|

ریشه‌یابی علت خروج طرح توسعه پالایشگاه ستاره خلیج فارس از اولویت دولت

چرا فاز چهارم «ستاره» از دستور کار خارج شد

شرق: شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی ديروز اعلام كرد اجرای فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دل سه فاز ديگر صورت گرفته و ظرفیت این پالایشگاه تا پایان سال به ۴۸۰ هزار بشکه می‎رسد و ظرفیت توسعه بیشتر را ندارد. اين در حالي است كه برخي كارشناسان معتقدند كه هنوز بخش‎هايي از اين پالايشگاه، ظرفيت توسعه بيشتري دارد و مي‎توان روي سرمايه‎گذاري در اين بخش حساب كرد. از سويي برخي از شرکت‌های ایرانی برای آغاز پروژه فاز چهارم ستاره خلیج‌فارس اعلام آمادگي كرده‎اند و سؤال اينجاست كه چرا بايد فاز چهارم اين پالايشگاه از دستور كار خارج شود؟ عضو هيئت‌مديره پالايشگاه ستاره خليج فارس با بيان اينكه اگر منظور از فاز چهارم، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، تأكيد مي‎كند كه هم‎اكنون اين هدف بيش‌ازآن، در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است. او با بيان اينكه اين پالايشگاه خصوصي است، مي‎گويد: «سهامداران با توجه به بررسي‎هاي اقتصادي فوق نسبت به توسعه تصميم‎گيري مي‎كنند و درصورتي‎كه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است كه راه كم‎هزينه‎تر را انتخاب كنند». جلوگيري از اجراي فاز چهارم پالايشگاه ستاره خليج فارس در حالي انجام مي‎گيرد كه برخي از طرح‎هايي كه به گفته كارشناسان ظرفيت كافي براي توسعه ندارند، در اولويت قرار گرفته است. پروژه پالايشگاه‎هاي سيراف در اين دسته قرار مي‎گيرند و اين در حالي است كه نبايد توسعه را فداي تعصب كرد.‌شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی در بيانيه‎اي كه در اين زمينه داده است، نوشته است: «هم‌اکنون ظرفیت این پالایشگاه، روزانه 450 هزار بشکه است که مطابق برنامه زمان‎بندی تا پایان امسال به 480 هزار بشکه در روز خواهد رسید». در اين بيانيه تأكيد شده كه با بهره‎برداری کامل از همه ظرفیت‌های فرایندی درحال‌حاضر هیچ‌گونه ظرفیت اضافی در پالایشگاه وجود ندارد؛ بااين‌حال، اغلب كارشناسان نظر متفاوتي در اين زمینه دارند.
‌ظرفيت پالايشگاه خليج فارس تكميل نشده است
متاجي، عضو هيئت‌مديره پالايشگاه ستاره خليج فارس در گفت‎وگو با «شرق» مي‎گويد: پس از راه‌اندازي هر واحد پالايشي، معمولا عمليات آزمايشي جهت ارزيابي در ظرفيت طراحي و 10درصد ظرفيت اضافي و حداكثر ظرفيت عملياتي انجام مي‌گيرد تا رفتار واحدها در ظرفيت‌هاي فوق بررسي شود و چنانچه تنگناهايي يا اشتباهاتي در طراحي موجود باشد، شناسايي نشده و برطرف شده و نيز امكان افزايش بازدهي ظرفيت بالقوه مورد شناسايي واقع شود. باتوجه به وجود امكانات زيربنايي در پالايشگاه‌ ستاره خليج فارس، بعد از پايان راه‌اندازي هر مجتمع پالايشگاه خليج فارس، بحث افزايش ظرفيت يا فاز چهارم پالايشگاه مطرح شد و اين هنگامي بود كه هنوز زمان مناسب براي انجام عمليات آزمايشي نرسيده بود.با توجه به طرح ايده افزايش ظرفيت، طبق معمول و روش جاري در صنعت نفت، مطالعات فني- اقتصادي اين طرح انجام شد و مشخص شد طرح فوق، با صرف هزينه 320 ميليون يورو (بدون ايجاد دستگاه‎هاي بنزين‎سازي مربوطه) منجر به بهبود وضع اقتصادي پالايشگاه مي‎شود. در همين زمان واحدهاي پالايشي براي انجام عمليات آزمايشي جهت سنجش كارايي آنها توسط تيم مهندسي بهره‎برداري پالايشگاه آماده شد. اين عمليات نشان داد كه افزايش ظرفيت در دو مرحله با تغيير شرايط عملياتي و نيز با سرمايه‎گذاري اندك به ترتيب تا 435هزار بشكه در روز و 540هزار بشكه در روز قابل انجام است.متاجي در ادامه مي‎گويد: به‌اين‌ترتيب با هزينه بسيار كم در حدود 90 ميليون يورو، 150درصد يك فاز به ظرفيت پالايشگاه اضافه مي‎شود. از سوي ديگر بايد توجه داشت که پس از راه‌اندازي اولويت اول، پرداخت ديون سرمايه‎گذاري است كه بايد به منابع تأمين‎كننده داده شود و درصورتي‎كه براي ايجاد فاز چهارم سرمايه‎گذاري انجام مي‎شده امكان بازپرداخت وجود نداشت و اين سبب بروز مشكلات فراوان اقتصادي براي شركت و نيز بانك‎هاي وام‎دهنده مي‎شد. با افزايش ظرفيت فعلي، نه‌تنها از بروز مشكل فوق جلوگيري شد بلكه باتوجه به افزايش سودآوري بازپرداخت وام نيز تسهيل مي‎شود.اين مسئول در پالايشگاه خليج فارس ادامه مي‎دهد: با توجه به اينكه واحدهاي تصفيه و بنزين‎سازي تحت ليسانس هستند، معمولا در پالايشگاه‎ها اين‎گونه واحدها دقيقا مطابق طراحي مورد بهره‎برداري قرار مي‎گيرند. كارشناسان و مديران پالايشگاه ستاره خليج فارس با افزايش ظرفيت واحدهاي فوق نشان دادند كه با شناخت دقيق علمي و فني مي‎توان اين واحدهاي تحت ليسانس را نيز به دست نيروهاي پرتوان داخلي، بهينه‎سازي كرد.
‌1.5 فاز ظرفيت كماكان باقي است
به گفته او، به‎طور كلي اگر منظور از فاز چهارم افزايش پالايشگاه ستاره خليج‎فارس، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، هم‎اكنون اين هدف بيش از آن در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است.‌او درباره اينكه اولويت توسعه پالايشگاه ستاره خليج‌فارس نسبت به طرح‎هاي بالادستي ديگر چگونه است، مي‎گويد: بايد توجه داشت که شركت یادشده خصوصي است و سهامداران با توجه به بررسي‎هاي اقتصادي گفته‌شده، برای توسعه تصميم‎گيري مي‎كنند و درصورتي‎كه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است راه كم‎هزينه‎تر را انتخاب كنند. از سويي، با توجه به هزينه كمتر پالايشگاه‎هاي ميعانات گازي نسبت به نفت خام، احداث پالايشگاه‎هاي جديد ميعانات گازي نسبت به نفت خام برتري دارد. به اين معنا كه در كنار توسعه ستاره خليج‌فارس و رساندن ظرفيت آن به 540 هزار بشكه در روز، پالايشگاه‎هاي سيراف نيز بايد مرکز توجه قرار گيرد و سرمايه‎گذاران آن پالايشگاه‎ها كه تاكنون هزينه‎هاي زيادي را براي طراحي و آماده‎سازي زميني انجام داده‎اند، اقدامات لازم براي كسب منابع مالي را براي ارائه كار انجام دهند و از حمايت دولت نيز برخوردار شوند.
‌ساخت پتروپالايشگاه اولويت‎ دارد
علي شهرويي، كارشناس نفت و انرژي، در گفت‎وگو با «شرق» در اين زمينه مي‎گويد: در وضعيت كنوني اقتصاد ايران، پالايشگاه‎ها چندان از نظر اقتصادي مقرون‌به‌صرفه نيستند و نرخ بازگشت سرمايه پاييني دارند. قطعا حرف درستي است كه پروژه سيراف در اولويت نباشد. قطعا سرمايه‎گذاري كه مي‎خواهد در صنعت نفت، گاز و پتروشيمي سرمايه‎گذاري كند، به نرخ بازگشت سرمايه نگاه مي‎كند؛ اين نرخ در پالايشگاه‎ها عدد پاييني است و در پتروشيمي‎ها بهتر است. به همين دلیل، شايد تمايل به ساخت پتروشيمي در دهه‎هاي گذشته، بيش از تمايل براي ساخت پالايشگاه بوده است؛ اما بايد توجه داشت که ساخت پالايشگاه در كشور نيز ضرورت دارد.‌او با اشاره به ضرورت ساخت پالايشگاه مي‎افزايد: به دليل شرايط تحريمي، فروش فراورده‎هاي نفتي بسيار راحت‎تر از نفت خام است. مي‎توانيم نفت خام را به فراورده تبديل كرده و سپس آن را صادر كنيم؛ اما براي آنكه بتوان به هر دو موضوع رسيدگي كرد و هم نرخ بازگشت سرمايه را بالاتر برد و هم از خام‎فروشي جلوگيري كرد، ساخت پتروپالايشگاه‎ها شايد راه‎حل مناسب‎تري باشد. او با بيان اينكه ساخت اين پالايشگاه‎ها محصول عملكرد يك دولت نيست، تصريح كرد: بين پالايشگاه‎هاي داخلي در سال‎هاي اخير، پالايشگاه‎هايي ساخته شده و به بهره‎برداري رسيده‌اند كه نسل جديد آنها، غالبا از سال 85 با برنامه‎ريزي محمدرضا نعمت‎زاده، وزير صنعت سابق، در مجموعه پالايش و پخش انجام شده‌اند. پالايشگاه شازند، پالايشگاه ستاره خليج‌فارس، پالايشگاه بندرعباس و برخي واحدهاي جديد پالايشگاه‎هاي تبريز و اصفهان از اين دسته محسوب مي‎شوند و اغلب آنها در دولت‎هاي گذشته پيشرفت نسبتا خوبي داشتند كه دولت جديد سر كار آمد و آنها را تكميل كرد و به عرصه توليد رساند.‌شهرويي درباره عملكرد پالايشگاه ستاره خليج‌فارس ادامه داد: راه‎اندازي اين پالايشگاه يكي از اقدامات خوبي بوده كه در اين مدت انجام شده و به ثمر نشسته است. اين پالايشگاه اگر امكان توسعه و افزايش ظرفيت داشته باشد، قطعا بايد آن را در اولويت قرار داد. به نظر مي‎رسد برخي فضاهاي اين پالايشگاه‎ امكان افزايش ظرفيت را دارد كه نيازمند بررسي‎هاي دقيق است و قطعا انجام شده و طرح توسعه آن را در چهار فاز تعريف كرده است.
‌خصوصي‎سازي، پالايشگاه‎هاي سيراف را قرباني كرد
او با تأكيد بر اينكه بايد بررسي كارشناسي انجام شود كه توسعه فاز چهارم اين پالايشگاه و توسعه ديگر پالايشگاه‎ها، كدام صرفه اقتصادي بهتري دارد تا آن را در اولويت قرار داد، مي‎گويد: در مباحث توسعه بايد تعصب را كنار گذاشت و با توجه به اينكه كسي طرحي را پيشنهاد داده، آن را در اولويت قرار نداد و هر طرحي را كه صرفه و صلاح اقتصادي بهتري براي كشور دارد، در اولويت قرار داد. متأسفانه پالايشگاه‎هاي سيراف در جذب سرمايه موفق نبودند و شايد يك دليل عمده، آن بود كه پالايشگاه‎ها پراكنده و مربوط به بخش‎هاي مختلف با مالكيت‎هاي متفاوت بودند؛ وقتي آنها را پراكنده مي‎كنيد، امكان تجميع توان‎ براي ساخت آنها و اعطاي گارانتي براي سرمايه‎گذاري در آنها را از سرمايه‎گذار مي‎گيريد و هماهنگي‎ها در آن سخت مي‎شود.‌اين كارشناس با تأكيد بر اينكه طرح سيراف را بايد مجدد ارزيابي کرد، تصريح مي‎‎كند: بايد صرفه اقتصادي آن را دوباره ارزيابي کرد و اگر صرفه اقتصادي دارد، به آن ادامه داد و اگر خير، آن را تعطيل كرد تا سرمايه بيشتري براي آن هزينه نشود که بعدها به آن برسيم كه اشكالاتي داشته كه به آنها توجه نكرده‎ بوديم.‌شهرويي با بيان اينكه مشكلات عمده صنايع پالايشي در ايران، پراكندگي آنهاست، مي‎افزايد‌: مالكيت‎هاي پراكنده در هلدينگ‎هاي مختلف بدون هيچ وحدت رويه و انسجام كه پيامد خصوصي‎سازي نادرست آنها بوده است و جاي آن دارد كه نقشه راهي براي بازگرداندن و هماهنگ‌كردن آنها در مسيری بهينه ترسيم شود تا شايد بتوان در آينده چيزي شبيه هلدينگ خليج‌فارس را در بحث پالايشگاه‎هاي كشور ايجاد كرد تا اينكه بتواند وحدت رويه‎اي هم در عملكرد داخلي داشته باشد و هم در بازارهاي بين‎المللي اعتبار و برندی بين‎المللي كسب كند. با توجه به آنها، فراورده‎هاي كشور در آينده افزايش مي‎يابد و حتما داشتن برند بازرگاني بين‎المللي به‎صرفه خواهد بود.

شرق: شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی ديروز اعلام كرد اجرای فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دل سه فاز ديگر صورت گرفته و ظرفیت این پالایشگاه تا پایان سال به ۴۸۰ هزار بشکه می‎رسد و ظرفیت توسعه بیشتر را ندارد. اين در حالي است كه برخي كارشناسان معتقدند كه هنوز بخش‎هايي از اين پالايشگاه، ظرفيت توسعه بيشتري دارد و مي‎توان روي سرمايه‎گذاري در اين بخش حساب كرد. از سويي برخي از شرکت‌های ایرانی برای آغاز پروژه فاز چهارم ستاره خلیج‌فارس اعلام آمادگي كرده‎اند و سؤال اينجاست كه چرا بايد فاز چهارم اين پالايشگاه از دستور كار خارج شود؟ عضو هيئت‌مديره پالايشگاه ستاره خليج فارس با بيان اينكه اگر منظور از فاز چهارم، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، تأكيد مي‎كند كه هم‎اكنون اين هدف بيش‌ازآن، در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است. او با بيان اينكه اين پالايشگاه خصوصي است، مي‎گويد: «سهامداران با توجه به بررسي‎هاي اقتصادي فوق نسبت به توسعه تصميم‎گيري مي‎كنند و درصورتي‎كه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است كه راه كم‎هزينه‎تر را انتخاب كنند». جلوگيري از اجراي فاز چهارم پالايشگاه ستاره خليج فارس در حالي انجام مي‎گيرد كه برخي از طرح‎هايي كه به گفته كارشناسان ظرفيت كافي براي توسعه ندارند، در اولويت قرار گرفته است. پروژه پالايشگاه‎هاي سيراف در اين دسته قرار مي‎گيرند و اين در حالي است كه نبايد توسعه را فداي تعصب كرد.‌شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی در بيانيه‎اي كه در اين زمينه داده است، نوشته است: «هم‌اکنون ظرفیت این پالایشگاه، روزانه 450 هزار بشکه است که مطابق برنامه زمان‎بندی تا پایان امسال به 480 هزار بشکه در روز خواهد رسید». در اين بيانيه تأكيد شده كه با بهره‎برداری کامل از همه ظرفیت‌های فرایندی درحال‌حاضر هیچ‌گونه ظرفیت اضافی در پالایشگاه وجود ندارد؛ بااين‌حال، اغلب كارشناسان نظر متفاوتي در اين زمینه دارند.
‌ظرفيت پالايشگاه خليج فارس تكميل نشده است
متاجي، عضو هيئت‌مديره پالايشگاه ستاره خليج فارس در گفت‎وگو با «شرق» مي‎گويد: پس از راه‌اندازي هر واحد پالايشي، معمولا عمليات آزمايشي جهت ارزيابي در ظرفيت طراحي و 10درصد ظرفيت اضافي و حداكثر ظرفيت عملياتي انجام مي‌گيرد تا رفتار واحدها در ظرفيت‌هاي فوق بررسي شود و چنانچه تنگناهايي يا اشتباهاتي در طراحي موجود باشد، شناسايي نشده و برطرف شده و نيز امكان افزايش بازدهي ظرفيت بالقوه مورد شناسايي واقع شود. باتوجه به وجود امكانات زيربنايي در پالايشگاه‌ ستاره خليج فارس، بعد از پايان راه‌اندازي هر مجتمع پالايشگاه خليج فارس، بحث افزايش ظرفيت يا فاز چهارم پالايشگاه مطرح شد و اين هنگامي بود كه هنوز زمان مناسب براي انجام عمليات آزمايشي نرسيده بود.با توجه به طرح ايده افزايش ظرفيت، طبق معمول و روش جاري در صنعت نفت، مطالعات فني- اقتصادي اين طرح انجام شد و مشخص شد طرح فوق، با صرف هزينه 320 ميليون يورو (بدون ايجاد دستگاه‎هاي بنزين‎سازي مربوطه) منجر به بهبود وضع اقتصادي پالايشگاه مي‎شود. در همين زمان واحدهاي پالايشي براي انجام عمليات آزمايشي جهت سنجش كارايي آنها توسط تيم مهندسي بهره‎برداري پالايشگاه آماده شد. اين عمليات نشان داد كه افزايش ظرفيت در دو مرحله با تغيير شرايط عملياتي و نيز با سرمايه‎گذاري اندك به ترتيب تا 435هزار بشكه در روز و 540هزار بشكه در روز قابل انجام است.متاجي در ادامه مي‎گويد: به‌اين‌ترتيب با هزينه بسيار كم در حدود 90 ميليون يورو، 150درصد يك فاز به ظرفيت پالايشگاه اضافه مي‎شود. از سوي ديگر بايد توجه داشت که پس از راه‌اندازي اولويت اول، پرداخت ديون سرمايه‎گذاري است كه بايد به منابع تأمين‎كننده داده شود و درصورتي‎كه براي ايجاد فاز چهارم سرمايه‎گذاري انجام مي‎شده امكان بازپرداخت وجود نداشت و اين سبب بروز مشكلات فراوان اقتصادي براي شركت و نيز بانك‎هاي وام‎دهنده مي‎شد. با افزايش ظرفيت فعلي، نه‌تنها از بروز مشكل فوق جلوگيري شد بلكه باتوجه به افزايش سودآوري بازپرداخت وام نيز تسهيل مي‎شود.اين مسئول در پالايشگاه خليج فارس ادامه مي‎دهد: با توجه به اينكه واحدهاي تصفيه و بنزين‎سازي تحت ليسانس هستند، معمولا در پالايشگاه‎ها اين‎گونه واحدها دقيقا مطابق طراحي مورد بهره‎برداري قرار مي‎گيرند. كارشناسان و مديران پالايشگاه ستاره خليج فارس با افزايش ظرفيت واحدهاي فوق نشان دادند كه با شناخت دقيق علمي و فني مي‎توان اين واحدهاي تحت ليسانس را نيز به دست نيروهاي پرتوان داخلي، بهينه‎سازي كرد.
‌1.5 فاز ظرفيت كماكان باقي است
به گفته او، به‎طور كلي اگر منظور از فاز چهارم افزايش پالايشگاه ستاره خليج‎فارس، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، هم‎اكنون اين هدف بيش از آن در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است.‌او درباره اينكه اولويت توسعه پالايشگاه ستاره خليج‌فارس نسبت به طرح‎هاي بالادستي ديگر چگونه است، مي‎گويد: بايد توجه داشت که شركت یادشده خصوصي است و سهامداران با توجه به بررسي‎هاي اقتصادي گفته‌شده، برای توسعه تصميم‎گيري مي‎كنند و درصورتي‎كه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است راه كم‎هزينه‎تر را انتخاب كنند. از سويي، با توجه به هزينه كمتر پالايشگاه‎هاي ميعانات گازي نسبت به نفت خام، احداث پالايشگاه‎هاي جديد ميعانات گازي نسبت به نفت خام برتري دارد. به اين معنا كه در كنار توسعه ستاره خليج‌فارس و رساندن ظرفيت آن به 540 هزار بشكه در روز، پالايشگاه‎هاي سيراف نيز بايد مرکز توجه قرار گيرد و سرمايه‎گذاران آن پالايشگاه‎ها كه تاكنون هزينه‎هاي زيادي را براي طراحي و آماده‎سازي زميني انجام داده‎اند، اقدامات لازم براي كسب منابع مالي را براي ارائه كار انجام دهند و از حمايت دولت نيز برخوردار شوند.
‌ساخت پتروپالايشگاه اولويت‎ دارد
علي شهرويي، كارشناس نفت و انرژي، در گفت‎وگو با «شرق» در اين زمينه مي‎گويد: در وضعيت كنوني اقتصاد ايران، پالايشگاه‎ها چندان از نظر اقتصادي مقرون‌به‌صرفه نيستند و نرخ بازگشت سرمايه پاييني دارند. قطعا حرف درستي است كه پروژه سيراف در اولويت نباشد. قطعا سرمايه‎گذاري كه مي‎خواهد در صنعت نفت، گاز و پتروشيمي سرمايه‎گذاري كند، به نرخ بازگشت سرمايه نگاه مي‎كند؛ اين نرخ در پالايشگاه‎ها عدد پاييني است و در پتروشيمي‎ها بهتر است. به همين دلیل، شايد تمايل به ساخت پتروشيمي در دهه‎هاي گذشته، بيش از تمايل براي ساخت پالايشگاه بوده است؛ اما بايد توجه داشت که ساخت پالايشگاه در كشور نيز ضرورت دارد.‌او با اشاره به ضرورت ساخت پالايشگاه مي‎افزايد: به دليل شرايط تحريمي، فروش فراورده‎هاي نفتي بسيار راحت‎تر از نفت خام است. مي‎توانيم نفت خام را به فراورده تبديل كرده و سپس آن را صادر كنيم؛ اما براي آنكه بتوان به هر دو موضوع رسيدگي كرد و هم نرخ بازگشت سرمايه را بالاتر برد و هم از خام‎فروشي جلوگيري كرد، ساخت پتروپالايشگاه‎ها شايد راه‎حل مناسب‎تري باشد. او با بيان اينكه ساخت اين پالايشگاه‎ها محصول عملكرد يك دولت نيست، تصريح كرد: بين پالايشگاه‎هاي داخلي در سال‎هاي اخير، پالايشگاه‎هايي ساخته شده و به بهره‎برداري رسيده‌اند كه نسل جديد آنها، غالبا از سال 85 با برنامه‎ريزي محمدرضا نعمت‎زاده، وزير صنعت سابق، در مجموعه پالايش و پخش انجام شده‌اند. پالايشگاه شازند، پالايشگاه ستاره خليج‌فارس، پالايشگاه بندرعباس و برخي واحدهاي جديد پالايشگاه‎هاي تبريز و اصفهان از اين دسته محسوب مي‎شوند و اغلب آنها در دولت‎هاي گذشته پيشرفت نسبتا خوبي داشتند كه دولت جديد سر كار آمد و آنها را تكميل كرد و به عرصه توليد رساند.‌شهرويي درباره عملكرد پالايشگاه ستاره خليج‌فارس ادامه داد: راه‎اندازي اين پالايشگاه يكي از اقدامات خوبي بوده كه در اين مدت انجام شده و به ثمر نشسته است. اين پالايشگاه اگر امكان توسعه و افزايش ظرفيت داشته باشد، قطعا بايد آن را در اولويت قرار داد. به نظر مي‎رسد برخي فضاهاي اين پالايشگاه‎ امكان افزايش ظرفيت را دارد كه نيازمند بررسي‎هاي دقيق است و قطعا انجام شده و طرح توسعه آن را در چهار فاز تعريف كرده است.
‌خصوصي‎سازي، پالايشگاه‎هاي سيراف را قرباني كرد
او با تأكيد بر اينكه بايد بررسي كارشناسي انجام شود كه توسعه فاز چهارم اين پالايشگاه و توسعه ديگر پالايشگاه‎ها، كدام صرفه اقتصادي بهتري دارد تا آن را در اولويت قرار داد، مي‎گويد: در مباحث توسعه بايد تعصب را كنار گذاشت و با توجه به اينكه كسي طرحي را پيشنهاد داده، آن را در اولويت قرار نداد و هر طرحي را كه صرفه و صلاح اقتصادي بهتري براي كشور دارد، در اولويت قرار داد. متأسفانه پالايشگاه‎هاي سيراف در جذب سرمايه موفق نبودند و شايد يك دليل عمده، آن بود كه پالايشگاه‎ها پراكنده و مربوط به بخش‎هاي مختلف با مالكيت‎هاي متفاوت بودند؛ وقتي آنها را پراكنده مي‎كنيد، امكان تجميع توان‎ براي ساخت آنها و اعطاي گارانتي براي سرمايه‎گذاري در آنها را از سرمايه‎گذار مي‎گيريد و هماهنگي‎ها در آن سخت مي‎شود.‌اين كارشناس با تأكيد بر اينكه طرح سيراف را بايد مجدد ارزيابي کرد، تصريح مي‎‎كند: بايد صرفه اقتصادي آن را دوباره ارزيابي کرد و اگر صرفه اقتصادي دارد، به آن ادامه داد و اگر خير، آن را تعطيل كرد تا سرمايه بيشتري براي آن هزينه نشود که بعدها به آن برسيم كه اشكالاتي داشته كه به آنها توجه نكرده‎ بوديم.‌شهرويي با بيان اينكه مشكلات عمده صنايع پالايشي در ايران، پراكندگي آنهاست، مي‎افزايد‌: مالكيت‎هاي پراكنده در هلدينگ‎هاي مختلف بدون هيچ وحدت رويه و انسجام كه پيامد خصوصي‎سازي نادرست آنها بوده است و جاي آن دارد كه نقشه راهي براي بازگرداندن و هماهنگ‌كردن آنها در مسيری بهينه ترسيم شود تا شايد بتوان در آينده چيزي شبيه هلدينگ خليج‌فارس را در بحث پالايشگاه‎هاي كشور ايجاد كرد تا اينكه بتواند وحدت رويه‎اي هم در عملكرد داخلي داشته باشد و هم در بازارهاي بين‎المللي اعتبار و برندی بين‎المللي كسب كند. با توجه به آنها، فراورده‎هاي كشور در آينده افزايش مي‎يابد و حتما داشتن برند بازرگاني بين‎المللي به‎صرفه خواهد بود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها