|

مصطفي تاجزاده مطرح کرد:

گسترش راديکاليسم نتيجه ضعف اصلاحات

سيدمصطفي تاجزاده در جلسه‌اي به ميزباني حزب اتحاد ملت ايران به ايراد سخنراني پرداخت. او در اين جلسه گفت: «در تاريخ معاصر هر جرياني که شکل گرفت بعد از مدت کوتاهي دچار اختلاف يا انشعاب شد، اما برخلاف آن، جريان اصلاحات از دوم خرداد ۷۶ که شاهد نوع جديدي از اصلاح‌طلبي در ايران بوديم، متحد بوده و علي‌رغم اختلاف نظر در درون جريان، اشتراکات زيادي وجود دارد و بايد قدر اين سرمايه را بدانيم. فرق احزاب اصلاح‌طلب با ديگران بايد در هنر کنارآمدن با يکديگر و ساير انديشه‌ها و عقايد باشد».به گزارش «امتداد»، تاجزاده تصريح کرد: «اختلاف نظر همواره وجود دارد اما در مجموع مديريت آن هنر مي‌خواهد مثلا تعدد احزاب را بشخصه به هيچ‌وجه نمي‌پذيرم. اينکه در يک جناح سياسي دائما حزب جديد ايجاد شود، بي‌معني است ولي خب، نمي‌شود جلوي اين روند را هم گرفت و بايد به احزاب جديد فرصت داد تا ببينيم حرف جديدي دارند يا خير. در عين حال، نمي‌توان به آن نيز بي‌تفاوت باشيم و بين احزابي که قدمت و فراگيري بيشتري دارند و احزاب جديد و نوپا تفاوت قائل نباشيم.
اين هنر ماست که ضوابطي تعيين کنيم تا تفاوتي ميان آنها قائل شويم. در نهايت حفظ وحدت بين احزاب اولويت ماست مگر در شرايطي که امکانش نباشد و مي‌توان طوري رفتار کرد که اختلافات به حداقل برسد».تاجزاده درباره انتقادهاي درون‌جناحي اصلاح‌طلبان اظهار کرد: «درباره کساني که درون جريان اصلاحات هستند و به نقد اصلاح‌طلبي مي‌پردازند (طبيعتا مشکلات و انتقاداتي وجود دارد) و اشتباهات را دائما گوشزد مي‌کنند، براي فهميدن اينکه نقدشان صادقانه است يا خير، دو ملاک وجود دارد؛ نقد از خود و نقد از لیدر اصلاحات و ما تبع آن. اول، برخي از اصلاح‌طلبان که به نقد اصلاحات مي‌پردازند اما يک انتقاد را هم به خود وارد نمي‌کنند، مي‌توان به نقدشان از اصلاحات ترديد کرد. فردي که به‌راحتي جبهه‌اي را که در آن فعاليت مي‌کند نقد مي‌کند، بايد به‌صورت طبيعي به نقد اشتباهات خود نيز بپردازد که در غير اين‌صورت اين به‌نوعي فرار از نقد به‌منظور مبرا جلوه‌دادن خود است. دوم اينکه افرادي که اصلاحات را نقد مي‌کنند، تا چه ميزان قدرت را نقد مي‌کنند؟».او ادامه داد: «در مجموع اصلاح‌طلبان اشتراکات زيادي دارند و هنوز هم جايگاه محوري براي آقاي خاتمي قائل‌اند و خوشبختانه جامعه بيشتر از اصلاح‌طلبان، خاتمي را قبول داشته و کماکان دوره وي را دوره موفقی مي‌دانند اما بسياري (از جمله خود من) معتقدند امروز توانايي پاسخ‌گويي نداريم مگر آنکه در برخي مسائل تجديدنظر جدي کنيم. نه به اين دليل که لزوما کارهاي قبلي ما اشتباه بوده است، بيشتر به دليل تغييراتي که در جامعه افتاده و بايد متناسب با تغييرات به اصلاح خود بپردازيم».تاجزاده به اختلافات اصلاح‌طلبان هم پرداخت و گفت: «عمده اختلافاتي که بين اصلاح‌طلبان وجود دارد، تحليل شرايط موجود جامعه است. عده‌ای همچون من معتقدند ما در دي‌ماه ۹۶ وارد دوره جديدي در ايران شديم. اين دوره و مشخصات و مختصات آن را بايد شناخته و متناسب با آن سياست‌گذاري کنيم، در غير اين‌صورت باخته‌ايم؛ به اين معنا که اگر در ايران هم اتفاق و آشوبي مشابه کشورهاي منطقه بيفتد، چون در اين کشورها جناح اصلاح‌طلب قوي وجود نداشت. برخلاف آنچه مي‌گويند صراحت اصلاح‌طلبان، راديکاليسم ايجاد مي‌کند، به‌نظر بنده هر چه اصلاح‌طلبان ضعيف عمل کنند سبب گسترش راديکاليسم در ايران مي‌شوند».او همچنين درباره ضرورت ايجاد زمينه اصلاح در جريان اصلاحات هم گفت: «اصلاح اصلاحات لازم است چون جامعه تغيير کرده است. اين اصلاح لزوما فقط به دليل اشتباهات نيست، بلکه بخشي از آن اصلاح اشتباهات گذشته و بخش ديگر آن به دليل تغيير شرايط جامعه است که نيازمند راهي جديد است. براي مثال، فضاي مجازي امروزه جاي روزنامه را گرفته است و اگر اصلاح‌طلبان نتوانند فضاي مجازي را به‌دست آورند، در حقيقت رسانه را از دست داده‌اند اما برخي از دوستان اصلاح‌طلب معتقدند هيچ تفاوتي ايجاد نشده و اين اختلاف نظر ماست و با گذشت زمان معين مي‌شود کدام سخن درست‌تر است. مي‌توان درباره گذشته هزار و يک رقم اختلاف داشت اما بايد در مورد آينده به تفاهم و اشتراک نظر برسيم. اين به آن معنا نيست که به گذشته نقد نداشته باشيم، بلکه نبايد معطل گذشته ماند و بايد به فکر آينده باشيم. مثلا به اين نتيجه برسيم که تنها راه دموکراسي است».

سيدمصطفي تاجزاده در جلسه‌اي به ميزباني حزب اتحاد ملت ايران به ايراد سخنراني پرداخت. او در اين جلسه گفت: «در تاريخ معاصر هر جرياني که شکل گرفت بعد از مدت کوتاهي دچار اختلاف يا انشعاب شد، اما برخلاف آن، جريان اصلاحات از دوم خرداد ۷۶ که شاهد نوع جديدي از اصلاح‌طلبي در ايران بوديم، متحد بوده و علي‌رغم اختلاف نظر در درون جريان، اشتراکات زيادي وجود دارد و بايد قدر اين سرمايه را بدانيم. فرق احزاب اصلاح‌طلب با ديگران بايد در هنر کنارآمدن با يکديگر و ساير انديشه‌ها و عقايد باشد».به گزارش «امتداد»، تاجزاده تصريح کرد: «اختلاف نظر همواره وجود دارد اما در مجموع مديريت آن هنر مي‌خواهد مثلا تعدد احزاب را بشخصه به هيچ‌وجه نمي‌پذيرم. اينکه در يک جناح سياسي دائما حزب جديد ايجاد شود، بي‌معني است ولي خب، نمي‌شود جلوي اين روند را هم گرفت و بايد به احزاب جديد فرصت داد تا ببينيم حرف جديدي دارند يا خير. در عين حال، نمي‌توان به آن نيز بي‌تفاوت باشيم و بين احزابي که قدمت و فراگيري بيشتري دارند و احزاب جديد و نوپا تفاوت قائل نباشيم.
اين هنر ماست که ضوابطي تعيين کنيم تا تفاوتي ميان آنها قائل شويم. در نهايت حفظ وحدت بين احزاب اولويت ماست مگر در شرايطي که امکانش نباشد و مي‌توان طوري رفتار کرد که اختلافات به حداقل برسد».تاجزاده درباره انتقادهاي درون‌جناحي اصلاح‌طلبان اظهار کرد: «درباره کساني که درون جريان اصلاحات هستند و به نقد اصلاح‌طلبي مي‌پردازند (طبيعتا مشکلات و انتقاداتي وجود دارد) و اشتباهات را دائما گوشزد مي‌کنند، براي فهميدن اينکه نقدشان صادقانه است يا خير، دو ملاک وجود دارد؛ نقد از خود و نقد از لیدر اصلاحات و ما تبع آن. اول، برخي از اصلاح‌طلبان که به نقد اصلاحات مي‌پردازند اما يک انتقاد را هم به خود وارد نمي‌کنند، مي‌توان به نقدشان از اصلاحات ترديد کرد. فردي که به‌راحتي جبهه‌اي را که در آن فعاليت مي‌کند نقد مي‌کند، بايد به‌صورت طبيعي به نقد اشتباهات خود نيز بپردازد که در غير اين‌صورت اين به‌نوعي فرار از نقد به‌منظور مبرا جلوه‌دادن خود است. دوم اينکه افرادي که اصلاحات را نقد مي‌کنند، تا چه ميزان قدرت را نقد مي‌کنند؟».او ادامه داد: «در مجموع اصلاح‌طلبان اشتراکات زيادي دارند و هنوز هم جايگاه محوري براي آقاي خاتمي قائل‌اند و خوشبختانه جامعه بيشتر از اصلاح‌طلبان، خاتمي را قبول داشته و کماکان دوره وي را دوره موفقی مي‌دانند اما بسياري (از جمله خود من) معتقدند امروز توانايي پاسخ‌گويي نداريم مگر آنکه در برخي مسائل تجديدنظر جدي کنيم. نه به اين دليل که لزوما کارهاي قبلي ما اشتباه بوده است، بيشتر به دليل تغييراتي که در جامعه افتاده و بايد متناسب با تغييرات به اصلاح خود بپردازيم».تاجزاده به اختلافات اصلاح‌طلبان هم پرداخت و گفت: «عمده اختلافاتي که بين اصلاح‌طلبان وجود دارد، تحليل شرايط موجود جامعه است. عده‌ای همچون من معتقدند ما در دي‌ماه ۹۶ وارد دوره جديدي در ايران شديم. اين دوره و مشخصات و مختصات آن را بايد شناخته و متناسب با آن سياست‌گذاري کنيم، در غير اين‌صورت باخته‌ايم؛ به اين معنا که اگر در ايران هم اتفاق و آشوبي مشابه کشورهاي منطقه بيفتد، چون در اين کشورها جناح اصلاح‌طلب قوي وجود نداشت. برخلاف آنچه مي‌گويند صراحت اصلاح‌طلبان، راديکاليسم ايجاد مي‌کند، به‌نظر بنده هر چه اصلاح‌طلبان ضعيف عمل کنند سبب گسترش راديکاليسم در ايران مي‌شوند».او همچنين درباره ضرورت ايجاد زمينه اصلاح در جريان اصلاحات هم گفت: «اصلاح اصلاحات لازم است چون جامعه تغيير کرده است. اين اصلاح لزوما فقط به دليل اشتباهات نيست، بلکه بخشي از آن اصلاح اشتباهات گذشته و بخش ديگر آن به دليل تغيير شرايط جامعه است که نيازمند راهي جديد است. براي مثال، فضاي مجازي امروزه جاي روزنامه را گرفته است و اگر اصلاح‌طلبان نتوانند فضاي مجازي را به‌دست آورند، در حقيقت رسانه را از دست داده‌اند اما برخي از دوستان اصلاح‌طلب معتقدند هيچ تفاوتي ايجاد نشده و اين اختلاف نظر ماست و با گذشت زمان معين مي‌شود کدام سخن درست‌تر است. مي‌توان درباره گذشته هزار و يک رقم اختلاف داشت اما بايد در مورد آينده به تفاهم و اشتراک نظر برسيم. اين به آن معنا نيست که به گذشته نقد نداشته باشيم، بلکه نبايد معطل گذشته ماند و بايد به فکر آينده باشيم. مثلا به اين نتيجه برسيم که تنها راه دموکراسي است».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها