شرق: ساعت چهار عصر است، از میان ساختوسازهای اطراف تالار وحدت میگذریم و وارد ساختمان سیاهرنگی میشویم که این روزها فقط اجازه ورود به کسانی را میدهد که خیال را جانشین واقعیت کرده باشند! در دنیایی که آدمها آجر روی آجر میگذارند و دیوارها را بالا میبرند، هنوز هستند کسانی که میکوشند رنگ و نور و رقص و بازی را با نخ خیال و سوزن فکر به هم ببافند تا به آدمبزرگها و کوچکترها بگویند زندگی فقط همینها که با چشم سر میبینیم «به قول شازدهکوچولو» نیست و چشم دل میتواند دنیای بهتری بسازد؛ سرشار از زیبایی و شور و احساس و... .
آنچه میخوانید، گزارشی از پشت صحنه نمایش موزیکال باشکوه مری پاپینز است که پا جای پای ماندگار دو موزیکال «الیور توئیست» و «بینوایان» گذاشته تا با بهرهگیری از این دو تجربه ارزشمند و گرانسنگ، به سر منزل مقصود برسد.
ساعت چهار است و ما در این ساعت عصر در پشت صحنه موزیکال «مری پاپینز» هستیم، در میان گروه بزرگ نزدیک به 150نفرهای از بازیگران، مجریان حرکات موزون، طراحان هنری، مجریان گریم و لباس، دستیاران، نوازندگان ارکستر و خوانندگان که مجالی به بستهبودن درِ پشت صحنه نمیدهند و فرصتی که از باز و بستهشدن خلاص شود. باد سرد از گوشه و کنار صحنه وارد میشود و بچهها با عجله هر کدام خودشان را به یکی از اتاقهای پشت صحنه میرسانند و البته اگر فرصتی داشته باشند، با نوشیدن یک استکان چای و قهوه، دل و نفسی تازه میکنند. از اجرای شب قبل میگویند و به تذکراتی که از سوی کارگردان و دستیار و دیگر اعضای گروه داده میشود، گوش میدهند. اما اعضای ارکستر با عجلهای بیشتر عبور میکنند تا زودتر خودشان را به سالن برسانند، سر جای خود بنشینند و سازهایشان را کودک کنند. گپوگفت میان گروه موسیقی و آوازی همیشه وجود دارد، آنها همدیگر را همراهی میکنند، تشویق میکنند و برای بهترشدن کار به همدیگر پیشنهادهایی میدهند. مهرداد بابایی، سرپرست گروه آوازی موزیکال مری پاپینز است، پرانرژی و امیدوار به ادامه اجرای چنین موزیکالهایی... بابایی به ما درباره
کارکردن با بازیگرها میگوید و از مصمم و جدیبودن آنها در تمرینهای سختی که داشتهاند، تعریف میکند. کمی آنسوتر، رهبر ارکستر را میبینم که به گروه میپیوندد تا با همراهی آنان، 90 دقیقه بیمکث، نتهای پارتی تور شنیدنی مری پاپینز را با قلبشان بنوازند و زندگی کنند.
میثم احمدی، تهیهکننده موزیکال «مری پاپینز» که دو پروژه قبلی «الیور توئیست» و «بینوایان» را هم در قالب همین مسئولیت روی صحنه برده، یکی از افراد همیشه حاضر در پشت صحنه است که گروه را در همه اجراهای خود تا لحظه پایان همراهی میکند.
احمدی «مری پاپینز» را متنی میداند که از نظر محتوا و فرم، پتانسیل لازم برای اجرای موزیکال را دارد و بهخوبی توانسته است همپای سرگرمکردن مخاطب، نقش پیامرسانی و آموزش را هم ایفا کند. او از تجربه سخت اما شیرین هماهنگکردن یک گروه 150نفره صحبت میکند، در حالیکه نبض همه اتفاقهای این اجرای سخت و بزرگ را در دست دارد! احمدی معتقد است موزیکال مری پاپینز، نیازمند امکانات فنی و قابلیتهای بیشتری نسبت به آثار پیشین بوده است که بدون استفاده از تجربههای قبلی نمیتوانست به صحنه برود. هر چند گروه بازیگران کودک و نوجوان «مری پاپینز» به بزرگی گروه بازیگران کودک و نوجوان دو موزیکال پیشین نیستند اما بچهها با اینکه تعداد کمی دارند، میتوانند همان شور و شوق و هیاهو را به وجود بیاورند. در میان آنها محمد شاکری هم که سومین تجربه خود را با این گروه میگذراند و همچنان به پشتوانه تلاش و استعدادش میدرخشد، اولین نفر پا به سالن میگذارد و آخرین نفر بیرون میرود. او در کنار همبازی خود «عسل شاکری»، دختر ریزنقش و بااستعدادی که همه را در طول اجرا با تلاش خود غافلگیر کرده، نمایش را شیرین میکنند و روح میبخشند. احمد سلیمانی، کارگردان
موزیکال مری پاپینز، هم مثل همیشه خوشرو و خوشبرخورد با انرژی زیاد با همه گروه خوشوبش و کم و کاستیها را به آنها گوشزد میکند. او از سعی و تلاش بیوقفه گروه و همکارانش برای ساختهشدن موزیکالی میگوید که فقط نمیخواهد مخاطب را سرگرم کند، بلکه میخواهد در زیر پوست خود از دنیایی بگوید که میتواند بهتر و انسانیتر باشد؛ دنیایی که بزرگترها، کودکانشان را جدیتر میگیرند و برای تأمین نیازهای روحی و جسمی آنها وقت بیشتری میگذارند.
بچههای گروه حرکت، همچنان که روی صحنه پرانرژیاند، در پشت صحنه نیز، جزء فعالترین و پرسروصداترین هنرمندان هستند، آنها که نزدیک به 40 نفر میشوند، در نوبتهای از پیش تعیینشده وارد اتاق گریم «لعیا خرامان» میشوند و با چهرهای دیگر و در قالب یک شهروند انگلیسی از اتاق گریم خارج میشوند. «علی براتی»، طراح حرکت، همچنان روی حرکات گروه کار میکند و با اتودهای جدیدی که در طول کار میزند و آنها را با اعضای گروهش درمیان میگذارد، به بهترشدن و البته سختترشدن حرکات فرم میافزاید.
عقربهها به نزدیکیهای ساعت شش رسیدهاند. حالا بازیگرهای اصلی هم از راه رسیدهاند؛ مری پاپینز «بهنوش طباطبایی» پرستار مهربان و جادویی، خانم بنکس «مهراوه شریفینیا» مادر جین و مایکل، آقای بنکس «احسان کرمی» پدر خانواده، برت دودکش پاککن «آرمین حیمیان» و رئیس بانک «نیما سیاری» و... صندلیهای اتاق گریم پر میشود، برت با چشمهای آبی از اتاق بیرون میآید، بهنوش طباطبایی دنبال چتر معروفش میگردد، احسان کرمی چسب سبیلهایش را چک میکند، مهراوه شریفینیا دیالوگهایش را زیر لب زمزمه میکند تا زنگ ورود تماشاگران به صدا دربیاید و تلاطم پشت صحنه دوچندان شود. در حالیکه اجرا به روزهای پایانی خود نزدیک میشود، گروه حرکت همچنان با اشتیاق به همدیگر کمک و لباس پارتنرهایشان را مرتب میکنند، گروه آواز هنوز نتها را مرور میکنند، نفس گروه 150نفره حبس میشود تا در تاریکی سالن نمایش مری پاپینز سکوت آغاز اجرا برقرار میشود.
اکنون اجرا آغاز شده است؛ اجرائی که بعد از گذشت حدود 30 شب، هنوز برای تکتک عوامل و بازیگران و یاریگران، تازه، دلهرهآور و هیجانانگیز است... کمی بعد که صدای دست و سوت بلند میشود، پرستار تکرارنشدنی تاریخ ادبیات و سینما «مری پاپینز» از راه آسمان به خانه آقای بنکس آمده است تا دیگر بار آغازگر ماجراهایی بیمانند باشد!
شرق: ساعت چهار عصر است، از میان ساختوسازهای اطراف تالار وحدت میگذریم و وارد ساختمان سیاهرنگی میشویم که این روزها فقط اجازه ورود به کسانی را میدهد که خیال را جانشین واقعیت کرده باشند! در دنیایی که آدمها آجر روی آجر میگذارند و دیوارها را بالا میبرند، هنوز هستند کسانی که میکوشند رنگ و نور و رقص و بازی را با نخ خیال و سوزن فکر به هم ببافند تا به آدمبزرگها و کوچکترها بگویند زندگی فقط همینها که با چشم سر میبینیم «به قول شازدهکوچولو» نیست و چشم دل میتواند دنیای بهتری بسازد؛ سرشار از زیبایی و شور و احساس و... .
آنچه میخوانید، گزارشی از پشت صحنه نمایش موزیکال باشکوه مری پاپینز است که پا جای پای ماندگار دو موزیکال «الیور توئیست» و «بینوایان» گذاشته تا با بهرهگیری از این دو تجربه ارزشمند و گرانسنگ، به سر منزل مقصود برسد.
ساعت چهار است و ما در این ساعت عصر در پشت صحنه موزیکال «مری پاپینز» هستیم، در میان گروه بزرگ نزدیک به 150نفرهای از بازیگران، مجریان حرکات موزون، طراحان هنری، مجریان گریم و لباس، دستیاران، نوازندگان ارکستر و خوانندگان که مجالی به بستهبودن درِ پشت صحنه نمیدهند و فرصتی که از باز و بستهشدن خلاص شود. باد سرد از گوشه و کنار صحنه وارد میشود و بچهها با عجله هر کدام خودشان را به یکی از اتاقهای پشت صحنه میرسانند و البته اگر فرصتی داشته باشند، با نوشیدن یک استکان چای و قهوه، دل و نفسی تازه میکنند. از اجرای شب قبل میگویند و به تذکراتی که از سوی کارگردان و دستیار و دیگر اعضای گروه داده میشود، گوش میدهند. اما اعضای ارکستر با عجلهای بیشتر عبور میکنند تا زودتر خودشان را به سالن برسانند، سر جای خود بنشینند و سازهایشان را کودک کنند. گپوگفت میان گروه موسیقی و آوازی همیشه وجود دارد، آنها همدیگر را همراهی میکنند، تشویق میکنند و برای بهترشدن کار به همدیگر پیشنهادهایی میدهند. مهرداد بابایی، سرپرست گروه آوازی موزیکال مری پاپینز است، پرانرژی و امیدوار به ادامه اجرای چنین موزیکالهایی... بابایی به ما درباره
کارکردن با بازیگرها میگوید و از مصمم و جدیبودن آنها در تمرینهای سختی که داشتهاند، تعریف میکند. کمی آنسوتر، رهبر ارکستر را میبینم که به گروه میپیوندد تا با همراهی آنان، 90 دقیقه بیمکث، نتهای پارتی تور شنیدنی مری پاپینز را با قلبشان بنوازند و زندگی کنند.
میثم احمدی، تهیهکننده موزیکال «مری پاپینز» که دو پروژه قبلی «الیور توئیست» و «بینوایان» را هم در قالب همین مسئولیت روی صحنه برده، یکی از افراد همیشه حاضر در پشت صحنه است که گروه را در همه اجراهای خود تا لحظه پایان همراهی میکند.
احمدی «مری پاپینز» را متنی میداند که از نظر محتوا و فرم، پتانسیل لازم برای اجرای موزیکال را دارد و بهخوبی توانسته است همپای سرگرمکردن مخاطب، نقش پیامرسانی و آموزش را هم ایفا کند. او از تجربه سخت اما شیرین هماهنگکردن یک گروه 150نفره صحبت میکند، در حالیکه نبض همه اتفاقهای این اجرای سخت و بزرگ را در دست دارد! احمدی معتقد است موزیکال مری پاپینز، نیازمند امکانات فنی و قابلیتهای بیشتری نسبت به آثار پیشین بوده است که بدون استفاده از تجربههای قبلی نمیتوانست به صحنه برود. هر چند گروه بازیگران کودک و نوجوان «مری پاپینز» به بزرگی گروه بازیگران کودک و نوجوان دو موزیکال پیشین نیستند اما بچهها با اینکه تعداد کمی دارند، میتوانند همان شور و شوق و هیاهو را به وجود بیاورند. در میان آنها محمد شاکری هم که سومین تجربه خود را با این گروه میگذراند و همچنان به پشتوانه تلاش و استعدادش میدرخشد، اولین نفر پا به سالن میگذارد و آخرین نفر بیرون میرود. او در کنار همبازی خود «عسل شاکری»، دختر ریزنقش و بااستعدادی که همه را در طول اجرا با تلاش خود غافلگیر کرده، نمایش را شیرین میکنند و روح میبخشند. احمد سلیمانی، کارگردان
موزیکال مری پاپینز، هم مثل همیشه خوشرو و خوشبرخورد با انرژی زیاد با همه گروه خوشوبش و کم و کاستیها را به آنها گوشزد میکند. او از سعی و تلاش بیوقفه گروه و همکارانش برای ساختهشدن موزیکالی میگوید که فقط نمیخواهد مخاطب را سرگرم کند، بلکه میخواهد در زیر پوست خود از دنیایی بگوید که میتواند بهتر و انسانیتر باشد؛ دنیایی که بزرگترها، کودکانشان را جدیتر میگیرند و برای تأمین نیازهای روحی و جسمی آنها وقت بیشتری میگذارند.
بچههای گروه حرکت، همچنان که روی صحنه پرانرژیاند، در پشت صحنه نیز، جزء فعالترین و پرسروصداترین هنرمندان هستند، آنها که نزدیک به 40 نفر میشوند، در نوبتهای از پیش تعیینشده وارد اتاق گریم «لعیا خرامان» میشوند و با چهرهای دیگر و در قالب یک شهروند انگلیسی از اتاق گریم خارج میشوند. «علی براتی»، طراح حرکت، همچنان روی حرکات گروه کار میکند و با اتودهای جدیدی که در طول کار میزند و آنها را با اعضای گروهش درمیان میگذارد، به بهترشدن و البته سختترشدن حرکات فرم میافزاید.
عقربهها به نزدیکیهای ساعت شش رسیدهاند. حالا بازیگرهای اصلی هم از راه رسیدهاند؛ مری پاپینز «بهنوش طباطبایی» پرستار مهربان و جادویی، خانم بنکس «مهراوه شریفینیا» مادر جین و مایکل، آقای بنکس «احسان کرمی» پدر خانواده، برت دودکش پاککن «آرمین حیمیان» و رئیس بانک «نیما سیاری» و... صندلیهای اتاق گریم پر میشود، برت با چشمهای آبی از اتاق بیرون میآید، بهنوش طباطبایی دنبال چتر معروفش میگردد، احسان کرمی چسب سبیلهایش را چک میکند، مهراوه شریفینیا دیالوگهایش را زیر لب زمزمه میکند تا زنگ ورود تماشاگران به صدا دربیاید و تلاطم پشت صحنه دوچندان شود. در حالیکه اجرا به روزهای پایانی خود نزدیک میشود، گروه حرکت همچنان با اشتیاق به همدیگر کمک و لباس پارتنرهایشان را مرتب میکنند، گروه آواز هنوز نتها را مرور میکنند، نفس گروه 150نفره حبس میشود تا در تاریکی سالن نمایش مری پاپینز سکوت آغاز اجرا برقرار میشود.
اکنون اجرا آغاز شده است؛ اجرائی که بعد از گذشت حدود 30 شب، هنوز برای تکتک عوامل و بازیگران و یاریگران، تازه، دلهرهآور و هیجانانگیز است... کمی بعد که صدای دست و سوت بلند میشود، پرستار تکرارنشدنی تاریخ ادبیات و سینما «مری پاپینز» از راه آسمان به خانه آقای بنکس آمده است تا دیگر بار آغازگر ماجراهایی بیمانند باشد!