|

داستان يك جان

«ترز» فيلم ستايش‌شده آلن كاواليه، كارگردان و فيلم‌نامه‌نويس مشهور فرانسوي، يكي از شاعرانه‌ترين و زيباترين فيلم‌هاي سينماي فرانسه در چند دهه اخير است. «ترز»، آن‌طور كه از نامش نيز پيداست، بر اساس زندگي و متن دفتر خاطرات قديس ترز ليزيو شكل گرفته است. ترز دختري است كه در نوجواني راهبه شد و به صومعه رفت و در بيست‌وچهارسالگي به دليل بيماري سل در آنجا درگذشت. خاطرات او از منظرهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. فيلمي كه كاواليه بر‌اساس سرگذشت ترز ساخته، فيلمي است كه بر سنت درخشان سينماي فرانسه استوار است و اثري نوآور و عرفاني شناخته شده است.
متن كامل فيلم‌نامه «ترز» با ترجمه شيرين شيبان را نشر مركز مدتي پيش منتشر كرد. مترجم در پيشاني كتاب نوشته كه ترجمه اوليه متن را بابك احمدي بازخواني كرده و مهران مهاجر ويرايش كرده است. ماري -فرانسواز- ترز مارتن در ژانويه 1873 در خانواده‌اي پرجمعيت متولد شد. او در آوريل 1888 تنها پانزده سال و سه ماه داشت كه وارد صومعه شد. ترز براي گرفتن اجازه ورود مبارزه‌اي سرسختانه كرد؛ چرا‌كه فكر مي‌كرد ورود به صومعه رسالتي الهي را برايش ممكن مي‌سازد. او دوازده سال بعد در همان صومعه بر اثر بيماري سل درگذشت. بعد از اين، ستايش‌ها آغاز شدند و در سال 1916 پاپ پي دهم او را بزرگ‌ترين قديس زمان معاصر ناميد. بعد از مرگ ترز،‌ كتابي با عنوان «داستان يك جان» منتشر شد كه شامل يادداشت‌هاي روزانه ترز بود؛ اما پرسشي كه درباره اين زن پيش مي‌آيد، اين است كه او به چه دليلي اين‌‌چنين مورد ستايش قرار گرفته است؟ بئاتريس فلوري ويلت در‌اين‌باره نوشته: «او هرگز از صومعه خارج نشد، هيچ عمل به‌يادماندني‌اي انجام نداد. زندگي‌نامه‌نويسان او مي‌گويند كه در كودكي زماني كه بيمار و افسرده بود، مجسمه مريم باكره به او لبخند زده است؛ ولي اين تجلي چشمگير نبوده و افزون بر اين ديگر تكرار نشده است. او آرزو داشت كه به صومعه‌اي در آن سوي دنيا برود؛ ولي مجال اين كار را نيافت. بي‌هياهو و بي‌هيچ كار فوق‌العاده‌اي، تنها با تسليم‌شدن و فرمان‌برداري، زندگي روزمره راهبانه را مي‌گذراند؛ با‌اين‌همه ده سال پيش از قديس ناميده‌شدن، شمايل ترز فرزند مسيح در شمار چهار ميليون پخش شد و امروزه شمار آن به صدها ميليون مي‌رسد. اين زن كوچك‌اندامِ شاد كه در حد توانش و به بهترين وجه خود را وقف خدمت به پروردگار كرد، تبديل به يكي از مردمي‌ترين قديسان شد و اين‌چنين باقي ماند. حتي بر پايه گونه‌اي بت‌واره‌پرستي عاميانه، به او نسبت برآوردن آرزوها داده شده است». درباره ترز تاكنون بسيار گفته و نوشته‌اند و اغلب تعبيرهاي ضدونقيض درباره او بيان شده است؛ اما روايتي كه كاواليه از او در فيلمش به دست داده، دقيقا منطبق با زندگي شخصيتش نيست. فيلم او چيزي بيشتر از روايتي ساده از سرگذشتي واقعي است. كاواليه منصفانه و با ذهنيتي باز و سنجيده از ترز و محيط راهبانه اطرافش سخن مي‌گويد و به همين دليل است كه او برخي از وقايع را كنار گذاشته است. كاواليه در گفت‌وگو با كايه دو سينما درباره اثرش مي‌گويد: «جهت‌گيري فيلم سخن‌گفتن از ترز به منزله فردي ناشناخته است: منظور ساختن يادماني براي يك قديسه نيست؛ چيزي كه ترز مسلما آن را تأييد نمي‌كرد. هدف من روايت سرگذشت يك راهبه كوچك است كه در مقايسه با ديگران اندكي عجيب و استثنائي است. او در بيست‌وچهار‌سالگي از بيماري سل مي‌ميرد و دفتري از خود به جاي مي‌گذارد كه ناگزير به نوشتن در آن بود. همه وقايع بعدي بيشتر مربوط به تبليغات كشيشان است تا ترز».
در ابتداي كتاب متني از ميشل بوژو آمده و او در بخشي از متنش درباره دست‌نوشته‌هاي ترز و فيلم كاواليه نوشته: «آلن كاواليه بر‌اساس همين كتاب فيلم ترز را طرح‌ريزي و كارگرداني كرد؛ داستاني كه با فروغِ درخشان و آيين مبهمي كه در آنجا پالايش يافته است. كاواليه در اين فراشد به تصويرسازي سوپليسني و به حكايت‌هاي آرامش‌بخشِ اخلاقي پشت مي‌كند. او جانب نمي‌گيرد، تنها نشان مي‌دهد و چه چيزي را نشان مي‌دهد؟ دختركي شهرستاني، شيرين، سرزنده، لجباز و ديوانه عشق مسيح كه به سه خواهر خود در ناكجاآباد صومعه ليزيو مي‌پيوندد. او چندان نگران سرخوردگي پدرش نيست. در آنجا زندگي در سكوت و ايثار را براي خود برمي‌گزيند. براي ديگران شادي، فروتني، ايمان و در‌عين‌حال ترديدها، بذله‌گويي (طنز يكي از جنبه‌هاي فيلم است)، بي‌ريايي و زبان بچگانه خود را به ارمغان مي‌آورد. ترز كارهاي مشخصي را برعهده دارد: شستن ظرف‌ها، آشپزي، خياطي، كمك به افراد مسن و ناتوان. كاواليه تنها به جنبه‌هاي مادي
و جسماني نظر دارد».

«ترز» فيلم ستايش‌شده آلن كاواليه، كارگردان و فيلم‌نامه‌نويس مشهور فرانسوي، يكي از شاعرانه‌ترين و زيباترين فيلم‌هاي سينماي فرانسه در چند دهه اخير است. «ترز»، آن‌طور كه از نامش نيز پيداست، بر اساس زندگي و متن دفتر خاطرات قديس ترز ليزيو شكل گرفته است. ترز دختري است كه در نوجواني راهبه شد و به صومعه رفت و در بيست‌وچهارسالگي به دليل بيماري سل در آنجا درگذشت. خاطرات او از منظرهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. فيلمي كه كاواليه بر‌اساس سرگذشت ترز ساخته، فيلمي است كه بر سنت درخشان سينماي فرانسه استوار است و اثري نوآور و عرفاني شناخته شده است.
متن كامل فيلم‌نامه «ترز» با ترجمه شيرين شيبان را نشر مركز مدتي پيش منتشر كرد. مترجم در پيشاني كتاب نوشته كه ترجمه اوليه متن را بابك احمدي بازخواني كرده و مهران مهاجر ويرايش كرده است. ماري -فرانسواز- ترز مارتن در ژانويه 1873 در خانواده‌اي پرجمعيت متولد شد. او در آوريل 1888 تنها پانزده سال و سه ماه داشت كه وارد صومعه شد. ترز براي گرفتن اجازه ورود مبارزه‌اي سرسختانه كرد؛ چرا‌كه فكر مي‌كرد ورود به صومعه رسالتي الهي را برايش ممكن مي‌سازد. او دوازده سال بعد در همان صومعه بر اثر بيماري سل درگذشت. بعد از اين، ستايش‌ها آغاز شدند و در سال 1916 پاپ پي دهم او را بزرگ‌ترين قديس زمان معاصر ناميد. بعد از مرگ ترز،‌ كتابي با عنوان «داستان يك جان» منتشر شد كه شامل يادداشت‌هاي روزانه ترز بود؛ اما پرسشي كه درباره اين زن پيش مي‌آيد، اين است كه او به چه دليلي اين‌‌چنين مورد ستايش قرار گرفته است؟ بئاتريس فلوري ويلت در‌اين‌باره نوشته: «او هرگز از صومعه خارج نشد، هيچ عمل به‌يادماندني‌اي انجام نداد. زندگي‌نامه‌نويسان او مي‌گويند كه در كودكي زماني كه بيمار و افسرده بود، مجسمه مريم باكره به او لبخند زده است؛ ولي اين تجلي چشمگير نبوده و افزون بر اين ديگر تكرار نشده است. او آرزو داشت كه به صومعه‌اي در آن سوي دنيا برود؛ ولي مجال اين كار را نيافت. بي‌هياهو و بي‌هيچ كار فوق‌العاده‌اي، تنها با تسليم‌شدن و فرمان‌برداري، زندگي روزمره راهبانه را مي‌گذراند؛ با‌اين‌همه ده سال پيش از قديس ناميده‌شدن، شمايل ترز فرزند مسيح در شمار چهار ميليون پخش شد و امروزه شمار آن به صدها ميليون مي‌رسد. اين زن كوچك‌اندامِ شاد كه در حد توانش و به بهترين وجه خود را وقف خدمت به پروردگار كرد، تبديل به يكي از مردمي‌ترين قديسان شد و اين‌چنين باقي ماند. حتي بر پايه گونه‌اي بت‌واره‌پرستي عاميانه، به او نسبت برآوردن آرزوها داده شده است». درباره ترز تاكنون بسيار گفته و نوشته‌اند و اغلب تعبيرهاي ضدونقيض درباره او بيان شده است؛ اما روايتي كه كاواليه از او در فيلمش به دست داده، دقيقا منطبق با زندگي شخصيتش نيست. فيلم او چيزي بيشتر از روايتي ساده از سرگذشتي واقعي است. كاواليه منصفانه و با ذهنيتي باز و سنجيده از ترز و محيط راهبانه اطرافش سخن مي‌گويد و به همين دليل است كه او برخي از وقايع را كنار گذاشته است. كاواليه در گفت‌وگو با كايه دو سينما درباره اثرش مي‌گويد: «جهت‌گيري فيلم سخن‌گفتن از ترز به منزله فردي ناشناخته است: منظور ساختن يادماني براي يك قديسه نيست؛ چيزي كه ترز مسلما آن را تأييد نمي‌كرد. هدف من روايت سرگذشت يك راهبه كوچك است كه در مقايسه با ديگران اندكي عجيب و استثنائي است. او در بيست‌وچهار‌سالگي از بيماري سل مي‌ميرد و دفتري از خود به جاي مي‌گذارد كه ناگزير به نوشتن در آن بود. همه وقايع بعدي بيشتر مربوط به تبليغات كشيشان است تا ترز».
در ابتداي كتاب متني از ميشل بوژو آمده و او در بخشي از متنش درباره دست‌نوشته‌هاي ترز و فيلم كاواليه نوشته: «آلن كاواليه بر‌اساس همين كتاب فيلم ترز را طرح‌ريزي و كارگرداني كرد؛ داستاني كه با فروغِ درخشان و آيين مبهمي كه در آنجا پالايش يافته است. كاواليه در اين فراشد به تصويرسازي سوپليسني و به حكايت‌هاي آرامش‌بخشِ اخلاقي پشت مي‌كند. او جانب نمي‌گيرد، تنها نشان مي‌دهد و چه چيزي را نشان مي‌دهد؟ دختركي شهرستاني، شيرين، سرزنده، لجباز و ديوانه عشق مسيح كه به سه خواهر خود در ناكجاآباد صومعه ليزيو مي‌پيوندد. او چندان نگران سرخوردگي پدرش نيست. در آنجا زندگي در سكوت و ايثار را براي خود برمي‌گزيند. براي ديگران شادي، فروتني، ايمان و در‌عين‌حال ترديدها، بذله‌گويي (طنز يكي از جنبه‌هاي فيلم است)، بي‌ريايي و زبان بچگانه خود را به ارمغان مي‌آورد. ترز كارهاي مشخصي را برعهده دارد: شستن ظرف‌ها، آشپزي، خياطي، كمك به افراد مسن و ناتوان. كاواليه تنها به جنبه‌هاي مادي
و جسماني نظر دارد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها