بار بحرانهاي اقتصادي- سياسي بر دوش محيط زيست
ابراهيم احمديان
چند روز پيش يکي از محيطبانان سازمان حفاظت محيط زيست که جز محيطباني از فعالان پرکار محيط زيست کشورمان هم هست، تصويري از خود در فضاي مجازي منتشر کرد با چهرهاي ماتمگرفته گويا براي گراني بنزين؛ در حالي که باک خودروي سازمان حفاظت محيط زيست را در پمپ بنزين پر ميکرد. در يکي از کامنتها او در پاسخ به يکي از کامنتگذاران نوشته بود که در بسياري از اوقات هزينه بنزين خودرو محيطباني را شخصا بايد بپردازيم تا چند ماه بعد سازمان به ما برگرداند. در جايي ديگر، برخي گزارشگران محيط زيست از بالاگرفتن کشتار پرندگان مهاجر در شمال کشور در گيرودار ناآراميهاي گراني بنزين خبر دادند. اين واقعيات و وقايع مشابه، شايد واقعيتي ديگر را گوشزد ميکنند: در کشور ما سازمان محيط زيست از نخستين سازمانهايي است که تحت تأثير حوادثي مانند گراني بنزين يا هر گونه بحران اقتصادي و سياسي قرار ميگيرد.
ادارات سازمان محيط زيست افزون بر وظيفه حفاظت از حيوانات وحشي، به صورت عام و کلي، حافظ محيط زيست منطقه خود هستند و وظايفي گسترده بر گردن دارند. در سالهاي اخير مسئولان سازمان با کوششي بسيار بر بودجه محيط زيست افزودهاند؛ ولي به سبب بحرانهايي مانند تحريمهاي اقتصادي کشور، توفيق کامل در اقناع اهالي برنامه و بودجه نداشتهاند و مقدار افزودهشده به هيچ روي کافي نبوده و مشهود است که ادارات سازمان بر اثر کمبود شديد نيروي انساني و بودجه مالي، از برخي وظايف مهم خود بازماندهاند. در عرصه حفاظت از حيوانات وحشي، بالارفتن درگيري ميان شکارچي و شکاربان و دستگيري شکارچيان که گاه آن را نشانه رشد سازمان ميشماريم، نه تنها نشانه رشد نيست که ميتواند نشاندهنده يکي از آثار و شواهد کمبود در سازمان حفاظت محيط زيست باشد. به عبارتي، چنانچه نيروي محيطبان و وسايل و ابزار رصد و نگاهباني و پيشگيري به اندازه کافي موجود باشد، قاعدتا بايد از ميزان دستگيري و درگيري کاسته شود؛ اما در چند سال اخير درگيريها ميان شکارچيان و محيطبانان از هر دو طرف تلفات قابل توجهي داشته است. در شرايط ناقص و نيمبند حفاظتي است که شکارچي طمع ميکند و جسارت
ورود به منطقه حيات وحش را مييابد و اساسا اگر نيروي انساني و ابزار و ادوات رصد و نگاهباني و پيشگيري کافي در مناطق حيات وحش به کار گرفته شود، بايد از ميزان درگيري و دستگيري کاسته شود. اوضاع هماينک چندان مناسب نيست؛ مثلا در منطقهاي بزرگ و غني از حيات وحش که بايد دستکم 10 محيطبان و بيشتر از آن حفاظت کنند، گاه تنها دو محيطبان مشغول به کارند، تعدادي از پاسگاههايي که بايد به صورت دائم از نيروي محيطبان پر باشند، عملا از نيروي محيطبان خالياند، برخي نيروهاي مجرب که چند سال با سازمان به صورت رسمي همکاري داشتهاند و قرار بوده استخدام شوند، در بلاتکليفي چندساله به سر ميبرند، غالب خودروهاي گشت و کنترل محيطباني فرسوده هستند و حتي برخي از آنها لاستيک ايمن ندارند، حق مأموريتها به اندازه و بجا پرداخت نميشود و چهبسا که کارکنان در ساعات غيرموظفي کار ميکنند و مطابق آن حقوق و مزايا دريافت نميکنند. عيسي کلانتري معاون رئيسجمهور گفته است که حدود دوسوم پستهاي سازمان خالياند و متصدي ندارند و به اين ترتيب، وضعيت سازمان چيزي است بحرانيتر از يک سازمان نيمهتعطيل.
راز کوتاهبودن ديوار محيط زيست نسبت به ديگر سازمانها هنگام بودجهبندي و برنامهريزي شايد اين است که تغييرات زيستمحيطي تدريجي روي ميدهند، نسل حيوانات به تدريج يا در خاموشي و بياطلاعي عمومي منقرض ميشود، زمينه برخاستن ريزگرد و پديدآمدن بيابان و شن روان از سالها پيش و به مرور فراهم ميشود و اولويت براي برنامهريزان و بودجهبندان در کشور ما و بلکه در بسياري از کشورهاي جهان غالبا عرصههايي است که در پيش چشماند و اثرات فوري و ملموس و محسوس شديد دارند و صداي آنها هم بلند است اما افسوس که محيط زيست نه چندان در پيش چشم است و نه صداي بلندي دارد و در يک کلام، محيط زيست غالبا از آن دهلهايي است که صداي آن بعدا در ميآيد. ما تنها در روزهايي که هواي تهران به حالت خفگي در ميآيد به ياد محيط زيست و سازمان حفاظت محيط زيست ميافتيم آن هم به صورت موقت و بسيار سطحي.
چند روز پيش يکي از محيطبانان سازمان حفاظت محيط زيست که جز محيطباني از فعالان پرکار محيط زيست کشورمان هم هست، تصويري از خود در فضاي مجازي منتشر کرد با چهرهاي ماتمگرفته گويا براي گراني بنزين؛ در حالي که باک خودروي سازمان حفاظت محيط زيست را در پمپ بنزين پر ميکرد. در يکي از کامنتها او در پاسخ به يکي از کامنتگذاران نوشته بود که در بسياري از اوقات هزينه بنزين خودرو محيطباني را شخصا بايد بپردازيم تا چند ماه بعد سازمان به ما برگرداند. در جايي ديگر، برخي گزارشگران محيط زيست از بالاگرفتن کشتار پرندگان مهاجر در شمال کشور در گيرودار ناآراميهاي گراني بنزين خبر دادند. اين واقعيات و وقايع مشابه، شايد واقعيتي ديگر را گوشزد ميکنند: در کشور ما سازمان محيط زيست از نخستين سازمانهايي است که تحت تأثير حوادثي مانند گراني بنزين يا هر گونه بحران اقتصادي و سياسي قرار ميگيرد.
ادارات سازمان محيط زيست افزون بر وظيفه حفاظت از حيوانات وحشي، به صورت عام و کلي، حافظ محيط زيست منطقه خود هستند و وظايفي گسترده بر گردن دارند. در سالهاي اخير مسئولان سازمان با کوششي بسيار بر بودجه محيط زيست افزودهاند؛ ولي به سبب بحرانهايي مانند تحريمهاي اقتصادي کشور، توفيق کامل در اقناع اهالي برنامه و بودجه نداشتهاند و مقدار افزودهشده به هيچ روي کافي نبوده و مشهود است که ادارات سازمان بر اثر کمبود شديد نيروي انساني و بودجه مالي، از برخي وظايف مهم خود بازماندهاند. در عرصه حفاظت از حيوانات وحشي، بالارفتن درگيري ميان شکارچي و شکاربان و دستگيري شکارچيان که گاه آن را نشانه رشد سازمان ميشماريم، نه تنها نشانه رشد نيست که ميتواند نشاندهنده يکي از آثار و شواهد کمبود در سازمان حفاظت محيط زيست باشد. به عبارتي، چنانچه نيروي محيطبان و وسايل و ابزار رصد و نگاهباني و پيشگيري به اندازه کافي موجود باشد، قاعدتا بايد از ميزان دستگيري و درگيري کاسته شود؛ اما در چند سال اخير درگيريها ميان شکارچيان و محيطبانان از هر دو طرف تلفات قابل توجهي داشته است. در شرايط ناقص و نيمبند حفاظتي است که شکارچي طمع ميکند و جسارت
ورود به منطقه حيات وحش را مييابد و اساسا اگر نيروي انساني و ابزار و ادوات رصد و نگاهباني و پيشگيري کافي در مناطق حيات وحش به کار گرفته شود، بايد از ميزان درگيري و دستگيري کاسته شود. اوضاع هماينک چندان مناسب نيست؛ مثلا در منطقهاي بزرگ و غني از حيات وحش که بايد دستکم 10 محيطبان و بيشتر از آن حفاظت کنند، گاه تنها دو محيطبان مشغول به کارند، تعدادي از پاسگاههايي که بايد به صورت دائم از نيروي محيطبان پر باشند، عملا از نيروي محيطبان خالياند، برخي نيروهاي مجرب که چند سال با سازمان به صورت رسمي همکاري داشتهاند و قرار بوده استخدام شوند، در بلاتکليفي چندساله به سر ميبرند، غالب خودروهاي گشت و کنترل محيطباني فرسوده هستند و حتي برخي از آنها لاستيک ايمن ندارند، حق مأموريتها به اندازه و بجا پرداخت نميشود و چهبسا که کارکنان در ساعات غيرموظفي کار ميکنند و مطابق آن حقوق و مزايا دريافت نميکنند. عيسي کلانتري معاون رئيسجمهور گفته است که حدود دوسوم پستهاي سازمان خالياند و متصدي ندارند و به اين ترتيب، وضعيت سازمان چيزي است بحرانيتر از يک سازمان نيمهتعطيل.
راز کوتاهبودن ديوار محيط زيست نسبت به ديگر سازمانها هنگام بودجهبندي و برنامهريزي شايد اين است که تغييرات زيستمحيطي تدريجي روي ميدهند، نسل حيوانات به تدريج يا در خاموشي و بياطلاعي عمومي منقرض ميشود، زمينه برخاستن ريزگرد و پديدآمدن بيابان و شن روان از سالها پيش و به مرور فراهم ميشود و اولويت براي برنامهريزان و بودجهبندان در کشور ما و بلکه در بسياري از کشورهاي جهان غالبا عرصههايي است که در پيش چشماند و اثرات فوري و ملموس و محسوس شديد دارند و صداي آنها هم بلند است اما افسوس که محيط زيست نه چندان در پيش چشم است و نه صداي بلندي دارد و در يک کلام، محيط زيست غالبا از آن دهلهايي است که صداي آن بعدا در ميآيد. ما تنها در روزهايي که هواي تهران به حالت خفگي در ميآيد به ياد محيط زيست و سازمان حفاظت محيط زيست ميافتيم آن هم به صورت موقت و بسيار سطحي.