عاشورا در نگاه آیتالله طالقانی
علی شاملو
19 شهریور چهلمین سالگرد ابوذر زمان، آیتالله سیدمحمود طالقانی، رئیس شورای انقلاب و اولین امامجمعه تهران بود و امسال سالگرد این بزرگمرد با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی مصادف شده بود. از نظر طالقانی قیام سیدالشهدا (ع) همان قیام علی (ع) و قیام علی (ع) همان قیام پیامبر (ص) بوده و تنها شکل ظاهری و تاکتیکی آنها با هم فرق داشته است. موضوع و اساس این سه قیام از نظر طالقانی؛ جهاد و نبوت، جهاد و حکومت، جهاد و شهادت است. هر سه آنها نیز به قصد تحققبخشیدن به یک هدف صورت گرفته است؛ «سودرساندن به بشر» و قیام همه انبیا به طور اعم و پیامبر اسلام به طور اخص، به نفع بشر بوده است. حتی منکران نبوت هم نمیتوانند منکر این شوند و بگویند انقلاب انبیا به زیان بشر بوده است؛ تنها ادعای آنها میتواند این باشد که این قیامها از مسیر اصلی خود منحرف شده و از ناحیه این انحراف، بشر زیان دیده است. از نظر آیتالله طالقانی، انبیا میخواهند موانع از سر راه بشر برداشته شود و راه زندگی در برابرش باز شود. از نظر آنها اولین مانع بر سر راه بشر مانع فکری است، بشر ممکن است به خود ظلم کند؛ بدون اینکه دیگری بر او تحمیل ستم کرده باشد. رسالت بزرگ امام
حسین (ع) امربهمعروف و نهیازمنکر بوده است. طالقانی تأکید میکند بر «گریستن در سوگ سیدالشهدا (ع)» که در بسیاری از اخبار صحیح توصیه شده، شکی نیست؛ ولی از طرف دیگر، در این هم که گریه و ماتم زیاد، بهویژه برای شهدا، مذموم است. اگر اعلام پایداری، وفاداری و علاقه و نثار عواطف برای آن بزرگان باشد، اشکالی ندارد و بلکه مورد نظر هم هست. پس، عزا و گریستن، اولا هدف نیست و افراط در آن مذموم است، همچنان که خنده زیاد هم مذموم است. اسلام میخواهد همه سکان انسان را به سوی هدف عالیتری متوجه کند. اسلام گریه و سوگ را هم، مثل همه چیز دیگر، تحت حساب درآورده است و برای هدفی آن را به خدمت میگیرد. پیامبر (ص) برای اقامه توحید مطلق، توحید فکری، عملی و اجتماعی قیام کرد و قیام علی (ع) هم به دنبال آن و در همان راستا بوده است. در زیارت عاشورا، این هدف بهروشنی بیان شده است. این است که میگویند خواندنش ثواب دارد. ثواب را مفت نمیدهند؛ بلکه از روی حساب است. اول انسان باید هدف را تشخیص بدهد؛ سپس در پی آن باشد؛ چنانکه در زیارت عاشورا آمده است. بعد از فهم هدف است که به سوی آن باید رفت. طالقانی هدف دو گروه در واقع کربلا را بیان میکند:
بعضی از انسانها هدفی جز تهیه نان و آب ندارند و فقط به دنبال منفعتاند و هر راهی را که منافع آنان را تأمین کند، همان را دنبال میکنند. اینان کمی که بالاتر آمدند، مقام را نیز بر خواستههای خود میافزایند؛ اما بعضی انسانها صاحب ایده و عقیدهاند که خود بر دو گونه است: حق و باطل.
کسانی که حق را تشخیص داده و به آنان معتقد شدهاند نیز دو گونهاند: کسانی که به دنبال آن میروند؛ ولی تا پای جان بر سر آن نمیایستند یا تنها مال خود را در راه آن میدهند؛ کسانی که هم حق را تشخیص میدهند و هم مال و جان و همهچیز خود را به پای آن میریزند. اینان بارزترین نوع بشرند؛ اما باز همان صرف داشتن عقیده هم، در مقابل آنان که هیچ عقیدهای ندارند، خوب است. مرحوم آیتالله طالقانی در بیان اندیشه دینی، تنگنظر و متعصب نبود. اهمیت بازنگری و بازسازی اندیشه دینی را کاملا درک کرد و در موارد مختلف آن را با صراحت مطرح كرده است. او به طور مستمر در مبارزات سیاسی-اجتماعی حضور فعال داشت. طالقانی از همان زمان که به قول خودش از حوزه بیرون آمد، هیچگاه دنبال بازی مرید و مرادی نبود. آزادهای آزاداندیش بود که درد دین و مردم داشت. روحانیت را یک حرکت در کنار نهضت مردم میخواند. طالقانی بر دو اصل اساسی مدارا و شورا تأکید داشت و این دو را مداوای حیاتی و حتمی جامعه میدانست؛ زیرا قرآن که مأمن طالقانی بود، بر این دو اصل همواره شهادت میدهد. اگر بخواهیم نتیجهگیری مباحث آیتالله طالقانی درباره عاشورا را بیان کنیم، باید بگوییم که
ایشان معتقد است که اسلام برای نجات بشر از رکودها، بندگیها، رفع موانع و برداشتن امتیازها آمده است و عزاداری برای امام حسین (ع) هم باید در این راستا باشد.
در چهلمین سالگرد مردی که پیامش شهادت و شورا بود، خواستم سخنان و جملاتی درباره پیشوایش امام حسین (ع) را که در سخنرانیها و آثارش بیان کرده بود، بگویم و در پایان باید از آبراهامیان نقلقول بیاورم که میگوید: «طالقانی، مانند بازرگان، در زندگی دو رسالت توأمان داشت: یکی، نشاندادن اینکه اسلام برای مسائل جدید پاسخی دارد و بنابراین برای جهان معاصر مناسب است و دوم، پلزدن بر شکاف عمیقی که مؤمنان متدین را از اصلاحطلبان غیرمذهبی، بازاریان سنتی را از متخصصان دارای تحصیلات جدید، روحانیون محافظهکار ضد رژیم طاغوت را از روشنفکران رادیکال آیندهنگر جدا میکرد و در یک کلام هدف آنان حلوفصل مسائل ریشهداری بود که به شکست نهضت مشروطه و نیز مبارزه ملی سالهای (1328- 1332) انجامیده بود» و مردم ما بیدلیل به آیتالله طالقانی عشق نمیورزند و طالقانی بیدلیل نبود که در قلب یکایک مردم آشیانه داشت؛ زیرا او همواره سعی کرد رفتار، گفتار و کردارش به اجدادش پیامبر (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) شبیه باشد. مرحوم طالقانی مظهر راستی، خلوص و صفا بود و در پایان میتوان گفت که این سخن مشهور پیامبر (ص) درباره ابوذر برای آیتالله
طالقانی نیز صدق میکند: «آسمان سایه نیفکنده و زمین در بر نگرفته، مردی راستگفتارتر از ابوذر».
19 شهریور چهلمین سالگرد ابوذر زمان، آیتالله سیدمحمود طالقانی، رئیس شورای انقلاب و اولین امامجمعه تهران بود و امسال سالگرد این بزرگمرد با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی مصادف شده بود. از نظر طالقانی قیام سیدالشهدا (ع) همان قیام علی (ع) و قیام علی (ع) همان قیام پیامبر (ص) بوده و تنها شکل ظاهری و تاکتیکی آنها با هم فرق داشته است. موضوع و اساس این سه قیام از نظر طالقانی؛ جهاد و نبوت، جهاد و حکومت، جهاد و شهادت است. هر سه آنها نیز به قصد تحققبخشیدن به یک هدف صورت گرفته است؛ «سودرساندن به بشر» و قیام همه انبیا به طور اعم و پیامبر اسلام به طور اخص، به نفع بشر بوده است. حتی منکران نبوت هم نمیتوانند منکر این شوند و بگویند انقلاب انبیا به زیان بشر بوده است؛ تنها ادعای آنها میتواند این باشد که این قیامها از مسیر اصلی خود منحرف شده و از ناحیه این انحراف، بشر زیان دیده است. از نظر آیتالله طالقانی، انبیا میخواهند موانع از سر راه بشر برداشته شود و راه زندگی در برابرش باز شود. از نظر آنها اولین مانع بر سر راه بشر مانع فکری است، بشر ممکن است به خود ظلم کند؛ بدون اینکه دیگری بر او تحمیل ستم کرده باشد. رسالت بزرگ امام
حسین (ع) امربهمعروف و نهیازمنکر بوده است. طالقانی تأکید میکند بر «گریستن در سوگ سیدالشهدا (ع)» که در بسیاری از اخبار صحیح توصیه شده، شکی نیست؛ ولی از طرف دیگر، در این هم که گریه و ماتم زیاد، بهویژه برای شهدا، مذموم است. اگر اعلام پایداری، وفاداری و علاقه و نثار عواطف برای آن بزرگان باشد، اشکالی ندارد و بلکه مورد نظر هم هست. پس، عزا و گریستن، اولا هدف نیست و افراط در آن مذموم است، همچنان که خنده زیاد هم مذموم است. اسلام میخواهد همه سکان انسان را به سوی هدف عالیتری متوجه کند. اسلام گریه و سوگ را هم، مثل همه چیز دیگر، تحت حساب درآورده است و برای هدفی آن را به خدمت میگیرد. پیامبر (ص) برای اقامه توحید مطلق، توحید فکری، عملی و اجتماعی قیام کرد و قیام علی (ع) هم به دنبال آن و در همان راستا بوده است. در زیارت عاشورا، این هدف بهروشنی بیان شده است. این است که میگویند خواندنش ثواب دارد. ثواب را مفت نمیدهند؛ بلکه از روی حساب است. اول انسان باید هدف را تشخیص بدهد؛ سپس در پی آن باشد؛ چنانکه در زیارت عاشورا آمده است. بعد از فهم هدف است که به سوی آن باید رفت. طالقانی هدف دو گروه در واقع کربلا را بیان میکند:
بعضی از انسانها هدفی جز تهیه نان و آب ندارند و فقط به دنبال منفعتاند و هر راهی را که منافع آنان را تأمین کند، همان را دنبال میکنند. اینان کمی که بالاتر آمدند، مقام را نیز بر خواستههای خود میافزایند؛ اما بعضی انسانها صاحب ایده و عقیدهاند که خود بر دو گونه است: حق و باطل.
کسانی که حق را تشخیص داده و به آنان معتقد شدهاند نیز دو گونهاند: کسانی که به دنبال آن میروند؛ ولی تا پای جان بر سر آن نمیایستند یا تنها مال خود را در راه آن میدهند؛ کسانی که هم حق را تشخیص میدهند و هم مال و جان و همهچیز خود را به پای آن میریزند. اینان بارزترین نوع بشرند؛ اما باز همان صرف داشتن عقیده هم، در مقابل آنان که هیچ عقیدهای ندارند، خوب است. مرحوم آیتالله طالقانی در بیان اندیشه دینی، تنگنظر و متعصب نبود. اهمیت بازنگری و بازسازی اندیشه دینی را کاملا درک کرد و در موارد مختلف آن را با صراحت مطرح كرده است. او به طور مستمر در مبارزات سیاسی-اجتماعی حضور فعال داشت. طالقانی از همان زمان که به قول خودش از حوزه بیرون آمد، هیچگاه دنبال بازی مرید و مرادی نبود. آزادهای آزاداندیش بود که درد دین و مردم داشت. روحانیت را یک حرکت در کنار نهضت مردم میخواند. طالقانی بر دو اصل اساسی مدارا و شورا تأکید داشت و این دو را مداوای حیاتی و حتمی جامعه میدانست؛ زیرا قرآن که مأمن طالقانی بود، بر این دو اصل همواره شهادت میدهد. اگر بخواهیم نتیجهگیری مباحث آیتالله طالقانی درباره عاشورا را بیان کنیم، باید بگوییم که
ایشان معتقد است که اسلام برای نجات بشر از رکودها، بندگیها، رفع موانع و برداشتن امتیازها آمده است و عزاداری برای امام حسین (ع) هم باید در این راستا باشد.
در چهلمین سالگرد مردی که پیامش شهادت و شورا بود، خواستم سخنان و جملاتی درباره پیشوایش امام حسین (ع) را که در سخنرانیها و آثارش بیان کرده بود، بگویم و در پایان باید از آبراهامیان نقلقول بیاورم که میگوید: «طالقانی، مانند بازرگان، در زندگی دو رسالت توأمان داشت: یکی، نشاندادن اینکه اسلام برای مسائل جدید پاسخی دارد و بنابراین برای جهان معاصر مناسب است و دوم، پلزدن بر شکاف عمیقی که مؤمنان متدین را از اصلاحطلبان غیرمذهبی، بازاریان سنتی را از متخصصان دارای تحصیلات جدید، روحانیون محافظهکار ضد رژیم طاغوت را از روشنفکران رادیکال آیندهنگر جدا میکرد و در یک کلام هدف آنان حلوفصل مسائل ریشهداری بود که به شکست نهضت مشروطه و نیز مبارزه ملی سالهای (1328- 1332) انجامیده بود» و مردم ما بیدلیل به آیتالله طالقانی عشق نمیورزند و طالقانی بیدلیل نبود که در قلب یکایک مردم آشیانه داشت؛ زیرا او همواره سعی کرد رفتار، گفتار و کردارش به اجدادش پیامبر (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) شبیه باشد. مرحوم طالقانی مظهر راستی، خلوص و صفا بود و در پایان میتوان گفت که این سخن مشهور پیامبر (ص) درباره ابوذر برای آیتالله
طالقانی نیز صدق میکند: «آسمان سایه نیفکنده و زمین در بر نگرفته، مردی راستگفتارتر از ابوذر».