|

لطفا لپ استراماچونی را هم بکشید

وضعیت مدیریت در ورزش ایران، به‌ویژه در عرصه فوتبال چنان اسفناک شده که هم‌وغم این روزهای مسعود سلطانی‌فر، وزیر و شخص اول ورزش ایران، شده اینکه «به هر قیمتی» آندره‌آ استراماچونی، سرمربی ایتالیایی استقلال را برگرداند. او که مدت‌ها از سوی هواداران این باشگاه به «وزیر پرسپولیسی» بودن متهم است، حالا هم‌وغمش شده اینکه خلاف این موضوع را ثابت کند و نشان دهد برایش استقلال و پرسپولیس فرقی ندارد. در این بین اما یک مشکل عمده به وجود آمده و اینکه عزت فوتبالی ایران (اگر چیزی از این عزت باقی مانده باشد) لگدمال شده؛ استراماچونی خودش را در شرایطی به‌عنوان یک مربی حرفه‌ای معرفی می‌کند که به‌ناگاه 24 ساعت قبل از بازی حساس تیمش با پیکان سوار هواپیما می‌شود و تهران را به مقصد ترکیه و بعد ایتالیا ترک می‌کند. تماشاگران این تیم که در چهار سال گذشته روزهای سختی را در لیگ برتر سپری کرده بودند، وقتی دیدند سرمربی موفق این فصلشان را هم دارند از دست می‌دهند، چیزی شبیه به تظاهرات خیابانی راه انداختند و نه‌تنها با شعارهایشان از خجالت مدیران باشگاه درآمدند، بلکه لطفی هم به وزیر ورزش کردند. کلید داستان از همان‌جا به شکل دیگری چرخید؛ وزیر ورزش خیلی سریع «دستور» داد تا مرد ایتالیایی را به ایران «برگردانند». در این راه او از هیچ تلاشی دریغ نکرد؛ پای وزارت امور خارجه را به میان کشید و عباس عراقچی، معاون این وزارتخانه را که یکی از وظایفش حل‌وفصل‌کردن مشکلات برون‌مرزی ورزش ایران است بر آن داشت تا هرطور شده این مشکل را برطرف کنند. وزارت امور خارجه که به میان آمد، پای سفرای دو کشور هم به این «بلبشو» کشیده شد؛ سفیر ایتالیا در ایران از یک‌سو و سفیر ایران در ایتالیا از سوی دیگر «آبی را که دستشان بود زمین گذاشتند» تا مشکل ورزش ایران(!) را برطرف کنند. «بسیج همگانی» برای برگرداندن مرد ایتالیایی در شرایطی شکل گرفت که همه رسانه‌های ریزودرشت دنیا به انعکاس این خبر پرداختند: اینکه «کل» ایران، اعم از وزیر و وکیل و معاون و سفیر، دست به دست هم دادند تا یک مربی «حرفه‌ای» را به ایران کشانده و روی نیمکت بنشانند. انعکاس این اخبار از یک‌سو، فشار هواداران استقلال هم از سوی دیگر باعث شد تا ته‌مانده عزت فوتبالی ایران هم از بین برود. از اینجا به‌بعد دیگر این آندره‌آ استراماچونی بود که «دستور» می‌داد و وزیر و معاونانش در ایران اطاعت می‌کردند! او می‌خواست دستمزد معوقه‌اش تمام‌وکمال پرداخت شود و از طرف دیگر، تضمینی هم برای ادامه مسیر می‌خواست. وزارت و باشگاه استقلال که پیش از این برای تأمین این هزینه به دردسر افتاده بودند، یک‌شبه پول موردنظر را جور کردند تا به حساب استراماچونی واریز کنند؛ از طرفی آنها به اولین خواسته استراماچونی هم تن دادند و گفتند حاضرند رقمی بیشتر هم «پیشاپیش» به این سرمربی بدهند تا او نگران ادامه مسیر نباشد! این اما پایان کار نبود؛ استرا «حکم» داد که قرارداد دوساله‌اش به دلیل عدم پایبندی استقلالی‌ها فسخ شده و حالا اگر مدیران ایرانی می‌خواهند کار را ادامه دهند، باید «قرارداد جدیدی» بنویسند؛ موضوعی که با یک «به روی چشم» شیک از سوی مدیران ایرانی و وزارت ورزش روبه‌رو شد تا اسب قدرت استراماچونی با سرعت بیشتری بتازد. او که حاضر شده بود با استقلال قراردادی دوساله را امضا کند، وقتی متوجه بسیج همگانی برای بازگشتش به این تیم شد، به این نتیجه رسید که قرارداد جدیدی به ارزش فقط «6 ماه» با استقلالی‌ها ببندد؛ رقمش را خودش تعیین کند و مدتش هم که بیش از شش ماه نباشد. این موضوع هم از سوی وزیر، معاون و وکلای ایرانی پذیرفته شد تا استراماچونی دغدغه‌ای برای بازگشت به‌عنوان یک «قهرمان» به ایران نداشته باشد. حالا فارغ از اینکه وعده‌های مالی باشگاه استقلال در قبال این مربی عملی شده یا نه، بهتر است چندین سؤال از آنهایی که دغدغه بازگشت این مربی را دارند و به همه خواسته‌هایش تن می‌دهند پرسیده شود: آیا مهار مربی‌ای که پی برده به همه خواسته‌هایش در ایران به راحتی تن داده شده، کار ساده‌ای است؟ آیا تضمینی هست که استراماچونی در ادامه مسیر با استقلال موفق باشد؟ اگر استراماچونی موفقیتی با این تیم به‌دست نیاورد، آیا قدرتی برای بازخواست فنی از او وجود دارد؟ آیا «باج‌خواهی» استراماچونی که با پیش‌پرداخت رقمی از قرارداد جدیدش شروع شده، در ادامه تکرار نمی‌شود؟ آیا استراماچونی برای استقلال در این فصل قهرمانی‌ای به ارمغان آورده است؟ آیا اگر بازی‌های بقیه تیم‌ها عقب نمی‌افتاد، استقلال باز هم صدرنشین لیگ برتر می‌شد؟ آیا اصولا همه امور مدیریتی در فوتبال ایران بی‌نقص است و فقط مانده برگرداندن مردی که خودش را حرفه‌ای خطاب می‌کند و بعد برای تیمش رفیق
نیمه‌راه می‌شود؟
استراماچونی یکی از بهترین مربیانی است که استقلال در فصول گذشته داشته است؛ این موضوع را نه از روی نتایج، بلکه از سبک فوتبالی تیم استقلال تحت‌نظرش می‌شود به راحتی متوجه شد. او با القای تفکری جدید به این تیم، قدرت ازدست‌رفته استقلال را دوباره احیا کرد. بااین‌حال به دلیل آنچه که خودش به درستی ادعا می‌کند و عدم تعهد مسئولان باشگاه به بندهای قراردادش بوده، ایران را ترک کرده است. بهتر است دلیل‌ها دوباره مرور شود؛ او به‌خاطر اهمال مسئولان باشگاه استقلال از ایران رفته است؛ همان مسئولانی که با نظر مستقیم وزارت ورزش امور را در این باشگاه به دست گرفته‌اند. به‌جای اینکه اعتبار رنگ‌ورورفته فوتبال ایران در دنیا بیش از این هم که شده کم‌رنگ نشود، بهتر است همه‌چیز را از همین مدیران شروع کرد؛ همان‌هایی که بدون دانش کافی قرارداد می‌بندند؛ همان‌هایی که جوگیر شده و وعده‌های آنچنانی می‌دهند و همان‌هایی که وقتی کار گره می‌خورد، خودشان را فرشته نجات باشگاه می‌دانند و با سفر به این‌طرف و آن‌طرف وعده می‌دهند استراماچونی را برمی‌گردانند. حالا اصلا استراماچونی هم برگشت؛ چه تضمینی است که با این مدیریت شاهکار در فوتبال و ورزش ایران، دیگر چنین اتفاقاتی تکرار نشود؟ اصلا وزیر ورزش «استقلالی» و سخنگوی توییتردوست این نهاد هم دلسوز ورزش ایران، ولی با این شیوه مدیریت آیا همه‌چیز در فوتبال و ورزش ایران درست می‌شود؟ اگر تصور بر این است که با دادن وعده به هواداران احساسی استقلال همه‌چیز درست می‌شود و مقصر اصلی پشت این وعده‌ها گم می‌شود، ایرادی نیست؛ لپ استراماچونی را هم بکشید و به باج‌خواهی‌هایش پاسخ مثبت بدهید.
خسته شده‌ام
استراماچونی: دیگر سرمربی استقلال نیستم
سرمربی ایتالیایی اعلام کرد دیگر نمی‌تواند به‌عنوان سرمربی استقلال به کارش ادامه دهد. آندره‌آ استراماچونی، سرمربی استقلال در صحبت‌هایی که در اینستاگرام همسرش انجام داد، اعلام کرد با توجه به اینکه در ۹ روز گذشته - که این سرمربی ایتالیایی ایران را ترک کرده است - هیچ اتفاقی برای حل مشکلات رخ نداده است، او و وکلایش دیگر نمی‌توانند به مذاکره با مدیران استقلال ادامه دهند. همچنین این سرمربی ایتالیایی در این استوری اعلام کرد برخلاف ادعای برخی رسانه‌های ایرانی مبنی‌بر اینکه استراماچونی پولش را دریافت کرده، این اتفاق به‌هیچ‌عنوان رخ نداده است. متن کامل اظهارات استراماچونی به این شرح است:
من اینجا هستم تا توضیحاتی را درباره اخبار اشتباه و گمراه‌کننده چند روز اخیر بدهم؛ هم در رسانه‌های ایران و هم در رسانه‌های جهان. از زمانی که مجبور شدم بعد از پنج ماه حضور به دلیل مشکلات، تهران را ترک کنم، هرروز به دنبال راه‌حلی برای بازگشت و شروع مجدد در این تیم بودم تا بتوانم همراه بازیکنان و هواداران آبی باشم که عاشقانه آنها را دوست دارم.
با همه تلاش و خواست من هیچ اقدام مؤثری از سوی باشگاه انجام نشده است. باید تأکید کنم هیچ چیز، هیچ چیز از سوی باشگاه در این مدت صورت نگرفته است و من دیگر سرمربی استقلال نیستم. این برای من و وکلای من خوب نیست که تلاش می‌کنند این موضوع را پیش ببرند. دیگر نمی‌توانم با این شرایط کنار بیایم.دیگر نمی‌توانم با این شرایط که وجهه ما را تخریب کرده است، کنار بیاییم. نمی‌دانم این افراد واقعا به من در استقلال نیاز دارند یا خیر ولی من دیگر از این شرایط خسته شده‌ام.
از همه بازیکنانم که هرروز باهم در ارتباط هستیم، می‌خواهم هر طور شده امروز برنده شوند. من همیشه استقلالی می‌مانم و امیدوارم استقلال را در صدر ببینم.
وضعیت مدیریت در ورزش ایران، به‌ویژه در عرصه فوتبال چنان اسفناک شده که هم‌وغم این روزهای مسعود سلطانی‌فر، وزیر و شخص اول ورزش ایران، شده اینکه «به هر قیمتی» آندره‌آ استراماچونی، سرمربی ایتالیایی استقلال را برگرداند. او که مدت‌ها از سوی هواداران این باشگاه به «وزیر پرسپولیسی» بودن متهم است، حالا هم‌وغمش شده اینکه خلاف این موضوع را ثابت کند و نشان دهد برایش استقلال و پرسپولیس فرقی ندارد. در این بین اما یک مشکل عمده به وجود آمده و اینکه عزت فوتبالی ایران (اگر چیزی از این عزت باقی مانده باشد) لگدمال شده؛ استراماچونی خودش را در شرایطی به‌عنوان یک مربی حرفه‌ای معرفی می‌کند که به‌ناگاه 24 ساعت قبل از بازی حساس تیمش با پیکان سوار هواپیما می‌شود و تهران را به مقصد ترکیه و بعد ایتالیا ترک می‌کند. تماشاگران این تیم که در چهار سال گذشته روزهای سختی را در لیگ برتر سپری کرده بودند، وقتی دیدند سرمربی موفق این فصلشان را هم دارند از دست می‌دهند، چیزی شبیه به تظاهرات خیابانی راه انداختند و نه‌تنها با شعارهایشان از خجالت مدیران باشگاه درآمدند، بلکه لطفی هم به وزیر ورزش کردند. کلید داستان از همان‌جا به شکل دیگری چرخید؛ وزیر ورزش خیلی سریع «دستور» داد تا مرد ایتالیایی را به ایران «برگردانند». در این راه او از هیچ تلاشی دریغ نکرد؛ پای وزارت امور خارجه را به میان کشید و عباس عراقچی، معاون این وزارتخانه را که یکی از وظایفش حل‌وفصل‌کردن مشکلات برون‌مرزی ورزش ایران است بر آن داشت تا هرطور شده این مشکل را برطرف کنند. وزارت امور خارجه که به میان آمد، پای سفرای دو کشور هم به این «بلبشو» کشیده شد؛ سفیر ایتالیا در ایران از یک‌سو و سفیر ایران در ایتالیا از سوی دیگر «آبی را که دستشان بود زمین گذاشتند» تا مشکل ورزش ایران(!) را برطرف کنند. «بسیج همگانی» برای برگرداندن مرد ایتالیایی در شرایطی شکل گرفت که همه رسانه‌های ریزودرشت دنیا به انعکاس این خبر پرداختند: اینکه «کل» ایران، اعم از وزیر و وکیل و معاون و سفیر، دست به دست هم دادند تا یک مربی «حرفه‌ای» را به ایران کشانده و روی نیمکت بنشانند. انعکاس این اخبار از یک‌سو، فشار هواداران استقلال هم از سوی دیگر باعث شد تا ته‌مانده عزت فوتبالی ایران هم از بین برود. از اینجا به‌بعد دیگر این آندره‌آ استراماچونی بود که «دستور» می‌داد و وزیر و معاونانش در ایران اطاعت می‌کردند! او می‌خواست دستمزد معوقه‌اش تمام‌وکمال پرداخت شود و از طرف دیگر، تضمینی هم برای ادامه مسیر می‌خواست. وزارت و باشگاه استقلال که پیش از این برای تأمین این هزینه به دردسر افتاده بودند، یک‌شبه پول موردنظر را جور کردند تا به حساب استراماچونی واریز کنند؛ از طرفی آنها به اولین خواسته استراماچونی هم تن دادند و گفتند حاضرند رقمی بیشتر هم «پیشاپیش» به این سرمربی بدهند تا او نگران ادامه مسیر نباشد! این اما پایان کار نبود؛ استرا «حکم» داد که قرارداد دوساله‌اش به دلیل عدم پایبندی استقلالی‌ها فسخ شده و حالا اگر مدیران ایرانی می‌خواهند کار را ادامه دهند، باید «قرارداد جدیدی» بنویسند؛ موضوعی که با یک «به روی چشم» شیک از سوی مدیران ایرانی و وزارت ورزش روبه‌رو شد تا اسب قدرت استراماچونی با سرعت بیشتری بتازد. او که حاضر شده بود با استقلال قراردادی دوساله را امضا کند، وقتی متوجه بسیج همگانی برای بازگشتش به این تیم شد، به این نتیجه رسید که قرارداد جدیدی به ارزش فقط «6 ماه» با استقلالی‌ها ببندد؛ رقمش را خودش تعیین کند و مدتش هم که بیش از شش ماه نباشد. این موضوع هم از سوی وزیر، معاون و وکلای ایرانی پذیرفته شد تا استراماچونی دغدغه‌ای برای بازگشت به‌عنوان یک «قهرمان» به ایران نداشته باشد. حالا فارغ از اینکه وعده‌های مالی باشگاه استقلال در قبال این مربی عملی شده یا نه، بهتر است چندین سؤال از آنهایی که دغدغه بازگشت این مربی را دارند و به همه خواسته‌هایش تن می‌دهند پرسیده شود: آیا مهار مربی‌ای که پی برده به همه خواسته‌هایش در ایران به راحتی تن داده شده، کار ساده‌ای است؟ آیا تضمینی هست که استراماچونی در ادامه مسیر با استقلال موفق باشد؟ اگر استراماچونی موفقیتی با این تیم به‌دست نیاورد، آیا قدرتی برای بازخواست فنی از او وجود دارد؟ آیا «باج‌خواهی» استراماچونی که با پیش‌پرداخت رقمی از قرارداد جدیدش شروع شده، در ادامه تکرار نمی‌شود؟ آیا استراماچونی برای استقلال در این فصل قهرمانی‌ای به ارمغان آورده است؟ آیا اگر بازی‌های بقیه تیم‌ها عقب نمی‌افتاد، استقلال باز هم صدرنشین لیگ برتر می‌شد؟ آیا اصولا همه امور مدیریتی در فوتبال ایران بی‌نقص است و فقط مانده برگرداندن مردی که خودش را حرفه‌ای خطاب می‌کند و بعد برای تیمش رفیق
نیمه‌راه می‌شود؟
استراماچونی یکی از بهترین مربیانی است که استقلال در فصول گذشته داشته است؛ این موضوع را نه از روی نتایج، بلکه از سبک فوتبالی تیم استقلال تحت‌نظرش می‌شود به راحتی متوجه شد. او با القای تفکری جدید به این تیم، قدرت ازدست‌رفته استقلال را دوباره احیا کرد. بااین‌حال به دلیل آنچه که خودش به درستی ادعا می‌کند و عدم تعهد مسئولان باشگاه به بندهای قراردادش بوده، ایران را ترک کرده است. بهتر است دلیل‌ها دوباره مرور شود؛ او به‌خاطر اهمال مسئولان باشگاه استقلال از ایران رفته است؛ همان مسئولانی که با نظر مستقیم وزارت ورزش امور را در این باشگاه به دست گرفته‌اند. به‌جای اینکه اعتبار رنگ‌ورورفته فوتبال ایران در دنیا بیش از این هم که شده کم‌رنگ نشود، بهتر است همه‌چیز را از همین مدیران شروع کرد؛ همان‌هایی که بدون دانش کافی قرارداد می‌بندند؛ همان‌هایی که جوگیر شده و وعده‌های آنچنانی می‌دهند و همان‌هایی که وقتی کار گره می‌خورد، خودشان را فرشته نجات باشگاه می‌دانند و با سفر به این‌طرف و آن‌طرف وعده می‌دهند استراماچونی را برمی‌گردانند. حالا اصلا استراماچونی هم برگشت؛ چه تضمینی است که با این مدیریت شاهکار در فوتبال و ورزش ایران، دیگر چنین اتفاقاتی تکرار نشود؟ اصلا وزیر ورزش «استقلالی» و سخنگوی توییتردوست این نهاد هم دلسوز ورزش ایران، ولی با این شیوه مدیریت آیا همه‌چیز در فوتبال و ورزش ایران درست می‌شود؟ اگر تصور بر این است که با دادن وعده به هواداران احساسی استقلال همه‌چیز درست می‌شود و مقصر اصلی پشت این وعده‌ها گم می‌شود، ایرادی نیست؛ لپ استراماچونی را هم بکشید و به باج‌خواهی‌هایش پاسخ مثبت بدهید.
خسته شده‌ام
استراماچونی: دیگر سرمربی استقلال نیستم
سرمربی ایتالیایی اعلام کرد دیگر نمی‌تواند به‌عنوان سرمربی استقلال به کارش ادامه دهد. آندره‌آ استراماچونی، سرمربی استقلال در صحبت‌هایی که در اینستاگرام همسرش انجام داد، اعلام کرد با توجه به اینکه در ۹ روز گذشته - که این سرمربی ایتالیایی ایران را ترک کرده است - هیچ اتفاقی برای حل مشکلات رخ نداده است، او و وکلایش دیگر نمی‌توانند به مذاکره با مدیران استقلال ادامه دهند. همچنین این سرمربی ایتالیایی در این استوری اعلام کرد برخلاف ادعای برخی رسانه‌های ایرانی مبنی‌بر اینکه استراماچونی پولش را دریافت کرده، این اتفاق به‌هیچ‌عنوان رخ نداده است. متن کامل اظهارات استراماچونی به این شرح است:
من اینجا هستم تا توضیحاتی را درباره اخبار اشتباه و گمراه‌کننده چند روز اخیر بدهم؛ هم در رسانه‌های ایران و هم در رسانه‌های جهان. از زمانی که مجبور شدم بعد از پنج ماه حضور به دلیل مشکلات، تهران را ترک کنم، هرروز به دنبال راه‌حلی برای بازگشت و شروع مجدد در این تیم بودم تا بتوانم همراه بازیکنان و هواداران آبی باشم که عاشقانه آنها را دوست دارم.
با همه تلاش و خواست من هیچ اقدام مؤثری از سوی باشگاه انجام نشده است. باید تأکید کنم هیچ چیز، هیچ چیز از سوی باشگاه در این مدت صورت نگرفته است و من دیگر سرمربی استقلال نیستم. این برای من و وکلای من خوب نیست که تلاش می‌کنند این موضوع را پیش ببرند. دیگر نمی‌توانم با این شرایط کنار بیایم.دیگر نمی‌توانم با این شرایط که وجهه ما را تخریب کرده است، کنار بیاییم. نمی‌دانم این افراد واقعا به من در استقلال نیاز دارند یا خیر ولی من دیگر از این شرایط خسته شده‌ام.
از همه بازیکنانم که هرروز باهم در ارتباط هستیم، می‌خواهم هر طور شده امروز برنده شوند. من همیشه استقلالی می‌مانم و امیدوارم استقلال را در صدر ببینم.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها