آینه
دنیای اقتصاد
نقطه شروع اصلاحات اقتصادی
رضا خسروشاهی: نقطه شروع اصلاحات اقتصادی در ایران کجاست؟ البته سالهاست که اقتصاددانان و اقتصادخواندهها به دنبال علاج مریضی هستند که حاضر نیست پا به مطب آنان بگذارد. مریضی که خود را بینیاز از طبیب میداند، «دولت» است. بنابراین بهتر است اقتصاددانان و دغدغهمندان اقتصادی، جامعه هدف و تاکتیک خود را تغییر دهند. هیچ اصلاحی بدون حمایت محکم مردمی قابل اجرا نیست و در هیچ جا نیز به فرجام نرسیده است. اما مخاطب امکان دارد سؤال کند اصلا مشکل اقتصاد ایران چیست که مردم باید بدانند؟ جامعه مخاطب این سؤال، صاحبنظران و دانشمندان عرصه اقتصادی هستند. بدون تردید سالها تحقیق در این حوزه آنان را به این وقوف رسانده که مشکل کجاست. اما تودرتویی مشکلات موجب شده برخی در تشخیص منشأ دچار خطای دید شوند. مشکل اقتصاد ایران از گذشتههای دور تا امروز عدم درک لزوم انقطاع بودجه دولت از عواید نفت است. همین عامل باعث کجفهمی در مفهوم درآمد و بهتبع آن ایجاد درآمد موهومی شده است. بر اساس این رویه دولت به مدد پول رانتی نفت و بودجهریزی غیرواقعی و البته دخالت در کوچکترین حوزهها سلطه بلامنازع در اقتصاد ایران پیدا کرده است
اعتماد
التزام عملي يا عدم اظهار نظر
علي مطهري: آقاي محمد بهادريجهرمي، معاون پژوهشكده شوراي نگهبان در مقالهاي در شماره ۳۰ ديماه روزنامه اعتماد در پاسخ به مصاحبه اينجانب درباره عملكرد شوراي نگهبان در بررسي صلاحيتها كه توسط خبرنگار به صورت يادداشت شفاهي تنظيم و... در شماره ۲۵ ديماه آن روزنامه درج شده بود مطالبي گفتهاند كه صحت انتقادات منتقدان روش بررسي صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان را اثبات ميكند... ايشان گفتهاند التزام عملي به نظام شامل رفتار و اقوال افراد ميشود، يعني شامل اظهارنظرهاي افراد نيز ميشود. بعد مثالهايي آوردهاند از جمله اينكه اگر كسي به يك تصميم نظام انتقاد كند و در پي اصلاح آن باشد، اين عدم التزام به نظام است. مثلا اگر نمايندهاي به رويه اخير مجمع تشخيص مصلحت نظام در انطباق مصوبات مجلس با سياستهاي كلي نظام كه يك بدعت و برخلاف قانون اساسي است و شوراي نگهبان دوم ايجاد كرده و دست و بال مجلس را بسته است انتقاد كند و در پي اصلاح اين رويه باشد، عدم التزام به نظام دارد چون اين تصميم نظام است، هرچند مخالف قانون اساسي است! يعني ما يك نظامي داريم كه هيچ خطايي از آن سر نميزند و نهادهاي مختلف هرچه تصميم گرفتند بايد بگوييم
درست است و اگر كسي انتقادي به قصد اصلاح امور كرد، التزام عملي به نظام ندارد. نقطه اختلاف ما با امثال آقاي بهادري كه به شوراي نگهبان مشاوره ميدهند همينجاست.
کیهان
بازی قدرت با ورزش
سیدمحمدعماد اعرابی: علاقه ما به ورزش طعمه تحمیل سیاستهایی شده بود که برای کنارگذاشتن آنها انقلاب کردیم، جنگیدیم و سختترین تحریمها را به جان خریدیم. فیفا، کمیته جهانی المپیک و فدراسیونهای بینالمللی ورزشی داشتند از عشق و علاقه ما سوءاستفاده میکردند. در آخرین مورد کنفدراسیون فوتبال آسیا با لغو میزبانی ایران در مسابقات جام قهرمانان آسیا به بهانه نبود امنیت؛ آشکارا در یک منازعه سیاسی منطقهای، کنار یکی از طرفین نزاع ایستاد. بیطرفی در نهادهای ورزشی به یک شوخی شباهت داشت. قرار بود سیاست در ورزش دخالت نکند اما حالا ورزش داشت در ریزترین مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما دخالت میکرد. البته صورت دیگری هم متصور نبود؛ در واقع همانطور که «علم خنثی» و «حکومت خنثی» خیالی کودکانه است، «ورزش خنثی» نیز افسانهای دستنیافتنی است. سکولاریزم به معنای جداسازی کنش از ارزش، یک لفاظی آکادمیک بیش نیست و ارزشها اعم از الهی و غیرالهی نقشی تعیینکننده در راهبرد کنشگران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دارند.
جوان
جریانی از همان ابتدا قصد حذف انقلاب از سینما را داشت
مهدی کلهر: در دوره بعد از من جریانی شکل گرفت که به آن کلهریزم میگفتند، یعنی در حقیقت به فکر حذف جریانی بودند که در تلاش بود پیام انقلاب اسلامی در سینما بیان شود و بالاخره در سال 1363 موفق به انجام این کار شدند. شبی که هوا بسیار سرد بود، به آن استودیویی که صداگذاری میکردند میرفتم، فردی آنجا بود که در تاریکی من را ندید. گفت این فیلم «زندان» که دارد ساخته میشود آخر کلهریسم است اما ما میخواهیم کلهریسم را از سینما پاک کنیم و همین کار را کردند... بالاخره حرفهایی که من آنجا زدم را قرار نیست اینجا بگویم محرمانه است اما گفتهام و نامه هم نوشتهام به وزیر وقت که رونوشتش در دفتر امام هست و احتمالا آنجا ثبت شده است. حرف جریان آنها این بود که این انقلاب چیزی که بتواند صادر کند ندارد؛ تئاتری در تلویزیون پخش شد که نویسنده آن برادر کوچک نخستوزیر بود.
دنیای اقتصاد
نقطه شروع اصلاحات اقتصادی
رضا خسروشاهی: نقطه شروع اصلاحات اقتصادی در ایران کجاست؟ البته سالهاست که اقتصاددانان و اقتصادخواندهها به دنبال علاج مریضی هستند که حاضر نیست پا به مطب آنان بگذارد. مریضی که خود را بینیاز از طبیب میداند، «دولت» است. بنابراین بهتر است اقتصاددانان و دغدغهمندان اقتصادی، جامعه هدف و تاکتیک خود را تغییر دهند. هیچ اصلاحی بدون حمایت محکم مردمی قابل اجرا نیست و در هیچ جا نیز به فرجام نرسیده است. اما مخاطب امکان دارد سؤال کند اصلا مشکل اقتصاد ایران چیست که مردم باید بدانند؟ جامعه مخاطب این سؤال، صاحبنظران و دانشمندان عرصه اقتصادی هستند. بدون تردید سالها تحقیق در این حوزه آنان را به این وقوف رسانده که مشکل کجاست. اما تودرتویی مشکلات موجب شده برخی در تشخیص منشأ دچار خطای دید شوند. مشکل اقتصاد ایران از گذشتههای دور تا امروز عدم درک لزوم انقطاع بودجه دولت از عواید نفت است. همین عامل باعث کجفهمی در مفهوم درآمد و بهتبع آن ایجاد درآمد موهومی شده است. بر اساس این رویه دولت به مدد پول رانتی نفت و بودجهریزی غیرواقعی و البته دخالت در کوچکترین حوزهها سلطه بلامنازع در اقتصاد ایران پیدا کرده است
اعتماد
التزام عملي يا عدم اظهار نظر
علي مطهري: آقاي محمد بهادريجهرمي، معاون پژوهشكده شوراي نگهبان در مقالهاي در شماره ۳۰ ديماه روزنامه اعتماد در پاسخ به مصاحبه اينجانب درباره عملكرد شوراي نگهبان در بررسي صلاحيتها كه توسط خبرنگار به صورت يادداشت شفاهي تنظيم و... در شماره ۲۵ ديماه آن روزنامه درج شده بود مطالبي گفتهاند كه صحت انتقادات منتقدان روش بررسي صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان را اثبات ميكند... ايشان گفتهاند التزام عملي به نظام شامل رفتار و اقوال افراد ميشود، يعني شامل اظهارنظرهاي افراد نيز ميشود. بعد مثالهايي آوردهاند از جمله اينكه اگر كسي به يك تصميم نظام انتقاد كند و در پي اصلاح آن باشد، اين عدم التزام به نظام است. مثلا اگر نمايندهاي به رويه اخير مجمع تشخيص مصلحت نظام در انطباق مصوبات مجلس با سياستهاي كلي نظام كه يك بدعت و برخلاف قانون اساسي است و شوراي نگهبان دوم ايجاد كرده و دست و بال مجلس را بسته است انتقاد كند و در پي اصلاح اين رويه باشد، عدم التزام به نظام دارد چون اين تصميم نظام است، هرچند مخالف قانون اساسي است! يعني ما يك نظامي داريم كه هيچ خطايي از آن سر نميزند و نهادهاي مختلف هرچه تصميم گرفتند بايد بگوييم
درست است و اگر كسي انتقادي به قصد اصلاح امور كرد، التزام عملي به نظام ندارد. نقطه اختلاف ما با امثال آقاي بهادري كه به شوراي نگهبان مشاوره ميدهند همينجاست.
کیهان
بازی قدرت با ورزش
سیدمحمدعماد اعرابی: علاقه ما به ورزش طعمه تحمیل سیاستهایی شده بود که برای کنارگذاشتن آنها انقلاب کردیم، جنگیدیم و سختترین تحریمها را به جان خریدیم. فیفا، کمیته جهانی المپیک و فدراسیونهای بینالمللی ورزشی داشتند از عشق و علاقه ما سوءاستفاده میکردند. در آخرین مورد کنفدراسیون فوتبال آسیا با لغو میزبانی ایران در مسابقات جام قهرمانان آسیا به بهانه نبود امنیت؛ آشکارا در یک منازعه سیاسی منطقهای، کنار یکی از طرفین نزاع ایستاد. بیطرفی در نهادهای ورزشی به یک شوخی شباهت داشت. قرار بود سیاست در ورزش دخالت نکند اما حالا ورزش داشت در ریزترین مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما دخالت میکرد. البته صورت دیگری هم متصور نبود؛ در واقع همانطور که «علم خنثی» و «حکومت خنثی» خیالی کودکانه است، «ورزش خنثی» نیز افسانهای دستنیافتنی است. سکولاریزم به معنای جداسازی کنش از ارزش، یک لفاظی آکادمیک بیش نیست و ارزشها اعم از الهی و غیرالهی نقشی تعیینکننده در راهبرد کنشگران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دارند.
جوان
جریانی از همان ابتدا قصد حذف انقلاب از سینما را داشت
مهدی کلهر: در دوره بعد از من جریانی شکل گرفت که به آن کلهریزم میگفتند، یعنی در حقیقت به فکر حذف جریانی بودند که در تلاش بود پیام انقلاب اسلامی در سینما بیان شود و بالاخره در سال 1363 موفق به انجام این کار شدند. شبی که هوا بسیار سرد بود، به آن استودیویی که صداگذاری میکردند میرفتم، فردی آنجا بود که در تاریکی من را ندید. گفت این فیلم «زندان» که دارد ساخته میشود آخر کلهریسم است اما ما میخواهیم کلهریسم را از سینما پاک کنیم و همین کار را کردند... بالاخره حرفهایی که من آنجا زدم را قرار نیست اینجا بگویم محرمانه است اما گفتهام و نامه هم نوشتهام به وزیر وقت که رونوشتش در دفتر امام هست و احتمالا آنجا ثبت شده است. حرف جریان آنها این بود که این انقلاب چیزی که بتواند صادر کند ندارد؛ تئاتری در تلویزیون پخش شد که نویسنده آن برادر کوچک نخستوزیر بود.