ناكارآمديای كه هرگز بررسي نشد
سیل دوباره آمد...
سعید مدنی- جامعهشناس
وقتی در بهار سال جاری سیل زندگی مردم حداقل سه استان را تخریب و آثار جبرانناپذیری بر زندگی مردم داشت، بسیاری از علاقهمندان سیاسی، اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد و افراد مرجع محلی با اشاره به نابسامانی و سوءمدیریت ستاد بحران ضرورت تجدیدنظر اساسی در مدیریت بحران کشور را خاطرنشان کردند. در این میان، در حکمی از سوی رئیسجمهور، آقای دکتر نیلی احمدآبادی، ریاست دانشگاه تهران، موظف شد با تهیه گزارشی طی شش ماه علل و عوامل وقوع سیل و ناکارآمدی مدیریت بحران را در سطوح ملی و منطقهای بررسی کند. رئیس دانشگاه نیز بلافاصله با صدور ابلاغیهای برای تعداد زیادی از استادان دانشگاه از آنان برای عضویت در این تیم دعوت به عمل آورد. در همان زمان بسیاری از فعالان اجتماعی خاطرنشان کردند اعضای این تیم که البته در میان آنها انسانهای شایستهای حضور داشتند اما برخی نیز سابقه کمترین مطالعه و پژوهش یا تجربه حضور در بلایای طبیعی نداشتند و عموما صاحب چندین سمت و شغل رسمی و غیررسمی، قادر نخواهند بود وظیفه ملی تدوین گزارش از یک فاجعه ملی را به سرانجام برسانند و در نتیجه ایده تدوین گزارش که میتواند دستاوردهای مؤثری در اصلاح ساختار مدیریت بحران داشته باشد، نیز مثل دهها و صدها ایده به پرداخت حقالتحقیقها و حقالجلسهها ختم خواهد شد و باری از بار عظیم مردم این سرزمین نخواهد برداشت.
حالا و پس از گذشت نزدیک به 10 ماه از وقوع سیل بهار، شاهد وقوع سیل در سیستان و بلوچستان هستیم. مدیریت بحران مثل 10 ماه پیش لنگلنگان راهی منطقه شده است و مردم بیپناه برای فرار از مرگ و نیستی سیل، به بالای درختان پناه بردهاند. در چنین شرایطی ظاهرا تیم نخبه مسئول گزارش هنوز در رفتوآمد به جلسات با صرف چای و شیرینی و میوه و در حال تبادل نظر است تا با فراغت کامل و در کنار انبوه مشغلهها، روزی و روزگاری کاری کند... حالا چه عجلهای است؟
در گرماگرم انتصاب تیم تدوین گزارش، یکی از اعضای بذلهگوی همان تیم نوشت این هیئت قرار است سرنوشت کشور را با این گزارش دگرگون کند. آن زمان از این همه بذلهگویی استاد مشعوف شدم. شاید استاد محترم میدانست همچون میرزا آقاسی متولی کندن چاهی شده است که اگرچه برای مردم آب ندارد اما برای او نان دارد.
سیل و بلایای طبیعی منتظر هیئت عریض و طویل گزارش ملی سیل نشد و دوباره و ناخوانده آمد. اینقدر سادهاندیش نیستم که تصور کنم آن گزارش مسئلهای را حل خواهد کرد، اما هیئت هنوز در حال تدوین گزارشی است که حتی اگر قرار باشد دردی از دردها را درمان کند، نوشداروی پس از مرگ است و در برابر درد و رنج و بدبختی و فقر مردم سیستان و بلوچستان در سیلی که حتی پیراهن فقر آنها را هم به تاراج برده، شرمگین است.
وقتی در بهار سال جاری سیل زندگی مردم حداقل سه استان را تخریب و آثار جبرانناپذیری بر زندگی مردم داشت، بسیاری از علاقهمندان سیاسی، اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد و افراد مرجع محلی با اشاره به نابسامانی و سوءمدیریت ستاد بحران ضرورت تجدیدنظر اساسی در مدیریت بحران کشور را خاطرنشان کردند. در این میان، در حکمی از سوی رئیسجمهور، آقای دکتر نیلی احمدآبادی، ریاست دانشگاه تهران، موظف شد با تهیه گزارشی طی شش ماه علل و عوامل وقوع سیل و ناکارآمدی مدیریت بحران را در سطوح ملی و منطقهای بررسی کند. رئیس دانشگاه نیز بلافاصله با صدور ابلاغیهای برای تعداد زیادی از استادان دانشگاه از آنان برای عضویت در این تیم دعوت به عمل آورد. در همان زمان بسیاری از فعالان اجتماعی خاطرنشان کردند اعضای این تیم که البته در میان آنها انسانهای شایستهای حضور داشتند اما برخی نیز سابقه کمترین مطالعه و پژوهش یا تجربه حضور در بلایای طبیعی نداشتند و عموما صاحب چندین سمت و شغل رسمی و غیررسمی، قادر نخواهند بود وظیفه ملی تدوین گزارش از یک فاجعه ملی را به سرانجام برسانند و در نتیجه ایده تدوین گزارش که میتواند دستاوردهای مؤثری در اصلاح ساختار مدیریت بحران داشته باشد، نیز مثل دهها و صدها ایده به پرداخت حقالتحقیقها و حقالجلسهها ختم خواهد شد و باری از بار عظیم مردم این سرزمین نخواهد برداشت.
حالا و پس از گذشت نزدیک به 10 ماه از وقوع سیل بهار، شاهد وقوع سیل در سیستان و بلوچستان هستیم. مدیریت بحران مثل 10 ماه پیش لنگلنگان راهی منطقه شده است و مردم بیپناه برای فرار از مرگ و نیستی سیل، به بالای درختان پناه بردهاند. در چنین شرایطی ظاهرا تیم نخبه مسئول گزارش هنوز در رفتوآمد به جلسات با صرف چای و شیرینی و میوه و در حال تبادل نظر است تا با فراغت کامل و در کنار انبوه مشغلهها، روزی و روزگاری کاری کند... حالا چه عجلهای است؟
در گرماگرم انتصاب تیم تدوین گزارش، یکی از اعضای بذلهگوی همان تیم نوشت این هیئت قرار است سرنوشت کشور را با این گزارش دگرگون کند. آن زمان از این همه بذلهگویی استاد مشعوف شدم. شاید استاد محترم میدانست همچون میرزا آقاسی متولی کندن چاهی شده است که اگرچه برای مردم آب ندارد اما برای او نان دارد.
سیل و بلایای طبیعی منتظر هیئت عریض و طویل گزارش ملی سیل نشد و دوباره و ناخوانده آمد. اینقدر سادهاندیش نیستم که تصور کنم آن گزارش مسئلهای را حل خواهد کرد، اما هیئت هنوز در حال تدوین گزارشی است که حتی اگر قرار باشد دردی از دردها را درمان کند، نوشداروی پس از مرگ است و در برابر درد و رنج و بدبختی و فقر مردم سیستان و بلوچستان در سیلی که حتی پیراهن فقر آنها را هم به تاراج برده، شرمگین است.