|

روزنامه‌نگاری در جهت منافع مردمی

مهدی فرقانی

روزنامه‌نگاران در هر شرایطی باید بتوانند در جهت منافع عمومی حرکت کنند و به طرح مسائل و رویدادهای هر روزشان بپردازند اما در این یکی، دو هفته آن‌طور که باید و شاید نتوانسته‌اند مسئولیت اجتماعی‌شان را آشکار کنند.

1. آنچه می‌خواهم درباره برخورد مطبوعات بگویم نسبت به وقایع اخیر از منظر حرفه‌ای و تخصصی است و من به دنبال ملاحظات امنیتی نیستم و خیلی هم به آن کار ندارم... از منظر حرفه‌ای، مطبوعات کم‌کاری کرده‌اند و می‌دانم در این شرایط محدودیت‌هایی هم بوده است و می‌دانم از سوی نهادهای مختلف برای مطبوعات محدودیت‌هایی هم در نظر گرفته‌اند. بنابراین آنچه می‌خواهم بگویم بیشتر متوجه عملکرد رسانه‌هاست و البته باز هم باید مسئولیت رادیو و تلويزیون را از مطبوعات جدا در نظر گرفت چون آنها که کار خودشان را می‌کنند و كار آنها چندان هم قابل قیاس با عملکرد مطبوعات نیست و نحوه کار روزنامه‌نگاران است که این روزها چندان آشکار نیست، در حالی که آنها باید به وظایف اجتماعی خود عمل کنند و پرونده کاری‌شان، ظهور و بروز عینی و بیرونی نداشته است و شاید هم در دل همین محدودیت‌ها خواسته‌اند اما نتوانسته‌اند و در عین حال می‌دانیم که تک‌تک روزنامه‌نگارها هم در این شرایط به دنبال آن هستند که رضایت مخاطبان خود -یعنی مردم- را جلب کنند و بتوانند نمود رسانه‌ای آن را به ویژه در مطبوعات عینی کنند اما آنچه من در مطبوعات می‌دیدم در این چند روز، به نظرم نمی‌توانست نشان دهد که رسانه‌ها و به ویژه مطبوعات در بطن جامعه حضور داشته باشند و هر روز اتفاقات و رویدادها را از نزدیک مشاهده و آن چیزهایی را که باید در روزنامه‌هایشان منتشر کنند.
در این رابطه از دو منظر می‌شود وقایع را بررسی کرد؛ اول منظری است که همه مسئولان بارها هم به آن اشاره کرده‌اند؛ بالاخره در این رویدادها بخشی از مردم اعتراض کرده‌اند که به دليل نارضایتی‌شان از مشکلات معیشتی‌شان است و برای اعلام نارضایتی به خیابان‌ها آمده‌اند و دوم اینکه جمعی دیگر هم به دنبال سوءاستفاده از شرایط بوده‌اند. روزنامه‌نگارها متوجه این تفکیک و تمایز هستند و این تمایز دو بخش برای عملکرد مطبوعات دارد؛ یکی آنکه مردم عادی نگران و ناراحت هستند و به دنبال حل مشکلات معیشتی خود در این اعتراض بوده‌اند. دوم از این شرایط استفاده و ما را همراه خود کنند. بنابراین مردم عادی نیاز دارند صدایشان شنیده شود و به همین دلیل هم آمده‌اند تا بگویند مشکلات معیشتی دارند و از آینده خودشان نگران هستند. اگر به آنان پرداخته و صدایشان شنیده می‌شد، تسکین و آرامش پیدا می‌کردند. اما اگر این صدایشان شنیده نشود و خودشان دیده نشوند، عصبانیتشان تشدید خواهد شد در حالي كه مي توانند از راه‌های مسالمت‌آمیز مشکلاتشان را به گوش مسئولان برسانند. بنابراین باید روزنامه‌نگاران در خیابان می‌بودند و می‌توانستند این بروز و ظهور مشاهداتشان را به صفحه روزنامه‌هایشان بیاورند و به مردم بپردازند که کار روزنامه‌نگار و مطبوعات هم همین است.
2. روزنامه‌نگاران در زمان آرامی‌ها نیز می‌توانند عملکرد پویاتری داشته باشند که بشود با حل و فصل مشکلات جلوی این نوع اعتراضات را گرفت. ما دو، سه سال است درصدد هستيم در محیط‌های آکادمیک دانشجويان را با روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا آشنا کنیم و این شیوه‌ای حیاتی در دنیاست که روزنامه‌نگاران به دنبال راه‌حل مسائل هستند؛ البته آنان ضمن بیان مشکلات و مسائل که هر دو اینها دو چیز متفاوت هستند، خود را محدود به بیان مسئله نمی‌کنند بلکه فراتر از آن، به دنبال یافتن راه‌حل‌های آن نیز هستند. روزنامه‌نگاران ضمن طرح مسئله و مشکلات با نقد و تحلیل و نظارت بر عملکردها پا به میدان می‌گذارند و ظرفیت‌های عملی کارشناسان و تحلیل‌ها و دلیل‌های کارشناسانه را برای حل مسائل بيان و درواقع راه‌حل ارائه می‌کنند. در همین دو سه روزه در رادیوي خودمان شنیدم که این نوع روزنامه‌نگاری امری معقول است؛ چنانكه داشتند به موضوع کاربردی قیمت بنزین و دخانیات می‌پرداختند. در آنجا می‌گفتند با بالارفتن قیمت بنزین حدود 30 هزار میلیارد و 10 درصد بر درآمد دولت افزوده می‌شود و این در حالی است که با بستن مالیات بر دخانیات درآمدي حدود 20 هزار میلیارد دلار خواهد داشت با این تفاوت که سیگار مصرف همگانی ندارد و بخشی از جامعه از آن مصرف می‌کنند و بقیه باید جور این مصرف را بکشند و از سوی دیگر مصرف سیگار بیماری‌هایی را به دنبال دارد که دولت باید یارانه‌ای را هم صرف درمان بیمارانش کند که یعنی باز هم برای دولت هزینه به دنبال خواهد داشت. اما بنزین روی معیشت‌ بسياري تأثیرگذار است و از این سو هم گرانی‌اش، حساسیت عمومی را بالاتر می‌برد و نمی‌توانند خیلی راحت این گرانی را بپذیرند. این نمونه‌ای از روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گراست که باید همه مسائل را این روزها با این ژانر به چالش کشید و این‌گونه کمک کرد که مسئولان آگاه شده و براي این مسائل وارد عملکردهای بسامان‌تری شوند.
3. در پایان یادآور می‌شوم که روزنامه‌نگاری به هر حال فوت و فن خود را دارد و مثل دورزدن تحریم‌ها باید با هوشمندی روزنامه‌نگاران راه‌های مطرح‌شدن مسائل و پرداختن به رویدادها را در پیش بگیرند که نمی‌شود نسبت به آنها بی‌تفاوت ماند و اینها دیگر به تخصص، خلاقیت و دانش روزنامه‌نگاران بستگی دارد که در این مواقع خودی نشان دهند و در شرایط مختلف بتوانند همه چیز را در جهت منافع عمومی پیش ببرند.

روزنامه‌نگاران در هر شرایطی باید بتوانند در جهت منافع عمومی حرکت کنند و به طرح مسائل و رویدادهای هر روزشان بپردازند اما در این یکی، دو هفته آن‌طور که باید و شاید نتوانسته‌اند مسئولیت اجتماعی‌شان را آشکار کنند.

1. آنچه می‌خواهم درباره برخورد مطبوعات بگویم نسبت به وقایع اخیر از منظر حرفه‌ای و تخصصی است و من به دنبال ملاحظات امنیتی نیستم و خیلی هم به آن کار ندارم... از منظر حرفه‌ای، مطبوعات کم‌کاری کرده‌اند و می‌دانم در این شرایط محدودیت‌هایی هم بوده است و می‌دانم از سوی نهادهای مختلف برای مطبوعات محدودیت‌هایی هم در نظر گرفته‌اند. بنابراین آنچه می‌خواهم بگویم بیشتر متوجه عملکرد رسانه‌هاست و البته باز هم باید مسئولیت رادیو و تلويزیون را از مطبوعات جدا در نظر گرفت چون آنها که کار خودشان را می‌کنند و كار آنها چندان هم قابل قیاس با عملکرد مطبوعات نیست و نحوه کار روزنامه‌نگاران است که این روزها چندان آشکار نیست، در حالی که آنها باید به وظایف اجتماعی خود عمل کنند و پرونده کاری‌شان، ظهور و بروز عینی و بیرونی نداشته است و شاید هم در دل همین محدودیت‌ها خواسته‌اند اما نتوانسته‌اند و در عین حال می‌دانیم که تک‌تک روزنامه‌نگارها هم در این شرایط به دنبال آن هستند که رضایت مخاطبان خود -یعنی مردم- را جلب کنند و بتوانند نمود رسانه‌ای آن را به ویژه در مطبوعات عینی کنند اما آنچه من در مطبوعات می‌دیدم در این چند روز، به نظرم نمی‌توانست نشان دهد که رسانه‌ها و به ویژه مطبوعات در بطن جامعه حضور داشته باشند و هر روز اتفاقات و رویدادها را از نزدیک مشاهده و آن چیزهایی را که باید در روزنامه‌هایشان منتشر کنند.
در این رابطه از دو منظر می‌شود وقایع را بررسی کرد؛ اول منظری است که همه مسئولان بارها هم به آن اشاره کرده‌اند؛ بالاخره در این رویدادها بخشی از مردم اعتراض کرده‌اند که به دليل نارضایتی‌شان از مشکلات معیشتی‌شان است و برای اعلام نارضایتی به خیابان‌ها آمده‌اند و دوم اینکه جمعی دیگر هم به دنبال سوءاستفاده از شرایط بوده‌اند. روزنامه‌نگارها متوجه این تفکیک و تمایز هستند و این تمایز دو بخش برای عملکرد مطبوعات دارد؛ یکی آنکه مردم عادی نگران و ناراحت هستند و به دنبال حل مشکلات معیشتی خود در این اعتراض بوده‌اند. دوم از این شرایط استفاده و ما را همراه خود کنند. بنابراین مردم عادی نیاز دارند صدایشان شنیده شود و به همین دلیل هم آمده‌اند تا بگویند مشکلات معیشتی دارند و از آینده خودشان نگران هستند. اگر به آنان پرداخته و صدایشان شنیده می‌شد، تسکین و آرامش پیدا می‌کردند. اما اگر این صدایشان شنیده نشود و خودشان دیده نشوند، عصبانیتشان تشدید خواهد شد در حالي كه مي توانند از راه‌های مسالمت‌آمیز مشکلاتشان را به گوش مسئولان برسانند. بنابراین باید روزنامه‌نگاران در خیابان می‌بودند و می‌توانستند این بروز و ظهور مشاهداتشان را به صفحه روزنامه‌هایشان بیاورند و به مردم بپردازند که کار روزنامه‌نگار و مطبوعات هم همین است.
2. روزنامه‌نگاران در زمان آرامی‌ها نیز می‌توانند عملکرد پویاتری داشته باشند که بشود با حل و فصل مشکلات جلوی این نوع اعتراضات را گرفت. ما دو، سه سال است درصدد هستيم در محیط‌های آکادمیک دانشجويان را با روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا آشنا کنیم و این شیوه‌ای حیاتی در دنیاست که روزنامه‌نگاران به دنبال راه‌حل مسائل هستند؛ البته آنان ضمن بیان مشکلات و مسائل که هر دو اینها دو چیز متفاوت هستند، خود را محدود به بیان مسئله نمی‌کنند بلکه فراتر از آن، به دنبال یافتن راه‌حل‌های آن نیز هستند. روزنامه‌نگاران ضمن طرح مسئله و مشکلات با نقد و تحلیل و نظارت بر عملکردها پا به میدان می‌گذارند و ظرفیت‌های عملی کارشناسان و تحلیل‌ها و دلیل‌های کارشناسانه را برای حل مسائل بيان و درواقع راه‌حل ارائه می‌کنند. در همین دو سه روزه در رادیوي خودمان شنیدم که این نوع روزنامه‌نگاری امری معقول است؛ چنانكه داشتند به موضوع کاربردی قیمت بنزین و دخانیات می‌پرداختند. در آنجا می‌گفتند با بالارفتن قیمت بنزین حدود 30 هزار میلیارد و 10 درصد بر درآمد دولت افزوده می‌شود و این در حالی است که با بستن مالیات بر دخانیات درآمدي حدود 20 هزار میلیارد دلار خواهد داشت با این تفاوت که سیگار مصرف همگانی ندارد و بخشی از جامعه از آن مصرف می‌کنند و بقیه باید جور این مصرف را بکشند و از سوی دیگر مصرف سیگار بیماری‌هایی را به دنبال دارد که دولت باید یارانه‌ای را هم صرف درمان بیمارانش کند که یعنی باز هم برای دولت هزینه به دنبال خواهد داشت. اما بنزین روی معیشت‌ بسياري تأثیرگذار است و از این سو هم گرانی‌اش، حساسیت عمومی را بالاتر می‌برد و نمی‌توانند خیلی راحت این گرانی را بپذیرند. این نمونه‌ای از روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گراست که باید همه مسائل را این روزها با این ژانر به چالش کشید و این‌گونه کمک کرد که مسئولان آگاه شده و براي این مسائل وارد عملکردهای بسامان‌تری شوند.
3. در پایان یادآور می‌شوم که روزنامه‌نگاری به هر حال فوت و فن خود را دارد و مثل دورزدن تحریم‌ها باید با هوشمندی روزنامه‌نگاران راه‌های مطرح‌شدن مسائل و پرداختن به رویدادها را در پیش بگیرند که نمی‌شود نسبت به آنها بی‌تفاوت ماند و اینها دیگر به تخصص، خلاقیت و دانش روزنامه‌نگاران بستگی دارد که در این مواقع خودی نشان دهند و در شرایط مختلف بتوانند همه چیز را در جهت منافع عمومی پیش ببرند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها