|

چگونه می‌توان رسانه را احیا کرد

آلکساندرا بورکهارت، استاد مطالعات رسانه در دانشگاه آکسفورد، این هفته مقاله‌ای با عنوان «چگونه می‌توان-یا نمی‌توان- اعتماد به رسانه‌ها را احیا کرد» نوشته است که خلاصه‌ای از آن را می‌خوانیم.
در بیشتر صنایع می‌توان با توجه به شاخص‌هایی مانند قیمت، نام تجاری و مطالعه نقد و بررسی‌‌های نوشته‌شده درباره محصولات، محصول باکیفیت را به‌سادگی شناسایی کرد. اما در روزنامه‌نگاری، شناخت و تشخیص کیفیت شناختی روزبه‌روز دشوارتر می‌شود؛ به‌ویژه آنکه در عصر دیجیتال، برندهایی مثل بی‌بی‌سی یا نیویورک‌تایمز که می‌توان انتظار داشت به استانداردهای تثبیت‌شده روزنامه‌نگاری پایبند باشند، از لحاظ تعداد خیلی معدودند و در مقابل، انبوهی از نشریات، وبلاگ‌ها و بولتن‌های نوظهور قرار دارند.
بنابراین در همان حال که ادعاهای وجود «اخبار جعلی» در سال‌های اخیر افزایش یافته، اعتماد به رسانه‌های خبری -تثبیت‌شده یا نشده- کاهش یافته است.اما روزنامه‌نگاری حوزه خبر یک کار لوکس و پرخرج و بی‌مصرف نیست. اولین مشکل این است که تعریف دقیقی از آنچه روزنامه‌نگاری باکیفیت خوانده می‌شود، وجود ندارد و این امر باعث می‌شود استاندارد «کیفیت» به بهانه‌ای برای سانسور تبدیل شود. هنگامی که آدولف هیتلر کتاب‌ها را می‌سوزاند، ادعایش این بود که «استانداردهای» نازی را برآورده نمی‌کند. به طور مشابه، یک دولت امروزی می‌تواند مسائل مربوط به کیفیت را بهانه قرار دهد تا به منتقدان خود حمله کند، اعتبارشان را زیر سؤال ببرد یا اجازه کار به آنها ندهد.
برخی سازمان‌هایی که دغدغه آینده رسانه‌ها را دارند، می‌کوشند با بهبودبخشیدن به شاخص‌های اعتماد از این خطر بکاهند. مهم‌تر از همه، گزارشگران بدون مرز در یک کمپین ابتکاری به نام «اعتماد روزنامه‌نگاری» دستورالعمل‌هایی داوطلبانه و چارچوبی عملی و تمرینی پدید آورده و یک فرایند صدور گواهی‌نامه رسمی ایجاد کرده‌اند. برخی از سازمان‌ها از تابلوهایی مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی استفاده می‌کنند، شبیه به آنچه در برچسب‌های مواد غذایی استفاده می‌شود. برخی دیگر می‌خواهند سیستمی مانند ایزو 9000 برقرار کنند که یادآور مدیریت کیفیت صنعتی است.
اما این سیستم‌ها دقیقا قرار است چه چیزی را تأیید کنند و گواهی بدهند؟ ظاهرا منطقی‌ترین پاسخ سازمان‌های رسانه‌ای هستند. اما حتی اتاق‌های خبر طراز اول هم به دلیل وجود عوامل متعددی، از نبود منابع در دسترس تا خطاهای ساده انسانی مقدار زیادی محتوای درجه دو تولید می‌کنند. این به آن معنی است که همه محتوای یک سازمان مفروض را نمی‌توان قابل اعتماد دانست.
البته بعضی از سازمان‌ها سابقه‌ای شناخته‌شده در به‌کاربردن روش‌های خاصی برای به حداقل‌رساندن اشتباهات و رفع خطا دارند. اما اینها احتمالا همان سازمان‌هایی هستند که پیش‌تر هم از اعتماد عموم مردم برخوردار بوده‌اند. اعتمادی هم که این قبیل سازمان‌ها در سال‌های اخیر از دست داده‌اند، با یک برچسب تأیید کیفیت برنخواهد گشت.به هر حال، این سؤال باقی می‌ماند که دقیقا چه چیزی از محتوا باید کنترلِ کیفیت شود. آیا فقط باید بر مبنای واقعیت باشد؟ آیا فقط به اخبار جدی سیاسی و تجاری می‌پردازد یا شامل سبک زندگی، سرگرمی یا داستان‌های جالب هم می‌شود؟ در اکوسیستم دیجیتال اوضاع پیچیده‌تر است: برخی از پست‌های وبلاگ ممکن است روزنامه‌نگاری محسوب شوند اما همه آنها نباشند.روزنامه‌نگاری هرگز مانند صنعت هواپیمایی نخواهد بود که استانداردها و رویه‌های سفت و سخت برای هر اقدام و محصول اعمال شود. اما تا همین اواخر، لازم نبود که روزنامه‌نگاران به مقررات رفتار حرفه‌ای و اخلاقی پایبند و تحت نظارت سازمان‌هایی باشند که در صورت نقض مقررات اقدام کنند. فرض بر این بود که کار درست انجام می‌شود - هرچند مفهوم «درست» همیشه قابل تفسیر بود.
دوام و بقای جوامع کوچک به این صورت است. فرد برای شرکت در یک خانواده یا جامعه به «گواهی اعتماد» نیاز ندارد (هرچند دولت چین بدش نمی‌آید این روند را تغییر دهد). قرارداد اجتماعی هنجارهای رفتاری خاصی را ایجاد می‌کند که مردم به طور کلی آن را رعایت می‌کنند؛ برچسب‌ها فقط زمانی لازم است که اعتماد مخدوش شود.
روزنامه‌نگاری باید به چنین وضعیتی بازگردد. به این مفهوم، پیش از هر چیز سازمان‌ها باید مسئولیت کیفیت محتوا و پایبندی به مقررات را برعهده گیرند؛ و از جمله نظارت و ویرایش، برای اطمینان از آن. وقتی این کار را نتوان داخل سازمان انجام داد - مثلا وقتی شهروند- خبرنگار در محیطی غیردموکراتیک فعالیت می‌کند، سازمان‌های خارجی می‌توانند این کار را انجام دهند.برای ایجاد چنین سیستم‌هایی می‌توان درس‌هایی از پروژه‌های همکاری در تهیه گزارش فرا گرفت؛ مانند «مقالات پاناما» که محققان از آزادی فردی برخوردار بودند که چندصدایی و رقابت سالم را تضمین می‌کرد و در عین حال، استانداردهای خاصی رعایت شد. با پیشرفت فناوری ممکن است راستی‌آزمایی خودکار نیز انجام شود، به‌ویژه در اتاق‌های خبر با بودجه کم.در عصر دسترسی بی‌سابقه به اطلاعات، افراد در سنین مختلف باید سواد رسانه‌ای خود را بهبود ببخشند. اما این از مسئولیت سازمان‌های رسانه‌ای نمی‌کاهد. این سازمان‌ها باید با کمک مخاطبان آگاه و دارای نگرش انتقادی، بر خود و بر سازمان‌های دیگر نظارت کنند، همان‌طور که در گذشته نیز این کار را انجام داده‌‌اند.

آلکساندرا بورکهارت، استاد مطالعات رسانه در دانشگاه آکسفورد، این هفته مقاله‌ای با عنوان «چگونه می‌توان-یا نمی‌توان- اعتماد به رسانه‌ها را احیا کرد» نوشته است که خلاصه‌ای از آن را می‌خوانیم.
در بیشتر صنایع می‌توان با توجه به شاخص‌هایی مانند قیمت، نام تجاری و مطالعه نقد و بررسی‌‌های نوشته‌شده درباره محصولات، محصول باکیفیت را به‌سادگی شناسایی کرد. اما در روزنامه‌نگاری، شناخت و تشخیص کیفیت شناختی روزبه‌روز دشوارتر می‌شود؛ به‌ویژه آنکه در عصر دیجیتال، برندهایی مثل بی‌بی‌سی یا نیویورک‌تایمز که می‌توان انتظار داشت به استانداردهای تثبیت‌شده روزنامه‌نگاری پایبند باشند، از لحاظ تعداد خیلی معدودند و در مقابل، انبوهی از نشریات، وبلاگ‌ها و بولتن‌های نوظهور قرار دارند.
بنابراین در همان حال که ادعاهای وجود «اخبار جعلی» در سال‌های اخیر افزایش یافته، اعتماد به رسانه‌های خبری -تثبیت‌شده یا نشده- کاهش یافته است.اما روزنامه‌نگاری حوزه خبر یک کار لوکس و پرخرج و بی‌مصرف نیست. اولین مشکل این است که تعریف دقیقی از آنچه روزنامه‌نگاری باکیفیت خوانده می‌شود، وجود ندارد و این امر باعث می‌شود استاندارد «کیفیت» به بهانه‌ای برای سانسور تبدیل شود. هنگامی که آدولف هیتلر کتاب‌ها را می‌سوزاند، ادعایش این بود که «استانداردهای» نازی را برآورده نمی‌کند. به طور مشابه، یک دولت امروزی می‌تواند مسائل مربوط به کیفیت را بهانه قرار دهد تا به منتقدان خود حمله کند، اعتبارشان را زیر سؤال ببرد یا اجازه کار به آنها ندهد.
برخی سازمان‌هایی که دغدغه آینده رسانه‌ها را دارند، می‌کوشند با بهبودبخشیدن به شاخص‌های اعتماد از این خطر بکاهند. مهم‌تر از همه، گزارشگران بدون مرز در یک کمپین ابتکاری به نام «اعتماد روزنامه‌نگاری» دستورالعمل‌هایی داوطلبانه و چارچوبی عملی و تمرینی پدید آورده و یک فرایند صدور گواهی‌نامه رسمی ایجاد کرده‌اند. برخی از سازمان‌ها از تابلوهایی مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی استفاده می‌کنند، شبیه به آنچه در برچسب‌های مواد غذایی استفاده می‌شود. برخی دیگر می‌خواهند سیستمی مانند ایزو 9000 برقرار کنند که یادآور مدیریت کیفیت صنعتی است.
اما این سیستم‌ها دقیقا قرار است چه چیزی را تأیید کنند و گواهی بدهند؟ ظاهرا منطقی‌ترین پاسخ سازمان‌های رسانه‌ای هستند. اما حتی اتاق‌های خبر طراز اول هم به دلیل وجود عوامل متعددی، از نبود منابع در دسترس تا خطاهای ساده انسانی مقدار زیادی محتوای درجه دو تولید می‌کنند. این به آن معنی است که همه محتوای یک سازمان مفروض را نمی‌توان قابل اعتماد دانست.
البته بعضی از سازمان‌ها سابقه‌ای شناخته‌شده در به‌کاربردن روش‌های خاصی برای به حداقل‌رساندن اشتباهات و رفع خطا دارند. اما اینها احتمالا همان سازمان‌هایی هستند که پیش‌تر هم از اعتماد عموم مردم برخوردار بوده‌اند. اعتمادی هم که این قبیل سازمان‌ها در سال‌های اخیر از دست داده‌اند، با یک برچسب تأیید کیفیت برنخواهد گشت.به هر حال، این سؤال باقی می‌ماند که دقیقا چه چیزی از محتوا باید کنترلِ کیفیت شود. آیا فقط باید بر مبنای واقعیت باشد؟ آیا فقط به اخبار جدی سیاسی و تجاری می‌پردازد یا شامل سبک زندگی، سرگرمی یا داستان‌های جالب هم می‌شود؟ در اکوسیستم دیجیتال اوضاع پیچیده‌تر است: برخی از پست‌های وبلاگ ممکن است روزنامه‌نگاری محسوب شوند اما همه آنها نباشند.روزنامه‌نگاری هرگز مانند صنعت هواپیمایی نخواهد بود که استانداردها و رویه‌های سفت و سخت برای هر اقدام و محصول اعمال شود. اما تا همین اواخر، لازم نبود که روزنامه‌نگاران به مقررات رفتار حرفه‌ای و اخلاقی پایبند و تحت نظارت سازمان‌هایی باشند که در صورت نقض مقررات اقدام کنند. فرض بر این بود که کار درست انجام می‌شود - هرچند مفهوم «درست» همیشه قابل تفسیر بود.
دوام و بقای جوامع کوچک به این صورت است. فرد برای شرکت در یک خانواده یا جامعه به «گواهی اعتماد» نیاز ندارد (هرچند دولت چین بدش نمی‌آید این روند را تغییر دهد). قرارداد اجتماعی هنجارهای رفتاری خاصی را ایجاد می‌کند که مردم به طور کلی آن را رعایت می‌کنند؛ برچسب‌ها فقط زمانی لازم است که اعتماد مخدوش شود.
روزنامه‌نگاری باید به چنین وضعیتی بازگردد. به این مفهوم، پیش از هر چیز سازمان‌ها باید مسئولیت کیفیت محتوا و پایبندی به مقررات را برعهده گیرند؛ و از جمله نظارت و ویرایش، برای اطمینان از آن. وقتی این کار را نتوان داخل سازمان انجام داد - مثلا وقتی شهروند- خبرنگار در محیطی غیردموکراتیک فعالیت می‌کند، سازمان‌های خارجی می‌توانند این کار را انجام دهند.برای ایجاد چنین سیستم‌هایی می‌توان درس‌هایی از پروژه‌های همکاری در تهیه گزارش فرا گرفت؛ مانند «مقالات پاناما» که محققان از آزادی فردی برخوردار بودند که چندصدایی و رقابت سالم را تضمین می‌کرد و در عین حال، استانداردهای خاصی رعایت شد. با پیشرفت فناوری ممکن است راستی‌آزمایی خودکار نیز انجام شود، به‌ویژه در اتاق‌های خبر با بودجه کم.در عصر دسترسی بی‌سابقه به اطلاعات، افراد در سنین مختلف باید سواد رسانه‌ای خود را بهبود ببخشند. اما این از مسئولیت سازمان‌های رسانه‌ای نمی‌کاهد. این سازمان‌ها باید با کمک مخاطبان آگاه و دارای نگرش انتقادی، بر خود و بر سازمان‌های دیگر نظارت کنند، همان‌طور که در گذشته نیز این کار را انجام داده‌‌اند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها