ریشهیابی علت خروج طرح توسعه پالایشگاه ستاره خلیج فارس از اولویت دولت
چرا فاز چهارم «ستاره» از دستور کار خارج شد
شرق: شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی ديروز اعلام كرد اجرای فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دل سه فاز ديگر صورت گرفته و ظرفیت این پالایشگاه تا پایان سال به ۴۸۰ هزار بشکه میرسد و ظرفیت توسعه بیشتر را ندارد. اين در حالي است كه برخي كارشناسان معتقدند كه هنوز بخشهايي از اين پالايشگاه، ظرفيت توسعه بيشتري دارد و ميتوان روي سرمايهگذاري در اين بخش حساب كرد. از سويي برخي از شرکتهای ایرانی برای آغاز پروژه فاز چهارم ستاره خلیجفارس اعلام آمادگي كردهاند و سؤال اينجاست كه چرا بايد فاز چهارم اين پالايشگاه از دستور كار خارج شود؟ عضو هيئتمديره پالايشگاه ستاره خليج فارس با بيان اينكه اگر منظور از فاز چهارم، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، تأكيد ميكند كه هماكنون اين هدف بيشازآن، در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است. او با بيان اينكه اين پالايشگاه خصوصي است، ميگويد: «سهامداران با توجه به بررسيهاي اقتصادي فوق نسبت به توسعه تصميمگيري ميكنند و درصورتيكه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است كه راه كمهزينهتر را انتخاب كنند». جلوگيري از اجراي فاز چهارم
پالايشگاه ستاره خليج فارس در حالي انجام ميگيرد كه برخي از طرحهايي كه به گفته كارشناسان ظرفيت كافي براي توسعه ندارند، در اولويت قرار گرفته است. پروژه پالايشگاههاي سيراف در اين دسته قرار ميگيرند و اين در حالي است كه نبايد توسعه را فداي تعصب كرد.شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی در بيانيهاي كه در اين زمينه داده است، نوشته است: «هماکنون ظرفیت این پالایشگاه، روزانه 450 هزار بشکه است که مطابق برنامه زمانبندی تا پایان امسال به 480 هزار بشکه در روز خواهد رسید». در اين بيانيه تأكيد شده كه با بهرهبرداری کامل از همه ظرفیتهای فرایندی درحالحاضر هیچگونه ظرفیت اضافی در پالایشگاه وجود ندارد؛ بااينحال، اغلب كارشناسان نظر متفاوتي در اين زمینه دارند.
ظرفيت پالايشگاه خليج فارس تكميل نشده است
متاجي، عضو هيئتمديره پالايشگاه ستاره خليج فارس در گفتوگو با «شرق» ميگويد: پس از راهاندازي هر واحد پالايشي، معمولا عمليات آزمايشي جهت ارزيابي در ظرفيت طراحي و 10درصد ظرفيت اضافي و حداكثر ظرفيت عملياتي انجام ميگيرد تا رفتار واحدها در ظرفيتهاي فوق بررسي شود و چنانچه تنگناهايي يا اشتباهاتي در طراحي موجود باشد، شناسايي نشده و برطرف شده و نيز امكان افزايش بازدهي ظرفيت بالقوه مورد شناسايي واقع شود. باتوجه به وجود امكانات زيربنايي در پالايشگاه ستاره خليج فارس، بعد از پايان راهاندازي هر مجتمع پالايشگاه خليج فارس، بحث افزايش ظرفيت يا فاز چهارم پالايشگاه مطرح شد و اين هنگامي بود كه هنوز زمان مناسب براي انجام عمليات آزمايشي نرسيده بود.با توجه به طرح ايده افزايش ظرفيت، طبق معمول و روش جاري در صنعت نفت، مطالعات فني- اقتصادي اين طرح انجام شد و مشخص شد طرح فوق، با صرف هزينه 320 ميليون يورو (بدون ايجاد دستگاههاي بنزينسازي مربوطه) منجر به بهبود وضع اقتصادي پالايشگاه ميشود. در همين زمان واحدهاي پالايشي براي انجام عمليات آزمايشي جهت سنجش كارايي آنها توسط تيم مهندسي بهرهبرداري پالايشگاه آماده شد. اين عمليات نشان
داد كه افزايش ظرفيت در دو مرحله با تغيير شرايط عملياتي و نيز با سرمايهگذاري اندك به ترتيب تا 435هزار بشكه در روز و 540هزار بشكه در روز قابل انجام است.متاجي در ادامه ميگويد: بهاينترتيب با هزينه بسيار كم در حدود 90 ميليون يورو، 150درصد يك فاز به ظرفيت پالايشگاه اضافه ميشود. از سوي ديگر بايد توجه داشت که پس از راهاندازي اولويت اول، پرداخت ديون سرمايهگذاري است كه بايد به منابع تأمينكننده داده شود و درصورتيكه براي ايجاد فاز چهارم سرمايهگذاري انجام ميشده امكان بازپرداخت وجود نداشت و اين سبب بروز مشكلات فراوان اقتصادي براي شركت و نيز بانكهاي وامدهنده ميشد. با افزايش ظرفيت فعلي، نهتنها از بروز مشكل فوق جلوگيري شد بلكه باتوجه به افزايش سودآوري بازپرداخت وام نيز تسهيل ميشود.اين مسئول در پالايشگاه خليج فارس ادامه ميدهد: با توجه به اينكه واحدهاي تصفيه و بنزينسازي تحت ليسانس هستند، معمولا در پالايشگاهها اينگونه واحدها دقيقا مطابق طراحي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرند. كارشناسان و مديران پالايشگاه ستاره خليج فارس با افزايش ظرفيت واحدهاي فوق نشان دادند كه با شناخت دقيق علمي و فني ميتوان اين واحدهاي
تحت ليسانس را نيز به دست نيروهاي پرتوان داخلي، بهينهسازي كرد.
1.5 فاز ظرفيت كماكان باقي است
به گفته او، بهطور كلي اگر منظور از فاز چهارم افزايش پالايشگاه ستاره خليجفارس، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، هماكنون اين هدف بيش از آن در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است.او درباره اينكه اولويت توسعه پالايشگاه ستاره خليجفارس نسبت به طرحهاي بالادستي ديگر چگونه است، ميگويد: بايد توجه داشت که شركت یادشده خصوصي است و سهامداران با توجه به بررسيهاي اقتصادي گفتهشده، برای توسعه تصميمگيري ميكنند و درصورتيكه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است راه كمهزينهتر را انتخاب كنند. از سويي، با توجه به هزينه كمتر پالايشگاههاي ميعانات گازي نسبت به نفت خام، احداث پالايشگاههاي جديد ميعانات گازي نسبت به نفت خام برتري دارد. به اين معنا كه در كنار توسعه ستاره خليجفارس و رساندن ظرفيت آن به 540 هزار بشكه در روز، پالايشگاههاي سيراف نيز بايد مرکز توجه قرار گيرد و سرمايهگذاران آن پالايشگاهها كه تاكنون هزينههاي زيادي را براي طراحي و آمادهسازي زميني انجام دادهاند، اقدامات لازم براي كسب منابع مالي را براي ارائه كار انجام دهند و از حمايت دولت نيز برخوردار شوند.
ساخت پتروپالايشگاه اولويت دارد
علي شهرويي، كارشناس نفت و انرژي، در گفتوگو با «شرق» در اين زمينه ميگويد: در وضعيت كنوني اقتصاد ايران، پالايشگاهها چندان از نظر اقتصادي مقرونبهصرفه نيستند و نرخ بازگشت سرمايه پاييني دارند. قطعا حرف درستي است كه پروژه سيراف در اولويت نباشد. قطعا سرمايهگذاري كه ميخواهد در صنعت نفت، گاز و پتروشيمي سرمايهگذاري كند، به نرخ بازگشت سرمايه نگاه ميكند؛ اين نرخ در پالايشگاهها عدد پاييني است و در پتروشيميها بهتر است. به همين دلیل، شايد تمايل به ساخت پتروشيمي در دهههاي گذشته، بيش از تمايل براي ساخت پالايشگاه بوده است؛ اما بايد توجه داشت که ساخت پالايشگاه در كشور نيز ضرورت دارد.او با اشاره به ضرورت ساخت پالايشگاه ميافزايد: به دليل شرايط تحريمي، فروش فراوردههاي نفتي بسيار راحتتر از نفت خام است. ميتوانيم نفت خام را به فراورده تبديل كرده و سپس آن را صادر كنيم؛ اما براي آنكه بتوان به هر دو موضوع رسيدگي كرد و هم نرخ بازگشت سرمايه را بالاتر برد و هم از خامفروشي جلوگيري كرد، ساخت پتروپالايشگاهها شايد راهحل مناسبتري باشد. او با بيان اينكه ساخت اين پالايشگاهها محصول عملكرد يك دولت نيست، تصريح كرد: بين
پالايشگاههاي داخلي در سالهاي اخير، پالايشگاههايي ساخته شده و به بهرهبرداري رسيدهاند كه نسل جديد آنها، غالبا از سال 85 با برنامهريزي محمدرضا نعمتزاده، وزير صنعت سابق، در مجموعه پالايش و پخش انجام شدهاند. پالايشگاه شازند، پالايشگاه ستاره خليجفارس، پالايشگاه بندرعباس و برخي واحدهاي جديد پالايشگاههاي تبريز و اصفهان از اين دسته محسوب ميشوند و اغلب آنها در دولتهاي گذشته پيشرفت نسبتا خوبي داشتند كه دولت جديد سر كار آمد و آنها را تكميل كرد و به عرصه توليد رساند.شهرويي درباره عملكرد پالايشگاه ستاره خليجفارس ادامه داد: راهاندازي اين پالايشگاه يكي از اقدامات خوبي بوده كه در اين مدت انجام شده و به ثمر نشسته است. اين پالايشگاه اگر امكان توسعه و افزايش ظرفيت داشته باشد، قطعا بايد آن را در اولويت قرار داد. به نظر ميرسد برخي فضاهاي اين پالايشگاه امكان افزايش ظرفيت را دارد كه نيازمند بررسيهاي دقيق است و قطعا انجام شده و طرح توسعه آن را در چهار فاز تعريف كرده است.
خصوصيسازي، پالايشگاههاي سيراف را قرباني كرد
او با تأكيد بر اينكه بايد بررسي كارشناسي انجام شود كه توسعه فاز چهارم اين پالايشگاه و توسعه ديگر پالايشگاهها، كدام صرفه اقتصادي بهتري دارد تا آن را در اولويت قرار داد، ميگويد: در مباحث توسعه بايد تعصب را كنار گذاشت و با توجه به اينكه كسي طرحي را پيشنهاد داده، آن را در اولويت قرار نداد و هر طرحي را كه صرفه و صلاح اقتصادي بهتري براي كشور دارد، در اولويت قرار داد. متأسفانه پالايشگاههاي سيراف در جذب سرمايه موفق نبودند و شايد يك دليل عمده، آن بود كه پالايشگاهها پراكنده و مربوط به بخشهاي مختلف با مالكيتهاي متفاوت بودند؛ وقتي آنها را پراكنده ميكنيد، امكان تجميع توان براي ساخت آنها و اعطاي گارانتي براي سرمايهگذاري در آنها را از سرمايهگذار ميگيريد و هماهنگيها در آن سخت ميشود.اين كارشناس با تأكيد بر اينكه طرح سيراف را بايد مجدد ارزيابي کرد، تصريح ميكند: بايد صرفه اقتصادي آن را دوباره ارزيابي کرد و اگر صرفه اقتصادي دارد، به آن ادامه داد و اگر خير، آن را تعطيل كرد تا سرمايه بيشتري براي آن هزينه نشود که بعدها به آن برسيم كه اشكالاتي داشته كه به آنها توجه نكرده بوديم.شهرويي با بيان اينكه مشكلات عمده
صنايع پالايشي در ايران، پراكندگي آنهاست، ميافزايد: مالكيتهاي پراكنده در هلدينگهاي مختلف بدون هيچ وحدت رويه و انسجام كه پيامد خصوصيسازي نادرست آنها بوده است و جاي آن دارد كه نقشه راهي براي بازگرداندن و هماهنگكردن آنها در مسيری بهينه ترسيم شود تا شايد بتوان در آينده چيزي شبيه هلدينگ خليجفارس را در بحث پالايشگاههاي كشور ايجاد كرد تا اينكه بتواند وحدت رويهاي هم در عملكرد داخلي داشته باشد و هم در بازارهاي بينالمللي اعتبار و برندی بينالمللي كسب كند. با توجه به آنها، فراوردههاي كشور در آينده افزايش مييابد و حتما داشتن برند بازرگاني بينالمللي بهصرفه خواهد بود.
شرق: شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی ديروز اعلام كرد اجرای فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دل سه فاز ديگر صورت گرفته و ظرفیت این پالایشگاه تا پایان سال به ۴۸۰ هزار بشکه میرسد و ظرفیت توسعه بیشتر را ندارد. اين در حالي است كه برخي كارشناسان معتقدند كه هنوز بخشهايي از اين پالايشگاه، ظرفيت توسعه بيشتري دارد و ميتوان روي سرمايهگذاري در اين بخش حساب كرد. از سويي برخي از شرکتهای ایرانی برای آغاز پروژه فاز چهارم ستاره خلیجفارس اعلام آمادگي كردهاند و سؤال اينجاست كه چرا بايد فاز چهارم اين پالايشگاه از دستور كار خارج شود؟ عضو هيئتمديره پالايشگاه ستاره خليج فارس با بيان اينكه اگر منظور از فاز چهارم، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، تأكيد ميكند كه هماكنون اين هدف بيشازآن، در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است. او با بيان اينكه اين پالايشگاه خصوصي است، ميگويد: «سهامداران با توجه به بررسيهاي اقتصادي فوق نسبت به توسعه تصميمگيري ميكنند و درصورتيكه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است كه راه كمهزينهتر را انتخاب كنند». جلوگيري از اجراي فاز چهارم
پالايشگاه ستاره خليج فارس در حالي انجام ميگيرد كه برخي از طرحهايي كه به گفته كارشناسان ظرفيت كافي براي توسعه ندارند، در اولويت قرار گرفته است. پروژه پالايشگاههاي سيراف در اين دسته قرار ميگيرند و اين در حالي است كه نبايد توسعه را فداي تعصب كرد.شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی در بيانيهاي كه در اين زمينه داده است، نوشته است: «هماکنون ظرفیت این پالایشگاه، روزانه 450 هزار بشکه است که مطابق برنامه زمانبندی تا پایان امسال به 480 هزار بشکه در روز خواهد رسید». در اين بيانيه تأكيد شده كه با بهرهبرداری کامل از همه ظرفیتهای فرایندی درحالحاضر هیچگونه ظرفیت اضافی در پالایشگاه وجود ندارد؛ بااينحال، اغلب كارشناسان نظر متفاوتي در اين زمینه دارند.
ظرفيت پالايشگاه خليج فارس تكميل نشده است
متاجي، عضو هيئتمديره پالايشگاه ستاره خليج فارس در گفتوگو با «شرق» ميگويد: پس از راهاندازي هر واحد پالايشي، معمولا عمليات آزمايشي جهت ارزيابي در ظرفيت طراحي و 10درصد ظرفيت اضافي و حداكثر ظرفيت عملياتي انجام ميگيرد تا رفتار واحدها در ظرفيتهاي فوق بررسي شود و چنانچه تنگناهايي يا اشتباهاتي در طراحي موجود باشد، شناسايي نشده و برطرف شده و نيز امكان افزايش بازدهي ظرفيت بالقوه مورد شناسايي واقع شود. باتوجه به وجود امكانات زيربنايي در پالايشگاه ستاره خليج فارس، بعد از پايان راهاندازي هر مجتمع پالايشگاه خليج فارس، بحث افزايش ظرفيت يا فاز چهارم پالايشگاه مطرح شد و اين هنگامي بود كه هنوز زمان مناسب براي انجام عمليات آزمايشي نرسيده بود.با توجه به طرح ايده افزايش ظرفيت، طبق معمول و روش جاري در صنعت نفت، مطالعات فني- اقتصادي اين طرح انجام شد و مشخص شد طرح فوق، با صرف هزينه 320 ميليون يورو (بدون ايجاد دستگاههاي بنزينسازي مربوطه) منجر به بهبود وضع اقتصادي پالايشگاه ميشود. در همين زمان واحدهاي پالايشي براي انجام عمليات آزمايشي جهت سنجش كارايي آنها توسط تيم مهندسي بهرهبرداري پالايشگاه آماده شد. اين عمليات نشان
داد كه افزايش ظرفيت در دو مرحله با تغيير شرايط عملياتي و نيز با سرمايهگذاري اندك به ترتيب تا 435هزار بشكه در روز و 540هزار بشكه در روز قابل انجام است.متاجي در ادامه ميگويد: بهاينترتيب با هزينه بسيار كم در حدود 90 ميليون يورو، 150درصد يك فاز به ظرفيت پالايشگاه اضافه ميشود. از سوي ديگر بايد توجه داشت که پس از راهاندازي اولويت اول، پرداخت ديون سرمايهگذاري است كه بايد به منابع تأمينكننده داده شود و درصورتيكه براي ايجاد فاز چهارم سرمايهگذاري انجام ميشده امكان بازپرداخت وجود نداشت و اين سبب بروز مشكلات فراوان اقتصادي براي شركت و نيز بانكهاي وامدهنده ميشد. با افزايش ظرفيت فعلي، نهتنها از بروز مشكل فوق جلوگيري شد بلكه باتوجه به افزايش سودآوري بازپرداخت وام نيز تسهيل ميشود.اين مسئول در پالايشگاه خليج فارس ادامه ميدهد: با توجه به اينكه واحدهاي تصفيه و بنزينسازي تحت ليسانس هستند، معمولا در پالايشگاهها اينگونه واحدها دقيقا مطابق طراحي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرند. كارشناسان و مديران پالايشگاه ستاره خليج فارس با افزايش ظرفيت واحدهاي فوق نشان دادند كه با شناخت دقيق علمي و فني ميتوان اين واحدهاي
تحت ليسانس را نيز به دست نيروهاي پرتوان داخلي، بهينهسازي كرد.
1.5 فاز ظرفيت كماكان باقي است
به گفته او، بهطور كلي اگر منظور از فاز چهارم افزايش پالايشگاه ستاره خليجفارس، افزايش ظرفيت به مقدار 120هزار بشكه در روز است، هماكنون اين هدف بيش از آن در حدود 1.5 فاز با صرف هزينه اندك قابل دستيابي است.او درباره اينكه اولويت توسعه پالايشگاه ستاره خليجفارس نسبت به طرحهاي بالادستي ديگر چگونه است، ميگويد: بايد توجه داشت که شركت یادشده خصوصي است و سهامداران با توجه به بررسيهاي اقتصادي گفتهشده، برای توسعه تصميمگيري ميكنند و درصورتيكه با صرف هزينه كمتر بتوان توسعه را انجام داد، طبيعي است راه كمهزينهتر را انتخاب كنند. از سويي، با توجه به هزينه كمتر پالايشگاههاي ميعانات گازي نسبت به نفت خام، احداث پالايشگاههاي جديد ميعانات گازي نسبت به نفت خام برتري دارد. به اين معنا كه در كنار توسعه ستاره خليجفارس و رساندن ظرفيت آن به 540 هزار بشكه در روز، پالايشگاههاي سيراف نيز بايد مرکز توجه قرار گيرد و سرمايهگذاران آن پالايشگاهها كه تاكنون هزينههاي زيادي را براي طراحي و آمادهسازي زميني انجام دادهاند، اقدامات لازم براي كسب منابع مالي را براي ارائه كار انجام دهند و از حمايت دولت نيز برخوردار شوند.
ساخت پتروپالايشگاه اولويت دارد
علي شهرويي، كارشناس نفت و انرژي، در گفتوگو با «شرق» در اين زمينه ميگويد: در وضعيت كنوني اقتصاد ايران، پالايشگاهها چندان از نظر اقتصادي مقرونبهصرفه نيستند و نرخ بازگشت سرمايه پاييني دارند. قطعا حرف درستي است كه پروژه سيراف در اولويت نباشد. قطعا سرمايهگذاري كه ميخواهد در صنعت نفت، گاز و پتروشيمي سرمايهگذاري كند، به نرخ بازگشت سرمايه نگاه ميكند؛ اين نرخ در پالايشگاهها عدد پاييني است و در پتروشيميها بهتر است. به همين دلیل، شايد تمايل به ساخت پتروشيمي در دهههاي گذشته، بيش از تمايل براي ساخت پالايشگاه بوده است؛ اما بايد توجه داشت که ساخت پالايشگاه در كشور نيز ضرورت دارد.او با اشاره به ضرورت ساخت پالايشگاه ميافزايد: به دليل شرايط تحريمي، فروش فراوردههاي نفتي بسيار راحتتر از نفت خام است. ميتوانيم نفت خام را به فراورده تبديل كرده و سپس آن را صادر كنيم؛ اما براي آنكه بتوان به هر دو موضوع رسيدگي كرد و هم نرخ بازگشت سرمايه را بالاتر برد و هم از خامفروشي جلوگيري كرد، ساخت پتروپالايشگاهها شايد راهحل مناسبتري باشد. او با بيان اينكه ساخت اين پالايشگاهها محصول عملكرد يك دولت نيست، تصريح كرد: بين
پالايشگاههاي داخلي در سالهاي اخير، پالايشگاههايي ساخته شده و به بهرهبرداري رسيدهاند كه نسل جديد آنها، غالبا از سال 85 با برنامهريزي محمدرضا نعمتزاده، وزير صنعت سابق، در مجموعه پالايش و پخش انجام شدهاند. پالايشگاه شازند، پالايشگاه ستاره خليجفارس، پالايشگاه بندرعباس و برخي واحدهاي جديد پالايشگاههاي تبريز و اصفهان از اين دسته محسوب ميشوند و اغلب آنها در دولتهاي گذشته پيشرفت نسبتا خوبي داشتند كه دولت جديد سر كار آمد و آنها را تكميل كرد و به عرصه توليد رساند.شهرويي درباره عملكرد پالايشگاه ستاره خليجفارس ادامه داد: راهاندازي اين پالايشگاه يكي از اقدامات خوبي بوده كه در اين مدت انجام شده و به ثمر نشسته است. اين پالايشگاه اگر امكان توسعه و افزايش ظرفيت داشته باشد، قطعا بايد آن را در اولويت قرار داد. به نظر ميرسد برخي فضاهاي اين پالايشگاه امكان افزايش ظرفيت را دارد كه نيازمند بررسيهاي دقيق است و قطعا انجام شده و طرح توسعه آن را در چهار فاز تعريف كرده است.
خصوصيسازي، پالايشگاههاي سيراف را قرباني كرد
او با تأكيد بر اينكه بايد بررسي كارشناسي انجام شود كه توسعه فاز چهارم اين پالايشگاه و توسعه ديگر پالايشگاهها، كدام صرفه اقتصادي بهتري دارد تا آن را در اولويت قرار داد، ميگويد: در مباحث توسعه بايد تعصب را كنار گذاشت و با توجه به اينكه كسي طرحي را پيشنهاد داده، آن را در اولويت قرار نداد و هر طرحي را كه صرفه و صلاح اقتصادي بهتري براي كشور دارد، در اولويت قرار داد. متأسفانه پالايشگاههاي سيراف در جذب سرمايه موفق نبودند و شايد يك دليل عمده، آن بود كه پالايشگاهها پراكنده و مربوط به بخشهاي مختلف با مالكيتهاي متفاوت بودند؛ وقتي آنها را پراكنده ميكنيد، امكان تجميع توان براي ساخت آنها و اعطاي گارانتي براي سرمايهگذاري در آنها را از سرمايهگذار ميگيريد و هماهنگيها در آن سخت ميشود.اين كارشناس با تأكيد بر اينكه طرح سيراف را بايد مجدد ارزيابي کرد، تصريح ميكند: بايد صرفه اقتصادي آن را دوباره ارزيابي کرد و اگر صرفه اقتصادي دارد، به آن ادامه داد و اگر خير، آن را تعطيل كرد تا سرمايه بيشتري براي آن هزينه نشود که بعدها به آن برسيم كه اشكالاتي داشته كه به آنها توجه نكرده بوديم.شهرويي با بيان اينكه مشكلات عمده
صنايع پالايشي در ايران، پراكندگي آنهاست، ميافزايد: مالكيتهاي پراكنده در هلدينگهاي مختلف بدون هيچ وحدت رويه و انسجام كه پيامد خصوصيسازي نادرست آنها بوده است و جاي آن دارد كه نقشه راهي براي بازگرداندن و هماهنگكردن آنها در مسيری بهينه ترسيم شود تا شايد بتوان در آينده چيزي شبيه هلدينگ خليجفارس را در بحث پالايشگاههاي كشور ايجاد كرد تا اينكه بتواند وحدت رويهاي هم در عملكرد داخلي داشته باشد و هم در بازارهاي بينالمللي اعتبار و برندی بينالمللي كسب كند. با توجه به آنها، فراوردههاي كشور در آينده افزايش مييابد و حتما داشتن برند بازرگاني بينالمللي بهصرفه خواهد بود.