|

بررسی سخنان رئیس‌کمیته ملی المپیک

آقای صالحی‌امیری لطفا حرف بزن

اگر قرار باشد این روزها یکی از موفق‌ترین مدیران ورزشی کشور معرفی شود، بدون‌تردید رضا صالحی‌امیری، رئیس کمیته ملی المپیک، جایگاه بالایی به دست می‌آورد؛ «مردِ سیاست» که چندوقتی می‌شود پایش به مدیریت ورزشی، آن هم در سطح کلان باز شده، شیوه‌ای نوین برای حل‌وفصل مشکلات پیدا کرده که درخور توجه است؛ او از معدود مدیران ورزش ایران است که درباره مسائل مالی به صورت تقریبا ماهانه شفاف‌سازی می‌کند و دخل‌وخرج‌ها را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد. او که راه دیپلماسی را به واسطه بینش سیاسی‌اش به خوبی آموخته، در ورزش هم دیپلماسی را پیشه کرده تا بسیاری از بحران‌های موجود را از طریق گفت‌وگو با مراجع بین‌المللی حل‌وفصل کند؛ حالا چانه‌زنی‌های دیپلمات‌گونه‌اش بعضی‌وقت‌ها جواب داده (مثل برطرف‌کردن سایه تعلیق از سر کشتی) و بعضی‌وقت‌ها هم آن‌طور که باید اثر نداشته است (مثل داستان تعلیق موقت جودو).
صالحی‌امیری برخلاف مدیران قبلی کمیته ملی المپیک از هر فرصتی برای برقراری ارتباط با وزرای ورزش و رؤسای کمیته‌های ملی کشورهای دیگر استفاده می‌کند و در این رایزنی‌ها هم برخلاف مدیران قبلی به سراغ نفرات اصلی (نه معاون و دستیار) می‌رود. البته او در داخل هم از قدرت رایزنی بالایش به بهترین شکل استفاده کرده؛ هم کدورت‌های موجود بین سه‌ضلعی فدراسیون، وزارت و کمیته را از بین برده و هم کاری کرده مشکلات قهرمانان ورزشی ایران به کمترین حد ممکن برسد. حالا اما سؤال اصلی اینجاست که یکی از برترین مدیران ورزشی ایران در این مدت تصمیم اشتباهی نگرفته است؟ آیا همه کارهایی که صالحی‌امیری در این مدت در سطح ورزش ایران انجام داده، درست است؟ پاسخ همان‌طور که خودش هم به آن اذعان دارد «منفی» است. دست‌کم می‌شود برای طولانی‌نشدن مطلب به دو، سه مورد اشاره کرد که تصمیمات صالحی‌امیری نتیجه و دستاورد خوبی نداشته است؛ یکی از آنها می‌تواند تصمیم درباره اخراج کرانچار، سرمربی کروات تیم امید و جایگزینی‌اش با گزینه نه‌چندان
موفق ایرانی باشد.
جلسه او با مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و وزیر ورزش خروجی‌اش شد اینکه به دلیل گرانی ارز و البته نتیجه مطلوب‌نگرفتن کرانچار، او از کار برکنار و مربی دیگری جایگزینش شود. این اتفاق افتاد و تا همین حالا هم عوارضش پابرجاست! تیم امید به فرهاد مجیدی، یکی از مربیان جوان ایرانی، ولی بسیار کم‌تجربه رسید. صالحی‌امیری ابتدا (به درستی) با این انتخاب مخالفت کرد، ولی بعد مصلحت‌اندیشی کرد و پذیرفت که فرهاد مجیدی روی نیمکت تیمی بنشیند که می‌خواست بعد از 40 سال به المپیک برسد. نتایج فرهاد و عدم مدیریت مناسب او و البته دخالت‌های صورت‌گرفته در حرفه‌اش، باعث شد خیلی زود این مربی از کار برکنار شود و حمید استیلی، مردی که قرار بود مدیر تیم امید باشد، روی نیمکت بنشیند. چه‌بسا اگر کرانچار مانده بود و طبق برنامه‌های قبلی‌اش تیم امید را همچنان داشت، الان میزان «امید» برای رسیدن به المپیک بسیار بیشتر بود. یک تصمیم صالحی‌امیری که برای او هزینه در پی داشت، انتخاب حمیدرضا عارف به‌عنوان رئیس کمیسیون صلح و ورزش بود؛ عارف آن روزها با مطرح‌کردن بحث «ژن خوب» در فضای مجازی پرچالش شد و کمتر کسی تصور می‌کرد رضا صالحی‌امیری چنین کاری بکند این همکاری اما زیر یک سال دوام آورد و پس از انتقادات زیاد و البته انرژی زیادی که از رئیس کمیته ملی المپیک گرفت، بالاخره به پایان رسید.
صالحی‌امیری حالا خودش می‌گوید اگر به یک سال قبل برمی‌گشت، این حکم را برای او نمی‌زد. «اینکه کسی بگوید سیاسی نیستم، خلاف واقع است، اما من در این جایگاهی که هستم (ریاست کمیته ملی المپیک) سیاسی عمل نمی‌کنم. دستگاه را نمی‌توان با سیاست اداره کرد. افراد پیشنهاد می‌دهند و در هیئت اجرائی بحث می‌شود. عارف با جمعی از اصحاب هنر و سینما به من مراجعه کرد و کسی هم او را معرفی نکرد. او گفت پروژه‌ای را آغاز کرده در رابطه با صلح و زنان که تصویری از زنان ورزشکار ایرانی را نشان دهد. او گفت می‌تواند این موضوع را در قالب کمیته ملی المپیک سامان دهد تا در IOC جهانی شود. من پذیرفتم، چون ایده خوبی بود. اعضای هیئت اجرائی هم‌ آن را پذیرفتند. من در اصول مدیریتی‌ای که دارم، با فشار رسانه‌ای او را کنار نگذاشتم، ولی با فشارهای رسانه‌ای خودش استعفا داد و کمیسیون عملا تعطیل شد. ما کتبا با استعفا موافقت کردیم، ولی آن را رسانه‌ای نکردیم. اگر آن زمان اعلام می‌شد، برداشت دیگری می‌شد. اگر به مهر سال گذشته برمی‌گشتم،
برای او حکم‌ نمی‌زدم».
البته صالحی‌امیری در نشستی که به تازگی برگزار کرده، درباره ابهاماتی که سر راه انتخاب رئیس جدید فدراسیون والیبال وجود دارد هم گفته: «بهترین کار این است که سکوت کنم». تجربه، دست‌کم، در یک سال اخیر ورزش ایران ثابت کرده، وقتی کسی مثل صالحی‌امیری می‌گوید بهتر است ساکت باشد، باید نگران بود. ازاین‌رو قبل از آنکه اتفاق ناخوشایند دیگری در عرصه مدیریت ورزش رخ دهد، بهتر است صالحی‌امیری «مصلحت‌اندیشی» را کنار بگذارد و برای حل بحران «سکوت» نکند و «راه‌حلی» ارائه دهد.

اگر قرار باشد این روزها یکی از موفق‌ترین مدیران ورزشی کشور معرفی شود، بدون‌تردید رضا صالحی‌امیری، رئیس کمیته ملی المپیک، جایگاه بالایی به دست می‌آورد؛ «مردِ سیاست» که چندوقتی می‌شود پایش به مدیریت ورزشی، آن هم در سطح کلان باز شده، شیوه‌ای نوین برای حل‌وفصل مشکلات پیدا کرده که درخور توجه است؛ او از معدود مدیران ورزش ایران است که درباره مسائل مالی به صورت تقریبا ماهانه شفاف‌سازی می‌کند و دخل‌وخرج‌ها را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد. او که راه دیپلماسی را به واسطه بینش سیاسی‌اش به خوبی آموخته، در ورزش هم دیپلماسی را پیشه کرده تا بسیاری از بحران‌های موجود را از طریق گفت‌وگو با مراجع بین‌المللی حل‌وفصل کند؛ حالا چانه‌زنی‌های دیپلمات‌گونه‌اش بعضی‌وقت‌ها جواب داده (مثل برطرف‌کردن سایه تعلیق از سر کشتی) و بعضی‌وقت‌ها هم آن‌طور که باید اثر نداشته است (مثل داستان تعلیق موقت جودو).
صالحی‌امیری برخلاف مدیران قبلی کمیته ملی المپیک از هر فرصتی برای برقراری ارتباط با وزرای ورزش و رؤسای کمیته‌های ملی کشورهای دیگر استفاده می‌کند و در این رایزنی‌ها هم برخلاف مدیران قبلی به سراغ نفرات اصلی (نه معاون و دستیار) می‌رود. البته او در داخل هم از قدرت رایزنی بالایش به بهترین شکل استفاده کرده؛ هم کدورت‌های موجود بین سه‌ضلعی فدراسیون، وزارت و کمیته را از بین برده و هم کاری کرده مشکلات قهرمانان ورزشی ایران به کمترین حد ممکن برسد. حالا اما سؤال اصلی اینجاست که یکی از برترین مدیران ورزشی ایران در این مدت تصمیم اشتباهی نگرفته است؟ آیا همه کارهایی که صالحی‌امیری در این مدت در سطح ورزش ایران انجام داده، درست است؟ پاسخ همان‌طور که خودش هم به آن اذعان دارد «منفی» است. دست‌کم می‌شود برای طولانی‌نشدن مطلب به دو، سه مورد اشاره کرد که تصمیمات صالحی‌امیری نتیجه و دستاورد خوبی نداشته است؛ یکی از آنها می‌تواند تصمیم درباره اخراج کرانچار، سرمربی کروات تیم امید و جایگزینی‌اش با گزینه نه‌چندان
موفق ایرانی باشد.
جلسه او با مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و وزیر ورزش خروجی‌اش شد اینکه به دلیل گرانی ارز و البته نتیجه مطلوب‌نگرفتن کرانچار، او از کار برکنار و مربی دیگری جایگزینش شود. این اتفاق افتاد و تا همین حالا هم عوارضش پابرجاست! تیم امید به فرهاد مجیدی، یکی از مربیان جوان ایرانی، ولی بسیار کم‌تجربه رسید. صالحی‌امیری ابتدا (به درستی) با این انتخاب مخالفت کرد، ولی بعد مصلحت‌اندیشی کرد و پذیرفت که فرهاد مجیدی روی نیمکت تیمی بنشیند که می‌خواست بعد از 40 سال به المپیک برسد. نتایج فرهاد و عدم مدیریت مناسب او و البته دخالت‌های صورت‌گرفته در حرفه‌اش، باعث شد خیلی زود این مربی از کار برکنار شود و حمید استیلی، مردی که قرار بود مدیر تیم امید باشد، روی نیمکت بنشیند. چه‌بسا اگر کرانچار مانده بود و طبق برنامه‌های قبلی‌اش تیم امید را همچنان داشت، الان میزان «امید» برای رسیدن به المپیک بسیار بیشتر بود. یک تصمیم صالحی‌امیری که برای او هزینه در پی داشت، انتخاب حمیدرضا عارف به‌عنوان رئیس کمیسیون صلح و ورزش بود؛ عارف آن روزها با مطرح‌کردن بحث «ژن خوب» در فضای مجازی پرچالش شد و کمتر کسی تصور می‌کرد رضا صالحی‌امیری چنین کاری بکند این همکاری اما زیر یک سال دوام آورد و پس از انتقادات زیاد و البته انرژی زیادی که از رئیس کمیته ملی المپیک گرفت، بالاخره به پایان رسید.
صالحی‌امیری حالا خودش می‌گوید اگر به یک سال قبل برمی‌گشت، این حکم را برای او نمی‌زد. «اینکه کسی بگوید سیاسی نیستم، خلاف واقع است، اما من در این جایگاهی که هستم (ریاست کمیته ملی المپیک) سیاسی عمل نمی‌کنم. دستگاه را نمی‌توان با سیاست اداره کرد. افراد پیشنهاد می‌دهند و در هیئت اجرائی بحث می‌شود. عارف با جمعی از اصحاب هنر و سینما به من مراجعه کرد و کسی هم او را معرفی نکرد. او گفت پروژه‌ای را آغاز کرده در رابطه با صلح و زنان که تصویری از زنان ورزشکار ایرانی را نشان دهد. او گفت می‌تواند این موضوع را در قالب کمیته ملی المپیک سامان دهد تا در IOC جهانی شود. من پذیرفتم، چون ایده خوبی بود. اعضای هیئت اجرائی هم‌ آن را پذیرفتند. من در اصول مدیریتی‌ای که دارم، با فشار رسانه‌ای او را کنار نگذاشتم، ولی با فشارهای رسانه‌ای خودش استعفا داد و کمیسیون عملا تعطیل شد. ما کتبا با استعفا موافقت کردیم، ولی آن را رسانه‌ای نکردیم. اگر آن زمان اعلام می‌شد، برداشت دیگری می‌شد. اگر به مهر سال گذشته برمی‌گشتم،
برای او حکم‌ نمی‌زدم».
البته صالحی‌امیری در نشستی که به تازگی برگزار کرده، درباره ابهاماتی که سر راه انتخاب رئیس جدید فدراسیون والیبال وجود دارد هم گفته: «بهترین کار این است که سکوت کنم». تجربه، دست‌کم، در یک سال اخیر ورزش ایران ثابت کرده، وقتی کسی مثل صالحی‌امیری می‌گوید بهتر است ساکت باشد، باید نگران بود. ازاین‌رو قبل از آنکه اتفاق ناخوشایند دیگری در عرصه مدیریت ورزش رخ دهد، بهتر است صالحی‌امیری «مصلحت‌اندیشی» را کنار بگذارد و برای حل بحران «سکوت» نکند و «راه‌حلی» ارائه دهد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها