مجمع انجمنها
بابك زماني نورولوژيست
روز پنجشنبه دهمین نشست مجمع انجمنهای پزشكی در تهران برگزار شد. نزدیك 200 انجمن علمی پزشكی در كشور وجود دارد؛ هم متخصصان بالینی و هم متخصصان علوم پایه پزشكی و همه تخصصهایی كه به نحوی با كار سلامت سروكار دارند دارای یك انجمن علمی هستند. این انجمنها هیئتمدیرهای دارند كه از سوی متخصصان همان رشته انتخاب میشوند و این هیئتمدیره یك رئیس و یك دبیر از میان خود برمیگزیند. وظیفه انجمنها تعیین راه و كار درست فعالیت در آن رشته است. بهعلاوه این انجمنها هستندكه باید اولویتهای تحقیقاتی در كشور را تعیین كنند، نقاط ضعف را ببینند و مطالبهگر باشند. در دنیای مدرن قدرت به معنای توان و اراده براي اداره امور رفتهرفته از شكل صرفا سیاسی خود به شكلی اجتنابناپذیر جدا شده و بیشازپیش جدا خواهد شد. سؤال اساسی سیاست كه به شكلی ذاتی به معنای «چه كسی كار را به انجام برساند؟» به سؤال اساسی «چه کاری و چگونه به انجام برسد؟» تبدیل شده است. بنابراین اگر چرخش بهینه امور (حتی به دلیل منافع سیاسی) مورد نظر باشد، قدرت از چارچوب سیاست به حیطههای تخصصی سرریز خواهد شد. اما «چه کاری» و «چگونه» هم نهفقط به دلیل تخصصیشدن هر چه بیشتر حیطههای مختلف كار دشواری است، بلكه به این لحاظ همین هم دائما در حال تغییر است. از این زاویه است كه گردهمآمدن نمایندگان نزدیك به 200 انجمن علمی در یك برنامهریزی مشخص، صحبت و هماندیشی منجر به نتیجه، شرط لازم مردمسالاری مدرن بوده و در واقع تسمه نقالهای است كه به راهافتادنش، نشانه بروز خودآگاهی عمیق اجتماعی در میان ماست؛ نشانهای است حاكی از اینكه از معجزهطلبی ملی فراتر رفته و داریم اهمیت تلاش دائمی و منسجم را درمییابیم. بارزترین نشانه این خودآگاهی را میتوان در بزرگان جامعه پزشكی مشاهده كرد؛ همین استادانی كه در رشته تخصصی خود سرآمدند، اما این فعالیت اجتماعی را نسبت به كار تخصصی خود پیشینیتر پنداشته و زحمات شاق چنین برنامهریزیهایی را بر خود هموار میکنند. اما هنوز تا قرارگرفتن واگنهایی محكم -شروط كافی سلامت به مفهوم مدرن- بر این ریلها راه درازی در پیش داریم:
- جامعه پزشكی هنوز موفق به دریدن حصارهای تنگ عرصه خصوصی و ورود به گفتوگوی اجتماعی در عرصه عمومی و جلب نظر افكار عمومی به سمت ریشههای بحران سلامت نشده است. حتی فرهیختگان عرصه عمومی هم بهندرت قادر به رؤیت دلایلی فرای اراده پزشکان هستند. در همین نشست هم جای این نخبگان خالی بود. فقط با حضور در عرصه عمومی و نفوذ در شخصیتهای مرجع است كه میتوان همیاری مردم را در اصلاح بحران سلامت
به دست آورد.
- مشكلات متعدد اجتماعی تاکنون اجازه نداده است انجمنهای علمی به وظیفه و جایگاه اصلی خود که همان «چه کاری» و «چگونه» (به معنای فعالیت علمی و تدوین گایدلاینهای درمانی و تحقیقاتی در رشته مخصوص خود) است، بپردازند. نبود اتحادیههای صنفی قوی و عدم فعالیت جدی سازمان نظامپزشكی در جهات صنفی انجمنهای علمی را از كار علمی دور و به مسائل صنفی منحرف كرده است.
- به نظر میرسد شیوه كار در انجمنهای علمی تا سازوكار مناسب تشكیلاتی راه درازی در پیش دارد. پزشكان بهمثابه افرادی كه صرفا تحصیلات تکنولوژیک داشتهاند و فعالیت تشكیلاتی نیاموختهاند، برای انجام چنین كارهایی نیاز به راهنمایی، الگو و مدل دارند. فعالیت تشكیلاتی منسجم ضرورت انکارناپذیر فعالیت انجمنهاست؛ كاری كه باید تکتک بیاموزند. ایکاش میشد مباحث مطرحشده در کارگروههای نشست دهم را به ترتیبی كه همه کاملا درك كنند، برای عموم نقل كرد. بیتردید نگرش به مسائل از دیدگاه پزشكان حتی برای مدتی كوتاه بسیاری از یخها را آب خواهد کرد و بسیاری راهها را خواهد گشود.
روز پنجشنبه دهمین نشست مجمع انجمنهای پزشكی در تهران برگزار شد. نزدیك 200 انجمن علمی پزشكی در كشور وجود دارد؛ هم متخصصان بالینی و هم متخصصان علوم پایه پزشكی و همه تخصصهایی كه به نحوی با كار سلامت سروكار دارند دارای یك انجمن علمی هستند. این انجمنها هیئتمدیرهای دارند كه از سوی متخصصان همان رشته انتخاب میشوند و این هیئتمدیره یك رئیس و یك دبیر از میان خود برمیگزیند. وظیفه انجمنها تعیین راه و كار درست فعالیت در آن رشته است. بهعلاوه این انجمنها هستندكه باید اولویتهای تحقیقاتی در كشور را تعیین كنند، نقاط ضعف را ببینند و مطالبهگر باشند. در دنیای مدرن قدرت به معنای توان و اراده براي اداره امور رفتهرفته از شكل صرفا سیاسی خود به شكلی اجتنابناپذیر جدا شده و بیشازپیش جدا خواهد شد. سؤال اساسی سیاست كه به شكلی ذاتی به معنای «چه كسی كار را به انجام برساند؟» به سؤال اساسی «چه کاری و چگونه به انجام برسد؟» تبدیل شده است. بنابراین اگر چرخش بهینه امور (حتی به دلیل منافع سیاسی) مورد نظر باشد، قدرت از چارچوب سیاست به حیطههای تخصصی سرریز خواهد شد. اما «چه کاری» و «چگونه» هم نهفقط به دلیل تخصصیشدن هر چه بیشتر حیطههای مختلف كار دشواری است، بلكه به این لحاظ همین هم دائما در حال تغییر است. از این زاویه است كه گردهمآمدن نمایندگان نزدیك به 200 انجمن علمی در یك برنامهریزی مشخص، صحبت و هماندیشی منجر به نتیجه، شرط لازم مردمسالاری مدرن بوده و در واقع تسمه نقالهای است كه به راهافتادنش، نشانه بروز خودآگاهی عمیق اجتماعی در میان ماست؛ نشانهای است حاكی از اینكه از معجزهطلبی ملی فراتر رفته و داریم اهمیت تلاش دائمی و منسجم را درمییابیم. بارزترین نشانه این خودآگاهی را میتوان در بزرگان جامعه پزشكی مشاهده كرد؛ همین استادانی كه در رشته تخصصی خود سرآمدند، اما این فعالیت اجتماعی را نسبت به كار تخصصی خود پیشینیتر پنداشته و زحمات شاق چنین برنامهریزیهایی را بر خود هموار میکنند. اما هنوز تا قرارگرفتن واگنهایی محكم -شروط كافی سلامت به مفهوم مدرن- بر این ریلها راه درازی در پیش داریم:
- جامعه پزشكی هنوز موفق به دریدن حصارهای تنگ عرصه خصوصی و ورود به گفتوگوی اجتماعی در عرصه عمومی و جلب نظر افكار عمومی به سمت ریشههای بحران سلامت نشده است. حتی فرهیختگان عرصه عمومی هم بهندرت قادر به رؤیت دلایلی فرای اراده پزشکان هستند. در همین نشست هم جای این نخبگان خالی بود. فقط با حضور در عرصه عمومی و نفوذ در شخصیتهای مرجع است كه میتوان همیاری مردم را در اصلاح بحران سلامت
به دست آورد.
- مشكلات متعدد اجتماعی تاکنون اجازه نداده است انجمنهای علمی به وظیفه و جایگاه اصلی خود که همان «چه کاری» و «چگونه» (به معنای فعالیت علمی و تدوین گایدلاینهای درمانی و تحقیقاتی در رشته مخصوص خود) است، بپردازند. نبود اتحادیههای صنفی قوی و عدم فعالیت جدی سازمان نظامپزشكی در جهات صنفی انجمنهای علمی را از كار علمی دور و به مسائل صنفی منحرف كرده است.
- به نظر میرسد شیوه كار در انجمنهای علمی تا سازوكار مناسب تشكیلاتی راه درازی در پیش دارد. پزشكان بهمثابه افرادی كه صرفا تحصیلات تکنولوژیک داشتهاند و فعالیت تشكیلاتی نیاموختهاند، برای انجام چنین كارهایی نیاز به راهنمایی، الگو و مدل دارند. فعالیت تشكیلاتی منسجم ضرورت انکارناپذیر فعالیت انجمنهاست؛ كاری كه باید تکتک بیاموزند. ایکاش میشد مباحث مطرحشده در کارگروههای نشست دهم را به ترتیبی كه همه کاملا درك كنند، برای عموم نقل كرد. بیتردید نگرش به مسائل از دیدگاه پزشكان حتی برای مدتی كوتاه بسیاری از یخها را آب خواهد کرد و بسیاری راهها را خواهد گشود.