سودجویان بخارا
شرق: «مرگ سودخور» رمانی است از صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات جدید تاجیکی و همچنین یکی از بنیانگذاران رمان ازبکی، که با مقدمه حسن جوادی در نشر نو منتشر شده است. صدرالدین سیدمرادزاده، متخلص به عینی، نویسندهای است متولد بخارا که آثارش را به زبانهای تاجیکی و ازبکی نوشته است. حسن جوادی در مقدمه خود بر رمان «مرگ سودخور» عینی، از زندگی و آثار او، جایگاهش در ادبیات تاجیکی و ازبکی و همچنین از تأثیر او از انقلاب اکتبر و نویسندگان روس پیرو مکتب رئالیسم سوسیالیستی نوشته است. عینی به گواه همین مقدمه، انقلاب اکتبر را عامل نویسندهشدن خود میدانسته است؛ اگرچه درونمایه آثارش بیشتر برگرفته از دوران پیشازاین انقلاب بوده است. رمان «مرگ سودخور»، چنانکه در مقدمه حسن جوادی بر این رمان آمده است «به دنیای سودخوران و سودجویان بخارا در سالهای قبل از انقلاب اکتبر میپردازد» و «تصویری دقیق از اوضاع آن شهر و همچنین وضع اقتصادی و سیاسی آن میدهد». شخصیت اصلی این رمان مردی خسیس است. در مقدمه رمان همچنین به نزدیکی زمان نوشتهشدن این رمان و رمان ایرانی «حاجیآقا»ی صادق هدایت اشاره شده و به شباهتها و تفاوتهای این دو رمان. حسن
جوادی شباهت این دو رمان را در این میداند که «هر دو مطالعهای هستند روانشناسانه در زندگی و خصوصیات یک شخص خسیس و سودجو».
ارتباط میان «مرگ سودخور» عینی و «حاجیآقا»ی هدایت همچنین موضوع مقالهای است از ییرژی بچکا که با ترجمه محمد قاسمزاده در پایان رمان «مرگ سودخور» آمده است؛ مقالهای به نام «دو اثر طنز در ادبیات امروز تاجیکی و ایران». بچکا در این مقاله نخست به خود مقوله طنز و ویژگیهای آن پرداخته و سپس به «مرگ سودخور» صدرالدین عینی و «حاجیآقا»ی صادق هدایت که با فاصله کمی از یکدیگر نوشته شدهاند. به اعتقاد بچکا این دو اثر طنزآمیز «با سنتهای ادبیات فارسی و تاجیکی و ادبیات جهان پیوند دارند» و «در آنها گونههای تازهای از شخصیتهای جاویدان آفریده شدهاند و در عین حال، هر یک از آنها در سنتهای ادبی خود حائز اهمیتاند». در بخشی از این مقاله درباره وجوه شباهت این دو اثر آمده است: «اغراق، استعاره و نقیضه هجایی در هر دو اثر وجود دارد. توصیف آدمها، محیط آنها و مهمتر از همه صفات قهرمانها در هر دو داستان شباهت دارند: شخص آماج هجا فاقد کمترین اثر از انسانیت و دوستی است؛ چه برسد به عشق. این هر دو هجاهایی هستند پرآبورنگ و این البته گاهی به خلق الگوهایی منجر میشود که از مرز واقعگرایی میگذرد» و چند سطر بعد باز در ذکر شباهت این دو
اثر میخوانیم: «هر دو نویسنده از خیالپردازی واقعگرایانه استفاده کردهاند و در مجموعهای از کاریکاتور تصاویر درهمتنیدهای آفریدهاند». رمان «مرگ سودخور» چنانکه حسن جوادی در مقدمهاش بر این رمان اشاره کرده؛ «اولین اثری است که در آن نویسنده بهصورت اتوبیوگرافیک از خودش و خاطرات ایام جوانیاش در بخارا بحث میکند و میتوان گفت نهتنها بهعنوان راوی داستان بلکه یکی از شخصیتهای آن حضور دارد».
در این مقدمه همچنین به دیگر آثار صدرالدین عینی اشاره شده است. از صدرالدین عینی کتاب اتوبیوگرافیک «یادداشتها» نیز به کوشش علیاکبر سعیدیسیرجانی در پنج جلد در ایران منتشر شده است؛ اثری که چنانکه در مقدمه حسن جوادی بر «مرگ سودخور» به نقل از یان ریپکا آمده از یکسو متأثر از آثار کلاسیک ایرانی نظیر چهارمقاله نظامی عروضی، گلستان سعدی، بدایعالوقایع واصفی و نوادرالوقایع احمد دانش و از سوی دیگر متأثر از آثار ماکسیم گورکی است.
رمان «مرگ سودخور» به فارسی تاجیکی نوشته شده و به همین دلیل در پایان رمان فهرستی از واژههای تاجیکی متن به همراه معادلهای ایرانی آنها آمده است. آنچه میخوانید سطرهایی است از این رمان: «کسان ناشناس دهان و دست و پای پاسبان را بسته، او را به زمین غیلاندند. یکی از آن آدمان ناشناس، لباس پاسبان را پوشیده و میلتق آن را به دست گرفته به بالای سر او، هم به جای او در پس دروازه قراول شده اِستاد. دیگرانشان طپانچهها را به دست گرفته، به بالا، به خانه بایی که کارکنان بنک آنجا بوده به حسابوکتاب مشغولی داشتند برآمدند.
- دستهاتان را بالا بردارید!
با شنیدن این آواز که از طرف آدمان سلاحدار برآمده بود، خادمان بنک بیاختیار دستانشان را بالا کردند، بعضیهاشان به دست برداشتن مجال نیافته، بی حس و حرکت شده از روی ستول به زمین خانه غیلیده رفتند. چند نفر آن سلاحداران ناشناس طپانچههاشان را مهیای پراندن کرده اِستاده خادمان بنک را به صدا نهبرآوردن امر فرمودند. دیگرانشان از بغلهاشان ریسمان و رویمال برآورده دست و پا و دهان آنها را محکم بسته به زمین غیلاندند. سیم تیلیفان را هم بریدند...».
شرق: «مرگ سودخور» رمانی است از صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات جدید تاجیکی و همچنین یکی از بنیانگذاران رمان ازبکی، که با مقدمه حسن جوادی در نشر نو منتشر شده است. صدرالدین سیدمرادزاده، متخلص به عینی، نویسندهای است متولد بخارا که آثارش را به زبانهای تاجیکی و ازبکی نوشته است. حسن جوادی در مقدمه خود بر رمان «مرگ سودخور» عینی، از زندگی و آثار او، جایگاهش در ادبیات تاجیکی و ازبکی و همچنین از تأثیر او از انقلاب اکتبر و نویسندگان روس پیرو مکتب رئالیسم سوسیالیستی نوشته است. عینی به گواه همین مقدمه، انقلاب اکتبر را عامل نویسندهشدن خود میدانسته است؛ اگرچه درونمایه آثارش بیشتر برگرفته از دوران پیشازاین انقلاب بوده است. رمان «مرگ سودخور»، چنانکه در مقدمه حسن جوادی بر این رمان آمده است «به دنیای سودخوران و سودجویان بخارا در سالهای قبل از انقلاب اکتبر میپردازد» و «تصویری دقیق از اوضاع آن شهر و همچنین وضع اقتصادی و سیاسی آن میدهد». شخصیت اصلی این رمان مردی خسیس است. در مقدمه رمان همچنین به نزدیکی زمان نوشتهشدن این رمان و رمان ایرانی «حاجیآقا»ی صادق هدایت اشاره شده و به شباهتها و تفاوتهای این دو رمان. حسن
جوادی شباهت این دو رمان را در این میداند که «هر دو مطالعهای هستند روانشناسانه در زندگی و خصوصیات یک شخص خسیس و سودجو».
ارتباط میان «مرگ سودخور» عینی و «حاجیآقا»ی هدایت همچنین موضوع مقالهای است از ییرژی بچکا که با ترجمه محمد قاسمزاده در پایان رمان «مرگ سودخور» آمده است؛ مقالهای به نام «دو اثر طنز در ادبیات امروز تاجیکی و ایران». بچکا در این مقاله نخست به خود مقوله طنز و ویژگیهای آن پرداخته و سپس به «مرگ سودخور» صدرالدین عینی و «حاجیآقا»ی صادق هدایت که با فاصله کمی از یکدیگر نوشته شدهاند. به اعتقاد بچکا این دو اثر طنزآمیز «با سنتهای ادبیات فارسی و تاجیکی و ادبیات جهان پیوند دارند» و «در آنها گونههای تازهای از شخصیتهای جاویدان آفریده شدهاند و در عین حال، هر یک از آنها در سنتهای ادبی خود حائز اهمیتاند». در بخشی از این مقاله درباره وجوه شباهت این دو اثر آمده است: «اغراق، استعاره و نقیضه هجایی در هر دو اثر وجود دارد. توصیف آدمها، محیط آنها و مهمتر از همه صفات قهرمانها در هر دو داستان شباهت دارند: شخص آماج هجا فاقد کمترین اثر از انسانیت و دوستی است؛ چه برسد به عشق. این هر دو هجاهایی هستند پرآبورنگ و این البته گاهی به خلق الگوهایی منجر میشود که از مرز واقعگرایی میگذرد» و چند سطر بعد باز در ذکر شباهت این دو
اثر میخوانیم: «هر دو نویسنده از خیالپردازی واقعگرایانه استفاده کردهاند و در مجموعهای از کاریکاتور تصاویر درهمتنیدهای آفریدهاند». رمان «مرگ سودخور» چنانکه حسن جوادی در مقدمهاش بر این رمان اشاره کرده؛ «اولین اثری است که در آن نویسنده بهصورت اتوبیوگرافیک از خودش و خاطرات ایام جوانیاش در بخارا بحث میکند و میتوان گفت نهتنها بهعنوان راوی داستان بلکه یکی از شخصیتهای آن حضور دارد».
در این مقدمه همچنین به دیگر آثار صدرالدین عینی اشاره شده است. از صدرالدین عینی کتاب اتوبیوگرافیک «یادداشتها» نیز به کوشش علیاکبر سعیدیسیرجانی در پنج جلد در ایران منتشر شده است؛ اثری که چنانکه در مقدمه حسن جوادی بر «مرگ سودخور» به نقل از یان ریپکا آمده از یکسو متأثر از آثار کلاسیک ایرانی نظیر چهارمقاله نظامی عروضی، گلستان سعدی، بدایعالوقایع واصفی و نوادرالوقایع احمد دانش و از سوی دیگر متأثر از آثار ماکسیم گورکی است.
رمان «مرگ سودخور» به فارسی تاجیکی نوشته شده و به همین دلیل در پایان رمان فهرستی از واژههای تاجیکی متن به همراه معادلهای ایرانی آنها آمده است. آنچه میخوانید سطرهایی است از این رمان: «کسان ناشناس دهان و دست و پای پاسبان را بسته، او را به زمین غیلاندند. یکی از آن آدمان ناشناس، لباس پاسبان را پوشیده و میلتق آن را به دست گرفته به بالای سر او، هم به جای او در پس دروازه قراول شده اِستاد. دیگرانشان طپانچهها را به دست گرفته، به بالا، به خانه بایی که کارکنان بنک آنجا بوده به حسابوکتاب مشغولی داشتند برآمدند.
- دستهاتان را بالا بردارید!
با شنیدن این آواز که از طرف آدمان سلاحدار برآمده بود، خادمان بنک بیاختیار دستانشان را بالا کردند، بعضیهاشان به دست برداشتن مجال نیافته، بی حس و حرکت شده از روی ستول به زمین خانه غیلیده رفتند. چند نفر آن سلاحداران ناشناس طپانچههاشان را مهیای پراندن کرده اِستاده خادمان بنک را به صدا نهبرآوردن امر فرمودند. دیگرانشان از بغلهاشان ریسمان و رویمال برآورده دست و پا و دهان آنها را محکم بسته به زمین غیلاندند. سیم تیلیفان را هم بریدند...».