|

تابلوی خودمان را بلند کنیم

امیر راعی‌فرد . روزنامه‌نگار

هرچه موعد انتخابات نزدیک‌تر می‌شود، تکاپوی جریانات سیاسی نیز به تبع آن افزایش می‌یابد. تلاش فراوان گروه‌های سیاسی مختلف جهت متقاعدکردن جامعه برای اعتماد به آنها صحنه‌هایی بعضا غیرمتعارف به وجود می‌آورد. به عنوان مثال رفتار جریان منسوب به احمدی‌نژاد و مواضع جالب و بعضا اپوزيسیون‌وار آنها و صدالبته آزادی کامل این جریان سیاسی در اظهارات خود یکی از شبهات این دوره انتخابات را کلید زده است.شبهه‌ای که اگر کمترین مورد آن از سوی حامیان اصلاحات مطرح شود، احتمالا باز هم شاهد مشکلاتی در این زمینه خواهیم بود.جداشدن اصولگرایان سنتی از جریان موسوم به عدالت‌خواه نیز یکی از قسمت‌های پازل انتخابات پیش‌روست؛ انتخاباتی که در ظاهر رقبایی بیش از دو جریان سیاسی در آن دخیل خواهند بود.پرواضح است که مشارکت پایین مردمی در انتخابات، نه تنها پیامی برای جریان غالب سیاسی ندارد بلکه راه این جریان را به‌عنوان منتخبان ملت به کرسی‌های انتخابی باز خواهد کرد.در این بین اصلاح‌طلبان که همواره در باره نظارت استصوابی بحث داشتند، باید نقشی پررنگ و این بار تنها اصلاح‌طلبانه را ایفا كنند. به این معنا که در انتخاب اولیه کاندیداها تنها به عملکرد و مواضع اصلاح‌طلبانه فرد و سلامت مالی و اخلاقی‌اش توجه شود نه به معادلات کاسبکارانه سیاسی. به عبارتی قرار نیست این بار لیستی به هر قیمتی تکمیل شود که در انتها حتی در اصیل‌ترین اصول اصلاح‌طلبی هم لنگ بزند!حضور ساکتان و کاسبان که به هر روشی امکان اتصالشان به اصلاح‌طلبان وجود دارد سبب سلب اعتماد بخشی از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده است. آنچه امروز بیش از پیش از اهمیت برخوردار است، جذب مجدد و جلب اعتماد حداکثری بدنه فعال اصلاح‌طلبی است. بدنه‌ای که مجذوب کاسبکاری‌های سیاسی نمی‌شود و هنوز دغدغه رشد و تعالی جامعه مدنی در کشور را دارد. بدنه‌ای که نهادهای انتخابی را راه برون‌رفت از بن‌بست‌ها می‌داند.شاید بتوان مدعی شد که احزاب یا دست‌کم برخی احزاب ظاهرا اصلاح‌طلب به دلیل نداشتن بدنه قوی اجتماعی علاقه‌مندند تا همچنان نقش پدرخواندگی خود را در برابر سایرین ایفا کنند. نقشی که با روح دموکراسی‌خواهی در تضادی جدی قرار دارد. برای روشن‌شدن این جریان کافی است به نوع رفتار احزاب در انتخابات دقت کنیم. عده‌ای در اتاقی نشسته و برای عده کثیری تصمیم می‌گیرند که حتی این تصمیمات الزاما مفهومی اصلاح‌گرایانه ندارد.به عبارتی جریاناتی به دموکراسی از بالا بر مبنای خواسته‌های حزبی بیشتر معتقد هستند تا حضور مستقیم بدنه اجتماعی در انتخاب افراد. انتخابی که الزاما به پرشدن یک کاغذ تبلیغاتی هم نمی‌انجامد اما دست‌کم در حفظ حرمت یک جریان سیاسی هزینه‌داده بسیار کمک‌حال خواهد بود. بازسازی پایگاه‌های رأی و جلب اعتماد مجدد جریان حامی اصلاح‌طلبان در صورت تأیید حداکثری اصلاح‌طلبان واقعی و تن‌ندادن مجدد این جریان به قواعد بده‌بستان‌های سیاسی تنها راه حضور در انتخابات خواهد بود. شاید مردم دیگر از گوی سیاه هراسی نداشته باشند و دوگانه‌سازی مقطعی پاسخگوی مشارکت حداکثری نباشد. این بار تنها شاید تابلوی اصلاح‌طلبی تام ناجی مشارکت مردمی شود. آری باید تابلوی خودمان را بلند کنیم... .

هرچه موعد انتخابات نزدیک‌تر می‌شود، تکاپوی جریانات سیاسی نیز به تبع آن افزایش می‌یابد. تلاش فراوان گروه‌های سیاسی مختلف جهت متقاعدکردن جامعه برای اعتماد به آنها صحنه‌هایی بعضا غیرمتعارف به وجود می‌آورد. به عنوان مثال رفتار جریان منسوب به احمدی‌نژاد و مواضع جالب و بعضا اپوزيسیون‌وار آنها و صدالبته آزادی کامل این جریان سیاسی در اظهارات خود یکی از شبهات این دوره انتخابات را کلید زده است.شبهه‌ای که اگر کمترین مورد آن از سوی حامیان اصلاحات مطرح شود، احتمالا باز هم شاهد مشکلاتی در این زمینه خواهیم بود.جداشدن اصولگرایان سنتی از جریان موسوم به عدالت‌خواه نیز یکی از قسمت‌های پازل انتخابات پیش‌روست؛ انتخاباتی که در ظاهر رقبایی بیش از دو جریان سیاسی در آن دخیل خواهند بود.پرواضح است که مشارکت پایین مردمی در انتخابات، نه تنها پیامی برای جریان غالب سیاسی ندارد بلکه راه این جریان را به‌عنوان منتخبان ملت به کرسی‌های انتخابی باز خواهد کرد.در این بین اصلاح‌طلبان که همواره در باره نظارت استصوابی بحث داشتند، باید نقشی پررنگ و این بار تنها اصلاح‌طلبانه را ایفا كنند. به این معنا که در انتخاب اولیه کاندیداها تنها به عملکرد و مواضع اصلاح‌طلبانه فرد و سلامت مالی و اخلاقی‌اش توجه شود نه به معادلات کاسبکارانه سیاسی. به عبارتی قرار نیست این بار لیستی به هر قیمتی تکمیل شود که در انتها حتی در اصیل‌ترین اصول اصلاح‌طلبی هم لنگ بزند!حضور ساکتان و کاسبان که به هر روشی امکان اتصالشان به اصلاح‌طلبان وجود دارد سبب سلب اعتماد بخشی از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده است. آنچه امروز بیش از پیش از اهمیت برخوردار است، جذب مجدد و جلب اعتماد حداکثری بدنه فعال اصلاح‌طلبی است. بدنه‌ای که مجذوب کاسبکاری‌های سیاسی نمی‌شود و هنوز دغدغه رشد و تعالی جامعه مدنی در کشور را دارد. بدنه‌ای که نهادهای انتخابی را راه برون‌رفت از بن‌بست‌ها می‌داند.شاید بتوان مدعی شد که احزاب یا دست‌کم برخی احزاب ظاهرا اصلاح‌طلب به دلیل نداشتن بدنه قوی اجتماعی علاقه‌مندند تا همچنان نقش پدرخواندگی خود را در برابر سایرین ایفا کنند. نقشی که با روح دموکراسی‌خواهی در تضادی جدی قرار دارد. برای روشن‌شدن این جریان کافی است به نوع رفتار احزاب در انتخابات دقت کنیم. عده‌ای در اتاقی نشسته و برای عده کثیری تصمیم می‌گیرند که حتی این تصمیمات الزاما مفهومی اصلاح‌گرایانه ندارد.به عبارتی جریاناتی به دموکراسی از بالا بر مبنای خواسته‌های حزبی بیشتر معتقد هستند تا حضور مستقیم بدنه اجتماعی در انتخاب افراد. انتخابی که الزاما به پرشدن یک کاغذ تبلیغاتی هم نمی‌انجامد اما دست‌کم در حفظ حرمت یک جریان سیاسی هزینه‌داده بسیار کمک‌حال خواهد بود. بازسازی پایگاه‌های رأی و جلب اعتماد مجدد جریان حامی اصلاح‌طلبان در صورت تأیید حداکثری اصلاح‌طلبان واقعی و تن‌ندادن مجدد این جریان به قواعد بده‌بستان‌های سیاسی تنها راه حضور در انتخابات خواهد بود. شاید مردم دیگر از گوی سیاه هراسی نداشته باشند و دوگانه‌سازی مقطعی پاسخگوی مشارکت حداکثری نباشد. این بار تنها شاید تابلوی اصلاح‌طلبی تام ناجی مشارکت مردمی شود. آری باید تابلوی خودمان را بلند کنیم... .

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها