«شرق» پیشنهاد میدهد
جای خالی حراج مُد در ایران
ستاره جاويد
اقتصاد فسیلی به دوره کهنسالی خود پا گذاشته است و دیر یا زود منابع فسیلی به پایان خواهد رسید. شرکتهای بزرگی که در زمینه اقتصاد هنر و مد فعالیت میکنند برای سرمایهگذاری در بازار کشورهایی که اقتصادی مبتنی بر منابع فسیلی دارند و در فکر سوییچ منابع اقتصادی خود از فسیل به منابع مدرن و درآمدزا هستند، خیز برداشتهاند. کشور ایران با اقتصادی مبتنی بر نفت و منابع طبیعی از جمله پتانسیلهای جذابی است که میتواند برای حضور مؤثر اکسپوی هنر، تعیینکننده باشد. شوربختانه اقتصاد هنرصنعت مد بهدلیل مواجهه با تحریمها، در پنج سال اخیر بسیار آسیبپذیر شده و مارکت مد ایران نتوانسته حضور موفقی را در بازارهای جهانی و حتی کشورهای همسایه نزدیک تجربه کند. بازار هنرصنعت مد برخلاف تمام هنرها، به پنج شخصیت وابسته است: طراح مد، کلکسیونر، دلال، نویسنده یا منتقد هنری و سرمایهگذار برای تأمین مالی.
خانه حراج (Auction House) بازاری است با مجموعهای صریح از قوانین که تخصیص منابع و قیمت را براساس پیشنهادهای شرکتکنندگان بازار تعیین میکند. منسوجات دنیای مد مانند همه فراوردههای هنری بهشدت وابسته به فعالیت منتقدان، واسطهها، دلالها، حمایتهای دولتی و غیردولتی و یارانههای فرهنگی است؛ بهطوریکه بیاعتنایی به بازار دولتی یا غیردولتی و دورماندن از حمایتها، موجب ورشکستگی و مهجورشدن حتمی فعالان هنر خواهد بود. به گفته تحلیلگران اقتصادی، «تقریبا تمام هنرهای بصری، در زمان حاضر بیشتر به بازارهای نوظهور نظر دارند تا به حامیان و خریداران منفرد. اغلب آثار از طریق مجموعهای از چنین واسطهها و فروشندگانی در سراسر دنیا فروخته میشوند. بازارها و حراجهای جدید، فراتر از اشخاصی در مقام دلال هستند. این شرکتها واسطههای بومی و غیربومی را با انگیزههای متفاوتی به خدمت میگیرند. چنین طیفهای متنوعی از واسطهها و حامیان هنر بومی و غیربومی تسلط شبکههای ارتباطی جهانی، مراکز جهانی هنر را به پیش میبرند. در شرایط جهانیشدن اقتصاد، هرگونه بحران یا رونق بورسهای جهانی بهصورتی زنجیروار مهمترین متغیر را در بازارهای جهانی هنر
خواهد داشت. براساس آخرین آمارهای جهانی، قدرتمندترین نیروهای بازار هنر به ترتیب در نیویورک، هنگکنگ، لندن و پاریس بهعنوان چهار پایتخت مهم بازار جهانی هنر فعال هستند. در منطقه آسیا پس از چین، با مرکزیت هنگکنگ، امارات با مرکزیت دوبی بازار غرب آسیا، هند و ترکیه را رهبری میکند. بخش اعظم موفقیتهای اقتصادی هنر هنگکنگ، مرهون حضور دو مؤسسه بزرگ حراج کریستیز (Christie's) و ساتبیز (Sotheby's) در این جزیره بوده است. رشد روبهگسترش بازار هنر آسیا، مستلزم راهی طولانی تا ایدئال است، هرچند بازار جهانی هنر نیز بهدنبال کوچ به چین است. این در حالی است که سیاستهای فرهنگی کلانکشورها، نیروی محرکه اولیه این قدرت هستند اما دلالان هنر مانند کریستیز و ساتبیز در جستوجوی بازارهای مستعد و جدیدیاند که با فروش سهام عالی فرهنگ، هنر را به محمل اقتصادی سودآوری در معاملات جدید جهانی تبدیل کنند. در کشورهای خلیج فارس نیز با توجه به افق اتمام منابع فسیلی، در فکر جایگزینکردن تکیهگاههای اقتصادی خود هستند؛ بنابراین نه فقط بر تأسیس حراجیها، بلکه با تلاش برای ایجاد موزههای جدید و جاذبههای هنری، سعی در جذب گردشگری فرهنگی دارند. قطر
و بهویژه امارات با مرکزیت ابوظبی و دوبی در غیاب رقبای جدی مانند ایران که درگیر مسائل حاشیهای هستند، توانستهاند با سیاستگذاریهای خود نقش مرکزیت هنری منطقه را بر عهده بگیرند و به تبادل گفتوگوی فرهنگی و اقتصادی متعهد هستند. فروش موفق منطقه خلیج فارس، هزینههای کلانی را نیز در حوزه هنر صرف کرده و در عرصه فرامنطقهای، دوچندان شده است.
شاید اگر این درایت در بدنه مد کشور تقویت شود که با استفاده از آثار فاخر معدود طراحان صاحبنام عرصه مد که هنوز در تهران زندگی میکنند و جلای وطن نکردهاند، بتوان اکسپوی مد را در تهران دایر و برای سالیان آینده ارتقا داد، جان تازهای در اقتصاد شکننده مد ایران دمید. نهال مد در ایران هنوز نحیف است و برای قدکشیدن، بهطور جد نیازمند تأمین و گردش مالی حسابشده و از همه مهمتر بازگشت سرمایه است. در چنین شرایطی که نیاز مبرم به حضور کالکشنهای خبرساز و غنی که متکی بر فرهنگ ملی و اسلامی است و در فراسوی مرزها، مخاطبان خاص خود را دارد، احساس میشود، صاحب کالکشن و طراح مد باید مطمئن باشد که بعد از ارائه محصولات و فراوردههای هنری خود که با هزینه بالایی تولید شده است، بازاری را برای فروش و بازگشت سرمایه در اختیار دارد. در شرایط امروز که اقتصاد ایران در تمام زمینهها بهدلیل تحریمها و بایکوتهای فراسرزمینی، شکننده شده است، راهاندازی اکسپوی خاص مد و زمینهسازی برای معرفی و فروش اثرهای یونیک طراحان قدیمی مد ایران و در فاز بعدی، معرفی و فروش آثار مد طراحان جوان که صاحب ایده هستند و آثارشان ارزش هنری و خبری را احراز کرده
است، میتواند راهگشای مسیر ناهمواری باشد که تحریمها سر راه فعالان حوزه مد قرار داده است.
این واقعیت که اقتصاد جهان بهسوی اقتصاد بدون فسیل پیش میرود و منابع فسیلی ایران در نموداری سراشیبوار قرار گرفته است، حقیقتی انکارناپذیر است و نگاهی به اکسپوهای جهانی مد در دنیا این آمار را عریان میکند که محصولات و منسوجات مبتنی بر مد که بنمایههای فرهنگی و جهانشمولی دارند، به اندازه تابلوی نفیسی از نقاشان نوگرا یا سنتگرای جهان ارزش اقتصادی دارند و در حراجهای معروف جهان، با رقم بسیار بالایی، چکش میخورند. مشهورترین نمونه، لباس جنجالی مریلین مونرو (Marilyn Monroe) با نام «تولد مبارک» که ژان لویی برای حضور در شب میلاد جاناف کندی (John F. Kennedy) رئیسجمهور وقت ایالات متحده، طراحی کرده بود، در حراجی جولینز (Julian's) به مبلغ 4/8 میلیون دلار به فروش رسید و به موزه متروپولیتن نیویورک رفت که برای همیشه در معرض دید علاقهمندان هنر قرار بگیرد.
در چنین شرایطی که تمام راههای درآمدزایی و تبلیغات هنرصنعت مد به دلایل قانونی دچار محدودیت و تبلیغات رسمی درباره منسوجات فشن، متهم به هنجارشکنی شده است، فراهمکردن شرایط قانونی مبتنی بر هنجارهای اجتماعی مورد تأکید بدنه سیاستگذار برای برگزاری یک اکسپوی مد (Fashion Expo) بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و جای خالی این حلقه مفقوده برای جانبخشی به پیکره بیجان مد کشور که از رونق اقتصادی بازمانده است و میتواند جایگزین بسیار مناسب و کارآمدی برای اقتصاد فسیلی باشد، بیش از هر دوره دیگری احساس میشود.
اقتصاد فسیلی به دوره کهنسالی خود پا گذاشته است و دیر یا زود منابع فسیلی به پایان خواهد رسید. شرکتهای بزرگی که در زمینه اقتصاد هنر و مد فعالیت میکنند برای سرمایهگذاری در بازار کشورهایی که اقتصادی مبتنی بر منابع فسیلی دارند و در فکر سوییچ منابع اقتصادی خود از فسیل به منابع مدرن و درآمدزا هستند، خیز برداشتهاند. کشور ایران با اقتصادی مبتنی بر نفت و منابع طبیعی از جمله پتانسیلهای جذابی است که میتواند برای حضور مؤثر اکسپوی هنر، تعیینکننده باشد. شوربختانه اقتصاد هنرصنعت مد بهدلیل مواجهه با تحریمها، در پنج سال اخیر بسیار آسیبپذیر شده و مارکت مد ایران نتوانسته حضور موفقی را در بازارهای جهانی و حتی کشورهای همسایه نزدیک تجربه کند. بازار هنرصنعت مد برخلاف تمام هنرها، به پنج شخصیت وابسته است: طراح مد، کلکسیونر، دلال، نویسنده یا منتقد هنری و سرمایهگذار برای تأمین مالی.
خانه حراج (Auction House) بازاری است با مجموعهای صریح از قوانین که تخصیص منابع و قیمت را براساس پیشنهادهای شرکتکنندگان بازار تعیین میکند. منسوجات دنیای مد مانند همه فراوردههای هنری بهشدت وابسته به فعالیت منتقدان، واسطهها، دلالها، حمایتهای دولتی و غیردولتی و یارانههای فرهنگی است؛ بهطوریکه بیاعتنایی به بازار دولتی یا غیردولتی و دورماندن از حمایتها، موجب ورشکستگی و مهجورشدن حتمی فعالان هنر خواهد بود. به گفته تحلیلگران اقتصادی، «تقریبا تمام هنرهای بصری، در زمان حاضر بیشتر به بازارهای نوظهور نظر دارند تا به حامیان و خریداران منفرد. اغلب آثار از طریق مجموعهای از چنین واسطهها و فروشندگانی در سراسر دنیا فروخته میشوند. بازارها و حراجهای جدید، فراتر از اشخاصی در مقام دلال هستند. این شرکتها واسطههای بومی و غیربومی را با انگیزههای متفاوتی به خدمت میگیرند. چنین طیفهای متنوعی از واسطهها و حامیان هنر بومی و غیربومی تسلط شبکههای ارتباطی جهانی، مراکز جهانی هنر را به پیش میبرند. در شرایط جهانیشدن اقتصاد، هرگونه بحران یا رونق بورسهای جهانی بهصورتی زنجیروار مهمترین متغیر را در بازارهای جهانی هنر
خواهد داشت. براساس آخرین آمارهای جهانی، قدرتمندترین نیروهای بازار هنر به ترتیب در نیویورک، هنگکنگ، لندن و پاریس بهعنوان چهار پایتخت مهم بازار جهانی هنر فعال هستند. در منطقه آسیا پس از چین، با مرکزیت هنگکنگ، امارات با مرکزیت دوبی بازار غرب آسیا، هند و ترکیه را رهبری میکند. بخش اعظم موفقیتهای اقتصادی هنر هنگکنگ، مرهون حضور دو مؤسسه بزرگ حراج کریستیز (Christie's) و ساتبیز (Sotheby's) در این جزیره بوده است. رشد روبهگسترش بازار هنر آسیا، مستلزم راهی طولانی تا ایدئال است، هرچند بازار جهانی هنر نیز بهدنبال کوچ به چین است. این در حالی است که سیاستهای فرهنگی کلانکشورها، نیروی محرکه اولیه این قدرت هستند اما دلالان هنر مانند کریستیز و ساتبیز در جستوجوی بازارهای مستعد و جدیدیاند که با فروش سهام عالی فرهنگ، هنر را به محمل اقتصادی سودآوری در معاملات جدید جهانی تبدیل کنند. در کشورهای خلیج فارس نیز با توجه به افق اتمام منابع فسیلی، در فکر جایگزینکردن تکیهگاههای اقتصادی خود هستند؛ بنابراین نه فقط بر تأسیس حراجیها، بلکه با تلاش برای ایجاد موزههای جدید و جاذبههای هنری، سعی در جذب گردشگری فرهنگی دارند. قطر
و بهویژه امارات با مرکزیت ابوظبی و دوبی در غیاب رقبای جدی مانند ایران که درگیر مسائل حاشیهای هستند، توانستهاند با سیاستگذاریهای خود نقش مرکزیت هنری منطقه را بر عهده بگیرند و به تبادل گفتوگوی فرهنگی و اقتصادی متعهد هستند. فروش موفق منطقه خلیج فارس، هزینههای کلانی را نیز در حوزه هنر صرف کرده و در عرصه فرامنطقهای، دوچندان شده است.
شاید اگر این درایت در بدنه مد کشور تقویت شود که با استفاده از آثار فاخر معدود طراحان صاحبنام عرصه مد که هنوز در تهران زندگی میکنند و جلای وطن نکردهاند، بتوان اکسپوی مد را در تهران دایر و برای سالیان آینده ارتقا داد، جان تازهای در اقتصاد شکننده مد ایران دمید. نهال مد در ایران هنوز نحیف است و برای قدکشیدن، بهطور جد نیازمند تأمین و گردش مالی حسابشده و از همه مهمتر بازگشت سرمایه است. در چنین شرایطی که نیاز مبرم به حضور کالکشنهای خبرساز و غنی که متکی بر فرهنگ ملی و اسلامی است و در فراسوی مرزها، مخاطبان خاص خود را دارد، احساس میشود، صاحب کالکشن و طراح مد باید مطمئن باشد که بعد از ارائه محصولات و فراوردههای هنری خود که با هزینه بالایی تولید شده است، بازاری را برای فروش و بازگشت سرمایه در اختیار دارد. در شرایط امروز که اقتصاد ایران در تمام زمینهها بهدلیل تحریمها و بایکوتهای فراسرزمینی، شکننده شده است، راهاندازی اکسپوی خاص مد و زمینهسازی برای معرفی و فروش اثرهای یونیک طراحان قدیمی مد ایران و در فاز بعدی، معرفی و فروش آثار مد طراحان جوان که صاحب ایده هستند و آثارشان ارزش هنری و خبری را احراز کرده
است، میتواند راهگشای مسیر ناهمواری باشد که تحریمها سر راه فعالان حوزه مد قرار داده است.
این واقعیت که اقتصاد جهان بهسوی اقتصاد بدون فسیل پیش میرود و منابع فسیلی ایران در نموداری سراشیبوار قرار گرفته است، حقیقتی انکارناپذیر است و نگاهی به اکسپوهای جهانی مد در دنیا این آمار را عریان میکند که محصولات و منسوجات مبتنی بر مد که بنمایههای فرهنگی و جهانشمولی دارند، به اندازه تابلوی نفیسی از نقاشان نوگرا یا سنتگرای جهان ارزش اقتصادی دارند و در حراجهای معروف جهان، با رقم بسیار بالایی، چکش میخورند. مشهورترین نمونه، لباس جنجالی مریلین مونرو (Marilyn Monroe) با نام «تولد مبارک» که ژان لویی برای حضور در شب میلاد جاناف کندی (John F. Kennedy) رئیسجمهور وقت ایالات متحده، طراحی کرده بود، در حراجی جولینز (Julian's) به مبلغ 4/8 میلیون دلار به فروش رسید و به موزه متروپولیتن نیویورک رفت که برای همیشه در معرض دید علاقهمندان هنر قرار بگیرد.
در چنین شرایطی که تمام راههای درآمدزایی و تبلیغات هنرصنعت مد به دلایل قانونی دچار محدودیت و تبلیغات رسمی درباره منسوجات فشن، متهم به هنجارشکنی شده است، فراهمکردن شرایط قانونی مبتنی بر هنجارهای اجتماعی مورد تأکید بدنه سیاستگذار برای برگزاری یک اکسپوی مد (Fashion Expo) بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و جای خالی این حلقه مفقوده برای جانبخشی به پیکره بیجان مد کشور که از رونق اقتصادی بازمانده است و میتواند جایگزین بسیار مناسب و کارآمدی برای اقتصاد فسیلی باشد، بیش از هر دوره دیگری احساس میشود.