روانشناسان و مددکاران اجتماعي در گفت و گو با «شرق»
صدمه به اعتماد اجتماعی
استيصال، يأس و نااميدي؛ اين چکيده حسوحال و واکنش برخي از مردم، بهویژه نسل جوان، در روزهاي پس از اعتراضهای اواخر آبان گذشته است. اگرچه در اين زمينه هنوز تحقيق و پژوهشي مستند که بتوان به آمار و دادههاي آن استناد کرد، انجام نشده است؛ اما با مرور واکنش اطرافيان، فعاليت کاربران و دوستان دور و نزديک در شبکههاي اجتماعي و تحليل محتواي اين واکنشها ميتوان به اين چکيده و خروجي رسيد. عکس و نوشتههاي زيادي در همين روزها در اينستاگرام، توييتر و تلگرام ميتوان ديد که تأييدکننده اين وضعيت است. کاربراني که ميشناسيم و تا پيش از اين در حالوهوايي ديگر بودند، اهل طنز و بامزهبازي يا سفر و تفريح و خوشگذراني يا شهروندان و کاربراني معمولي بودند، حالا نوشتهها و مطالبشان طعم نااميدي ميدهد. گروهي در فکر مهاجرت و رفتن از ايران هستند و گروهي هم از استيصال خود مينويسند. نگاهي گذرا به مطالب نوشتهشده دراينباره نیز نشان ميدهد ميزان واکنش يا همدلي مخاطبان با نوشتههايي از اين دست (اگر لايک و کامنت را ملاک قرار بدهيم)، به شکلي چشمگير بيشتر از نوشتههايي از جنس ديگر است.
اين وضعيت ممکن است مقدمه يا نشانهاي از ناامیدی باشد که خود را به شکلي نشان دهد يا شايد موقعيتي گذرا و واکنشي طبيعي به اتفاقي اجتماعي در اطرافمان باشد، شايد هم بروندادي اغراقشده در بستر شبکههاي اجتماعي براي اثبات اينکه «من هم واکنش نشان دادم» باشد؛ هر چه هست، مثل دومينو روي ديگران اثر ميگذارد و ممکن است دامنه اثراتش تا بينهايت ادامه پيدا کند.
تحليل روانشناسان و مددکاران اجتماعي از اين وضعيت چيست؟ در گزارش امروز سراغ همين موضوع رفتهايم و از اين حسوحال و ريشهها و چشمانداز اثرات اجتماعي آن از حسن موسويچلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران و مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران، که هر دو از متخصصان باسابقه علم مددکاري اجتماعي ايران هستند، سؤال پرسيدهايم. آنچه در ادامه ميآيد، تحليل آنها از اين وضعيت است.
مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران، معتقد است خشم موجود در جامعه حاصل اتفاقی آني و لحظهاي نيست، بلکه چنين پديدههايي در يک پيوستار زماني بلندمدت رخ داده است. اقليما در گفتوگو با «شرق» گفت: مجموعه اتفاقاتي که در اين سالها ميان مردم و برخی مسئولان رخ داده است، شکافهايي ايجاد کرده که تلاشنکردن براي ترميم آن در برهههاي زماني مختلف، به صورت نارضایتی در جامعه مشاهده میشود. بزرگترين اتفاقي که در آبان 98 و پس از آن رخ داد، ترکبرداشتن ديوار اعتماد بين مردم و مسئولان بود. چيزي که در سالهاي گذشته هم صدمههایي به آن وارد شده بود؛ اما در ماجراي افزايش قيمت بنزين، نحوه اجرا و اطلاعرساني آن به مردم و اظهارنظرهاي غيرمسئولانه بعد از آن موجب شد صدمه جبرانناپذيري به اين اعتماد وارد شود. وقتي رئيسجمهور بهعنوان منتخب مردم در سخنرانيهاي بعد از اعتراضها اعلام ميکند ما با دوربينهاي شهري و سيستمهای مانيتورينگ شما را رصد و شناسايي ميکنيم، طبيعي است که مردم و رأيدهندگان به او، از اين موضوع خشمگين شوند. اينگونه اظهارنظرهاي غيرمسئولانه که در آن روزها کم هم نبود، موجب شد حتي آنهايي که در
اعتراضها حضور نداشتند نیز عصباني شوند. درست است که عدهاي در آن ميان قصد داشتند از اعتراضها سوءاستفاده کنند؛ اما به گفته مقامات کشور، بيشتر معترضان و آنهايي که در اتفاقات امسال در خيابانها بودند، از طبقه فرودست جامعه و از ميان فقرايي بودند که به دليل افزايش قيمت بنزين، زندگيشان مختل شده بود. بهگونهاي که حتي دستور دادند به کشتهشدگاني که فقط براي اعتراض به خيابان آمده بودند و اغتشاشگر نبودند، ديه داده شود.
به گفته اقليما، موضوع ديگري که موجب دامنزدن به خشم مردم ميشود، احساس بيتأثيربودن آنها در تعيين سرنوشتشان است. در همين ماجراي بنزين وقتي نمايندگان مجلس به وضوح اعلام ميکنند از فرايند تصميمگيري آن کنار گذاشته شدهاند و بارها اظهار بياطلاعي میکردند، بهنوعي اين احساس در جامعه ايجاد ميشود که در بازي قدرت جايي ندارند. همه اين اتفاقها در کنار هم و تکرار آن در سالهاي مختلف موجب شده نارضایتی کمکم در جامعه پا بگيرد و همين مسئله وضعيت کنوني را پديد آورده. از طرف ديگر، مردم از سالهاي گذشته تاکنون بارها و بارها در جامعه احساس بيعدالتي کردهاند؛ براي مثال مردم ميبينند مسئولان کشور بارها و بارها شعار غربستيزي سر ميدهند، اما خانواده و فرزندانشان را راهي خارج از کشور ميکنند و اين مسئله در سالهاي مختلف بارها رخ ميدهد. آنوقت در چنين شرايط حساسي مردم احساس ميکنند حداقل براي بهرهمندي از شرايط اقتصادي مطلوبتر و رسيدن به همان برابري که انتظارش را دارند، راهي خارج از کشور شوند. اقليما درباره اينکه براي کاستن از اين موج نارضايتي از زندگي در جامعه چه ميتوان کرد، ميگويد: «همانطور که در ابتدا هم گفتم، چنين
پديدهاي حاصل يک اتفاق لحظهاي نيست که درمان لحظهاي داشته باشد. دولتمردان ما در طول سالها بارها و بارها به ديوار اعتماد ميان خودشان و مردم خدشه وارد کردند و حالا اين اعتماد ضربه ديده است و براي ترميمش هم بايد سالها تلاش کرد. البته اگر ارادهاي براي ترميم آن وجود داشته باشد. ما در اتفاقات سال 1388 هم چنين حالتي را در جامعه شاهد بوديم؛ اما آنچه در سال 1388 رخ داد، ناراحتي قسمتي از جامعه بود که احقاق حق خود را در گرو بهقدرترسيدن بخش ديگري از جناح سياسي کشور ميدانست؛ اما براي عصبانيت مردم در اين روزها چه نسخهاي وجود دارد؟ وقتي بيشتر معترضان و مردمي که به خيابان آمدند، از فقرا و محرومان جامعه هستند».
حسن موسويچلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران، با بيان اينكه اتفاقات دي 96 تا آبان 98 بيارتباط با يكديگر نيستند، به «شرق» ميگويد «خشم بهوجودآمده در ميان مردم به اين سادگيها از بين نميرود. مردم مطالباتي داشتند؛ اما آيا مطالبات و سؤالات مردم از آن موقع تاکنون به شکلي درست پاسخ داده شده؟ فروكشكردن اين خشم مستلزم اين است كه دولت اعتماد ایجاد كند كه آن هم بايد با نشانگان واقعي باشد. با حرف و صحبت مردم اعتماد نميكنند. يك بخش از اين اعتماد ازدسترفته را ميتوان با شايستهسالاري و صداقت با مردم و اجراي درست قوانين و توجه به مطالبات بحق مردم و توجه به اقشار داراي نيازهاي خاص به دست آورد؛ اما اگر اين اتفاق نيفتد، شاخص اعتماد اجتماعي در سطح پايين خواهد ماند؛ چراکه شکاف روي ديوار اعتماد بهراحتي ترميم نخواهد شد».
موسويچلك با اشاره به وضعيت نامناسب مؤلفههاي اجتماعي در کشور افزود: «حال اقتصاد كشور خوب نيست و در كنار آن حال مؤلفههاي اجماعي نيز خوب نيست. سرمايه اجتماعي و اعتماد اجتماعي بسيار پايين آمده است كه آن هم دلايل مختلفي دارد؛ انتصابات نامناسب در حوزههاي مديريتي، پرونده فسادهاي مرتبط با مديران و نزديکانشان كه در چند وقت اخير به دادگاه كشيده شد، روي مؤلفههاي مهم اجتماعي مانند سرمايههاي اجتماعي و اعتماد اجتماعي تأثير منفي گذاشت و نتيجه اين شد كه در واکنش به اجراي قانون افزايش قيمت حاملهاي انرژي مردم اعتراض كردند. البته اعتراضات را نبايد مربوط به جنبشهاي سياسي دانست. اعتراض افرادي بود كه سفرههايشان كوچك و كيفيتش ضعيفتر شده بود. اين صداي اعتراض مردم بود که به اعتقاد من شايد معترضان خيابانها را ترك كرده باشند؛ اما واقعيت اين است كه مردم از نظر ذهني قانع نشدهاند؛ بههميندليل ميبينم كه هر فردي كه در فضاي مجازي در دفاع از حقوق معترضان صحبت ميكند، مورد توجه بسياري از مردم قرار ميگيرد، بيشتر بازنشر ميشود و لايك بيشتري دريافت ميكند. اين نشاندهنده آن است كه مردم هنوز قانع نشدهاند».
او در ادامه گفت «به نظرم آنچه اتفاق افتاد، بيش از آنكه ناشي از تأثيرات تصميمات سياستهاي خارج از كشور باشد، ناشي از بيتدبيري و ضعف مديريت در كشور است. متأسفانه در حوزه اجرا نخبگان جايگاهي ندارند و طبيعي است که در چنين فضايي چنين اتفاقاتي نيز رخ دهد. حتي در اسلام نيز بارها به مسئله فقر اشاره شده و گفته شده است كه زماني كه فقر ميآيد، ايمان ميرود. شايد به دليل تأثيرات فقر است كه اين عبارت يا عبارات مشابه آن را از پيشوايان دين اسلام ميشنويم. به نظر من اين خشونتها نشانه است، نشانه از نارضايتي».
موسويچلک همچنين ميگويد: «سال آينده با افزايش قيمتها اقشار داراي نيازهاي خاص نيز بهمراتب دچار مشكلات بيشتري خواهند شد. بهعنوان مثال وقتي به بودجه جديد نگاهي کنيد، ميبينید كه تقريبا براي معلولان 10 درصد از آنچه پيشنهاد داده شده بود، تصويب شد. اين در حالي است كه هزينههاي فرد معلول بسيار بالا است و خانواده اين معلولان حاضر هستند اين 55 هزار تومان را دريافت نكنند؛ اما برگردند به همان بنزين هزارتوماني. همين را ميتوان به ديگر خانوادههاي نيازمند نيز تعميم داد. افرادي كه وضعيت اقتصادي نسبتا بهتري دارند، در چنين شرايطي تلاش ميكنند هر طور شده، از خدمات خود بكاهند تا در هزينههايشان صرفهجويي کنند و بتوانند نيازهاي اساسي خود را تأمين كنند؛ اما فردي كه هيچ چيزي ندارد و راهي براي كسب درآمد ندارد، چه راهي دارد. ما بايد نگران اين افراد باشيم».
استيصال، يأس و نااميدي؛ اين چکيده حسوحال و واکنش برخي از مردم، بهویژه نسل جوان، در روزهاي پس از اعتراضهای اواخر آبان گذشته است. اگرچه در اين زمينه هنوز تحقيق و پژوهشي مستند که بتوان به آمار و دادههاي آن استناد کرد، انجام نشده است؛ اما با مرور واکنش اطرافيان، فعاليت کاربران و دوستان دور و نزديک در شبکههاي اجتماعي و تحليل محتواي اين واکنشها ميتوان به اين چکيده و خروجي رسيد. عکس و نوشتههاي زيادي در همين روزها در اينستاگرام، توييتر و تلگرام ميتوان ديد که تأييدکننده اين وضعيت است. کاربراني که ميشناسيم و تا پيش از اين در حالوهوايي ديگر بودند، اهل طنز و بامزهبازي يا سفر و تفريح و خوشگذراني يا شهروندان و کاربراني معمولي بودند، حالا نوشتهها و مطالبشان طعم نااميدي ميدهد. گروهي در فکر مهاجرت و رفتن از ايران هستند و گروهي هم از استيصال خود مينويسند. نگاهي گذرا به مطالب نوشتهشده دراينباره نیز نشان ميدهد ميزان واکنش يا همدلي مخاطبان با نوشتههايي از اين دست (اگر لايک و کامنت را ملاک قرار بدهيم)، به شکلي چشمگير بيشتر از نوشتههايي از جنس ديگر است.
اين وضعيت ممکن است مقدمه يا نشانهاي از ناامیدی باشد که خود را به شکلي نشان دهد يا شايد موقعيتي گذرا و واکنشي طبيعي به اتفاقي اجتماعي در اطرافمان باشد، شايد هم بروندادي اغراقشده در بستر شبکههاي اجتماعي براي اثبات اينکه «من هم واکنش نشان دادم» باشد؛ هر چه هست، مثل دومينو روي ديگران اثر ميگذارد و ممکن است دامنه اثراتش تا بينهايت ادامه پيدا کند.
تحليل روانشناسان و مددکاران اجتماعي از اين وضعيت چيست؟ در گزارش امروز سراغ همين موضوع رفتهايم و از اين حسوحال و ريشهها و چشمانداز اثرات اجتماعي آن از حسن موسويچلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران و مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران، که هر دو از متخصصان باسابقه علم مددکاري اجتماعي ايران هستند، سؤال پرسيدهايم. آنچه در ادامه ميآيد، تحليل آنها از اين وضعيت است.
مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران، معتقد است خشم موجود در جامعه حاصل اتفاقی آني و لحظهاي نيست، بلکه چنين پديدههايي در يک پيوستار زماني بلندمدت رخ داده است. اقليما در گفتوگو با «شرق» گفت: مجموعه اتفاقاتي که در اين سالها ميان مردم و برخی مسئولان رخ داده است، شکافهايي ايجاد کرده که تلاشنکردن براي ترميم آن در برهههاي زماني مختلف، به صورت نارضایتی در جامعه مشاهده میشود. بزرگترين اتفاقي که در آبان 98 و پس از آن رخ داد، ترکبرداشتن ديوار اعتماد بين مردم و مسئولان بود. چيزي که در سالهاي گذشته هم صدمههایي به آن وارد شده بود؛ اما در ماجراي افزايش قيمت بنزين، نحوه اجرا و اطلاعرساني آن به مردم و اظهارنظرهاي غيرمسئولانه بعد از آن موجب شد صدمه جبرانناپذيري به اين اعتماد وارد شود. وقتي رئيسجمهور بهعنوان منتخب مردم در سخنرانيهاي بعد از اعتراضها اعلام ميکند ما با دوربينهاي شهري و سيستمهای مانيتورينگ شما را رصد و شناسايي ميکنيم، طبيعي است که مردم و رأيدهندگان به او، از اين موضوع خشمگين شوند. اينگونه اظهارنظرهاي غيرمسئولانه که در آن روزها کم هم نبود، موجب شد حتي آنهايي که در
اعتراضها حضور نداشتند نیز عصباني شوند. درست است که عدهاي در آن ميان قصد داشتند از اعتراضها سوءاستفاده کنند؛ اما به گفته مقامات کشور، بيشتر معترضان و آنهايي که در اتفاقات امسال در خيابانها بودند، از طبقه فرودست جامعه و از ميان فقرايي بودند که به دليل افزايش قيمت بنزين، زندگيشان مختل شده بود. بهگونهاي که حتي دستور دادند به کشتهشدگاني که فقط براي اعتراض به خيابان آمده بودند و اغتشاشگر نبودند، ديه داده شود.
به گفته اقليما، موضوع ديگري که موجب دامنزدن به خشم مردم ميشود، احساس بيتأثيربودن آنها در تعيين سرنوشتشان است. در همين ماجراي بنزين وقتي نمايندگان مجلس به وضوح اعلام ميکنند از فرايند تصميمگيري آن کنار گذاشته شدهاند و بارها اظهار بياطلاعي میکردند، بهنوعي اين احساس در جامعه ايجاد ميشود که در بازي قدرت جايي ندارند. همه اين اتفاقها در کنار هم و تکرار آن در سالهاي مختلف موجب شده نارضایتی کمکم در جامعه پا بگيرد و همين مسئله وضعيت کنوني را پديد آورده. از طرف ديگر، مردم از سالهاي گذشته تاکنون بارها و بارها در جامعه احساس بيعدالتي کردهاند؛ براي مثال مردم ميبينند مسئولان کشور بارها و بارها شعار غربستيزي سر ميدهند، اما خانواده و فرزندانشان را راهي خارج از کشور ميکنند و اين مسئله در سالهاي مختلف بارها رخ ميدهد. آنوقت در چنين شرايط حساسي مردم احساس ميکنند حداقل براي بهرهمندي از شرايط اقتصادي مطلوبتر و رسيدن به همان برابري که انتظارش را دارند، راهي خارج از کشور شوند. اقليما درباره اينکه براي کاستن از اين موج نارضايتي از زندگي در جامعه چه ميتوان کرد، ميگويد: «همانطور که در ابتدا هم گفتم، چنين
پديدهاي حاصل يک اتفاق لحظهاي نيست که درمان لحظهاي داشته باشد. دولتمردان ما در طول سالها بارها و بارها به ديوار اعتماد ميان خودشان و مردم خدشه وارد کردند و حالا اين اعتماد ضربه ديده است و براي ترميمش هم بايد سالها تلاش کرد. البته اگر ارادهاي براي ترميم آن وجود داشته باشد. ما در اتفاقات سال 1388 هم چنين حالتي را در جامعه شاهد بوديم؛ اما آنچه در سال 1388 رخ داد، ناراحتي قسمتي از جامعه بود که احقاق حق خود را در گرو بهقدرترسيدن بخش ديگري از جناح سياسي کشور ميدانست؛ اما براي عصبانيت مردم در اين روزها چه نسخهاي وجود دارد؟ وقتي بيشتر معترضان و مردمي که به خيابان آمدند، از فقرا و محرومان جامعه هستند».
حسن موسويچلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران، با بيان اينكه اتفاقات دي 96 تا آبان 98 بيارتباط با يكديگر نيستند، به «شرق» ميگويد «خشم بهوجودآمده در ميان مردم به اين سادگيها از بين نميرود. مردم مطالباتي داشتند؛ اما آيا مطالبات و سؤالات مردم از آن موقع تاکنون به شکلي درست پاسخ داده شده؟ فروكشكردن اين خشم مستلزم اين است كه دولت اعتماد ایجاد كند كه آن هم بايد با نشانگان واقعي باشد. با حرف و صحبت مردم اعتماد نميكنند. يك بخش از اين اعتماد ازدسترفته را ميتوان با شايستهسالاري و صداقت با مردم و اجراي درست قوانين و توجه به مطالبات بحق مردم و توجه به اقشار داراي نيازهاي خاص به دست آورد؛ اما اگر اين اتفاق نيفتد، شاخص اعتماد اجتماعي در سطح پايين خواهد ماند؛ چراکه شکاف روي ديوار اعتماد بهراحتي ترميم نخواهد شد».
موسويچلك با اشاره به وضعيت نامناسب مؤلفههاي اجتماعي در کشور افزود: «حال اقتصاد كشور خوب نيست و در كنار آن حال مؤلفههاي اجماعي نيز خوب نيست. سرمايه اجتماعي و اعتماد اجتماعي بسيار پايين آمده است كه آن هم دلايل مختلفي دارد؛ انتصابات نامناسب در حوزههاي مديريتي، پرونده فسادهاي مرتبط با مديران و نزديکانشان كه در چند وقت اخير به دادگاه كشيده شد، روي مؤلفههاي مهم اجتماعي مانند سرمايههاي اجتماعي و اعتماد اجتماعي تأثير منفي گذاشت و نتيجه اين شد كه در واکنش به اجراي قانون افزايش قيمت حاملهاي انرژي مردم اعتراض كردند. البته اعتراضات را نبايد مربوط به جنبشهاي سياسي دانست. اعتراض افرادي بود كه سفرههايشان كوچك و كيفيتش ضعيفتر شده بود. اين صداي اعتراض مردم بود که به اعتقاد من شايد معترضان خيابانها را ترك كرده باشند؛ اما واقعيت اين است كه مردم از نظر ذهني قانع نشدهاند؛ بههميندليل ميبينم كه هر فردي كه در فضاي مجازي در دفاع از حقوق معترضان صحبت ميكند، مورد توجه بسياري از مردم قرار ميگيرد، بيشتر بازنشر ميشود و لايك بيشتري دريافت ميكند. اين نشاندهنده آن است كه مردم هنوز قانع نشدهاند».
او در ادامه گفت «به نظرم آنچه اتفاق افتاد، بيش از آنكه ناشي از تأثيرات تصميمات سياستهاي خارج از كشور باشد، ناشي از بيتدبيري و ضعف مديريت در كشور است. متأسفانه در حوزه اجرا نخبگان جايگاهي ندارند و طبيعي است که در چنين فضايي چنين اتفاقاتي نيز رخ دهد. حتي در اسلام نيز بارها به مسئله فقر اشاره شده و گفته شده است كه زماني كه فقر ميآيد، ايمان ميرود. شايد به دليل تأثيرات فقر است كه اين عبارت يا عبارات مشابه آن را از پيشوايان دين اسلام ميشنويم. به نظر من اين خشونتها نشانه است، نشانه از نارضايتي».
موسويچلک همچنين ميگويد: «سال آينده با افزايش قيمتها اقشار داراي نيازهاي خاص نيز بهمراتب دچار مشكلات بيشتري خواهند شد. بهعنوان مثال وقتي به بودجه جديد نگاهي کنيد، ميبينید كه تقريبا براي معلولان 10 درصد از آنچه پيشنهاد داده شده بود، تصويب شد. اين در حالي است كه هزينههاي فرد معلول بسيار بالا است و خانواده اين معلولان حاضر هستند اين 55 هزار تومان را دريافت نكنند؛ اما برگردند به همان بنزين هزارتوماني. همين را ميتوان به ديگر خانوادههاي نيازمند نيز تعميم داد. افرادي كه وضعيت اقتصادي نسبتا بهتري دارند، در چنين شرايطي تلاش ميكنند هر طور شده، از خدمات خود بكاهند تا در هزينههايشان صرفهجويي کنند و بتوانند نيازهاي اساسي خود را تأمين كنند؛ اما فردي كه هيچ چيزي ندارد و راهي براي كسب درآمد ندارد، چه راهي دارد. ما بايد نگران اين افراد باشيم».