لیبرا؛ پاسخ هوشمندانه آمریکا به بیتکوین
فرزانه مردوخروحانی . عضو اندیشکده حکمرانی شریف
لیبرا ارز دیجیتال فیسبوک که چندی پیش وایت پیپر آن منتشر شد، این روزها جنجال زیادی به پا کرده است. فیسبوک به همراه 27 کمپانی نامدار دیگر ائتلافی تشکیل دادهاند تا ارز دیجیتال خودشان را به جهان معرفی کنند. در میان این ائتلاف نام شرکتهای بزرگی همچون اوبر، ویزا، ایبی، مسترکارت و... به چشم میخورد. این ارز قرار است در نیمه سال 2020 رونمایی شود؛ ارز دیجیتالی که در بستر بلاکچین شکل گرفته است و با حذف واسطههایی مثل بانکها و درگاههای پرداخت وعده پرداختهایی امن، سریع و قابل اعتماد را میدهد. این ارز برخلاف ارزهای دیجیتال مطرح این حوزه مانند بیتکوین و اتریوم، دارای اعتبار ثابت بوده تا بتواند پایداری و ثبات بیشتری در نقل و انتقالها و تراکنشهای مالی داشته باشد. این نوع ارزهای دیجیتال را ارزهای باثبات یا استیبل کوین مینامند؛ این ارز دیجیتال قرار است در ابتدای کار فقط از طریق چهار ارز کاغذی معتبر شامل دلار، یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس پشتیبانی شود، اما در آینده داراییهای دیگری نیز در فهرست ذخایر آن قرار خواهد گرفت.
اما تنها تفاوت لیبرا استیبل کوین بودن آن نیست. ویژگیهایی که بیتکوین را در بستر بلاکچین به یک صنعت جذاب، منحصر به فرد، فراگیر و البته سودآور تبدیل کرد، شفافیت، دموکراسی نسبی حاکم بر آن، ناشناسبودن افراد و قابلیت گمنامماندن فرد سازنده بلاک در این سیستم بود. حال آنکه، ارز باثبات لیبرا با محدودکردن امکان ایجاد و تأیید بلاکها برای فقط 28 کمپانی حاضر در ائتلافش نوع دیگری از بلاکچین را در نقل و انتقالات مالی پیادهسازی میکند. چندی پیش بانک بزرگ ایالات متحده آمریکا جیپی مورگان نیز از ارز باثبات خود رونمایی کرد که میتوان گفت لیبرا در میان ارزهای دیجیتال به این ارز شباهت بیشتری دارد. این نوع از بلاکچین که به آنها بلاکچینهای محدود به مجوز گفته میشود، بیشتر در زنجیره تأمین و به منظور پیگیری و رهگیری کالاها و اسناد مهم استفاده میشود. لیبرا اعلام کرده است از پنج سال آینده فرایند عمومیسازی آن را آغاز خواهد کرد. این در حالی است که در وایت پیپر لیبرا بیان شده چالش اصلی در حال حاضر این است که اطمینانی وجود ندارد راهحل مناسبی برای یک سیستم تراکنش مالی وجود داشته باشد؛ راهحلی که در عین باثباتبودن، حفظ امنیت
و سرعت بالا توانایی این را داشته باشد که به صورت یک شبکه بدون نیاز به مجوز فعالیت کند. این قبیل تناقضها و عدم شفافیتهای عملیاتی نشان از این دارد که در بهترین حالت، میتوان تصور کرد لیبرا پس از چندین سال مانند شرکتهای بزرگ که سهامداران اصلی و خاص خود را دارد، خواهد شد و فقط بخش بسیار کمی از مردم امکان مشارکت در تصمیمگیریهای مرتبط با تنظیمگری را خواهند داشت؛ یعنی شعارهایی مانند دموکراسی برای همه که بیتکوین و در واقع ارزهای دیجیتال بر موج آن سوار شده و رشد کردهاند، عملا به فراموشی سپرده میشود. اگرچه شعاری که در صفحه اول سایت لیبرا به چشم میخورد «لیبرا برای همه» است، اما سرپرست بخش سیاستگذاری و ارتباطات ائتلاف لیبرا بهصراحت اظهار میکند: «هر جا کارت اعتباری و ویزا فعال باشد، لیبرا نیز فعال است». گویا منظور لیبرا از همه، همه کسانی است که ما میخواهیم و نه همه کسانی که توانایی استفاده از لیبرا را دارند، چراکه هماکنون امکان استفاده از خدمات کارت اعتباری و ویزا برای بسیاری از مردم جهان از جمله مردم ایران وجود ندارد و چهبسا در آینده این شرکتها بخواهند برای هر کاربر یا ملیتی قوانین اینچنینی وضع کنند
و ارزهای دیجیتال این افراد را بلوکه یا منقضی کنند؛ به دیگر سخن، لیبرا در خوشبینانهترین حالت، نوید بازتولید ساختارهای سلطه مرکز پیرامونی ایالات متحده در زمینه مناسبات پولی مالی را در بستر فناوریهای دیجیتال میدهد. به نظر میرسد لیبرا با پررنگکردن موضوعاتی مانند صرفهجویی در انرژی سرعت بالای انجام تراکنش و تمرکز بر باثباتبودن ارز دیجیتالش، قصد دارد اهمیت غیرقابل استخراجبودن و مدیریت نیمهمتمرکز آن را کمرنگ کند. همچنین راه دیگری که فیسبوک بهمنظور ترویج ارز دیجیتالش در پیش گرفته است، تأکید بر توانایی فنی شرکتهای بزرگ حاضر در ائتلافش است تا جایی که صراحتا اعلام شده است شرکت اوبر بهتنهایی توانایی انجام هزار تراکنش در ثانیه را دارد، درحالیکه در بیتکوین این تعداد به هفت و در اتریوم به 15 تراکنش در ثانیه میرسد. فیسبوک با اینکه در صیانت از حریم شخصی و اطلاعات کاربرانش خوشنام نیست، اما در این پروژه از امنیت بالا در فرایند تراکنشهای خبر داده و اعلام کرده است که تراکنشهای مالی کاربرانش در فیسبوک ذخیره نشده، بلکه توسط کمپانی دیگر فیسبوک به اسم کالیبرا نگهداری میشود و از این طریق دیگر هیچگونه ارتباطی
میان پروفایل کاربران در فیسبوک و واتسآپ به تراکنشهای مالیشان وجود ندارد، بنابراین قابل ردیابی نیست. با این همه، به نظر میرسد این نیز خود یک ترفند برای جلب اعتماد مردم است. ازآنجاییکه دیوید مارکوس، سرپرست پروژه لیبرا در جواب چگونگی جلوگیری از پولشویی در این سیستم چنین پاسخ داده است: «شبکه لیبرا انتخاب خلافکاران و پولشویان نیست، چراکه در این سیستم اسمها بهصورت مستعار بوده و به صورت ناشناس یا حفاظتشده نیستند، بنابراین انتخاب آنها همچنان ارزهایی مانند بیتکوین و اتریوم خواهد بود». چطور ممکن است یک سیستم قابل ردیابی نباشد و درعینحال مانع پولشویی شود؟آیا این به معنای توسعه رگولاتوری اقتدارگرایانه آمریکا بر فضای ارز دیجیتال نیست؟ گذشته از این، از دیگر ویژگیهای فیسبوک که احتمال فراگیرشدن رمزارز ارائهشده بر بستر آن را باوجود همه مشکلات بیانشده تقویت میکند، این است که بهواقع یکی از دلایل همگانینشدن استفاده از ارزهای دیجیتال تا به امروز، عدم رعایت اصول طراحی کاربرپسند (جذاب) و دشواری دسترسی عموم به آنها بوده است. این موضوع باعث شده فقط افرادی خاص در جامعه به سمتوسوی استفاده از ارز دیجیتال
بروند و اغلب مردم عادی استفاده از ارز دیجیتال را مفهومی غریب و ناآشنا بدانند. فیسبوک در نظر دارد از شهرت جهانی و نفوذ اجتماعی فراگیر خود به عنوان یک فرصت طلایی استفاده کند و با بهکارگیری تجربه موفق رابط کاربری در محصولات کنونیاش این اطمینان را به جامعه میدهد که با رویکارآمدن این ارز، استفاده از آن بهسادگی استفاده از واتسآپ یا فیسبوک خواهد بود. بهعلاوه، در صورت تحقق لیبرا حتی دیگر نیازی به استفاده از درگاه پرداخت و واردکردن چندباره مشخصات و اطلاعات وجود ندارد. در نهایت، میتوان گفت که توانایی فنی بالای این ائتلاف بهمنظور انجام سریع تراکنشها و تعداد کاربران زیاد مجموعه فیسبوک، جهانیشدن آن را با وجود ویژگیهای انحصارطلبانه و اقتدارگرایانهاش محتمل میکند. پربیراه نیست اگر لیبرا را پاسخ هوشمندانه بدنه سیاستگذاری کلان آمریکا در راستای حفظ قدرت سیاسی و تثبیت جایگاه اقتصادی برتر بدانیم تا اینگونه لیبرا شکل جدیدی از بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) اینبار در سطح جهانی باشد. البته باید توجه داشت که در کنار این سیستم انتظار میرود همچنان ارزهای دیجیتال پرقدرت حال حاضر مانند بیتکوین و اتریوم بهدلیل
ویژگیهای منحصربهفردشان که آنها را از لیبرا متمایز میکند، پابرجا بمانند، درحالیکه سهم آنها از نقلوانتقالات مالی دنیا بهتدریج به نفع لیبرای ایالات متحده آمریکا کاهش پیدا کند.
لیبرا ارز دیجیتال فیسبوک که چندی پیش وایت پیپر آن منتشر شد، این روزها جنجال زیادی به پا کرده است. فیسبوک به همراه 27 کمپانی نامدار دیگر ائتلافی تشکیل دادهاند تا ارز دیجیتال خودشان را به جهان معرفی کنند. در میان این ائتلاف نام شرکتهای بزرگی همچون اوبر، ویزا، ایبی، مسترکارت و... به چشم میخورد. این ارز قرار است در نیمه سال 2020 رونمایی شود؛ ارز دیجیتالی که در بستر بلاکچین شکل گرفته است و با حذف واسطههایی مثل بانکها و درگاههای پرداخت وعده پرداختهایی امن، سریع و قابل اعتماد را میدهد. این ارز برخلاف ارزهای دیجیتال مطرح این حوزه مانند بیتکوین و اتریوم، دارای اعتبار ثابت بوده تا بتواند پایداری و ثبات بیشتری در نقل و انتقالها و تراکنشهای مالی داشته باشد. این نوع ارزهای دیجیتال را ارزهای باثبات یا استیبل کوین مینامند؛ این ارز دیجیتال قرار است در ابتدای کار فقط از طریق چهار ارز کاغذی معتبر شامل دلار، یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس پشتیبانی شود، اما در آینده داراییهای دیگری نیز در فهرست ذخایر آن قرار خواهد گرفت.
اما تنها تفاوت لیبرا استیبل کوین بودن آن نیست. ویژگیهایی که بیتکوین را در بستر بلاکچین به یک صنعت جذاب، منحصر به فرد، فراگیر و البته سودآور تبدیل کرد، شفافیت، دموکراسی نسبی حاکم بر آن، ناشناسبودن افراد و قابلیت گمنامماندن فرد سازنده بلاک در این سیستم بود. حال آنکه، ارز باثبات لیبرا با محدودکردن امکان ایجاد و تأیید بلاکها برای فقط 28 کمپانی حاضر در ائتلافش نوع دیگری از بلاکچین را در نقل و انتقالات مالی پیادهسازی میکند. چندی پیش بانک بزرگ ایالات متحده آمریکا جیپی مورگان نیز از ارز باثبات خود رونمایی کرد که میتوان گفت لیبرا در میان ارزهای دیجیتال به این ارز شباهت بیشتری دارد. این نوع از بلاکچین که به آنها بلاکچینهای محدود به مجوز گفته میشود، بیشتر در زنجیره تأمین و به منظور پیگیری و رهگیری کالاها و اسناد مهم استفاده میشود. لیبرا اعلام کرده است از پنج سال آینده فرایند عمومیسازی آن را آغاز خواهد کرد. این در حالی است که در وایت پیپر لیبرا بیان شده چالش اصلی در حال حاضر این است که اطمینانی وجود ندارد راهحل مناسبی برای یک سیستم تراکنش مالی وجود داشته باشد؛ راهحلی که در عین باثباتبودن، حفظ امنیت
و سرعت بالا توانایی این را داشته باشد که به صورت یک شبکه بدون نیاز به مجوز فعالیت کند. این قبیل تناقضها و عدم شفافیتهای عملیاتی نشان از این دارد که در بهترین حالت، میتوان تصور کرد لیبرا پس از چندین سال مانند شرکتهای بزرگ که سهامداران اصلی و خاص خود را دارد، خواهد شد و فقط بخش بسیار کمی از مردم امکان مشارکت در تصمیمگیریهای مرتبط با تنظیمگری را خواهند داشت؛ یعنی شعارهایی مانند دموکراسی برای همه که بیتکوین و در واقع ارزهای دیجیتال بر موج آن سوار شده و رشد کردهاند، عملا به فراموشی سپرده میشود. اگرچه شعاری که در صفحه اول سایت لیبرا به چشم میخورد «لیبرا برای همه» است، اما سرپرست بخش سیاستگذاری و ارتباطات ائتلاف لیبرا بهصراحت اظهار میکند: «هر جا کارت اعتباری و ویزا فعال باشد، لیبرا نیز فعال است». گویا منظور لیبرا از همه، همه کسانی است که ما میخواهیم و نه همه کسانی که توانایی استفاده از لیبرا را دارند، چراکه هماکنون امکان استفاده از خدمات کارت اعتباری و ویزا برای بسیاری از مردم جهان از جمله مردم ایران وجود ندارد و چهبسا در آینده این شرکتها بخواهند برای هر کاربر یا ملیتی قوانین اینچنینی وضع کنند
و ارزهای دیجیتال این افراد را بلوکه یا منقضی کنند؛ به دیگر سخن، لیبرا در خوشبینانهترین حالت، نوید بازتولید ساختارهای سلطه مرکز پیرامونی ایالات متحده در زمینه مناسبات پولی مالی را در بستر فناوریهای دیجیتال میدهد. به نظر میرسد لیبرا با پررنگکردن موضوعاتی مانند صرفهجویی در انرژی سرعت بالای انجام تراکنش و تمرکز بر باثباتبودن ارز دیجیتالش، قصد دارد اهمیت غیرقابل استخراجبودن و مدیریت نیمهمتمرکز آن را کمرنگ کند. همچنین راه دیگری که فیسبوک بهمنظور ترویج ارز دیجیتالش در پیش گرفته است، تأکید بر توانایی فنی شرکتهای بزرگ حاضر در ائتلافش است تا جایی که صراحتا اعلام شده است شرکت اوبر بهتنهایی توانایی انجام هزار تراکنش در ثانیه را دارد، درحالیکه در بیتکوین این تعداد به هفت و در اتریوم به 15 تراکنش در ثانیه میرسد. فیسبوک با اینکه در صیانت از حریم شخصی و اطلاعات کاربرانش خوشنام نیست، اما در این پروژه از امنیت بالا در فرایند تراکنشهای خبر داده و اعلام کرده است که تراکنشهای مالی کاربرانش در فیسبوک ذخیره نشده، بلکه توسط کمپانی دیگر فیسبوک به اسم کالیبرا نگهداری میشود و از این طریق دیگر هیچگونه ارتباطی
میان پروفایل کاربران در فیسبوک و واتسآپ به تراکنشهای مالیشان وجود ندارد، بنابراین قابل ردیابی نیست. با این همه، به نظر میرسد این نیز خود یک ترفند برای جلب اعتماد مردم است. ازآنجاییکه دیوید مارکوس، سرپرست پروژه لیبرا در جواب چگونگی جلوگیری از پولشویی در این سیستم چنین پاسخ داده است: «شبکه لیبرا انتخاب خلافکاران و پولشویان نیست، چراکه در این سیستم اسمها بهصورت مستعار بوده و به صورت ناشناس یا حفاظتشده نیستند، بنابراین انتخاب آنها همچنان ارزهایی مانند بیتکوین و اتریوم خواهد بود». چطور ممکن است یک سیستم قابل ردیابی نباشد و درعینحال مانع پولشویی شود؟آیا این به معنای توسعه رگولاتوری اقتدارگرایانه آمریکا بر فضای ارز دیجیتال نیست؟ گذشته از این، از دیگر ویژگیهای فیسبوک که احتمال فراگیرشدن رمزارز ارائهشده بر بستر آن را باوجود همه مشکلات بیانشده تقویت میکند، این است که بهواقع یکی از دلایل همگانینشدن استفاده از ارزهای دیجیتال تا به امروز، عدم رعایت اصول طراحی کاربرپسند (جذاب) و دشواری دسترسی عموم به آنها بوده است. این موضوع باعث شده فقط افرادی خاص در جامعه به سمتوسوی استفاده از ارز دیجیتال
بروند و اغلب مردم عادی استفاده از ارز دیجیتال را مفهومی غریب و ناآشنا بدانند. فیسبوک در نظر دارد از شهرت جهانی و نفوذ اجتماعی فراگیر خود به عنوان یک فرصت طلایی استفاده کند و با بهکارگیری تجربه موفق رابط کاربری در محصولات کنونیاش این اطمینان را به جامعه میدهد که با رویکارآمدن این ارز، استفاده از آن بهسادگی استفاده از واتسآپ یا فیسبوک خواهد بود. بهعلاوه، در صورت تحقق لیبرا حتی دیگر نیازی به استفاده از درگاه پرداخت و واردکردن چندباره مشخصات و اطلاعات وجود ندارد. در نهایت، میتوان گفت که توانایی فنی بالای این ائتلاف بهمنظور انجام سریع تراکنشها و تعداد کاربران زیاد مجموعه فیسبوک، جهانیشدن آن را با وجود ویژگیهای انحصارطلبانه و اقتدارگرایانهاش محتمل میکند. پربیراه نیست اگر لیبرا را پاسخ هوشمندانه بدنه سیاستگذاری کلان آمریکا در راستای حفظ قدرت سیاسی و تثبیت جایگاه اقتصادی برتر بدانیم تا اینگونه لیبرا شکل جدیدی از بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) اینبار در سطح جهانی باشد. البته باید توجه داشت که در کنار این سیستم انتظار میرود همچنان ارزهای دیجیتال پرقدرت حال حاضر مانند بیتکوین و اتریوم بهدلیل
ویژگیهای منحصربهفردشان که آنها را از لیبرا متمایز میکند، پابرجا بمانند، درحالیکه سهم آنها از نقلوانتقالات مالی دنیا بهتدریج به نفع لیبرای ایالات متحده آمریکا کاهش پیدا کند.