|

خانواده را دریابیم، نه با چندهمسری

سید‌‌حسن موسوی‌چلک- رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

یکی از نهاد‌های اجتماعی که در اکثر جوامع به آن توجه شده و اهمیت زیادی دارد، «نهاد خانواده» است. خانواده نخستین بخش از یک اجتماع است که هر کدام از ما با تولد یا ازدواج به آن وارد می‌شویم. روابط بین افراد خانواده و نقش‌هایی که هر‌یک از اعضا بر عهده می‌گیرند، می‌تواند بر شکل‌گیری شخصیت و نحوه تعاملات افراد اثر بگذارد. مهم‌ترین موضوعات در هر جامعه‌ای به حوزه «خانواده» بر‌می‌گردد و به دلیل همین اهمیت است که از آن به عنوان یکی از «نهاد‌های اجتماعی» یاد می‌شود؛ نهادی که کارکرد‌های آن می‌تواند بر کارکرد‌های سایر نهاد‌های اجتماعی از قبیل دولت، آموزش، اقتصاد و... تأییر بگذارد و همین‌طور از آنها تأثیر بپذیرد. هرگاه از خانواه صحبت می‌شود، چند مؤلفه اساسی از قبیل ازدواج، طلاق، فرزند و... به ذهن متبادر می‌شود که هر یک در جایگاه خود اهمیت دارند. خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است؛ پرداختن به این بنای مهم و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی‌‌اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور‌شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به‌عنوان مکتبی انسان‌ساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد؛ از این‌رو، این نهاد مهم را کانون تربیت می‌شمرد؛ نیک‌بختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته می‌داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از‌جمله دستیابی به آرامش برمی‌شمارد. تأملی بر مباحث دینی در سایر ادیان مختلف هم نشان می‌دهد که بر تشکیل این نهاد و تحکیم آن تأکید زیادی شده است؛‌ در سیاست‌گذاری‌های کشور‌های مختلف هم موضوع حقوق خانواده و شرایط مرتبط با ازدواج، طلاق، حقوق کودکان و زوجین و... مورد توجه قرار گرفته است. یکی از پدیده‌هایی که موجب توجه بیشتر به موضوع خانواده در جوامع مختلف شده، موضوع «طلاق» است که به دلیل پیامد‌های اجتماعی، روانی، اقتصادی، حقوقی و‌...، اهمیت آن بیشتر شده است. شاید به دلیل همین اهمیت است که در دین مبین اسلام هم بر تشکیل این نهاد تأکید شده است. در این دین خانواده گروهی متشکل از افراد است که شخصیت مدنی‌، حقوقی و معنوی دارد که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین می‌‌کند) پدید می‌آید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده‌انگارانه و بدون مسئولیت‌پذیری نیست، بلکه یک پیمان مهم و بااهمیت است که از جنبه‌های مختلف برای طرفین مسئولیت‌هایی ایجاد می‌کند؛ چرا‌که سلامت چنین پیمانی که اولین پایه‌های تشکیل یک خانواده است، ضمانتی است برای سلامت کل جامعه. بر همین اساس در اصل دهم قانون اساسی هم بر تحکیم نهاد خانواده تأکید و حتی سیاست‌های کلی خانواده ابلاغ شده است. اما با وجود همه این تأکیدها بر تحکیم بنیان خانواده باید بپذیریم که در این زمینه موفقیتي حاصل نشده است. تأملی بر وضعیت آمار ازدواج و طلاق در کشور نشان می‌دهد که آمار‌های مربوط به تعداد ازدواج به ازای یک طلاق نیز نشان‌دهنده شرایط نگران‌کننده در کشور است؛ در سال ۱۳۸۷ به‌ازای هر هشت ازدواج یک طلاق در كشور ثبت شده است، در‌حالي‌كه در سال ۱۳۹۷ از هر 3.1 ازدواج یک طلاق در كشور ثبت شد. در واقع ميزان ازدواج‌ها کاهش یافته است. برخی از افراد چنین شرایطی را در کنار آمار افراد مجرد در کشور بهانه‌ای کردند تا موضوع ازدواج چند‌همسری را در کشور مطرح کنند. برای این کار خود دلایلی هم می‌آورند. این در حالی است که این موضوع چالش‌هاي بسياري دارد به دلیل اینکه امکان برقراری عدالت در میان زنان میسر نیست و خداوند چنین می‌فرماید:

«شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر‌چند راغب و حریص (بر عدل و درستی) باشید، پس به تمام میل خود یکی را بهره‌مند و آن دیگر را محروم نکنید تا او را معلق و بلا‌تکلیف گذارید و اگر سازش کنید و پرهیزکار باشید، همانا خدا بخشنده و مهربان است». نکته‌ا‌ی که نباید از آن غفلت کرد، این است که سعادت و خوشبختی زناشویی در گرو صفا، صمیمیت، گذشت، فداکاری، وحدت و یگانگی است و همه اینها در چند‌همسری به خطر می‌افتد؛ چرا‌که نمی‌شود همه این موارد را هم‌زمان ایجاد کرد. بسیاری از ما این ضرب‌المثل را شنیدیم که می‌گویند: «خدا یکی، زن یکی».
حال اگر مردی خیال کند که چند‌همسری با قبول همه مسئولیت‌های شرعی و اخلاقی به نفع اوست و او از نظر تن‌آسایی از این کار صرفه می‌برد، سخت در اشتباه است. مسلما تک‌همسری از نظر تأمین خوشی و آسایش بر چند‌همسری ترجیح دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی با کلمه «‌هوو» مواجه می‌شویم، معمولا اختلافات و درگیری خانوادگی به ذهن متبادر می‌شود و به نوعی هوو‌گری را عدم سازش قلمداد می‌کنیم. ترویج چند‌همسری یعنی ترویج هووگری که حداقل در شرایط کنونی این امکان در جامعه نهادینه نخواهد شد و از نظر من نباید نگران چند‌همسری در کشورمان باشیم. بزرگ‌ترین شکست برای یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهداری کند و ببیند که دیگری او را تصاحب کرده است. وقتی که مرد قیافه خودسری و هوس‌رانی می‌گیرد و زن دوم تا چهارم قیافه شبیخون‌زنی، انتظار تحمل و بردباری از زن اول انتظار درستی نیست. از آنجایی که اجرای عدالت در تعدد زوجات یکی از دغدغه‌های اساسی است و آن (‌عدالت) را عالی‌ترین فضیلت انسانی می‌دانند، شرط عدالت یعنی شرط واجد‌بودن عالی‌ترین نیروی اخلاقی. با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه زن‌ها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان یکی از دشوار‌ترین وظایف به شمار می‌رود؛ پس بهتر است به همان ضرب‌المثل معروف «‌خدا یکی، زن یکی» بسنده شود.

یکی از نهاد‌های اجتماعی که در اکثر جوامع به آن توجه شده و اهمیت زیادی دارد، «نهاد خانواده» است. خانواده نخستین بخش از یک اجتماع است که هر کدام از ما با تولد یا ازدواج به آن وارد می‌شویم. روابط بین افراد خانواده و نقش‌هایی که هر‌یک از اعضا بر عهده می‌گیرند، می‌تواند بر شکل‌گیری شخصیت و نحوه تعاملات افراد اثر بگذارد. مهم‌ترین موضوعات در هر جامعه‌ای به حوزه «خانواده» بر‌می‌گردد و به دلیل همین اهمیت است که از آن به عنوان یکی از «نهاد‌های اجتماعی» یاد می‌شود؛ نهادی که کارکرد‌های آن می‌تواند بر کارکرد‌های سایر نهاد‌های اجتماعی از قبیل دولت، آموزش، اقتصاد و... تأییر بگذارد و همین‌طور از آنها تأثیر بپذیرد. هرگاه از خانواه صحبت می‌شود، چند مؤلفه اساسی از قبیل ازدواج، طلاق، فرزند و... به ذهن متبادر می‌شود که هر یک در جایگاه خود اهمیت دارند. خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است؛ پرداختن به این بنای مهم و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی‌‌اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور‌شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به‌عنوان مکتبی انسان‌ساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد؛ از این‌رو، این نهاد مهم را کانون تربیت می‌شمرد؛ نیک‌بختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته می‌داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از‌جمله دستیابی به آرامش برمی‌شمارد. تأملی بر مباحث دینی در سایر ادیان مختلف هم نشان می‌دهد که بر تشکیل این نهاد و تحکیم آن تأکید زیادی شده است؛‌ در سیاست‌گذاری‌های کشور‌های مختلف هم موضوع حقوق خانواده و شرایط مرتبط با ازدواج، طلاق، حقوق کودکان و زوجین و... مورد توجه قرار گرفته است. یکی از پدیده‌هایی که موجب توجه بیشتر به موضوع خانواده در جوامع مختلف شده، موضوع «طلاق» است که به دلیل پیامد‌های اجتماعی، روانی، اقتصادی، حقوقی و‌...، اهمیت آن بیشتر شده است. شاید به دلیل همین اهمیت است که در دین مبین اسلام هم بر تشکیل این نهاد تأکید شده است. در این دین خانواده گروهی متشکل از افراد است که شخصیت مدنی‌، حقوقی و معنوی دارد که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین می‌‌کند) پدید می‌آید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده‌انگارانه و بدون مسئولیت‌پذیری نیست، بلکه یک پیمان مهم و بااهمیت است که از جنبه‌های مختلف برای طرفین مسئولیت‌هایی ایجاد می‌کند؛ چرا‌که سلامت چنین پیمانی که اولین پایه‌های تشکیل یک خانواده است، ضمانتی است برای سلامت کل جامعه. بر همین اساس در اصل دهم قانون اساسی هم بر تحکیم نهاد خانواده تأکید و حتی سیاست‌های کلی خانواده ابلاغ شده است. اما با وجود همه این تأکیدها بر تحکیم بنیان خانواده باید بپذیریم که در این زمینه موفقیتي حاصل نشده است. تأملی بر وضعیت آمار ازدواج و طلاق در کشور نشان می‌دهد که آمار‌های مربوط به تعداد ازدواج به ازای یک طلاق نیز نشان‌دهنده شرایط نگران‌کننده در کشور است؛ در سال ۱۳۸۷ به‌ازای هر هشت ازدواج یک طلاق در كشور ثبت شده است، در‌حالي‌كه در سال ۱۳۹۷ از هر 3.1 ازدواج یک طلاق در كشور ثبت شد. در واقع ميزان ازدواج‌ها کاهش یافته است. برخی از افراد چنین شرایطی را در کنار آمار افراد مجرد در کشور بهانه‌ای کردند تا موضوع ازدواج چند‌همسری را در کشور مطرح کنند. برای این کار خود دلایلی هم می‌آورند. این در حالی است که این موضوع چالش‌هاي بسياري دارد به دلیل اینکه امکان برقراری عدالت در میان زنان میسر نیست و خداوند چنین می‌فرماید:

«شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر‌چند راغب و حریص (بر عدل و درستی) باشید، پس به تمام میل خود یکی را بهره‌مند و آن دیگر را محروم نکنید تا او را معلق و بلا‌تکلیف گذارید و اگر سازش کنید و پرهیزکار باشید، همانا خدا بخشنده و مهربان است». نکته‌ا‌ی که نباید از آن غفلت کرد، این است که سعادت و خوشبختی زناشویی در گرو صفا، صمیمیت، گذشت، فداکاری، وحدت و یگانگی است و همه اینها در چند‌همسری به خطر می‌افتد؛ چرا‌که نمی‌شود همه این موارد را هم‌زمان ایجاد کرد. بسیاری از ما این ضرب‌المثل را شنیدیم که می‌گویند: «خدا یکی، زن یکی».
حال اگر مردی خیال کند که چند‌همسری با قبول همه مسئولیت‌های شرعی و اخلاقی به نفع اوست و او از نظر تن‌آسایی از این کار صرفه می‌برد، سخت در اشتباه است. مسلما تک‌همسری از نظر تأمین خوشی و آسایش بر چند‌همسری ترجیح دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی با کلمه «‌هوو» مواجه می‌شویم، معمولا اختلافات و درگیری خانوادگی به ذهن متبادر می‌شود و به نوعی هوو‌گری را عدم سازش قلمداد می‌کنیم. ترویج چند‌همسری یعنی ترویج هووگری که حداقل در شرایط کنونی این امکان در جامعه نهادینه نخواهد شد و از نظر من نباید نگران چند‌همسری در کشورمان باشیم. بزرگ‌ترین شکست برای یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهداری کند و ببیند که دیگری او را تصاحب کرده است. وقتی که مرد قیافه خودسری و هوس‌رانی می‌گیرد و زن دوم تا چهارم قیافه شبیخون‌زنی، انتظار تحمل و بردباری از زن اول انتظار درستی نیست. از آنجایی که اجرای عدالت در تعدد زوجات یکی از دغدغه‌های اساسی است و آن (‌عدالت) را عالی‌ترین فضیلت انسانی می‌دانند، شرط عدالت یعنی شرط واجد‌بودن عالی‌ترین نیروی اخلاقی. با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه زن‌ها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان یکی از دشوار‌ترین وظایف به شمار می‌رود؛ پس بهتر است به همان ضرب‌المثل معروف «‌خدا یکی، زن یکی» بسنده شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها