|

4 دهه تأثیرگذاری

الهه کولایی

در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی، زنان همواره نقشی تأثیرگذار و تعیین‌کننده در شکل‌گیری تحولات ایران داشته‌اند. آنان همیشه نقش‌هایشان را به خوبی ایفا کرده‌اند. زنان نه فقط در مراحل شکل‌گیری، بلکه در تداوم انقلاب اسلامی نیز نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند؛ با توجه به اهمیت رویکردهای آنان در شکل‌دادن به این نقش‌ها- مثبت یا منفی- همواره رفتار آنان بر جامعه ایران تأثیر داشته است. این تأثیرگذاری در حوزه‌های سیاسی سبب شده تا سیاسی‌شدن موضوع زنان در کشور ما ابعادی جدی پیدا کند. آنها همواره در شکل‌دادن به مناسبات قدرت تأثیرگذار بوده‌اند. اما هیچ‌گاه سهم مناسب و قابل قبولی از آن به‌دست نیاورده‌اند. آنان همواره در روندهای توزیع قدرت انکار شده و نتوانسته‌اند در سمت‌های تصمیم‌گیری یا اجرائی کشور یا حتی در نهاد قانون‌گذاری و رسیدگی به اجرای قانون در دستگاه قضائی حضور و نقشی قابل قبول داشته باشند. بنابراین در هر سه قوه، زنان برخلاف نقش سازنده‌شان، از به‌دست‌آوردن جایگاه مناسب بازمانده‌اند. البته این به آن معنا نیست که آنان در همه حوزه‌های اجتماعی از رسیدن به جایگاه مناسب بازمانده‌اند. زنان در عرصه‌های آموزشی- فرهنگی- هنری و اجتماعی توانسته‌اند حضور تأثیرگذار و سازنده خود را تحکیم کنند. با اینکه در نهادهای اجتماعی، فرهنگی و هنری نیز عوامل بازدارنده کم نبوده، با این‌ حال زنان موفق شده‌اند نقش اثربخش خود را در این عرصه‌ها به نمایش بگذارند. آنان چنان در زمینه آموزش از پیشرفت‌های چشمگیر برخوردار شده‌اند که پیشرفت‌های زنان تحصیل‌کرده ایرانی، با آمارها و استانداردهای بین‌المللی همراهی می‌کند. اما در این زمینه هم با وجود برخی افزایش‌ها، دست‌نیافتن زنان به موقعیت‌های مناسب ادامه یافته است. به این ترتیب زنان از این سرمایه‌گذاری‌های چشمگیر بهره لازم را نگرفته‌اند. درواقع شرایط مناسب برای استفاده آنان از مهارت‌های علمی‌شان در جهت منافع فردی و جمعی ایجاد نشده است، یعنی از این موفقیت‌ها باز داشته شده‌اند.

این شکاف برآمده از تفکر پدرسالاری است که در غرب آسیا، در قرن‌های طولانی، همواره در برابر تأمین حقوق انسانی زنان مانند مردان قرار داشته است. سیاست‌ها و برنامه‌های حوزه زنان در دهه‌های اخیر، برای برداشتن موانع اجتماعی و فرهنگی پیش پای آنان، با مقاومت بخش‌های سنتی روبه‌رو بوده و با چالش‌های سیاسی نیز همراه شده است. دست‌یافتن زنان به مدارج بالای آموزش عالی، اهمیت بهره‌گیری از توانایی‌های انسانی‌شان را برجسته كرده است. البته این مسئله خاص زنان نیست، بلکه جامعه دانش‌آموختگان کشور با این اتلاف منابع و سرمایه‌های انسانی روبه‌روست. ولی در مورد زنان نادیده‌گرفتن مهارت‌ها و ظرفیت‌های علمی از شدت و گستره بیشتری برخوردار بوده است.
بر پایه قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت باید شرایط مناسب برای استفاده از استعدادهای انسانی همه شهروندان و ایجاد شرایط برای بهره‌گیری از استعدادهای زنان را به طور جدی دنبال کند. البته در این زمینه اقدام‌هایی هم شده است. بازماندن زنان از رسیدن به شرایط مناسب که با قابلیت‌های آنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازگار باشد، به معنی نادیده‌گرفتن سرمایه‌گذاری عظیم برای رسیدن به توسعه انسانی است. شکاف عمیق میان توانمندی‌ها و صلاحیت‌های زنان ایرانی در پرتو تلاش‌های خستگی‌ناپذیر آنان، نشان می‌دهد که پرکردن این فاصله‌ها در کشورهای غرب آسیا به‌سادگی رخ نمی‌دهد. موضوعی که مصداق پیدا می‌کند افزایش شکاف جنسیتی در دهه‌های اخیر کشور است. بر پایه آمارهای بین‌المللی در این زمینه کشور ما در جایگاه مناسبی نیست. آمارهای مربوط به بهره‌گیری از استعدادهای گوناگون زنان نشان می‌دهد که به درستی عمل نشده و برخلاف شعارهای انتخاباتی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی لازم برای استفاده از این توانمندی‌ها انجام نشده است. در مقابل، با افزایش فشار بر آنان در دستیابی به حقوق طبیعی و قانونی‌شان روبه‌رو هستیم. این رویکرد دشواری‌ها را بیشتر می‌کند. زنان در چهار دهه گذشته نشان داده‌اند با استفاده از ظرفیت‌های انقلاب اسلامی و اتکا به توانمندی‌های خود در برابر مانع‌تراشی کوتاه نیامده و از شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون در دوره‌های مختلف استفاده کرده‌اند؛ چه در دوره اصلاحات و چه در دوره پیشااصلاحات و حتی در دوره اعتدال این تلاش‌ها تداوم یافته است. ولی اینک به دلیل مداخلات بیرونی موضوع زنان ابعاد امنیتی پیدا کرده است. این شرایط توجه بیشتر به مطالبات زنان را ضروری‌تر می‌كند. در برابر افزایش مداخله‌های بیرونی باید تلاش برای افزایش اقناع داخلی دنبال شود. بنابراین انتظار می‌رود که نه‌تنها سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی، بلکه اجرائی و عملیاتی‌شدن خواسته‌ها و تقاضاهای قانونی زنان باید در مسیر افزایش قرار گیرد. با حمایت، اقناع و تأمین مطالبات زنان و با ایجاد شرایط مناسب برای گسترش تلاش‌های اجتماعی آنان، می‌توان از این سرما‌یه‌های عظیم انسانی به سود کشور استفاده کرد. احترام و شناسایی حقوق انسانی زنان و مطالبات آنان، دست بیگانگان را از مداخله در امور داخلی کشور کوتاه و این توانمندی و ظرفیت چشمگیر را برای تأمین منافع ملی حفظ و امنیت ملی را تقویت می‌کند.

در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی، زنان همواره نقشی تأثیرگذار و تعیین‌کننده در شکل‌گیری تحولات ایران داشته‌اند. آنان همیشه نقش‌هایشان را به خوبی ایفا کرده‌اند. زنان نه فقط در مراحل شکل‌گیری، بلکه در تداوم انقلاب اسلامی نیز نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند؛ با توجه به اهمیت رویکردهای آنان در شکل‌دادن به این نقش‌ها- مثبت یا منفی- همواره رفتار آنان بر جامعه ایران تأثیر داشته است. این تأثیرگذاری در حوزه‌های سیاسی سبب شده تا سیاسی‌شدن موضوع زنان در کشور ما ابعادی جدی پیدا کند. آنها همواره در شکل‌دادن به مناسبات قدرت تأثیرگذار بوده‌اند. اما هیچ‌گاه سهم مناسب و قابل قبولی از آن به‌دست نیاورده‌اند. آنان همواره در روندهای توزیع قدرت انکار شده و نتوانسته‌اند در سمت‌های تصمیم‌گیری یا اجرائی کشور یا حتی در نهاد قانون‌گذاری و رسیدگی به اجرای قانون در دستگاه قضائی حضور و نقشی قابل قبول داشته باشند. بنابراین در هر سه قوه، زنان برخلاف نقش سازنده‌شان، از به‌دست‌آوردن جایگاه مناسب بازمانده‌اند. البته این به آن معنا نیست که آنان در همه حوزه‌های اجتماعی از رسیدن به جایگاه مناسب بازمانده‌اند. زنان در عرصه‌های آموزشی- فرهنگی- هنری و اجتماعی توانسته‌اند حضور تأثیرگذار و سازنده خود را تحکیم کنند. با اینکه در نهادهای اجتماعی، فرهنگی و هنری نیز عوامل بازدارنده کم نبوده، با این‌ حال زنان موفق شده‌اند نقش اثربخش خود را در این عرصه‌ها به نمایش بگذارند. آنان چنان در زمینه آموزش از پیشرفت‌های چشمگیر برخوردار شده‌اند که پیشرفت‌های زنان تحصیل‌کرده ایرانی، با آمارها و استانداردهای بین‌المللی همراهی می‌کند. اما در این زمینه هم با وجود برخی افزایش‌ها، دست‌نیافتن زنان به موقعیت‌های مناسب ادامه یافته است. به این ترتیب زنان از این سرمایه‌گذاری‌های چشمگیر بهره لازم را نگرفته‌اند. درواقع شرایط مناسب برای استفاده آنان از مهارت‌های علمی‌شان در جهت منافع فردی و جمعی ایجاد نشده است، یعنی از این موفقیت‌ها باز داشته شده‌اند.

این شکاف برآمده از تفکر پدرسالاری است که در غرب آسیا، در قرن‌های طولانی، همواره در برابر تأمین حقوق انسانی زنان مانند مردان قرار داشته است. سیاست‌ها و برنامه‌های حوزه زنان در دهه‌های اخیر، برای برداشتن موانع اجتماعی و فرهنگی پیش پای آنان، با مقاومت بخش‌های سنتی روبه‌رو بوده و با چالش‌های سیاسی نیز همراه شده است. دست‌یافتن زنان به مدارج بالای آموزش عالی، اهمیت بهره‌گیری از توانایی‌های انسانی‌شان را برجسته كرده است. البته این مسئله خاص زنان نیست، بلکه جامعه دانش‌آموختگان کشور با این اتلاف منابع و سرمایه‌های انسانی روبه‌روست. ولی در مورد زنان نادیده‌گرفتن مهارت‌ها و ظرفیت‌های علمی از شدت و گستره بیشتری برخوردار بوده است.
بر پایه قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت باید شرایط مناسب برای استفاده از استعدادهای انسانی همه شهروندان و ایجاد شرایط برای بهره‌گیری از استعدادهای زنان را به طور جدی دنبال کند. البته در این زمینه اقدام‌هایی هم شده است. بازماندن زنان از رسیدن به شرایط مناسب که با قابلیت‌های آنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازگار باشد، به معنی نادیده‌گرفتن سرمایه‌گذاری عظیم برای رسیدن به توسعه انسانی است. شکاف عمیق میان توانمندی‌ها و صلاحیت‌های زنان ایرانی در پرتو تلاش‌های خستگی‌ناپذیر آنان، نشان می‌دهد که پرکردن این فاصله‌ها در کشورهای غرب آسیا به‌سادگی رخ نمی‌دهد. موضوعی که مصداق پیدا می‌کند افزایش شکاف جنسیتی در دهه‌های اخیر کشور است. بر پایه آمارهای بین‌المللی در این زمینه کشور ما در جایگاه مناسبی نیست. آمارهای مربوط به بهره‌گیری از استعدادهای گوناگون زنان نشان می‌دهد که به درستی عمل نشده و برخلاف شعارهای انتخاباتی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی لازم برای استفاده از این توانمندی‌ها انجام نشده است. در مقابل، با افزایش فشار بر آنان در دستیابی به حقوق طبیعی و قانونی‌شان روبه‌رو هستیم. این رویکرد دشواری‌ها را بیشتر می‌کند. زنان در چهار دهه گذشته نشان داده‌اند با استفاده از ظرفیت‌های انقلاب اسلامی و اتکا به توانمندی‌های خود در برابر مانع‌تراشی کوتاه نیامده و از شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون در دوره‌های مختلف استفاده کرده‌اند؛ چه در دوره اصلاحات و چه در دوره پیشااصلاحات و حتی در دوره اعتدال این تلاش‌ها تداوم یافته است. ولی اینک به دلیل مداخلات بیرونی موضوع زنان ابعاد امنیتی پیدا کرده است. این شرایط توجه بیشتر به مطالبات زنان را ضروری‌تر می‌كند. در برابر افزایش مداخله‌های بیرونی باید تلاش برای افزایش اقناع داخلی دنبال شود. بنابراین انتظار می‌رود که نه‌تنها سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی، بلکه اجرائی و عملیاتی‌شدن خواسته‌ها و تقاضاهای قانونی زنان باید در مسیر افزایش قرار گیرد. با حمایت، اقناع و تأمین مطالبات زنان و با ایجاد شرایط مناسب برای گسترش تلاش‌های اجتماعی آنان، می‌توان از این سرما‌یه‌های عظیم انسانی به سود کشور استفاده کرد. احترام و شناسایی حقوق انسانی زنان و مطالبات آنان، دست بیگانگان را از مداخله در امور داخلی کشور کوتاه و این توانمندی و ظرفیت چشمگیر را برای تأمین منافع ملی حفظ و امنیت ملی را تقویت می‌کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها