رازهاي قتلي خانوادگي
استيفن ادوين كينگ از نويسندگان مشهور ادبيات ژانر وحشت است كه در سال 1947 در آمريكا متولد شده است. او امروز يكي از نويسندگان پرفروش آمريكا به شمار ميرود و آثارش به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. منتقدان داستانهاي او را تركيبي از خون و ترس و معما ميدانند و آثارش را در ژانر جنايي و پليسي و ژانر ترسناك دستهبندي كردهاند. استيفن كينگ مثل اغلب نويسندگان ادبيات پليسي و جنايي نويسنده پركاري است و بيش از دويست اثر در فرمهاي مختلف مثل رمان، داستان كوتاه، فيلمنامه و... نوشته است. در ميان آثار او كتابهاي غيرداستاني نيز ديده ميشود. تاكنون نزديك به هفتاد فيلم و سريال تلويزيوني بر اساس داستانهاي او ساخته شده كه از ميان آنها ميتوان به «درخشش» استنلي كوبريك، «كري» به كارگرداني برايان ديپالما، «مسير سبز»، «رستگاري در شاوشنك» و «مه» هر سه از فرانك دارابونت اشاره كرد.
«زنكش» عنوان يكي از رمانهاي استيفن كينگ است كه مدتي پيش با ترجمه محمدعلي مهماننوازان در نشر مرواريد منتشر شد. عنوان اصلي اين رمان «1922» است كه ابتدا در قالب يك مجموعه منتشر شد و سپس بهعنوان اثري مجزا به چاپ رسيد. رمان با سطوري آغاز ميشود كه شبيه به يك اعتراف طولاني است و راوي در ابتدا ميگويد كه اين نوشتهها را خطاب به هركسي برايش اهميت داشته باشد نوشته است. او خود را ويلفرد للند جيمز معرفي ميكند و در همان آغاز ميگويد كه اين يك اعترافنامه است. بر اساس توضيحاتي كه او ميدهد، او در ژوئن 1922 همسرش آرلت كريستينا وينترز جيمز را كشته جنازهاش را در چاهي قديمي انداخته تا كسي آن را نبيند. او همچنين مينويسد كه پسرش نيز در ارتكاب اين جنایت با او همدست بوده است. البته پسرش در آن تاريخ تنها چهارده سال داشته و ازاينرو مسئوليت اصلي قتل با خود او است: «درواقع اين من بودم كه با سوءاستفاده از ترسهاي او و سركوب اعتراضهاي كاملا طبيعياش در طول يك دوره دوماهه او را اغفال كردم. اين چيزي است كه من به مراتب بيشتر از خود جنايت از انجامش احساس پشيماني ميكنم، به دلايلي كه اين سند مكتوب دربارهشان توضيح خواهد داد».
راوي در ادامه اعترافش ميگويد كه آنچه سبب اين قتل شده قطعهزميني بوده كه به همسرش ارث رسيده و اختلاف بر سر اين زمين دليل جنايت بوده است.
در ابتداي كتاب توضيحاتي كوتاه درباره استيفن كينگ آمده كه در بخشي از آن ميخوانيم: «كينگ را سلطان وحشت ميخوانند، نويسندهاي كه در خلق داستانهاي رازآلود و خونبار چيره است و شخصيتهاي قصههايش ميتوانند ترسناكترين كابوسها و تصورناپذيرترين جنايتها را مرتكب شوند. اما آنچه كماكان باعث محبوبيت بيحد آثار اوست، توانايياش در نوشتن و پديد آوردن آثاري است كه به لحاظ ادبي و با در نظر گرفتن ساختار مستحكم و چفتوبست شيوه روايت، او را در ميان قويترين و مسلطترين نويسندگان داستاني قرار ميدهد... استاد مسلم خلق فضاهاي حادثهاي، صحنههاي جنايي، توصيفهاي هولناك، و تلفيق حادثه و التهاب و رمزوراز، در تمام آثار خود فضاي رازآلودي را به وجود ميآورد كه تا پايان داستان خواننده پيوسته آن را حس ميكند و خودش را در محيطي هراسانگيز و مبهم و مرموز ميبيند و ميداند هر اتفاقي در آن محتمل است. كينگ ذهن و روح مخاطبش را تصرف ميكند و او را با چشماني باز به قلب ماجرا ميكشد». «تلفن همراه»، «در قتلگاه»، «آتشافروز»، «طلسم»، «شيفت شب» و «چشمان اژدها» از ديگر آثار استيفن كينگ هستند. او جوايز متعددي هم كسب كرده كه از ميان آنها ميتوان
به جايزه برام استوكر، جايزه ادگار و جايزه انجمن نويسندگان آثار خيالپردازانه اشاره كرد. مترجم كتاب در بخشي از مقدمهاش به اين نكته اشاره كرده كه رمان «زنكش» در مقايسه با آثار ديگر استيفن كينگ رماني كوتاه به شمار ميرود اما بااينحال مهمترين ويژگيهاي داستاننويسي او در اين اثر ديده ميشود. در بخشي از اين رمان ميخوانيم: «سپيدهدم روز بعد كه از خواب بيدار شدم، خانه به گور سردي ميمانست و دستم دو برابر اندازه طبيعياش ورم كرده بود. گوشت دوروبر محل گازگرفتگي به رنگ خاكستري تيره درآمده بود، اما سه انگشت اول رنگ صورتي ماتي داشتند كه تا پايان روز به قرمزي گراييد. بهجز انگشت كوچك، لمس هر قسمت ديگري از آن دست، دردي جانكاه به وجود ميآورد. با اين حال، تا حدي كه ميتوانستم آن را سفت بستم، و اين كار زقزق آن را كم كرد. در اجاق آشپزخانه آتش روشن كردم -يكدستي كار وقتگيري بود، اما از پس آن برآمدم- و بعد نزديك آن قرار گرفتم و سعي كردم خودم را گرم كنم. همهجاي بدنم را بهجز دست زخميام، آن دست خودش گرم بود. گرم و مرتعش مثل دستكشي كه موشي درون آن پنهان شده باشد».
استيفن ادوين كينگ از نويسندگان مشهور ادبيات ژانر وحشت است كه در سال 1947 در آمريكا متولد شده است. او امروز يكي از نويسندگان پرفروش آمريكا به شمار ميرود و آثارش به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. منتقدان داستانهاي او را تركيبي از خون و ترس و معما ميدانند و آثارش را در ژانر جنايي و پليسي و ژانر ترسناك دستهبندي كردهاند. استيفن كينگ مثل اغلب نويسندگان ادبيات پليسي و جنايي نويسنده پركاري است و بيش از دويست اثر در فرمهاي مختلف مثل رمان، داستان كوتاه، فيلمنامه و... نوشته است. در ميان آثار او كتابهاي غيرداستاني نيز ديده ميشود. تاكنون نزديك به هفتاد فيلم و سريال تلويزيوني بر اساس داستانهاي او ساخته شده كه از ميان آنها ميتوان به «درخشش» استنلي كوبريك، «كري» به كارگرداني برايان ديپالما، «مسير سبز»، «رستگاري در شاوشنك» و «مه» هر سه از فرانك دارابونت اشاره كرد.
«زنكش» عنوان يكي از رمانهاي استيفن كينگ است كه مدتي پيش با ترجمه محمدعلي مهماننوازان در نشر مرواريد منتشر شد. عنوان اصلي اين رمان «1922» است كه ابتدا در قالب يك مجموعه منتشر شد و سپس بهعنوان اثري مجزا به چاپ رسيد. رمان با سطوري آغاز ميشود كه شبيه به يك اعتراف طولاني است و راوي در ابتدا ميگويد كه اين نوشتهها را خطاب به هركسي برايش اهميت داشته باشد نوشته است. او خود را ويلفرد للند جيمز معرفي ميكند و در همان آغاز ميگويد كه اين يك اعترافنامه است. بر اساس توضيحاتي كه او ميدهد، او در ژوئن 1922 همسرش آرلت كريستينا وينترز جيمز را كشته جنازهاش را در چاهي قديمي انداخته تا كسي آن را نبيند. او همچنين مينويسد كه پسرش نيز در ارتكاب اين جنایت با او همدست بوده است. البته پسرش در آن تاريخ تنها چهارده سال داشته و ازاينرو مسئوليت اصلي قتل با خود او است: «درواقع اين من بودم كه با سوءاستفاده از ترسهاي او و سركوب اعتراضهاي كاملا طبيعياش در طول يك دوره دوماهه او را اغفال كردم. اين چيزي است كه من به مراتب بيشتر از خود جنايت از انجامش احساس پشيماني ميكنم، به دلايلي كه اين سند مكتوب دربارهشان توضيح خواهد داد».
راوي در ادامه اعترافش ميگويد كه آنچه سبب اين قتل شده قطعهزميني بوده كه به همسرش ارث رسيده و اختلاف بر سر اين زمين دليل جنايت بوده است.
در ابتداي كتاب توضيحاتي كوتاه درباره استيفن كينگ آمده كه در بخشي از آن ميخوانيم: «كينگ را سلطان وحشت ميخوانند، نويسندهاي كه در خلق داستانهاي رازآلود و خونبار چيره است و شخصيتهاي قصههايش ميتوانند ترسناكترين كابوسها و تصورناپذيرترين جنايتها را مرتكب شوند. اما آنچه كماكان باعث محبوبيت بيحد آثار اوست، توانايياش در نوشتن و پديد آوردن آثاري است كه به لحاظ ادبي و با در نظر گرفتن ساختار مستحكم و چفتوبست شيوه روايت، او را در ميان قويترين و مسلطترين نويسندگان داستاني قرار ميدهد... استاد مسلم خلق فضاهاي حادثهاي، صحنههاي جنايي، توصيفهاي هولناك، و تلفيق حادثه و التهاب و رمزوراز، در تمام آثار خود فضاي رازآلودي را به وجود ميآورد كه تا پايان داستان خواننده پيوسته آن را حس ميكند و خودش را در محيطي هراسانگيز و مبهم و مرموز ميبيند و ميداند هر اتفاقي در آن محتمل است. كينگ ذهن و روح مخاطبش را تصرف ميكند و او را با چشماني باز به قلب ماجرا ميكشد». «تلفن همراه»، «در قتلگاه»، «آتشافروز»، «طلسم»، «شيفت شب» و «چشمان اژدها» از ديگر آثار استيفن كينگ هستند. او جوايز متعددي هم كسب كرده كه از ميان آنها ميتوان
به جايزه برام استوكر، جايزه ادگار و جايزه انجمن نويسندگان آثار خيالپردازانه اشاره كرد. مترجم كتاب در بخشي از مقدمهاش به اين نكته اشاره كرده كه رمان «زنكش» در مقايسه با آثار ديگر استيفن كينگ رماني كوتاه به شمار ميرود اما بااينحال مهمترين ويژگيهاي داستاننويسي او در اين اثر ديده ميشود. در بخشي از اين رمان ميخوانيم: «سپيدهدم روز بعد كه از خواب بيدار شدم، خانه به گور سردي ميمانست و دستم دو برابر اندازه طبيعياش ورم كرده بود. گوشت دوروبر محل گازگرفتگي به رنگ خاكستري تيره درآمده بود، اما سه انگشت اول رنگ صورتي ماتي داشتند كه تا پايان روز به قرمزي گراييد. بهجز انگشت كوچك، لمس هر قسمت ديگري از آن دست، دردي جانكاه به وجود ميآورد. با اين حال، تا حدي كه ميتوانستم آن را سفت بستم، و اين كار زقزق آن را كم كرد. در اجاق آشپزخانه آتش روشن كردم -يكدستي كار وقتگيري بود، اما از پس آن برآمدم- و بعد نزديك آن قرار گرفتم و سعي كردم خودم را گرم كنم. همهجاي بدنم را بهجز دست زخميام، آن دست خودش گرم بود. گرم و مرتعش مثل دستكشي كه موشي درون آن پنهان شده باشد».