|

اين فقط يك فيلم نيست

«براي سما» نام فيلمي است كه - واد‌الكتاب- يك روزنامه‌نگار و فيلم‌ساز سوري آن را تهيه كرده است. هدفش جلب توجه به وضعيت و نحوه زندگي مردم سوري در اين سال‌هاي ويراني و جنگ است. راهي كه او به ذهنش رسيده است، شايد خيلي معمولي به نظر برسد؛ يعني ثبت لحظات مختلف زندگي‌شان. او از سال 2011 كه به عنوان دانشجوي دانشگاه در حلب زندگي مي‌كرد، اعتراضات و خشونت‌هایی را که در این شهر رخ مي‌داد، فيلم‌برداري مي‌كرد (هر‌چند در مواقعي در كانال 4 بي‌بي‌سي نشان داده مي‌شد) براي او اين پرسش مهم بود كه چگونه توجه بينندگان نسبت به اتفاقاتي كه در كشورش رخ مي‌دهد، جلب كند. سرانجام او ساختن فيلم را برگزيد و 95 دقيقه از مجموع 500 ساعت تصاويري كه داشت را انتخاب كرد و اكنون اين فيلم در بيشتر شبكه‌هاي كابلي در دسترس است. روز عروسي، شام با دوستان و لحظات بارداري همسر از لحظات متنوعي است كه در اين فيلم ديده مي‌شود و اين تصور را براي بيننده پديد مي‌آورد كه چقدر با آنها نزديك است و مردم سوري را مي‌شناسد؛ حسي كه چندان واقعي به نظر نمي‌رسد اما به سازنده فيلم و ديگر مردم سوري كمك كند كه درد و رنجشان ديده شود. هر‌چند او تأكيد داشت بيشتر لحظاتي از شهر، ديوارها و خرابه‌ها و بارش بمب و رفت‌وآمد هواپيماها را به تصوير بكشد نه خودش. مي‌خواست شهر مركز داستان باشد و سازندگان فيلم خيلي زود دريافتند یک مستند درباره زندگي روزمره و لحظه های ویرانگر جنگ داخلی، لحظه‌هايي كه در طول پنج سال زندگي اين خانواده سوري رخ داده است، چقدر مي‌تواند تكان‌دهنده باشد. می‌تواند پرتره‌ای قدرتمند از نابودی یک فرهنگ را ترسيم كند. اين تصاوير تأثيرگذار بود؛ مانند ديگر داستان‌هايي كه مردم با شخصيت واقعي آنها روبه‌رو مي‌شوند و درمي‌يابند اين اتفاق براي يك فرد واقعي رخ داده است. اين فيلم روایتی صریح درباره درگیری، ترس‌ها و تأثيراتش در زندگي اين خانواده را براي مخاطب بيان مي‌كند. در يك لحظه از فيلم دختر مي‌گويد: «من چه نقشي در زندگي شما دارم؟» صحنه آخر فيلم، لحظه‌اي است كه آنان قصد فرار از حلب را دارند اما راه ورودشان به تركيه بسته است. هر چند آنها درخواست پناهندگي‌شان پذيرفته شده و در لندن زندگي مي‌كنند. كارگردان فيلم مي‌خواهد درآمد ناشي از فيلم را براي خانواده‌هاي سوري در حلب خرج كند. اين فيلم يك نامه عاشقانه به دخترش سما است؛ فيلمي كه با انتقاد مردم و برخي بينندگان مواجه شده است. كساني كه معتقدند خودش كشور را ترك كرده اما ديگران را به مقاومت و ماندن تشويق مي‌كند. او مي‌گويد: «در ابتدای فیلم‌سازی، من بسیار ناامید شدم و نمی‌دانستم آيا فیلم تغییری ایجاد می‌کند یا نه! نمي‌دانستم بايد انتظاري داشته باشم يا نه! به‌ویژه وقتی که [حلب] را ترک کرده بودم، همه چیزم را از دست داده بودم. نمی‌دانستم آیا می‌توانم دوباره سرپا شوم؟ تنها راه ادامه زندگي ثبت تصوير و فيلم‌برداري بود. من فيلم‌برداري مي‌كردم، فقط براي اينكه بتوانم تصاويري را ضبط كنم، شايد فكر مي‌كردم در نهايت فيلم در كتابخانه يا آرشيوي قرار گيرد اما مي‌دانستم بايد اين تصاوير ثبت شود». او ادامه مي‌دهد: «اين فقط یک فیلم نیست. مردم می‌توانند آن را تماشا کنند، اما همچنین ابزاری برای تغییر است. می‌تواند مردم را به سمت انجام کاری سوق دهد. مردم تصاويرش را فراموش نمی‌کنند. به همین دلیل، ما اقدام به تشكيل كمپيني برای متوقف‌کردن بمباران مراکز درمانی در سوریه كرديم». به گفته كارگردان سوري «در همه جهان ترس از پناهندگان و افرادی که درگیر هستند، وجود دارد. این فیلم فقط با روشی بسیار ساده سعي در تغيير اين رويكرد دارد. بيننده احساس می‌کند این افراد را می‌شناسد، به آنها اهمیت می‌دهد و حتي مي‌تواند بخشی از زندگی آنها باشد».

«براي سما» نام فيلمي است كه - واد‌الكتاب- يك روزنامه‌نگار و فيلم‌ساز سوري آن را تهيه كرده است. هدفش جلب توجه به وضعيت و نحوه زندگي مردم سوري در اين سال‌هاي ويراني و جنگ است. راهي كه او به ذهنش رسيده است، شايد خيلي معمولي به نظر برسد؛ يعني ثبت لحظات مختلف زندگي‌شان. او از سال 2011 كه به عنوان دانشجوي دانشگاه در حلب زندگي مي‌كرد، اعتراضات و خشونت‌هایی را که در این شهر رخ مي‌داد، فيلم‌برداري مي‌كرد (هر‌چند در مواقعي در كانال 4 بي‌بي‌سي نشان داده مي‌شد) براي او اين پرسش مهم بود كه چگونه توجه بينندگان نسبت به اتفاقاتي كه در كشورش رخ مي‌دهد، جلب كند. سرانجام او ساختن فيلم را برگزيد و 95 دقيقه از مجموع 500 ساعت تصاويري كه داشت را انتخاب كرد و اكنون اين فيلم در بيشتر شبكه‌هاي كابلي در دسترس است. روز عروسي، شام با دوستان و لحظات بارداري همسر از لحظات متنوعي است كه در اين فيلم ديده مي‌شود و اين تصور را براي بيننده پديد مي‌آورد كه چقدر با آنها نزديك است و مردم سوري را مي‌شناسد؛ حسي كه چندان واقعي به نظر نمي‌رسد اما به سازنده فيلم و ديگر مردم سوري كمك كند كه درد و رنجشان ديده شود. هر‌چند او تأكيد داشت بيشتر لحظاتي از شهر، ديوارها و خرابه‌ها و بارش بمب و رفت‌وآمد هواپيماها را به تصوير بكشد نه خودش. مي‌خواست شهر مركز داستان باشد و سازندگان فيلم خيلي زود دريافتند یک مستند درباره زندگي روزمره و لحظه های ویرانگر جنگ داخلی، لحظه‌هايي كه در طول پنج سال زندگي اين خانواده سوري رخ داده است، چقدر مي‌تواند تكان‌دهنده باشد. می‌تواند پرتره‌ای قدرتمند از نابودی یک فرهنگ را ترسيم كند. اين تصاوير تأثيرگذار بود؛ مانند ديگر داستان‌هايي كه مردم با شخصيت واقعي آنها روبه‌رو مي‌شوند و درمي‌يابند اين اتفاق براي يك فرد واقعي رخ داده است. اين فيلم روایتی صریح درباره درگیری، ترس‌ها و تأثيراتش در زندگي اين خانواده را براي مخاطب بيان مي‌كند. در يك لحظه از فيلم دختر مي‌گويد: «من چه نقشي در زندگي شما دارم؟» صحنه آخر فيلم، لحظه‌اي است كه آنان قصد فرار از حلب را دارند اما راه ورودشان به تركيه بسته است. هر چند آنها درخواست پناهندگي‌شان پذيرفته شده و در لندن زندگي مي‌كنند. كارگردان فيلم مي‌خواهد درآمد ناشي از فيلم را براي خانواده‌هاي سوري در حلب خرج كند. اين فيلم يك نامه عاشقانه به دخترش سما است؛ فيلمي كه با انتقاد مردم و برخي بينندگان مواجه شده است. كساني كه معتقدند خودش كشور را ترك كرده اما ديگران را به مقاومت و ماندن تشويق مي‌كند. او مي‌گويد: «در ابتدای فیلم‌سازی، من بسیار ناامید شدم و نمی‌دانستم آيا فیلم تغییری ایجاد می‌کند یا نه! نمي‌دانستم بايد انتظاري داشته باشم يا نه! به‌ویژه وقتی که [حلب] را ترک کرده بودم، همه چیزم را از دست داده بودم. نمی‌دانستم آیا می‌توانم دوباره سرپا شوم؟ تنها راه ادامه زندگي ثبت تصوير و فيلم‌برداري بود. من فيلم‌برداري مي‌كردم، فقط براي اينكه بتوانم تصاويري را ضبط كنم، شايد فكر مي‌كردم در نهايت فيلم در كتابخانه يا آرشيوي قرار گيرد اما مي‌دانستم بايد اين تصاوير ثبت شود». او ادامه مي‌دهد: «اين فقط یک فیلم نیست. مردم می‌توانند آن را تماشا کنند، اما همچنین ابزاری برای تغییر است. می‌تواند مردم را به سمت انجام کاری سوق دهد. مردم تصاويرش را فراموش نمی‌کنند. به همین دلیل، ما اقدام به تشكيل كمپيني برای متوقف‌کردن بمباران مراکز درمانی در سوریه كرديم». به گفته كارگردان سوري «در همه جهان ترس از پناهندگان و افرادی که درگیر هستند، وجود دارد. این فیلم فقط با روشی بسیار ساده سعي در تغيير اين رويكرد دارد. بيننده احساس می‌کند این افراد را می‌شناسد، به آنها اهمیت می‌دهد و حتي مي‌تواند بخشی از زندگی آنها باشد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها