گفتوگو با کارشناسان و متخصصان درباره وضعيت محيطزيستي قطب صنعت نفت و گاز ايران
اکوسيستم شکننده عسلويه
محمدمهدي گوهري: شنيدن نام عسلويه و پارس جنوبي براي اکثر ايرانيان تداعيکننده صنايع نفت و گاز است؛ منطقهاي که به علت وجود مخزن مشترک گازي با کشور قطر از 20 سال گذشته تا به امروز شايد توسعه شتابان صنايع پالايشگاهي و پتروشيمي در خود بوده است؛ صنايعي که تأثير مهمي در اقتصاد کشورمان دارند. اما اين توسعه شتابان علاوهبر مزاياي اقتصادي، مشکلاتي را هم به همراه داشته است که از آنها ميتوان به آلودگيهاي محيطزيستي در منطقه اشاره کرد؛ آلودگيهايي که به علت حضور تعداد زياد واحدهاي صنعتي در اين منطقه و عدم رعايت نکات زيستمحيطي در زمان احداث آنها در گذشته، مشکلاتي را براي مردم و طبيعت منطقه ايجاد کرده است. در اين گزارش قصد داريم به برخي اثرات اين آلودگيها بر اکوسيستم منطقه و اقدامات سازمان حفاظت از محيط زيست براي جلوگيري از افزايش اين آلودگيها بپردازيم.
نقش خودپالايي اکوسيستم جنگلهاي مانگرو عسلويه
حسين آخاني، گياهشناس، در مورد اهميت جنگلهاي حرا و گياهان مانگروی عسلويه ميگويد: «از لحاظ جغرافيايي، جنگلهاي مانگروی ايران در شماليترين عرض جغرافيايي قرار دارند. اين مورد باعث ميشود اين جنگلها آسيبپذير باشند. نقش اکولوژيکي اين جنگلها بسيار حائز اهميت است. در ارزيابيهاي اکولوژيکي و خدمات اکوسيستمي، در مقام اول، تپههاي مرجاني و در رتبه دوم جنگلهاي مانگرو قرار دارند و اين نشاندهنده اهميت حفظ اين جنگلهاست. جنگلهاي مانگرويي که ما در ايران داريم، بهخصوص جنگلهاي حرای منطقه عسلويه، شماليترين منطقه رويشي طبيعي اين درختان است».
وي در مورد تأثيرات آلايندههاي صنعتي منطقه عسلويه بر اين جنگلها افزود: «يکي از اثرات کوتاهمدت اين آلايندگيها ازبينرفتن موجودات آبزي است که در اکوسيستم مانگرو و در منطقه جزر و مد حضور دارند. باکتريهاي مفيد به محض ورود مواد نفتي در آب از بين ميروند. تحقيقاتي که در دنيا انجام شده است نشان ميدهد که معمولا اگر منطقهاي در اثر آلايندگيهاي نفتي جنگلهاي مانگروي خود را از دست بدهد، دو حالت وجود دارد؛ حالت اول نابودي شديد بهنحويکه امکان بازگشت به حالت اوليه را نداشته باشد و مرگ کامل درختان رخ بدهد، چون وقتي اين درختان از بين بروند، بستر ناپايدار ميشود و بر اثر امواج دريا اکوسيستم زمين دچار فرسايش ميشود و در برخي موارد اين زمينها توسط افراد سودجو تصرف ميشود و عمليات عمراني در آنها صورت ميپذيرد. در حالت دوم اگر بقايا و ريشههاي اين درختان باقي بمانند، تحقيقات نشان ميدهد که 30 سال زمان لازم است تا اين جنگلها تا حدودي به حالت اوليه خود بازگردند. تحقيقي که اخيرا توسط برخي از محققان ايراني در خليجفارس انجام شده است نشان ميدهد که باکتريهايي که توان تجزيه آلودگيهاي نفتي را دارند به ميزان زيادي در ريشه
درختان حرا تجمع دارند و با ازبينبردن اين جنگلها توان خودپالايي اکوسيستم به حد زيادي کاهش مييابد».
به گفته آخاني: «در منطقه عسلويه بر اساس مشاهدات شخصي من علاوهبر تأثيراتي که آلودگيهاي نفتي بر محيط ميتوانند داشته باشند که نيازمند انجام تحقيقات است که در حوزه تخصصي من نيست، اما در پارک ملي نايبند که بايد براي ورود به آن مجوز از سازمان محيطزيست کسب کرد، اما ترددهاي زيادي با وسيله نقليه بدون نظارت در آن انجام ميشود و من بارها شاهد برافروختن آتش در آن بودم که ميتواند آسيبهايي به اکوسيستم منطقه وارد کند. متأسفانه حفاظت مناسبي را در منطقه شاهد نيستيم. در ضمن زبالهها و پسابهاي صنعتي واردشده توسط صنايع در ميزان بالا ميتواند تأثيراتي مخرب بر اکوسيستم منطقه بگذارد و باعث شود تنوع زيستي آبزيان منطقه آسيب ببيند و اين در نهايت موجب نابودي درختان حرا خواهد شد. نکتهاي که بايد به آن اشاره کنم اين است که اگر در يک منطقه درختي را ميبينيم نبايد فکر کنيم بقاي اين درخت بهتنهايي امکانپذير است، بلکه بقاي اين درخت به بقاي ميليونهاي موجود ديگر وابسته است که چرخهاي از خدمات متقابل را براي يکديگر ايجاد ميکنند. بنابراين بايد استانداردهاي بالاي محيطزيستي را در منطقه عسلويه اعمال کنيم تا اکوسيستم منطقه بيش از
اين تخريب نشود».
تأثير آلودگيهاي نفتي بر حيات پرندگان
عليرضا هاشمي، پرندهشناس، در مورد تأثير آلودگي منطقه عسلويه بر پرندگان ميگويد: «در مورد آلودگيهاي نفتي در عسلويه و اثر آن روي پرندگان بحث مفصل است، اما به طور خلاصه ميتوان اين موضوع را در دو محور مهم دانست. مورد اول اثرات آني است؛ بهطورمثال در بسياري از موارد ما شاهد مرگ پرندگان بهخاطر مسموميت ناشي از آلودگيهاي نفتي هستيم؛ آلودگيهايي مانند پسابهاي واحدهاي صنعتي يا نشت مواد نفتي و آغشتهشدن پر پرندگان به اين مواد که باعث مرگ آني يا پس از چند روز اين پرندگان میشود. اين مشکل در سراسر دنيا سالانه تعداد زيادي پرنده را از بين ميبرد. خيلي از حوضچههاي روباز مواد نفتي در شب داراي تلألو هستند و پرندگان آن را با آب اشتباه ميگيرند و براي شيرجهزدن يا استراحت به سمت آنها رفته و از بين ميروند. اين بخشي از ماجراست که دردناک است، اما شايد عمق فاجعه را نشان ندهد. عمق فاجعه جايي مشخص ميشود که ما ميبينيم تعداد زيادي از پرندگان بر اثر تغذيه از موجوداتي که بر اثر آلودگيهاي نفتي مرده يا انباشت اين مواد را در بدن خود دارند از بين ميروند. شايد ما لاشه پرنده را در منطقه نبينيم، اما پرندگان بعد از طي چند کیلومتر
يا حتي چندصد متر ميميرند. از طرف ديگر خيلي از پرندگان ممکن است در اثر اين آلودگيها مسموم شوند، اما علائمي نداشته باشند و اين آلايندهها در بدن آنها انباشت شود و به مرور با افزايش ميزان مواد سمي که از تحمل بدن بيشتر است، باعث مرگ پرنده شوند. اين اتفاق ممکن است طی چندسال آينده باعث مرگ پرنده شود».
وي درباره تأثير آلايندههاي نفتي بر زادآوري پرندگان ميافزايد: «در برخي موارد اين آلودگيها باعث مرگ پرندگان نميشوند، بلکه زادآوري آنها را مختل ميکند. برای مثال، فلزات سنگين ميتواند باروري و زادآوري پرندگان را تحت تأثير قرار دهد؛ از جمله اينکه خيلي از فلزات سنگين ميتواند پوسته تخم آنها را بسيار شکننده و نازک کند و اين باعث ميشود شاهد کاهش شديد نرخ زادآوري موفق پرندگان باشيم. بنابراين در چند لايه مختلف ميتوان بحث آلودگي حاصل از صنايع نفتي در منطقه عسلويه را بررسي کرد؛ اثرات کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت که همه آنها درخور توجه هستند. بايد توجه داشت خيلي از اين اثرات را ما نميبينيم اما در آينده روي جمعيت پرندگان تأثيرگذار خواهد بود و اگر پايش و نظام هدفمندي وجود نداشته باشد، اصلا نخواهيم دانست تهديد کجاست تا جلوي آن را بگيريم. ما در دنيا کنوانسيون حفاظت از گونههاي مهاجر وحشي را داريم و ايران هم عضو آن است. در اين کنوانسيون قوانين براي کشورهايي که در مسير مهاجرت پرندگان هستند، وضع شده است. برای مثال، پرندهاي در طول عمر خود از چندين کشور عبور ميکند که همه کشورها حفاظت مناسبي را با صرف هزينه انجام
ميدهند تا اين پرنده در سلامت باشد. فقط کافي است اين پرنده از يک منطقه آلوده عبور کند و اين عبور سالانه و مواجهه با آلودگي باعث عدم زادآوري اين پرنده در کشور ديگري شود که همه مراقبت و محافظت لازم را به شکل اصولي انجام ميدهد؛ يعني پرنده در محيطي که شرايط مناسبي هم دارد قادر به زادآوري نخواهد بود. پس مشکل آلودگي در منطقه عسلويه فقط روي پرندگان بومي ايران اثر نامطلوب نميگذارد، بلکه يک اثر بينالمللي نامطلوب به همراه خواهد داشت. اين بحث صرفا درباره عسلويه نيست و متأسفانه خليج فارس يکي از خليجهاي آلوده دنيا به واسطه رفتوآمد زياد کشتيها و حمل فراوردههاي نفتي است. کشورهاي ديگر حوزه خليج فارس نيز با مشکل آلودگي مواجه هستند و بايد مورد توجه همه کشورهاي منطقه باشد. ما به عنوان کشوري که به واسطه تاريخ، خود را پيشرو در منطقه ميدانيم، بايد به مسائل محيطزيستي توجه بيشتري داشته باشيم».
نقش سازمان حفاظت محيط زيست در عسلويه
فرهاد قلينژاد، مدير کل سازمان حفاظت محيط زيست استان بوشهر، درباره منطقه عسلويه ميگويد: «در منطقه ويژه انرژي پارس جنوبي دو نوع صنعت پالايشگاهي و پتروشيمي وجود دارد. در منطقه عسلويه 24 پالايشگاه گازي و 14 مجتمع پتروشيمي وجود دارد که از اين تعداد فقط سه واحد پتروشيمي موفق به کسب امتياز صنعت سبز از سازمان محيط زيست شدهاند. سهم گازهاي آلاينده خروجي اين مجتمعها 92 درصد متعلق به پالايشگاههاي گازي و هشت درصد مربوط به پتروشيميهاست. پالايشگاههاي گازي متأسفانه اکثرا جزء صنايع آلاينده منطقه هستند و معمولا تصفيهخانه فاضلاب کامل ندارند و فقط يک پيشتصفيه روي فاضلاب خروجي خود انجام ميدهند که تنها موجب رقيقشدن فاضلاب ميشوند و نيازمند انجام پروسه تکميلي تصفيه فاضلاب است که انجام نميشود».
وي درباره آلودگيهاي محيطزيستي صنايع مستقر در عسلويه ميگويد: «از معضلات زيستمحيطي پالايشگاههاي منطقه عسلويه ميتوان به بحث بازيافت و نگهداري نامناسب گوگرد در انبارهاي سر باز اشاره کرد که باعث پراکندگي ذرات گوگرد در هوا ميشود که يکي از عوامل آلودهکننده هواي عسلويه است. براي جلوگيري از اين اتفاق بايد انبارهاي مکانيزه براي ذخيره گوگرد از طریق پالايشگاهها احداث شود. در هشت مورد پيگيريهاي حقوقي از سوی سازمان محيط زيست بوشهر عليه پالايشگاههاي متخلف که داراي انبارهاي روباز گوگرد بودند، انجام شده است. در برخي موارد نيز شکايتهاي قضائي عليه پالايشگاههايي که واحد بازيافت گوگرد نداشتند، صورت پذيرفته است. موضوع ديگر بحث تصفيه پسابهاي خروجي از پالايشگاههاست که در سند کاهش آلودگي هواي عسلويه آماده است که منتظر تصويب آن از سوی هيئت دولت هستيم تا اقدامات لازم را براي اجراي آن انجام دهيم». قلينژاد درباره علل وجود بوي نامطبوع در منطقه عسلويه ميگويد: «وجود بوي بد در منطقه يکي از موارد مهم آلودگي هواي در عسلويه و کنگان است. در دو ماه اخير در فعاليتهاي کارشناسيای که انجام شد، منابع اين بوي نامطبوع شناسايي
شد. يکي از منابع تخليه فاضلاب دو تا پالايشگاه بود و پيگيري قضائي هم انجام شد. منبع دوم مخازن ذخيرهسازي و بارگيري ميعانات گازي بودند که تعدادي از آنها داراي مجوز سازمان محيط زيست نبودند. منبع ديگر نشتيهاي موجود در سيستمهاي پالايشگاهها و پتروشيميهاي منطقه است که ما پروژههايي براي رفع اين عيوب و اخذ گواهينامههاي مربوطه تعريف کرديم».
مديرکل سازمان حفاظت محيط زيست استان بوشهر درباره اقدامات انجامشده براي کاهش آلودگي عسلويه افزود: «با توجه به اهميت منطقه عسلويه و با توجه به استقرار صنايع بزرگ و تأثيرگذار به طوري که عسلويه و بوشهر پايتخت انرژي ايران لقب گرفته است، سازمان محيط زيست از سال ۹۷ به اين نتيجه رسيد که بايد نگاهي ملي به عسلويه براي کاهش آلودگيهاي محيط زيست و کاهش تخريب داشت. به همين دلیل پيشنهاد تشکيل کميته ملي کاهش آلودگيهاي عسلويه از طرف سازمان محيط زيست در سال ۹۷ ارائه شد و خوشبختانه در سفر رئيسجمهوری و هئيت دولت به استان بوشهر در اسفندماه ۹۷ مورد پذيرش و تصويب قرار گرفت و از آن زمان اين کميته در کشور تشکيل شده است و حاصل چند ماه تلاش اين کميته در سال جاري اين بود که امروز سند ملي کاهش آلودگيهاي محيط زيست در جنوب استان بوشهر با تأکيد بر آلودگي هوا، تأييد و تصويب شده است. ما منتظر اجرای مفاد اين سند در بازه زماني يک تا سه سال هستيم. همچنين در نهايت مرکز پايش زيستمحيطي عسلويه و کنگان جزء مصوبات سفر دولت به استان بوشهر بود که خوشبختانه ابلاغ اعتبار اوليه صورت گرفته است و در حال آغاز اين پروژه در عسلويه و کنگان براي پايش
دقيقتر آلايندهها با امکانات آزمايشگاهي هستيم. امروزه نگراني مردم و سازمان محيط زيست توسعه شتابان صنايع پتروشيمي و پالايشگاهي در منطقه انجام شده است. خوشبختانه امروزه احداث واحدهاي صنعتي جديد منوط به ارزيابيهاي محيطزيستي و ظرفيتسنجي منطقه است».
محمدمهدي گوهري: شنيدن نام عسلويه و پارس جنوبي براي اکثر ايرانيان تداعيکننده صنايع نفت و گاز است؛ منطقهاي که به علت وجود مخزن مشترک گازي با کشور قطر از 20 سال گذشته تا به امروز شايد توسعه شتابان صنايع پالايشگاهي و پتروشيمي در خود بوده است؛ صنايعي که تأثير مهمي در اقتصاد کشورمان دارند. اما اين توسعه شتابان علاوهبر مزاياي اقتصادي، مشکلاتي را هم به همراه داشته است که از آنها ميتوان به آلودگيهاي محيطزيستي در منطقه اشاره کرد؛ آلودگيهايي که به علت حضور تعداد زياد واحدهاي صنعتي در اين منطقه و عدم رعايت نکات زيستمحيطي در زمان احداث آنها در گذشته، مشکلاتي را براي مردم و طبيعت منطقه ايجاد کرده است. در اين گزارش قصد داريم به برخي اثرات اين آلودگيها بر اکوسيستم منطقه و اقدامات سازمان حفاظت از محيط زيست براي جلوگيري از افزايش اين آلودگيها بپردازيم.
نقش خودپالايي اکوسيستم جنگلهاي مانگرو عسلويه
حسين آخاني، گياهشناس، در مورد اهميت جنگلهاي حرا و گياهان مانگروی عسلويه ميگويد: «از لحاظ جغرافيايي، جنگلهاي مانگروی ايران در شماليترين عرض جغرافيايي قرار دارند. اين مورد باعث ميشود اين جنگلها آسيبپذير باشند. نقش اکولوژيکي اين جنگلها بسيار حائز اهميت است. در ارزيابيهاي اکولوژيکي و خدمات اکوسيستمي، در مقام اول، تپههاي مرجاني و در رتبه دوم جنگلهاي مانگرو قرار دارند و اين نشاندهنده اهميت حفظ اين جنگلهاست. جنگلهاي مانگرويي که ما در ايران داريم، بهخصوص جنگلهاي حرای منطقه عسلويه، شماليترين منطقه رويشي طبيعي اين درختان است».
وي در مورد تأثيرات آلايندههاي صنعتي منطقه عسلويه بر اين جنگلها افزود: «يکي از اثرات کوتاهمدت اين آلايندگيها ازبينرفتن موجودات آبزي است که در اکوسيستم مانگرو و در منطقه جزر و مد حضور دارند. باکتريهاي مفيد به محض ورود مواد نفتي در آب از بين ميروند. تحقيقاتي که در دنيا انجام شده است نشان ميدهد که معمولا اگر منطقهاي در اثر آلايندگيهاي نفتي جنگلهاي مانگروي خود را از دست بدهد، دو حالت وجود دارد؛ حالت اول نابودي شديد بهنحويکه امکان بازگشت به حالت اوليه را نداشته باشد و مرگ کامل درختان رخ بدهد، چون وقتي اين درختان از بين بروند، بستر ناپايدار ميشود و بر اثر امواج دريا اکوسيستم زمين دچار فرسايش ميشود و در برخي موارد اين زمينها توسط افراد سودجو تصرف ميشود و عمليات عمراني در آنها صورت ميپذيرد. در حالت دوم اگر بقايا و ريشههاي اين درختان باقي بمانند، تحقيقات نشان ميدهد که 30 سال زمان لازم است تا اين جنگلها تا حدودي به حالت اوليه خود بازگردند. تحقيقي که اخيرا توسط برخي از محققان ايراني در خليجفارس انجام شده است نشان ميدهد که باکتريهايي که توان تجزيه آلودگيهاي نفتي را دارند به ميزان زيادي در ريشه
درختان حرا تجمع دارند و با ازبينبردن اين جنگلها توان خودپالايي اکوسيستم به حد زيادي کاهش مييابد».
به گفته آخاني: «در منطقه عسلويه بر اساس مشاهدات شخصي من علاوهبر تأثيراتي که آلودگيهاي نفتي بر محيط ميتوانند داشته باشند که نيازمند انجام تحقيقات است که در حوزه تخصصي من نيست، اما در پارک ملي نايبند که بايد براي ورود به آن مجوز از سازمان محيطزيست کسب کرد، اما ترددهاي زيادي با وسيله نقليه بدون نظارت در آن انجام ميشود و من بارها شاهد برافروختن آتش در آن بودم که ميتواند آسيبهايي به اکوسيستم منطقه وارد کند. متأسفانه حفاظت مناسبي را در منطقه شاهد نيستيم. در ضمن زبالهها و پسابهاي صنعتي واردشده توسط صنايع در ميزان بالا ميتواند تأثيراتي مخرب بر اکوسيستم منطقه بگذارد و باعث شود تنوع زيستي آبزيان منطقه آسيب ببيند و اين در نهايت موجب نابودي درختان حرا خواهد شد. نکتهاي که بايد به آن اشاره کنم اين است که اگر در يک منطقه درختي را ميبينيم نبايد فکر کنيم بقاي اين درخت بهتنهايي امکانپذير است، بلکه بقاي اين درخت به بقاي ميليونهاي موجود ديگر وابسته است که چرخهاي از خدمات متقابل را براي يکديگر ايجاد ميکنند. بنابراين بايد استانداردهاي بالاي محيطزيستي را در منطقه عسلويه اعمال کنيم تا اکوسيستم منطقه بيش از
اين تخريب نشود».
تأثير آلودگيهاي نفتي بر حيات پرندگان
عليرضا هاشمي، پرندهشناس، در مورد تأثير آلودگي منطقه عسلويه بر پرندگان ميگويد: «در مورد آلودگيهاي نفتي در عسلويه و اثر آن روي پرندگان بحث مفصل است، اما به طور خلاصه ميتوان اين موضوع را در دو محور مهم دانست. مورد اول اثرات آني است؛ بهطورمثال در بسياري از موارد ما شاهد مرگ پرندگان بهخاطر مسموميت ناشي از آلودگيهاي نفتي هستيم؛ آلودگيهايي مانند پسابهاي واحدهاي صنعتي يا نشت مواد نفتي و آغشتهشدن پر پرندگان به اين مواد که باعث مرگ آني يا پس از چند روز اين پرندگان میشود. اين مشکل در سراسر دنيا سالانه تعداد زيادي پرنده را از بين ميبرد. خيلي از حوضچههاي روباز مواد نفتي در شب داراي تلألو هستند و پرندگان آن را با آب اشتباه ميگيرند و براي شيرجهزدن يا استراحت به سمت آنها رفته و از بين ميروند. اين بخشي از ماجراست که دردناک است، اما شايد عمق فاجعه را نشان ندهد. عمق فاجعه جايي مشخص ميشود که ما ميبينيم تعداد زيادي از پرندگان بر اثر تغذيه از موجوداتي که بر اثر آلودگيهاي نفتي مرده يا انباشت اين مواد را در بدن خود دارند از بين ميروند. شايد ما لاشه پرنده را در منطقه نبينيم، اما پرندگان بعد از طي چند کیلومتر
يا حتي چندصد متر ميميرند. از طرف ديگر خيلي از پرندگان ممکن است در اثر اين آلودگيها مسموم شوند، اما علائمي نداشته باشند و اين آلايندهها در بدن آنها انباشت شود و به مرور با افزايش ميزان مواد سمي که از تحمل بدن بيشتر است، باعث مرگ پرنده شوند. اين اتفاق ممکن است طی چندسال آينده باعث مرگ پرنده شود».
وي درباره تأثير آلايندههاي نفتي بر زادآوري پرندگان ميافزايد: «در برخي موارد اين آلودگيها باعث مرگ پرندگان نميشوند، بلکه زادآوري آنها را مختل ميکند. برای مثال، فلزات سنگين ميتواند باروري و زادآوري پرندگان را تحت تأثير قرار دهد؛ از جمله اينکه خيلي از فلزات سنگين ميتواند پوسته تخم آنها را بسيار شکننده و نازک کند و اين باعث ميشود شاهد کاهش شديد نرخ زادآوري موفق پرندگان باشيم. بنابراين در چند لايه مختلف ميتوان بحث آلودگي حاصل از صنايع نفتي در منطقه عسلويه را بررسي کرد؛ اثرات کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت که همه آنها درخور توجه هستند. بايد توجه داشت خيلي از اين اثرات را ما نميبينيم اما در آينده روي جمعيت پرندگان تأثيرگذار خواهد بود و اگر پايش و نظام هدفمندي وجود نداشته باشد، اصلا نخواهيم دانست تهديد کجاست تا جلوي آن را بگيريم. ما در دنيا کنوانسيون حفاظت از گونههاي مهاجر وحشي را داريم و ايران هم عضو آن است. در اين کنوانسيون قوانين براي کشورهايي که در مسير مهاجرت پرندگان هستند، وضع شده است. برای مثال، پرندهاي در طول عمر خود از چندين کشور عبور ميکند که همه کشورها حفاظت مناسبي را با صرف هزينه انجام
ميدهند تا اين پرنده در سلامت باشد. فقط کافي است اين پرنده از يک منطقه آلوده عبور کند و اين عبور سالانه و مواجهه با آلودگي باعث عدم زادآوري اين پرنده در کشور ديگري شود که همه مراقبت و محافظت لازم را به شکل اصولي انجام ميدهد؛ يعني پرنده در محيطي که شرايط مناسبي هم دارد قادر به زادآوري نخواهد بود. پس مشکل آلودگي در منطقه عسلويه فقط روي پرندگان بومي ايران اثر نامطلوب نميگذارد، بلکه يک اثر بينالمللي نامطلوب به همراه خواهد داشت. اين بحث صرفا درباره عسلويه نيست و متأسفانه خليج فارس يکي از خليجهاي آلوده دنيا به واسطه رفتوآمد زياد کشتيها و حمل فراوردههاي نفتي است. کشورهاي ديگر حوزه خليج فارس نيز با مشکل آلودگي مواجه هستند و بايد مورد توجه همه کشورهاي منطقه باشد. ما به عنوان کشوري که به واسطه تاريخ، خود را پيشرو در منطقه ميدانيم، بايد به مسائل محيطزيستي توجه بيشتري داشته باشيم».
نقش سازمان حفاظت محيط زيست در عسلويه
فرهاد قلينژاد، مدير کل سازمان حفاظت محيط زيست استان بوشهر، درباره منطقه عسلويه ميگويد: «در منطقه ويژه انرژي پارس جنوبي دو نوع صنعت پالايشگاهي و پتروشيمي وجود دارد. در منطقه عسلويه 24 پالايشگاه گازي و 14 مجتمع پتروشيمي وجود دارد که از اين تعداد فقط سه واحد پتروشيمي موفق به کسب امتياز صنعت سبز از سازمان محيط زيست شدهاند. سهم گازهاي آلاينده خروجي اين مجتمعها 92 درصد متعلق به پالايشگاههاي گازي و هشت درصد مربوط به پتروشيميهاست. پالايشگاههاي گازي متأسفانه اکثرا جزء صنايع آلاينده منطقه هستند و معمولا تصفيهخانه فاضلاب کامل ندارند و فقط يک پيشتصفيه روي فاضلاب خروجي خود انجام ميدهند که تنها موجب رقيقشدن فاضلاب ميشوند و نيازمند انجام پروسه تکميلي تصفيه فاضلاب است که انجام نميشود».
وي درباره آلودگيهاي محيطزيستي صنايع مستقر در عسلويه ميگويد: «از معضلات زيستمحيطي پالايشگاههاي منطقه عسلويه ميتوان به بحث بازيافت و نگهداري نامناسب گوگرد در انبارهاي سر باز اشاره کرد که باعث پراکندگي ذرات گوگرد در هوا ميشود که يکي از عوامل آلودهکننده هواي عسلويه است. براي جلوگيري از اين اتفاق بايد انبارهاي مکانيزه براي ذخيره گوگرد از طریق پالايشگاهها احداث شود. در هشت مورد پيگيريهاي حقوقي از سوی سازمان محيط زيست بوشهر عليه پالايشگاههاي متخلف که داراي انبارهاي روباز گوگرد بودند، انجام شده است. در برخي موارد نيز شکايتهاي قضائي عليه پالايشگاههايي که واحد بازيافت گوگرد نداشتند، صورت پذيرفته است. موضوع ديگر بحث تصفيه پسابهاي خروجي از پالايشگاههاست که در سند کاهش آلودگي هواي عسلويه آماده است که منتظر تصويب آن از سوی هيئت دولت هستيم تا اقدامات لازم را براي اجراي آن انجام دهيم». قلينژاد درباره علل وجود بوي نامطبوع در منطقه عسلويه ميگويد: «وجود بوي بد در منطقه يکي از موارد مهم آلودگي هواي در عسلويه و کنگان است. در دو ماه اخير در فعاليتهاي کارشناسيای که انجام شد، منابع اين بوي نامطبوع شناسايي
شد. يکي از منابع تخليه فاضلاب دو تا پالايشگاه بود و پيگيري قضائي هم انجام شد. منبع دوم مخازن ذخيرهسازي و بارگيري ميعانات گازي بودند که تعدادي از آنها داراي مجوز سازمان محيط زيست نبودند. منبع ديگر نشتيهاي موجود در سيستمهاي پالايشگاهها و پتروشيميهاي منطقه است که ما پروژههايي براي رفع اين عيوب و اخذ گواهينامههاي مربوطه تعريف کرديم».
مديرکل سازمان حفاظت محيط زيست استان بوشهر درباره اقدامات انجامشده براي کاهش آلودگي عسلويه افزود: «با توجه به اهميت منطقه عسلويه و با توجه به استقرار صنايع بزرگ و تأثيرگذار به طوري که عسلويه و بوشهر پايتخت انرژي ايران لقب گرفته است، سازمان محيط زيست از سال ۹۷ به اين نتيجه رسيد که بايد نگاهي ملي به عسلويه براي کاهش آلودگيهاي محيط زيست و کاهش تخريب داشت. به همين دلیل پيشنهاد تشکيل کميته ملي کاهش آلودگيهاي عسلويه از طرف سازمان محيط زيست در سال ۹۷ ارائه شد و خوشبختانه در سفر رئيسجمهوری و هئيت دولت به استان بوشهر در اسفندماه ۹۷ مورد پذيرش و تصويب قرار گرفت و از آن زمان اين کميته در کشور تشکيل شده است و حاصل چند ماه تلاش اين کميته در سال جاري اين بود که امروز سند ملي کاهش آلودگيهاي محيط زيست در جنوب استان بوشهر با تأکيد بر آلودگي هوا، تأييد و تصويب شده است. ما منتظر اجرای مفاد اين سند در بازه زماني يک تا سه سال هستيم. همچنين در نهايت مرکز پايش زيستمحيطي عسلويه و کنگان جزء مصوبات سفر دولت به استان بوشهر بود که خوشبختانه ابلاغ اعتبار اوليه صورت گرفته است و در حال آغاز اين پروژه در عسلويه و کنگان براي پايش
دقيقتر آلايندهها با امکانات آزمايشگاهي هستيم. امروزه نگراني مردم و سازمان محيط زيست توسعه شتابان صنايع پتروشيمي و پالايشگاهي در منطقه انجام شده است. خوشبختانه امروزه احداث واحدهاي صنعتي جديد منوط به ارزيابيهاي محيطزيستي و ظرفيتسنجي منطقه است».