|

آینه

دنیای اقتصاد
تحول در نظام اداری و توسعه

رحمن قهرمان‌پور: ...سیاست‌مداران برای حفظ و بسط قدرت به حامی‌پروری سیاسی روی می‌آورند. گروه‌های حمایتی خاصی برای خود درست می‌کنند و بعد از برنده شدن در انتخابات آنها را وارد بوروکراسی و پست‌های اداری می‌کنند. به‌تدریج نهادهای تخصصی به‌دلیل ورود افراد وابسته به باندهای سیاسی و حمایتی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوند و نمی‌توانند وظایف تخصصی خود را انجام دهند. این اتفاقی بود که در دهه‌های گذشته در یونان رخ داد. راز ایجاد نهادهای انقلابی موازی با نهادهای مرسوم بوروکراتیک را در همین نکته باید جست‌وجو کرد. آنها همواره نسبت به عملکرد بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های حرفه‌ای و متخصص بدبین هستند. مقامات انتصابی و سیاسی به‌ندرت می‌توانند از پس بوروکرات‌های حرفه‌ای برآیند. بنابراین وقتی بوروکرات‌ها تمایلی به هدایت دیوانسالاری در راستای اهداف نظام سیاسی نداشته باشند، تصمیم‌های ولو مهم و اساسی گرفتار سیاهچاله نظام اداری می‌شوند. تأسیس نهادهای موازی هم چاره‌ کار نیست. زیرا این نهادها مشروعیت و تخصص لازم را ندارند... فساد محصول رشد شبکه‌های حامی‌پرور سیاسی است... هنوز موانع جدی فکری و نهادی در برابر توسعه در ایران وجود دارد. تحول اداری در ایران به‌دلیل گره‌خوردن آن با زندگی حدود ۲۰ میلیون ایرانی کاری بسیار دشوار از نظر سیاسی است و می‌تواند به تنهایی پایگاه رأی یک جریان سیاسی را متزلزل کند... تحول اداری در ایران بی‌شباهت به حذف یارانه‌ها نیست. دست بردن در آن یعنی دست بردن در منافع مادی و زندگی و منزلت اجتماعی حدود ۵ میلیون خانوار ایرانی؛ اما گریزی از این امر نیست. پیش از آنکه تجربه تلخ حذف یارانه‌ها درباره تحول اداری تکرار شود، باید چاره‌اندیشی کرد.

کیهان
مردم گوش شنوا می‌خواهند نه مکان اعتراض

عباس شمسعلی: ...این طبیعی است که هر تصمیم اقتصادی، سیاسی و... در سطح کشور می‌تواند موافقان یا مخالفانی داشته باشد اما آیا تنها راه پیش‌روی مردم برای رساندن انتقاد یا سؤالاتشان به گوش مسئولان تجمع آن‌هم در یک مکان خاص است؟ به نظر مشکل اصلی چیزی فراتر از این طرح و پیشنهاد پر‌رنگ‌و‌لعاب و به ‌ظاهر شیک است. مشکل اصلی این است که عده زیادی از مسئولان کشور که امور اجرائی یا تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز و مؤثر در زندگی مردم به دست آنهاست، مدت‌هاست از حضور بین مردم و ارتباط بی‌واسطه با آنها غافل شده‌اند، یا این کار پراهمیت در قاموس مدیریتی آنها وجود ندارد...
رهبر معظم انقلاب نیز که پرچم‌دار مردم‌داری در نظام جمهوری اسلامی هستند، در فرصت‌های مختلف به میان مردم رفته و پای درد‌دل آنها نشسته‌اند. هنوز حضور ایشان با لباس مبدل در سرکشی از مردم زلزله‌زده بم، حضور بی‌تکلف و سرکشی چندساعته و چادربه‌چادر از زلزله‌زدگان دو سال قبل غرب کشور به‌عنوان یک الگوی عملی برای مسئولان مطرح است. ای کاش افرادی که روحیه مردم‌داری و توان عمل متعهدانه به مسئولیت‌ها را ندارند نیز قبول مسئولیت نکنند و وقت مردم را نگیرند.

جوان
علل سه‌گانه اغتشاشات اخیر

عبدالله گنجی: ...شاید درباره چرایی وقوع حوادث خشن آبان‌ماه راحت‌ترین راه - که برای عده‌ای هم کلیشه‌ای شده است- این باشد که بگوییم حوادث خشن آبان‌ماه ۹۸ را آمریکا، ارتجاع منطقه یا سلطنت‌طلبان و نفاق سازماندهی کرده‌اند. دیگری ممکن است همه مشکل را به دولت یا حاکمیت نسبت دهد یا بعضا خود را به فریب کامل می‌زنند و می‌گویند مردمی را که برای اعتراض به بنزین به خیابان آمده بودند، کشتند و زندان کردند... باید سه ضلع موضوع را با هم و در کنار هم ببینیم در غیر این صورت به سوگیری متهم می‌شویم و تحلیل‌ها نیز از جامعیت برخوردار نخواهد شد. 1. احساس تبعیض یا تبعیض واقعی تولید حقارت می‌کند و تولید حقارت به تنفر تبدیل می‌شود و تنفر عامل اصلی خشونت است. فردی که به تنفر رسیده است به‌راحتی تحریک می‌شود و به میدان آوردن او با یادآوری همان تبعیض و تحقیر سخت نیست. در حوادث اخیر طبقه بالادست اقتصادی و طبقه متوسط نبودند. حاشیه‌نشینی در اطراف تهران و حاشیه‌نشینی مرزی کانون اصلی اغتشاشات بود. 2. عامل دوم بی‌تدبیری قطعی و حتمی دولت است. حداقل دو و حداکثر سه اشتباه محرز دولت در این آشوب غیر قابل کتمان است؛ اول اضافه‌نشدن سالانه قیمت بنزین است؛ اگر در طول شش سال گذشته هر سال ۱۰۰ تومان اضافه می‌کردند، اکنون بنزین ۱۶۰۰ تومان بود و همه هم راضی بودند و اگر سالی ۲۰۰ تومان اضافه می‌کردند، اکنون بنزین ۲۱۰۰ تومان بود و باز کسی اعتراض نداشت... حذف کارت سوخت از سوی دولت اشتباه محض بود و اکنون شرمگینانه به عقب برگشته‌اند... 3. دشمن اسلحه را از ضامن خارج کرده و دستش روی ماشه بود. فقط منتظر بود که جرقه‌ای ببیند و با ریختن هیزم، آتش آن را شعله‌ورتر نماید. نیاز مبرم این است که دولت دست به خلاقیت بزند، فراخوان ایده بدهد، هزینه‌های جاری و خصوصا حقوق مدیران را کاهش دهد، با طبقه بالادست اقتصادی برای اخذ مالیات مماشات نکند و... تا بتواند به طبقه فرودست اقتصادی و حاشیه‌نشین‌ها توجه مضاعف نماید.

دنیای اقتصاد
تحول در نظام اداری و توسعه

رحمن قهرمان‌پور: ...سیاست‌مداران برای حفظ و بسط قدرت به حامی‌پروری سیاسی روی می‌آورند. گروه‌های حمایتی خاصی برای خود درست می‌کنند و بعد از برنده شدن در انتخابات آنها را وارد بوروکراسی و پست‌های اداری می‌کنند. به‌تدریج نهادهای تخصصی به‌دلیل ورود افراد وابسته به باندهای سیاسی و حمایتی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوند و نمی‌توانند وظایف تخصصی خود را انجام دهند. این اتفاقی بود که در دهه‌های گذشته در یونان رخ داد. راز ایجاد نهادهای انقلابی موازی با نهادهای مرسوم بوروکراتیک را در همین نکته باید جست‌وجو کرد. آنها همواره نسبت به عملکرد بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های حرفه‌ای و متخصص بدبین هستند. مقامات انتصابی و سیاسی به‌ندرت می‌توانند از پس بوروکرات‌های حرفه‌ای برآیند. بنابراین وقتی بوروکرات‌ها تمایلی به هدایت دیوانسالاری در راستای اهداف نظام سیاسی نداشته باشند، تصمیم‌های ولو مهم و اساسی گرفتار سیاهچاله نظام اداری می‌شوند. تأسیس نهادهای موازی هم چاره‌ کار نیست. زیرا این نهادها مشروعیت و تخصص لازم را ندارند... فساد محصول رشد شبکه‌های حامی‌پرور سیاسی است... هنوز موانع جدی فکری و نهادی در برابر توسعه در ایران وجود دارد. تحول اداری در ایران به‌دلیل گره‌خوردن آن با زندگی حدود ۲۰ میلیون ایرانی کاری بسیار دشوار از نظر سیاسی است و می‌تواند به تنهایی پایگاه رأی یک جریان سیاسی را متزلزل کند... تحول اداری در ایران بی‌شباهت به حذف یارانه‌ها نیست. دست بردن در آن یعنی دست بردن در منافع مادی و زندگی و منزلت اجتماعی حدود ۵ میلیون خانوار ایرانی؛ اما گریزی از این امر نیست. پیش از آنکه تجربه تلخ حذف یارانه‌ها درباره تحول اداری تکرار شود، باید چاره‌اندیشی کرد.

کیهان
مردم گوش شنوا می‌خواهند نه مکان اعتراض

عباس شمسعلی: ...این طبیعی است که هر تصمیم اقتصادی، سیاسی و... در سطح کشور می‌تواند موافقان یا مخالفانی داشته باشد اما آیا تنها راه پیش‌روی مردم برای رساندن انتقاد یا سؤالاتشان به گوش مسئولان تجمع آن‌هم در یک مکان خاص است؟ به نظر مشکل اصلی چیزی فراتر از این طرح و پیشنهاد پر‌رنگ‌و‌لعاب و به ‌ظاهر شیک است. مشکل اصلی این است که عده زیادی از مسئولان کشور که امور اجرائی یا تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز و مؤثر در زندگی مردم به دست آنهاست، مدت‌هاست از حضور بین مردم و ارتباط بی‌واسطه با آنها غافل شده‌اند، یا این کار پراهمیت در قاموس مدیریتی آنها وجود ندارد...
رهبر معظم انقلاب نیز که پرچم‌دار مردم‌داری در نظام جمهوری اسلامی هستند، در فرصت‌های مختلف به میان مردم رفته و پای درد‌دل آنها نشسته‌اند. هنوز حضور ایشان با لباس مبدل در سرکشی از مردم زلزله‌زده بم، حضور بی‌تکلف و سرکشی چندساعته و چادربه‌چادر از زلزله‌زدگان دو سال قبل غرب کشور به‌عنوان یک الگوی عملی برای مسئولان مطرح است. ای کاش افرادی که روحیه مردم‌داری و توان عمل متعهدانه به مسئولیت‌ها را ندارند نیز قبول مسئولیت نکنند و وقت مردم را نگیرند.

جوان
علل سه‌گانه اغتشاشات اخیر

عبدالله گنجی: ...شاید درباره چرایی وقوع حوادث خشن آبان‌ماه راحت‌ترین راه - که برای عده‌ای هم کلیشه‌ای شده است- این باشد که بگوییم حوادث خشن آبان‌ماه ۹۸ را آمریکا، ارتجاع منطقه یا سلطنت‌طلبان و نفاق سازماندهی کرده‌اند. دیگری ممکن است همه مشکل را به دولت یا حاکمیت نسبت دهد یا بعضا خود را به فریب کامل می‌زنند و می‌گویند مردمی را که برای اعتراض به بنزین به خیابان آمده بودند، کشتند و زندان کردند... باید سه ضلع موضوع را با هم و در کنار هم ببینیم در غیر این صورت به سوگیری متهم می‌شویم و تحلیل‌ها نیز از جامعیت برخوردار نخواهد شد. 1. احساس تبعیض یا تبعیض واقعی تولید حقارت می‌کند و تولید حقارت به تنفر تبدیل می‌شود و تنفر عامل اصلی خشونت است. فردی که به تنفر رسیده است به‌راحتی تحریک می‌شود و به میدان آوردن او با یادآوری همان تبعیض و تحقیر سخت نیست. در حوادث اخیر طبقه بالادست اقتصادی و طبقه متوسط نبودند. حاشیه‌نشینی در اطراف تهران و حاشیه‌نشینی مرزی کانون اصلی اغتشاشات بود. 2. عامل دوم بی‌تدبیری قطعی و حتمی دولت است. حداقل دو و حداکثر سه اشتباه محرز دولت در این آشوب غیر قابل کتمان است؛ اول اضافه‌نشدن سالانه قیمت بنزین است؛ اگر در طول شش سال گذشته هر سال ۱۰۰ تومان اضافه می‌کردند، اکنون بنزین ۱۶۰۰ تومان بود و همه هم راضی بودند و اگر سالی ۲۰۰ تومان اضافه می‌کردند، اکنون بنزین ۲۱۰۰ تومان بود و باز کسی اعتراض نداشت... حذف کارت سوخت از سوی دولت اشتباه محض بود و اکنون شرمگینانه به عقب برگشته‌اند... 3. دشمن اسلحه را از ضامن خارج کرده و دستش روی ماشه بود. فقط منتظر بود که جرقه‌ای ببیند و با ریختن هیزم، آتش آن را شعله‌ورتر نماید. نیاز مبرم این است که دولت دست به خلاقیت بزند، فراخوان ایده بدهد، هزینه‌های جاری و خصوصا حقوق مدیران را کاهش دهد، با طبقه بالادست اقتصادی برای اخذ مالیات مماشات نکند و... تا بتواند به طبقه فرودست اقتصادی و حاشیه‌نشین‌ها توجه مضاعف نماید.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها