|

پسااعتراض؛ نقشه راهی فراتر از بسیج گسترده

اعتراض‌های شهروندان در کشورهای مختلف طی 10 سال اخیر به جزئی جدایی‌ناپذیر از تجربه سیاسی مناطق مختلف جهان تبدیل شده است. در کشورهایی کاملا متفاوت از جمله الجزایر، ارمنستان، کره‌جنوبی، ونزوئلا و سودان، معترضان با انگیزه‌هایی متفاوت به خیابان آمدند. برخی از این اعتراض‌ها با نتیجه مثبت همراه بود و برخی دیگر دستاورد چندانی برای مردم معترض نداشت. اعتراض به فساد، بی‌عدالتی اقتصادی، نگرانی‌های زیست‌محیطی، سرکوب و مجموعه‌ای از معضلات محلی از جمله مهم‌ترین دلایل و انگیزه‌های معترضان به شمار می‌آید. در پی بسیاری از این اعتراض‌ها، مسئولان سیاسی از منصب خود کنار رفتند.
حضور گسترده مردم در خیابان‌ها در مدل حکومتی استثنا نبود. در دهه گذشته کشورهای دموکرات یا غیردموکرات، اقتصادهای پیشرفته یا در حال توسعه کم‌وبیش به یک میزان شاهد حضور اعتراض‌آمیز شهروندان کشورهای خود در خیابان‌ها بودند، به طوری که اعتراض‌های خیابانی دیگر به بخشی مهم در سیاست جهانی تبدیل شده است.این اعتراض‌ها توجه بخش قابل توجهی از رسانه‌های بین‌المللی و محلی را به خود جلب می‌کنند و این پوشش رسانه‌ای باعث می‌شود صدای اعتراض در سراسر جهان منتشر شود. در این میان، بسیاری از ناظران از نگاه خود به تحلیل و بررسی دلایل بروز اعتراض‌ها در کشورهای مختلف می‌پردازند، برخی دیگر این جنبش‌های اعتراضی و گروه‌هایی را که در آن حضور دارند واکاوی می‌کنند و همچنین اهداف معترضان و پیامد اعتراضات را بحث و بررسی می کنند. در سال‌های اخیر تصاویری که رسانه‌ها از حضور میلیونی مردم در خیابان‌های هراره، هنگ‌کنگ، کی‌یف، نیویورک، پاریس و سائوپائولو منتشر کرده‌اند، به نمادها و سمبل‌هایی از عصر خشم تبدیل شده است.اما در این میان توجه چندانی به سؤالات و خواسته‌های اساسی معترضان نمی‌شود. باید این واقعیت را در نظر داشت که آنچه پس از اعتراض‌ها رخ می‌دهد، دقیقا به اندازه آنچه در جریان اعتراض‌ها حادث می‌شود، اهمیت دارد. توجه به این نکته باعث می‌شود بهتر بتوان به این سؤال پاسخ داد که آیا این اعتراض می‌تواند به تغییر منجر شود یا اینکه حضور مردم در خیابان‌ها صرفا خشمی زودگذر و هیجانی است. رسانه‌ها نیز در این شرایط مانند سیاست‌مداران سیاسی عمل می‌کنند و پس از گذشت اندک زمانی، دلایل و انگیزه‌هایی را که باعث خشم شهروندان شده است نادیده می‌گیرند و به تحولات و موضوعات روز می‌پردازند.به طور کلی در اعتراض‌هایی که در کشورهای مختلف رخ می‌دهد، باید به سه نکته توجه کرد و برای آن تحلیل‌ها و توضیحاتی قابل قبول یافت: چگونگی طبقه‌بندی خواسته‌های معترضان و اولویت‌هایی که آنها پس از اعتراضات به دنبال آن هستند، پاسخ این سؤال که چرا فعالان راه اعتراض خیابانی را در پیش گرفته‌اند و در نهایت ارزیابی و درک خروجی هر کدام از مسیرهایی که معترضان می‌توانند برای دستیابی به خواسته خود برگزینند.
نمونه‌های مختلف
برای درک بهتر انگیزه‌ها و دلایل اعتراض‌ها و بررسی دقیق‌تر این سه مورد می‌توان به چند نمونه از این اعتراض‌های خیابانی توجه کرد:
- سال 2011 در مصر فعالان سیاسی با هدف سرنگونی حسنی مبارک به خیابان‌ها آمدند. اما این خواسته باعث بروز شکاف بیشتر میان سکولارها و اسلام‌گرایان مصر شد. این شکاف و اختلاف نظر باعث شد تا پس از پایان اعتراضات، مسیر هر کدام از این جریان‌ها از هم جدا شود و حتی در مقاطعی به درگیری با هم بپردازند و برای دستیابی به خواسته‌های خود مسیرهای غیردموکراتیک را برگزینند.
- در ترکیه سرکوب گسترده معترضان شرایط را برای فعالان سیاسی و رهبران معترضان دشوارتر کرد. پس از اعتراضات سال‌های 2013 و 2014 در پارک گزی در استانبول بسیاری از فعالان ترجیح دادند توجه خود را بر موضوعات غیرسیاسی جلب کنند که مانع از بروز حساسیت از سوی دولت اردوغان شود. این فعالان در اولین گام خواستند تا حزبی جدید تأسیس کنند اما نتوانستند افکار عمومی را برای تأسیس حزب جدید «گزی جدید» جلب کنند. از سوی دیگر، دولت اردوغان هم به سرکوب و بازداشت این فعالان پرداخت تا مانع از گسترش فعالیت‌ها و افزایش توجه افکار عمومی به آنها شود.
- ماه می 2018 معترضان به رهبری فعالان جامعه مدنی در ایروان، پایتخت ارمنستان، به خیابان آمدند و خواستار سقوط دولت شدند. آنها خواستار روی‌کارآمدن دولتی میانه‌روتر بودند. این اعتراضات موفقیت‌آمیز بود و نخست‌وزیر وقت از سمت خود کنار رفت. اما موفقیت بزرگ‌تر این بود که معترضان راه را برای مشارکت و حضور دیگر فعالان و توجه به برنامه‌های آنها باز کردند. فعالان مدنی ارمنستان آماده هستند در صورت پایبندنبودن دولت جدید به اجرای تعهدات، حمایت خود را از دولت قطع کنند.
- در اوکراین نیز در خلال سال‌های 2013 و 2014 فعالان مدنی و سیاسی به اعتراض‌های مردم علیه دولت اوکراین پیوستند و خواستار روی‌کارآمدن دولتی میانه‌روتر بودند که به جای توجه به مسکو، به دنبال بهبود رابطه با غرب باشد. برخی فعالان در این مسیر تغییر رویه دادند و روبه‌روی مردم قرار گرفتند و برخی دیگر خواسته‌های محلی و مبارزه با فساد در ساختار حکومت اوکراین را مهم‌تر از روی‌کارآمدن دولتی غرب‌گرا یا شرق‌گرا می‌دانستند. گذشت زمان نشان داد این ها خواستار ورود به قدرت و سهم‌خواهی از حکومت بودند نه پیگیری خواسته‌های مدنی شهروندان. این چنددستگی باعث شد حتی با وجود تغییر دولت، فساد گسترده همچنان به عنوان بزرگ‌ترین معضل مردم اوکراین مطرح باشد.
- اعتراض‌های مشهور به «گل آفتابگردان در سال 2014 در تایوان به تأسیس حزبی سیاسی منجر و این حزب وارد ساختار قدرت در این جزیره کوچک شد. بسیاری از رهبران این جریان همچنان به خواسته‌های مدنی سال 2014 وفادار مانده‌اند.
- در برزیل، مخالفان دولت دیلما روسف، رئیس‌جمهور وقت برزیل، را در سال 2016 از قدرت کنار گذاشتند. احزاب و جریان‌های راست‌گرا از خلأ قدرت ایجادشده استفاده کردند و کنترل نهادهای دولتی را در دست گرفتند. تجربه تلخ حضور احزاب چپ در برزیل در سال‌های اخیر باعث شد احزاب راست‌گرا با اقبال مردم روبه‌رو شوند و در نهایت دولتی راست‌گرا و افراطی به رهبری جائر بولسونارو روی کار بیاید. این نمونه‌ها مربوط به برخی از کشورهایی است که بخش قابل توجهی از مردم درگیر اعتراضات بودند و حضور در خیابان‌ها مدتی طولانی ادامه داشت. تبعات این اعتراضات قبل از آنکه وابسته به رویکرد رهبران اعتراض‌ها باشد، به شرایط اقتصادی و سیاسی آن دولت‌ها مربوط می‌شود. یکی دیگر از ویژگی های این کشورها که آن را نسبت به دیگر کشورهای شاهد اعتراض و ناآرامی متمایز می‌کند، قابل شناسایی‌بودن دوره پسااعتراض در این کشورهاست؛ رویکردی که از سوی دولت‌ یا فعالان مدنی در این مرحله در پیش گرفته می‌شود، نتیجه‌بخش‌بودن اعتراض‌ها برای اصلاح امور و تحقق اهداف شهروندان معترض را مشخص می‌کند.
منبع: Carnegie

اعتراض‌های شهروندان در کشورهای مختلف طی 10 سال اخیر به جزئی جدایی‌ناپذیر از تجربه سیاسی مناطق مختلف جهان تبدیل شده است. در کشورهایی کاملا متفاوت از جمله الجزایر، ارمنستان، کره‌جنوبی، ونزوئلا و سودان، معترضان با انگیزه‌هایی متفاوت به خیابان آمدند. برخی از این اعتراض‌ها با نتیجه مثبت همراه بود و برخی دیگر دستاورد چندانی برای مردم معترض نداشت. اعتراض به فساد، بی‌عدالتی اقتصادی، نگرانی‌های زیست‌محیطی، سرکوب و مجموعه‌ای از معضلات محلی از جمله مهم‌ترین دلایل و انگیزه‌های معترضان به شمار می‌آید. در پی بسیاری از این اعتراض‌ها، مسئولان سیاسی از منصب خود کنار رفتند.
حضور گسترده مردم در خیابان‌ها در مدل حکومتی استثنا نبود. در دهه گذشته کشورهای دموکرات یا غیردموکرات، اقتصادهای پیشرفته یا در حال توسعه کم‌وبیش به یک میزان شاهد حضور اعتراض‌آمیز شهروندان کشورهای خود در خیابان‌ها بودند، به طوری که اعتراض‌های خیابانی دیگر به بخشی مهم در سیاست جهانی تبدیل شده است.این اعتراض‌ها توجه بخش قابل توجهی از رسانه‌های بین‌المللی و محلی را به خود جلب می‌کنند و این پوشش رسانه‌ای باعث می‌شود صدای اعتراض در سراسر جهان منتشر شود. در این میان، بسیاری از ناظران از نگاه خود به تحلیل و بررسی دلایل بروز اعتراض‌ها در کشورهای مختلف می‌پردازند، برخی دیگر این جنبش‌های اعتراضی و گروه‌هایی را که در آن حضور دارند واکاوی می‌کنند و همچنین اهداف معترضان و پیامد اعتراضات را بحث و بررسی می کنند. در سال‌های اخیر تصاویری که رسانه‌ها از حضور میلیونی مردم در خیابان‌های هراره، هنگ‌کنگ، کی‌یف، نیویورک، پاریس و سائوپائولو منتشر کرده‌اند، به نمادها و سمبل‌هایی از عصر خشم تبدیل شده است.اما در این میان توجه چندانی به سؤالات و خواسته‌های اساسی معترضان نمی‌شود. باید این واقعیت را در نظر داشت که آنچه پس از اعتراض‌ها رخ می‌دهد، دقیقا به اندازه آنچه در جریان اعتراض‌ها حادث می‌شود، اهمیت دارد. توجه به این نکته باعث می‌شود بهتر بتوان به این سؤال پاسخ داد که آیا این اعتراض می‌تواند به تغییر منجر شود یا اینکه حضور مردم در خیابان‌ها صرفا خشمی زودگذر و هیجانی است. رسانه‌ها نیز در این شرایط مانند سیاست‌مداران سیاسی عمل می‌کنند و پس از گذشت اندک زمانی، دلایل و انگیزه‌هایی را که باعث خشم شهروندان شده است نادیده می‌گیرند و به تحولات و موضوعات روز می‌پردازند.به طور کلی در اعتراض‌هایی که در کشورهای مختلف رخ می‌دهد، باید به سه نکته توجه کرد و برای آن تحلیل‌ها و توضیحاتی قابل قبول یافت: چگونگی طبقه‌بندی خواسته‌های معترضان و اولویت‌هایی که آنها پس از اعتراضات به دنبال آن هستند، پاسخ این سؤال که چرا فعالان راه اعتراض خیابانی را در پیش گرفته‌اند و در نهایت ارزیابی و درک خروجی هر کدام از مسیرهایی که معترضان می‌توانند برای دستیابی به خواسته خود برگزینند.
نمونه‌های مختلف
برای درک بهتر انگیزه‌ها و دلایل اعتراض‌ها و بررسی دقیق‌تر این سه مورد می‌توان به چند نمونه از این اعتراض‌های خیابانی توجه کرد:
- سال 2011 در مصر فعالان سیاسی با هدف سرنگونی حسنی مبارک به خیابان‌ها آمدند. اما این خواسته باعث بروز شکاف بیشتر میان سکولارها و اسلام‌گرایان مصر شد. این شکاف و اختلاف نظر باعث شد تا پس از پایان اعتراضات، مسیر هر کدام از این جریان‌ها از هم جدا شود و حتی در مقاطعی به درگیری با هم بپردازند و برای دستیابی به خواسته‌های خود مسیرهای غیردموکراتیک را برگزینند.
- در ترکیه سرکوب گسترده معترضان شرایط را برای فعالان سیاسی و رهبران معترضان دشوارتر کرد. پس از اعتراضات سال‌های 2013 و 2014 در پارک گزی در استانبول بسیاری از فعالان ترجیح دادند توجه خود را بر موضوعات غیرسیاسی جلب کنند که مانع از بروز حساسیت از سوی دولت اردوغان شود. این فعالان در اولین گام خواستند تا حزبی جدید تأسیس کنند اما نتوانستند افکار عمومی را برای تأسیس حزب جدید «گزی جدید» جلب کنند. از سوی دیگر، دولت اردوغان هم به سرکوب و بازداشت این فعالان پرداخت تا مانع از گسترش فعالیت‌ها و افزایش توجه افکار عمومی به آنها شود.
- ماه می 2018 معترضان به رهبری فعالان جامعه مدنی در ایروان، پایتخت ارمنستان، به خیابان آمدند و خواستار سقوط دولت شدند. آنها خواستار روی‌کارآمدن دولتی میانه‌روتر بودند. این اعتراضات موفقیت‌آمیز بود و نخست‌وزیر وقت از سمت خود کنار رفت. اما موفقیت بزرگ‌تر این بود که معترضان راه را برای مشارکت و حضور دیگر فعالان و توجه به برنامه‌های آنها باز کردند. فعالان مدنی ارمنستان آماده هستند در صورت پایبندنبودن دولت جدید به اجرای تعهدات، حمایت خود را از دولت قطع کنند.
- در اوکراین نیز در خلال سال‌های 2013 و 2014 فعالان مدنی و سیاسی به اعتراض‌های مردم علیه دولت اوکراین پیوستند و خواستار روی‌کارآمدن دولتی میانه‌روتر بودند که به جای توجه به مسکو، به دنبال بهبود رابطه با غرب باشد. برخی فعالان در این مسیر تغییر رویه دادند و روبه‌روی مردم قرار گرفتند و برخی دیگر خواسته‌های محلی و مبارزه با فساد در ساختار حکومت اوکراین را مهم‌تر از روی‌کارآمدن دولتی غرب‌گرا یا شرق‌گرا می‌دانستند. گذشت زمان نشان داد این ها خواستار ورود به قدرت و سهم‌خواهی از حکومت بودند نه پیگیری خواسته‌های مدنی شهروندان. این چنددستگی باعث شد حتی با وجود تغییر دولت، فساد گسترده همچنان به عنوان بزرگ‌ترین معضل مردم اوکراین مطرح باشد.
- اعتراض‌های مشهور به «گل آفتابگردان در سال 2014 در تایوان به تأسیس حزبی سیاسی منجر و این حزب وارد ساختار قدرت در این جزیره کوچک شد. بسیاری از رهبران این جریان همچنان به خواسته‌های مدنی سال 2014 وفادار مانده‌اند.
- در برزیل، مخالفان دولت دیلما روسف، رئیس‌جمهور وقت برزیل، را در سال 2016 از قدرت کنار گذاشتند. احزاب و جریان‌های راست‌گرا از خلأ قدرت ایجادشده استفاده کردند و کنترل نهادهای دولتی را در دست گرفتند. تجربه تلخ حضور احزاب چپ در برزیل در سال‌های اخیر باعث شد احزاب راست‌گرا با اقبال مردم روبه‌رو شوند و در نهایت دولتی راست‌گرا و افراطی به رهبری جائر بولسونارو روی کار بیاید. این نمونه‌ها مربوط به برخی از کشورهایی است که بخش قابل توجهی از مردم درگیر اعتراضات بودند و حضور در خیابان‌ها مدتی طولانی ادامه داشت. تبعات این اعتراضات قبل از آنکه وابسته به رویکرد رهبران اعتراض‌ها باشد، به شرایط اقتصادی و سیاسی آن دولت‌ها مربوط می‌شود. یکی دیگر از ویژگی های این کشورها که آن را نسبت به دیگر کشورهای شاهد اعتراض و ناآرامی متمایز می‌کند، قابل شناسایی‌بودن دوره پسااعتراض در این کشورهاست؛ رویکردی که از سوی دولت‌ یا فعالان مدنی در این مرحله در پیش گرفته می‌شود، نتیجه‌بخش‌بودن اعتراض‌ها برای اصلاح امور و تحقق اهداف شهروندان معترض را مشخص می‌کند.
منبع: Carnegie

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها