تصمیمهای تلخ وزیر ورزش
معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان در حالی همواره مهمترین نقش را بین تمام معاونتهای این وزارتخانه دارد که در دولت فعلی دستخوش تغییرات زیادی شده است. نصرالله سجادی اولین فردی بود که در دوره وزارت محمود گودرزی، مسئولیت این معاونت را برعهده گرفت.
دوسالونیم بیشتر از حضور در این پست کلیدی نگذشته بود که همزمان با استعفای اجباری گودرزی و رویکارآمدن مسعود سلطانیفر بهعنوان وزیر جدید، او نیز استعفا داد، چراکه خط فکری همسویی با سلطانیفر نداشت و از طرفی وزیر هم ترجیح میداد تا فردی از نزدیکان خود را در معاونت
قهرمانی بگمارد. فرد نزدیک سلطانیفر کسی نبود جز محمدرضا داورزنی؛ رئیس فدراسیون والیبال که طی 10 سال ریاستش در این فدراسیون کارنامه قابل دفاعی از خود بهجای گذاشته بود. البته که دلیل این تصمیم سلطانیفر عملکرد درخشان داورزنی نبود. وزیر ورزش به دلیل رفاقت و اعتماد چندسالهای که به مرد موفق والیبال داشت، دلش میخواست او را در کنار خود داشته باشد. داورزنی در شرایطی روی صندلی معاونت قهرمانی این وزارتخانه نشست که تا ماهها همزمان برنامههای فدراسیون والیبال را پیش میبرد، اما چون این اقدام او برخلاف قوانین به حساب میآمد، او نیز یکی از افراد نزدیک به خود را به ریاست فدراسیون والیبال رساند تا به سیاق گذشته باز هم خودش در تصمیمگیریها دخلوتصرف داشته باشد. این تدبیر داورزنی اما اثربخش نبود و آنطور که آقای معاون معادلات را چیده بود پیش نرفت. احمد ضیایی، رئیس والیبال، به دلیل مشمولیت قانون بازنشستهها چارهای جز استعفا ندید.
در این شرایط بود که داورزنی دچار سردرگمی شد؛ اینکه آیا دوباره به دنبال گزینهای نهچندان لایق باشد و خودش در سایه والیبال بماند یا اینکه پست معاونت را ترک کند و خودش دوباره سودای ریاست را در سر بپروراند؟ مدیرعامل سابق باشگاه پیکان یک سال تمام فدراسیون والیبال را بدون رئیس و بلاتکلیف نگه داشت تا تصمیمش را نهایی کند. او در نهایت راه دوم را انتخاب کرد و با وجود انتقادهای منفی، با حمایت وزیر از معاونت قهرمانی رفت و دوباره رئیس والیبال شد.
حالا تقریبا یک ماه از استعفای داورزنی از معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان گذشته و مسعود سلطانیفر جایگزین او را معرفی کرده است؛ جایگزینی که البته فعلا حکم سرپرستی معاونت قهرمانی را به او داده است. سلطانیفر اینبار هم در اقدامی مشابه و سؤالبرانگیز، دست روی یکی از معدود رئیس فدراسیونهای موفق ورزش کشور گذاشته است.
مهدی علینژاد، رئیس جوان و کاربلد فدراسیون ووشو، سرپرست تازه معاونت قهرمانی این وزارتخانه است. علینژاد بیشک یکی از بهترین مدیرهای ورزش ایران بوده که باید به او نمرهای خوب داد.
او در فدراسیون ووشو عملکرد و کارنامهای تحسینبرانگیز داشته و رشتهای را که در حاشیه قرار داشت، به موفقترین فدراسیون رزمی ایران بدل کرد. علینژاد ووشو را از سایه خارج کرد و توانست به سیطره مطلق قهرمانی چینیها در این رشته پایان دهد و ایران را قدرت برتر ووشوی دنیا کند؛ اتفاقی که پیش از حضور او یک رؤیای غیرممکن به نظر میرسید.
انتصاب علینژاد بهعنوان یکی از موفقترین مدیران ورزشی در این سمت مهم، میتواند تفکرات و تصمیمات برنده را به کل ورزش کشور تعمیم دهد، اما سؤال اینجاست که چه تضمینی وجود دارد اتفاقی که در مورد فدراسیون والیبال و داورزنی افتاد، دو سال دیگر برای فدراسیون ووشو و علینژاد تکرار نشود.
والیبال در دو سالی که داورزنی را نداشت لطمههای زیادی خورد و تنزل زیادی در رقابتهای جهانی داشت. چه تضمینی وجود دارد، این سنگ اینبار جلوی پای ووشوکاران نیفتد و آنها را از روزهای خوبشان دور کند.
اینجاست که ثابت میشود مقامات ارشد ورزش کشور که عموما افرادی غیرورزشی هستند چقدر در تصمیمگیریهای کلان ضعف دارند و استاد بهوجودآوردن شرایط بحرانی هستند. چه بهتر که آقای وزیر که تجربهای تلخ از ناکامیهای اخیر تیم ملی والیبال به دست آورده، دوباره این تصمیمگیری ناموفق خود را در مورد علینژاد تکرار نکند، چراکه درحالحاضر مدیرانی همسطح و همتراز با علینژاد و داورزنی هستند که بشود به آنها اعتماد کرد و معاونت وزارتخانه را به آنها سپرد. نه اینکه هربار بنا بر منافع و موقعیتهای شخصی، تصمیمهای غیرحرفهای گرفته شود و در نهایت دود آن به چشم ورزشکاران برود.
معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان در حالی همواره مهمترین نقش را بین تمام معاونتهای این وزارتخانه دارد که در دولت فعلی دستخوش تغییرات زیادی شده است. نصرالله سجادی اولین فردی بود که در دوره وزارت محمود گودرزی، مسئولیت این معاونت را برعهده گرفت.
دوسالونیم بیشتر از حضور در این پست کلیدی نگذشته بود که همزمان با استعفای اجباری گودرزی و رویکارآمدن مسعود سلطانیفر بهعنوان وزیر جدید، او نیز استعفا داد، چراکه خط فکری همسویی با سلطانیفر نداشت و از طرفی وزیر هم ترجیح میداد تا فردی از نزدیکان خود را در معاونت
قهرمانی بگمارد. فرد نزدیک سلطانیفر کسی نبود جز محمدرضا داورزنی؛ رئیس فدراسیون والیبال که طی 10 سال ریاستش در این فدراسیون کارنامه قابل دفاعی از خود بهجای گذاشته بود. البته که دلیل این تصمیم سلطانیفر عملکرد درخشان داورزنی نبود. وزیر ورزش به دلیل رفاقت و اعتماد چندسالهای که به مرد موفق والیبال داشت، دلش میخواست او را در کنار خود داشته باشد. داورزنی در شرایطی روی صندلی معاونت قهرمانی این وزارتخانه نشست که تا ماهها همزمان برنامههای فدراسیون والیبال را پیش میبرد، اما چون این اقدام او برخلاف قوانین به حساب میآمد، او نیز یکی از افراد نزدیک به خود را به ریاست فدراسیون والیبال رساند تا به سیاق گذشته باز هم خودش در تصمیمگیریها دخلوتصرف داشته باشد. این تدبیر داورزنی اما اثربخش نبود و آنطور که آقای معاون معادلات را چیده بود پیش نرفت. احمد ضیایی، رئیس والیبال، به دلیل مشمولیت قانون بازنشستهها چارهای جز استعفا ندید.
در این شرایط بود که داورزنی دچار سردرگمی شد؛ اینکه آیا دوباره به دنبال گزینهای نهچندان لایق باشد و خودش در سایه والیبال بماند یا اینکه پست معاونت را ترک کند و خودش دوباره سودای ریاست را در سر بپروراند؟ مدیرعامل سابق باشگاه پیکان یک سال تمام فدراسیون والیبال را بدون رئیس و بلاتکلیف نگه داشت تا تصمیمش را نهایی کند. او در نهایت راه دوم را انتخاب کرد و با وجود انتقادهای منفی، با حمایت وزیر از معاونت قهرمانی رفت و دوباره رئیس والیبال شد.
حالا تقریبا یک ماه از استعفای داورزنی از معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان گذشته و مسعود سلطانیفر جایگزین او را معرفی کرده است؛ جایگزینی که البته فعلا حکم سرپرستی معاونت قهرمانی را به او داده است. سلطانیفر اینبار هم در اقدامی مشابه و سؤالبرانگیز، دست روی یکی از معدود رئیس فدراسیونهای موفق ورزش کشور گذاشته است.
مهدی علینژاد، رئیس جوان و کاربلد فدراسیون ووشو، سرپرست تازه معاونت قهرمانی این وزارتخانه است. علینژاد بیشک یکی از بهترین مدیرهای ورزش ایران بوده که باید به او نمرهای خوب داد.
او در فدراسیون ووشو عملکرد و کارنامهای تحسینبرانگیز داشته و رشتهای را که در حاشیه قرار داشت، به موفقترین فدراسیون رزمی ایران بدل کرد. علینژاد ووشو را از سایه خارج کرد و توانست به سیطره مطلق قهرمانی چینیها در این رشته پایان دهد و ایران را قدرت برتر ووشوی دنیا کند؛ اتفاقی که پیش از حضور او یک رؤیای غیرممکن به نظر میرسید.
انتصاب علینژاد بهعنوان یکی از موفقترین مدیران ورزشی در این سمت مهم، میتواند تفکرات و تصمیمات برنده را به کل ورزش کشور تعمیم دهد، اما سؤال اینجاست که چه تضمینی وجود دارد اتفاقی که در مورد فدراسیون والیبال و داورزنی افتاد، دو سال دیگر برای فدراسیون ووشو و علینژاد تکرار نشود.
والیبال در دو سالی که داورزنی را نداشت لطمههای زیادی خورد و تنزل زیادی در رقابتهای جهانی داشت. چه تضمینی وجود دارد، این سنگ اینبار جلوی پای ووشوکاران نیفتد و آنها را از روزهای خوبشان دور کند.
اینجاست که ثابت میشود مقامات ارشد ورزش کشور که عموما افرادی غیرورزشی هستند چقدر در تصمیمگیریهای کلان ضعف دارند و استاد بهوجودآوردن شرایط بحرانی هستند. چه بهتر که آقای وزیر که تجربهای تلخ از ناکامیهای اخیر تیم ملی والیبال به دست آورده، دوباره این تصمیمگیری ناموفق خود را در مورد علینژاد تکرار نکند، چراکه درحالحاضر مدیرانی همسطح و همتراز با علینژاد و داورزنی هستند که بشود به آنها اعتماد کرد و معاونت وزارتخانه را به آنها سپرد. نه اینکه هربار بنا بر منافع و موقعیتهای شخصی، تصمیمهای غیرحرفهای گرفته شود و در نهایت دود آن به چشم ورزشکاران برود.