر بین ما نیست اوج بی‌انصافی و بی‌اخلاقی است شواهد پرونده همچون روز روشن است که این قتل حادثه‌ای خانوادگی و دور از هر جریان سیاسی بوده و عقل سلیم حکم می‌کند به جای افتراهای سیاسی و جاسوسی و فرار به جلو، ریشه تناقضات ذهنی و آسیب‌های روانی یک مدیر اینچنینی را بررسی کنیم چراکه اختلافات زناشویی و خانوادگی در کمین هر انسان بالغی اعم از مدیر و مسئول و دانشمند و هنرمند نشسته است.
انگیزه قتل در نجفی عمیق است این قتل ماحصل یک ضربه آنی یا یک شلیک بی اختیار نیست. پنج شلیک پیاپی حکایت از اختیاری تام و میل به یقین در ذهن قاتل دارد. اینکه پایان زندگی مقتول منتج به کدام ماجرای قاتل بوده است فعلا پرسشی است بی‌جواب و شاید برای همیشه در هاله‌ای از ابهام بماند، لیكن آنچه افکار عمومی را به بازی گرفته است جنگ برخی احزاب و سیاسیون در شوت‌کردن ماهیت انگیزه قتل به زمین همدیگر است؛ در این روزها هرکس جامه‌ای به مصلحت خویش بر تن عریان و خسته متهم دوخته است. گویا همه منتظر چنین فرصتی بودند تا افکار خود را از زبان یک انسان باخته فریاد کنند. محمدعلی نجفی قبل از آنکه یک سیاست‌مدار متعلق به چپ یا راست باشد، انسانی متعلق به زمین و آسمان است. جای دادن زوری انگیزه او در چنته سیاست اندیشیدن به خصایص انسانی‌اش را سلب می‌کند و وای بر ما اگر انسان‌بودن انسانی را فراموش کنیم یا پشت مشاغل و مناصب پنهانش کنیم! آن زمان است که از یاد می‌بریم که چه بسا خودمان نیز از چنین سرنوشتی مبرا نباشیم، چه بسا خود ما نیز ممکن است به دست آوریم، پذیرفته شویم، ناگهان طرد شویم، خسته شویم، مجنون شویم و سرانجام وسوسه شویم که ماشه را بكشيم. «اگر امروز به جای سیاست به حقیقت بیندیشیم، احتمالا روزی از وسوسه کشیدن یک ماشه در امان بمانیم...».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها