|

آینه

دنیای اقتصاد
آفت سهمیه‌بندی
احمد دوست‌حسینی: ... از گزارش‌هایی که رسما درباره زنجیره صنعت فولاد ارائه شده و با اظهارات مقامات مسئول تکمیل شده است، می‌توان این گزاره‌ها را استخراج کرد: برخی واحدهای تولیدی پایین‌دستی فولاد، ناگزیرند ورق‌های مورد نیازشان را از بازار سیاه با قیمت‌های گزاف تأمین کنند و به‌ناچار و با وجود تقاضا برای محصولشان و حتی امکان صادرات آنها، بسیار کمتر از ظرفیتشان تولید می‌کنند. تعدادی از واحد‌های صنعتی پایین‌دستی، سهمیه‌ای بسیار بیشتر از تولیداتشان دریافت می‌کنند، به‌طوری‌که می‌توانند تا ۸۰ درصد سهمیه دریافتی را با دو برابر قیمت بورس به بازار سیاه عرضه کنند. واسطه‌ها با سود‌های بالا این سهمیه‌ها را جابه‌جا می‌کنند و برخی ادعا کرده‌اند که با کارخانه تولید ورق در ارتباط هستند و مشکلی برای تأمین نیاز در بازار سیاه ندارند. کارخانه فولاد‌سازی می‌گوید در این سوداگری‌ها هیچ نقشی ندارد و این شرایط پیامد کارکرد بورس کالا و سهمیه‌بندی‌های وزارت صمت است. این سهمیه‌ها به‌صورت اداری و با اطلاعات ثبتی (نه اقتصادی) توسط وزارت صمت تعیین می‌شود... با مرور این گزاره‌ها این پرسش‌ها را می‌توان مطرح کرد: آیا این چرخه معیوب جلوه‌ای از اقتصاد سوسیالیستی نیست؟
کیهان
فرمول‌های تقلبی!
جعفر بلوری: ...«چه اتفاقاتی و به چه شکل و ترتیبی باید رخ دهد تا مردم به سمت یک حرکت جمعی ترغیب شوند؟ (شورش ‌کنند). اسملسر معتقد است باید پنج مرحله اول این فرمول طی شود تا این اتفاق بیفتد: 1- زمینه ساختاری 2- فشار ساختاری 3- باور تعمیم‌یافته 4- عوامل شتاب‌دهنده 5- بسیج برای اقدام و 6- عملیات کنترل اجتماعی... طبق نظر اسملسر، این پنج مرحله اگر یکی پس از دیگری طی شود، مردم خواهند شورید. او مشکلات اقتصادی را به‌عنوان یک عامل ابتدایی مثال می‌زند که در مرحله اول قرار دارد. او معتقد است مردم باید بپذیرند «چنین مسئله‌ای» وجود دارد. به این نتیجه برسند، حاکمیت نمی‌خواهد این مشکل حل شود. اگر بین مردم امید به بهبود شرایط وجود داشته باشد، مشکل حل می‌شود؛ اما اگر مردم ناامید شوند، وارد مرحله بعدی می‌شوند. اعتراض‌ها اگر شروع شد، نیاز به عوامل شتاب‌دهنده است؛ مثلا کشته‌شدن یک معترض! طوری که باعث برانگیخته‌شدن احساسات و خشم جمعی و تحریک عمومی ‌شود، این روند ادامه پیدا می‌کند تا... مرحله شش که کار مأموران تأمین‌کننده امنیت (که تعیین‌کننده عنوان می‌کند) شروع می‌شود.
جمهوری اسلامی
احسنت به آقای سازمان برنامه
...رئیس‌ سازمان برنامه و بودجه، در بازدید از قطعه اول آزادراه تهران - شمال وعده داد این قطعه در بهمن‌ماه به بهره‌برداری برسد. به ایشان از دو جهت خدا قوت باید گفت؛ اول اینکه بالاخره قطعه اول آزادراه تهران شمال که قرار بود در دولت اول آقای روحانی به بهره‌برداری برسد و دو، سه ماه قبل هم گفته بودند در دهه فجر افتتاح می‌شود... خدا به ایشان قوت بدهد که اگر اتوبان همت را در این شش سال اخیر به کرج وصل نکرده، اگر جاده الموت به تنکابن را نیمه‌کاره گذاشته، اگر قطعات 2 و 3 آزادراه تهران - شمال هنوز نیمه‌کاره است و اگر کمربندی‌های بعضی شهرهای میان چالوس و تنکابن بلاتکلیف مانده‌اند، برای طرح‌های استان خودشان گیلان هرکاری که می‌توانستند انجام داده‌اند. حالا هم که قول داده‌اند در اوایل سال 1400 یعنی تا پایان دولت آقای روحانی و اقتدار آقای رئیس سازمان برنامه و بودجه که بحمدالله این سازمان ملک طِلق ایشان است، قطعات 2 و 3 آزادراه تهران - شمال به نتیجه خواهد رسید. در ناامیدی بسی امید است. خدا را چه دیدی، شاید ایشان غرب مازندران را به اشتباه بخشی از استان گیلان تصور کنند و گوشه چشمی هم به این آزادراه 23ساله بیندازند.
اعتماد
قدرت و خيانت به قدرت
عباس عبدي: ...هنگامي كه اولين پيمايش و نظرسنجي عمومي در سال 1353 انجام و نتايج آن در نشستي محدود ميان ده‌ها تن از صاحب‌نظران اجتماعي مطرح شد، برخي از افراد كه نمي‌خواستند زير بار نتايج آن بروند، متوسل به اين ترفند شدند كه شيوه نظرسنجي متناسب با جوامع غربي است و در ايران جواب نمي‌دهد و نتايج آن اعتبار ندارد... تاكنون بارها و بارها از سال‌ها پيش و با استناد به نتايج اين پژوهش‌ها نشان داده شده كه نهادهاي اصلي جامعه در وضعيت نابسامان و غيركاركردي قرار گرفته‌اند و در اين ميان تنها نهاد خانواده است كه بار ساير نهادها را يك‌تنه به دوش مي‌كشد و نهاد دولت هم فقط در حفظ نظم مبتني بر زور موفق بوده است. ازاين‌رو تأكيد مي‌شد كه براي بازسازي نهاد دين و اقتصاد و آموزش و رسانه بايد اقدامي جدي به عمل آورد. عده‌اي با سنگرگرفتن ساده‌لوحانه در پشت برخي نگرش‌هاي جامعه‌شناختي در برابر اين گزاره‌هاي مستدل و روشن موضع‌گيري مي‌كردند و آنها را تخطئه و مردود مي‌دانستند. اين مدعيان جامعه‌شناسي نه‌تنها به صاحبان قدرت و ولي‌نعمتان خود بلكه به مردم و جامعه نيز خيانت مي‌كنند. اولين تعهد اخلاقي براي هر صاحب‌نظري بيان دانسته‌هاي علمي بدون جعل و لاپوشاني‌كردن حقيقت است.
دنیای اقتصاد
آفت سهمیه‌بندی
احمد دوست‌حسینی: ... از گزارش‌هایی که رسما درباره زنجیره صنعت فولاد ارائه شده و با اظهارات مقامات مسئول تکمیل شده است، می‌توان این گزاره‌ها را استخراج کرد: برخی واحدهای تولیدی پایین‌دستی فولاد، ناگزیرند ورق‌های مورد نیازشان را از بازار سیاه با قیمت‌های گزاف تأمین کنند و به‌ناچار و با وجود تقاضا برای محصولشان و حتی امکان صادرات آنها، بسیار کمتر از ظرفیتشان تولید می‌کنند. تعدادی از واحد‌های صنعتی پایین‌دستی، سهمیه‌ای بسیار بیشتر از تولیداتشان دریافت می‌کنند، به‌طوری‌که می‌توانند تا ۸۰ درصد سهمیه دریافتی را با دو برابر قیمت بورس به بازار سیاه عرضه کنند. واسطه‌ها با سود‌های بالا این سهمیه‌ها را جابه‌جا می‌کنند و برخی ادعا کرده‌اند که با کارخانه تولید ورق در ارتباط هستند و مشکلی برای تأمین نیاز در بازار سیاه ندارند. کارخانه فولاد‌سازی می‌گوید در این سوداگری‌ها هیچ نقشی ندارد و این شرایط پیامد کارکرد بورس کالا و سهمیه‌بندی‌های وزارت صمت است. این سهمیه‌ها به‌صورت اداری و با اطلاعات ثبتی (نه اقتصادی) توسط وزارت صمت تعیین می‌شود... با مرور این گزاره‌ها این پرسش‌ها را می‌توان مطرح کرد: آیا این چرخه معیوب جلوه‌ای از اقتصاد سوسیالیستی نیست؟
کیهان
فرمول‌های تقلبی!
جعفر بلوری: ...«چه اتفاقاتی و به چه شکل و ترتیبی باید رخ دهد تا مردم به سمت یک حرکت جمعی ترغیب شوند؟ (شورش ‌کنند). اسملسر معتقد است باید پنج مرحله اول این فرمول طی شود تا این اتفاق بیفتد: 1- زمینه ساختاری 2- فشار ساختاری 3- باور تعمیم‌یافته 4- عوامل شتاب‌دهنده 5- بسیج برای اقدام و 6- عملیات کنترل اجتماعی... طبق نظر اسملسر، این پنج مرحله اگر یکی پس از دیگری طی شود، مردم خواهند شورید. او مشکلات اقتصادی را به‌عنوان یک عامل ابتدایی مثال می‌زند که در مرحله اول قرار دارد. او معتقد است مردم باید بپذیرند «چنین مسئله‌ای» وجود دارد. به این نتیجه برسند، حاکمیت نمی‌خواهد این مشکل حل شود. اگر بین مردم امید به بهبود شرایط وجود داشته باشد، مشکل حل می‌شود؛ اما اگر مردم ناامید شوند، وارد مرحله بعدی می‌شوند. اعتراض‌ها اگر شروع شد، نیاز به عوامل شتاب‌دهنده است؛ مثلا کشته‌شدن یک معترض! طوری که باعث برانگیخته‌شدن احساسات و خشم جمعی و تحریک عمومی ‌شود، این روند ادامه پیدا می‌کند تا... مرحله شش که کار مأموران تأمین‌کننده امنیت (که تعیین‌کننده عنوان می‌کند) شروع می‌شود.
جمهوری اسلامی
احسنت به آقای سازمان برنامه
...رئیس‌ سازمان برنامه و بودجه، در بازدید از قطعه اول آزادراه تهران - شمال وعده داد این قطعه در بهمن‌ماه به بهره‌برداری برسد. به ایشان از دو جهت خدا قوت باید گفت؛ اول اینکه بالاخره قطعه اول آزادراه تهران شمال که قرار بود در دولت اول آقای روحانی به بهره‌برداری برسد و دو، سه ماه قبل هم گفته بودند در دهه فجر افتتاح می‌شود... خدا به ایشان قوت بدهد که اگر اتوبان همت را در این شش سال اخیر به کرج وصل نکرده، اگر جاده الموت به تنکابن را نیمه‌کاره گذاشته، اگر قطعات 2 و 3 آزادراه تهران - شمال هنوز نیمه‌کاره است و اگر کمربندی‌های بعضی شهرهای میان چالوس و تنکابن بلاتکلیف مانده‌اند، برای طرح‌های استان خودشان گیلان هرکاری که می‌توانستند انجام داده‌اند. حالا هم که قول داده‌اند در اوایل سال 1400 یعنی تا پایان دولت آقای روحانی و اقتدار آقای رئیس سازمان برنامه و بودجه که بحمدالله این سازمان ملک طِلق ایشان است، قطعات 2 و 3 آزادراه تهران - شمال به نتیجه خواهد رسید. در ناامیدی بسی امید است. خدا را چه دیدی، شاید ایشان غرب مازندران را به اشتباه بخشی از استان گیلان تصور کنند و گوشه چشمی هم به این آزادراه 23ساله بیندازند.
اعتماد
قدرت و خيانت به قدرت
عباس عبدي: ...هنگامي كه اولين پيمايش و نظرسنجي عمومي در سال 1353 انجام و نتايج آن در نشستي محدود ميان ده‌ها تن از صاحب‌نظران اجتماعي مطرح شد، برخي از افراد كه نمي‌خواستند زير بار نتايج آن بروند، متوسل به اين ترفند شدند كه شيوه نظرسنجي متناسب با جوامع غربي است و در ايران جواب نمي‌دهد و نتايج آن اعتبار ندارد... تاكنون بارها و بارها از سال‌ها پيش و با استناد به نتايج اين پژوهش‌ها نشان داده شده كه نهادهاي اصلي جامعه در وضعيت نابسامان و غيركاركردي قرار گرفته‌اند و در اين ميان تنها نهاد خانواده است كه بار ساير نهادها را يك‌تنه به دوش مي‌كشد و نهاد دولت هم فقط در حفظ نظم مبتني بر زور موفق بوده است. ازاين‌رو تأكيد مي‌شد كه براي بازسازي نهاد دين و اقتصاد و آموزش و رسانه بايد اقدامي جدي به عمل آورد. عده‌اي با سنگرگرفتن ساده‌لوحانه در پشت برخي نگرش‌هاي جامعه‌شناختي در برابر اين گزاره‌هاي مستدل و روشن موضع‌گيري مي‌كردند و آنها را تخطئه و مردود مي‌دانستند. اين مدعيان جامعه‌شناسي نه‌تنها به صاحبان قدرت و ولي‌نعمتان خود بلكه به مردم و جامعه نيز خيانت مي‌كنند. اولين تعهد اخلاقي براي هر صاحب‌نظري بيان دانسته‌هاي علمي بدون جعل و لاپوشاني‌كردن حقيقت است.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها