ایرج راد:
گلریزان جوابگوی بیماری هنرمندان نیست
شاید اینروزها با خبری از اکبر حسنی، یک کارگردان تئاتر مواجه شده باشيد که با داشتن دو بیماری (خاص و وخیم)، تئاتری را به صحنه آورد بلکه با فروش بلیتهایی به همت عالی بتواند تاحدی هزینههای درمان و دارویش را تأمین کند. او که شش، هفت سال ام.اس داشت، حالا به سرطان خون نیز دچار شده است و برای پیوند کبد در ابتدا باید 500 میلیون تومان پرداخت کند و... . شاید بیماران دیگری هم در میان هنرمندان باشند که بهسختی از پس هزینههای درمان خودشان برمیآیند یا اصلا کاملا از تداوم درمان چشم میپوشند. بیماریهای خاص و وخیم و هزینههای سنگین درمان و دارو باعث شد با ایرج راد، رئیس هیئتمدیره خانه تئاتر، درباره این اوضاع و نحوه بهبود وضع بیماران هنرمند گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
* جناب راد با توجه به نمونههای پیشرو درحالحاضر در خانه تئاتر برای حمایت بهتر از بیماران چه برنامههایی در نظر گرفته شده است؟
همانطورکه میدانید ما در ابتدا با تدابیری توانستیم برای اعضای خانه تئاتر بیمه تکمیلی درست کنیم و حتی زمانهایی بود که این بیمهها میتوانست جوابگوی مسائل آنان باشد و اگر زمانی هم نمیتوانست با تمهیداتی این کمکها ممکن میشد. اما به مدت دو سال همه اعضای خانه تئاتر بیمه تکمیلی بدون سقف داشتند و در این دو سال همه میتوانستند در برابر این قضایا مشکلاتشان را حل کنند اما بعد از آن بیمهها از بین رفت و ما مدتی این طرف و آن طرف رفتیم و توانستیم کمکهایی را بگیریم که درواقع بیشتر مسکن بودند و خیلی هم جوابگو نبود. آن دو سال فرصت فوقالعادهای بود و با کوپنها و بنهایی که در دست داشتیم، هزینههای درمان و دارو را پرداخت میکردیم.
آیا بهخاطر دارید این دو سال چه سالهایی بود؟
دقیق در خاطرم نیست اما فکر کنم سالهای 92 و 93 بود که ما در خانه تئاتر بیمه تکمیلی طلایی داشتیم و بعدازآن هم سعی کردیم با بیمههایی به دنبال چنین فرصتی باشیم و ما حدود صد تا 150 نفر عضو با بیماریهای خاص داشتیم که باید میتوانستیم هزینههای دارویشان را فراهم کنیم و با صحبتهایی که با آقای دینداروند، دکتر ایازی و وزیر بهداشت وقت داشتيم، سعی شد برخی از داروها را با نرخ كمتری به دست آوریم. البته درحالحاضر نیز بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر شکل گرفته است و در آنجا هم سعی شده است که به بیماران دارای بیماریهای وخیم و بیماریهای خاص کمکهایی بشود که بازهم درمان و داروهای مورد نیاز به کمترین نرخ ممکن تأمین شود. علاوهبراین نیز به برخی بیماران کمکهایی میشود و بعضی وقتها هزینههای درمان یک بیمار در صورت امکان تأمین شده است اما ای کاش مثل همان دو سال بتوانیم یک بیمه تکمیلی طلایی برای تأمین همه هزینهها پیدا کنیم و البته درباره این چیزها باید با آقای شهرام گیلآبادی، مدیرعامل خانه تئاتر صحبت کنید.
الان برخی سعی میکنند تئاتر کار کنند بلکه بشود هزینهها را تأمین کرد.
فکر کنم تئاتر دیگر جوابگوی داروهای گران و هزینههای سنگین درمان نیست و فکر نکنم تئاتر بتواند هزينه نان و پنیر هم بشود.
برخی میخواهند با فروش بلیتهای همت عالی از قِبَل تئاتر به رقم قابلتوجهی برای رفع هزینهها برسند. چقدر این فکر مؤثر است؟
همت عالی هم کمتر اتفاق میافتد و اگر هم بیفتد، کمتر میتواند پاسخگوی هزینهها باشد. ما خودمان گاهی نمایشگاه عکسی برای چنین موضوعی و برای شخصی که الان خدا او را رحمت کند، برگزار کردیم و این نمایشگاه هم همت عالی بود و البته عدهای هم آمدند و عکسهایی را خریدند و مبالغی هم جمعآوری شد اما آنقدری نشد که تأمینکننده هزینههای درمان باشد و این در حالی است که بیمار در شرایط خطرناکی به سر میبرد و از طرفی باید درد، ناراحتی، مسائل و مشکلات مرتبط با آن بیماری را تحمل کند و از طرف دیگر، تحمل نبود امکانات و چیزهایی که باید داشته باشد، بیمار را اذیت میکند. به نظرم باید فکری اساسی بشود و اگر در مقطعهایی موفق شدهایم که آن را مهار کنیم، الان هم تاحدودی کمکهایی میشود و باز باید از مدیرعامل جدید بپرسید که وضعیت فعلی دقیقا چگونه است و من بهعنوان رئیس هیئتمدیره در جریان جزئیات این کمکها نیستم.
دورههایی بود که با برنامههایی مثل گلریزان به منظور جمعآوری کمکهای لازم برای درمان هنرمندان اقدامات مفیدی میشد، آیا الان چنین سنتهایی میتواند جوابگو باشد؟
گلریزان بیشتر برای دوره پهلوانی بود و دیگر این دوران از بین رفته و دیگر نه پهلوانی هست و نه مردم برای کمککردن در چنین مراسمی حاضر میشوند. گلریزان الان دیگر راهحل نیست، باید بهدنبال یک فکر اساسی بود و ای کاش همان تلاشهای موفق مقطعی نبود و همچنان بیماران با بیمههای تکمیلی راحتتر درمان میشدند.
چرا الان دوباره بیمه تکمیلی طلایی کاربردی نمیشود؟
در آن سالها هر سال پنج میلیارد تومان هزینه میشد و همچنین از طریق کمکهای وزارت بهداشت و درمان و صحبتهایی که با دولت شده بود، بخشهایی از این هزینهها و بخشی هم از سوی وزارت ارشاد تأمین میشد. حتی وزارت رفاه و جاهای دیگر نیز به خانه تئاتر کمک میکردند و در ضمن از هزینههایی که بیماران بهعنوان بیمه تکمیلی پرداخت میکردند نیز در این راه استفاده میشد اما الان فقط کمکهای صندوق اعتباری هنر است که دراینباره هم آقای سیدزاده، رئیس صندوق میتواند بهتر نظر بدهد که دقیقا تا چه حد و چگونه به هنرمندان بیمار کمک خواهد شد.
شاید اینروزها با خبری از اکبر حسنی، یک کارگردان تئاتر مواجه شده باشيد که با داشتن دو بیماری (خاص و وخیم)، تئاتری را به صحنه آورد بلکه با فروش بلیتهایی به همت عالی بتواند تاحدی هزینههای درمان و دارویش را تأمین کند. او که شش، هفت سال ام.اس داشت، حالا به سرطان خون نیز دچار شده است و برای پیوند کبد در ابتدا باید 500 میلیون تومان پرداخت کند و... . شاید بیماران دیگری هم در میان هنرمندان باشند که بهسختی از پس هزینههای درمان خودشان برمیآیند یا اصلا کاملا از تداوم درمان چشم میپوشند. بیماریهای خاص و وخیم و هزینههای سنگین درمان و دارو باعث شد با ایرج راد، رئیس هیئتمدیره خانه تئاتر، درباره این اوضاع و نحوه بهبود وضع بیماران هنرمند گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
* جناب راد با توجه به نمونههای پیشرو درحالحاضر در خانه تئاتر برای حمایت بهتر از بیماران چه برنامههایی در نظر گرفته شده است؟
همانطورکه میدانید ما در ابتدا با تدابیری توانستیم برای اعضای خانه تئاتر بیمه تکمیلی درست کنیم و حتی زمانهایی بود که این بیمهها میتوانست جوابگوی مسائل آنان باشد و اگر زمانی هم نمیتوانست با تمهیداتی این کمکها ممکن میشد. اما به مدت دو سال همه اعضای خانه تئاتر بیمه تکمیلی بدون سقف داشتند و در این دو سال همه میتوانستند در برابر این قضایا مشکلاتشان را حل کنند اما بعد از آن بیمهها از بین رفت و ما مدتی این طرف و آن طرف رفتیم و توانستیم کمکهایی را بگیریم که درواقع بیشتر مسکن بودند و خیلی هم جوابگو نبود. آن دو سال فرصت فوقالعادهای بود و با کوپنها و بنهایی که در دست داشتیم، هزینههای درمان و دارو را پرداخت میکردیم.
آیا بهخاطر دارید این دو سال چه سالهایی بود؟
دقیق در خاطرم نیست اما فکر کنم سالهای 92 و 93 بود که ما در خانه تئاتر بیمه تکمیلی طلایی داشتیم و بعدازآن هم سعی کردیم با بیمههایی به دنبال چنین فرصتی باشیم و ما حدود صد تا 150 نفر عضو با بیماریهای خاص داشتیم که باید میتوانستیم هزینههای دارویشان را فراهم کنیم و با صحبتهایی که با آقای دینداروند، دکتر ایازی و وزیر بهداشت وقت داشتيم، سعی شد برخی از داروها را با نرخ كمتری به دست آوریم. البته درحالحاضر نیز بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر شکل گرفته است و در آنجا هم سعی شده است که به بیماران دارای بیماریهای وخیم و بیماریهای خاص کمکهایی بشود که بازهم درمان و داروهای مورد نیاز به کمترین نرخ ممکن تأمین شود. علاوهبراین نیز به برخی بیماران کمکهایی میشود و بعضی وقتها هزینههای درمان یک بیمار در صورت امکان تأمین شده است اما ای کاش مثل همان دو سال بتوانیم یک بیمه تکمیلی طلایی برای تأمین همه هزینهها پیدا کنیم و البته درباره این چیزها باید با آقای شهرام گیلآبادی، مدیرعامل خانه تئاتر صحبت کنید.
الان برخی سعی میکنند تئاتر کار کنند بلکه بشود هزینهها را تأمین کرد.
فکر کنم تئاتر دیگر جوابگوی داروهای گران و هزینههای سنگین درمان نیست و فکر نکنم تئاتر بتواند هزينه نان و پنیر هم بشود.
برخی میخواهند با فروش بلیتهای همت عالی از قِبَل تئاتر به رقم قابلتوجهی برای رفع هزینهها برسند. چقدر این فکر مؤثر است؟
همت عالی هم کمتر اتفاق میافتد و اگر هم بیفتد، کمتر میتواند پاسخگوی هزینهها باشد. ما خودمان گاهی نمایشگاه عکسی برای چنین موضوعی و برای شخصی که الان خدا او را رحمت کند، برگزار کردیم و این نمایشگاه هم همت عالی بود و البته عدهای هم آمدند و عکسهایی را خریدند و مبالغی هم جمعآوری شد اما آنقدری نشد که تأمینکننده هزینههای درمان باشد و این در حالی است که بیمار در شرایط خطرناکی به سر میبرد و از طرفی باید درد، ناراحتی، مسائل و مشکلات مرتبط با آن بیماری را تحمل کند و از طرف دیگر، تحمل نبود امکانات و چیزهایی که باید داشته باشد، بیمار را اذیت میکند. به نظرم باید فکری اساسی بشود و اگر در مقطعهایی موفق شدهایم که آن را مهار کنیم، الان هم تاحدودی کمکهایی میشود و باز باید از مدیرعامل جدید بپرسید که وضعیت فعلی دقیقا چگونه است و من بهعنوان رئیس هیئتمدیره در جریان جزئیات این کمکها نیستم.
دورههایی بود که با برنامههایی مثل گلریزان به منظور جمعآوری کمکهای لازم برای درمان هنرمندان اقدامات مفیدی میشد، آیا الان چنین سنتهایی میتواند جوابگو باشد؟
گلریزان بیشتر برای دوره پهلوانی بود و دیگر این دوران از بین رفته و دیگر نه پهلوانی هست و نه مردم برای کمککردن در چنین مراسمی حاضر میشوند. گلریزان الان دیگر راهحل نیست، باید بهدنبال یک فکر اساسی بود و ای کاش همان تلاشهای موفق مقطعی نبود و همچنان بیماران با بیمههای تکمیلی راحتتر درمان میشدند.
چرا الان دوباره بیمه تکمیلی طلایی کاربردی نمیشود؟
در آن سالها هر سال پنج میلیارد تومان هزینه میشد و همچنین از طریق کمکهای وزارت بهداشت و درمان و صحبتهایی که با دولت شده بود، بخشهایی از این هزینهها و بخشی هم از سوی وزارت ارشاد تأمین میشد. حتی وزارت رفاه و جاهای دیگر نیز به خانه تئاتر کمک میکردند و در ضمن از هزینههایی که بیماران بهعنوان بیمه تکمیلی پرداخت میکردند نیز در این راه استفاده میشد اما الان فقط کمکهای صندوق اعتباری هنر است که دراینباره هم آقای سیدزاده، رئیس صندوق میتواند بهتر نظر بدهد که دقیقا تا چه حد و چگونه به هنرمندان بیمار کمک خواهد شد.