|

معاون سابق وزير تعاون اعلام كرد

خروج سرمایه از بخش مولد

ليلا مرگن: صنعت كشور دچار ركود شده است. شواهد نشان مي‌دهد كه هر روز از ظرفيت توليد در بخش صنعت كاسته مي‌شود و كارگران بيشتري بي‌كار مي‌شوند. در چنين شرايطي تحريم‌ها هم به عنوان اهرم فشار، بخش توليد را بيش از گذشته تحت تأثير قرار داده است. آيا مي‌توان با تكيه بر بهره‌وري بخش صنعت را از حالت ركود خارج كرد؟ حميد كلانتري، معاون سابق وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي و رئيس انجمن بهره‌وري، در گفت‌وگو با «شرق» با اعلام اينكه نرخ رشد بهره‌وري بخش صنعت در سال 97، منفي 8.9 درصد اعلام شده است، خروج بخش صنعت از حالت ركود با اصلاح بهره‌وري را امري امكان‌پذير توصيف مي‌كند. به گفته او، هدايت سرمايه‌ها به سمت بخش مولد و جلوگيري از خواب سرمايه مي‌تواند بهره‌وري در واحدهاي صنعتي را بهبود دهد. ستاد تسهيل رفع موانع توليد اگر پيش از بروز مشكل براي واحدهاي صنعتي به فكر راهكارهايي براي از‌بين‌بردن موانع توليد باشد، به نتايج مطلوب خواهيم رسيد. به اعتقاد كلانتري، بهره‌وري از فرد آغاز مي‌شود و به جامعه مي‌رسد. از نگاه او مسائل مربوط به بهره‌وري بايد به صورت همه‌جانبه در پازل بهره‌وري مورد توجه قرار گيرد و نقشه جامع بهره‌وري براي كشور تهيه شود. مشروح گفت‌وگو با حميد كلانتري، معاون سابق وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي و رئيس انجمن بهره‌وري در ادامه مي‌آيد.

‌چه مشكلاتي پيش‌روي بهبود بهره‌وري در كشور وجود دارد؟
مشكل ما در بهره‌وري گاهي در قدم‌هاي اوليه مشاهده مي‌شود. زيرساخت‌هاي بهره‌وري را بايد فراهم كنيم تا بهره‌وري رشد كند. هر مقوله اقتصادي نياز به يك محيط مناسب براي رشد دارد. ما نمي‌توانيم بدون محيط مناسب و در‌نظر‌گرفتن شرايطي كه مي‌تواند تأثيرگذار باشد، بهره‌وري را رشد بدهيم. ما بايد شرايطي را فراهم كنيم تا بهره‌وري رشد كند. يكي از مقوله‌هاي اصلي اين است كه مردم به اين نتيجه برسند كه بهره‌وري يك ضرورت در زندگي است و مي‌توانند بخشي از مشكلاتشان را با كمك بهره‌وري حل كنند. دولت به اين نتيجه برسد كه بهره‌وري در اقتصاد يك اصل است و بهره‌وري نه تنها ممكن است يك امر انتخابي باشد بلكه مهم‌تر از آن، يك امر الزامي است؛ يعني ما ملزم هستيم كه براي موفقيت در رقابت جهاني و رقابت با ساير كشورها، بهره‌وري را رشد دهيم. اين موضوع هنوز در جامعه ما خوب تبيين نشده است. ممكن است در كليت امر بگويند بهره‌وري چيز خوبي است هيچ‌كس با اين مسئله مخالفتي ندارد اما در اينكه سازمان‌ها، شركت‌ها، بخش خصوصي و بخش دولتي به خودشان اين زحمت را بدهند كه بهره‌وري را بالا ببرند، مشكل وجود دارد. براي تشريح اهميت بهره‌وري اين نكته را مطرح كنم كه رشد توليد ناخالص داخلي به دو مؤلفه افزايش سرمايه‌گذاري و افزايش بهره‌وري وابسته است؛ يعني فاكتور سومي در اين رابطه وجود ندارد. يا بايد سرمايه‌گذاري در كشور افزايش يابد يا بايد بهره‌وري را با همان سرمايه‌ها بالا ببريم.
‌ از وضعيت بهره‌وري در بخش صنعت آمار و اطلاعاتي در دسترس داريد؟
در امسال و سال گذشته بهره‌وري اين بخش منفي بوده است. در سال 97 در بخش صنعت بهره‌وري كل عوامل توليد منفي 8.9 درصد بر اساس آمار سازمان ملي بهره‌وري بوده است. البته در بخش‌هاي مختلف وضعيت بهره‌وري متفاوت است. بهره‌وري بخش خدمات از آنجا كه اين بخش تا حدودي خودش را حفظ كرده، مثبت بوده است. در بهره‌وري حوزه آي‌تي و فناوري اطلاعات رشد داشتيم اما چون بقيه بخش‌ها از جمله مسكن، بهره‌وري سرمايه و صنعت همچنين رشد كلي توليد ناخالص داخلي منفي بوده، رشد بهره‌وري هم مثبت نشده است. بر‌اساس آماري كه داريم، ميانگين رشد بهره‌وري در 40 سال گذشته در كشور صفر درصد بوده است. در بعضي سال‌ها نرخ بهره‌وري بالا رفته است. بهترين دوره بهره‌وري بعد از انقلاب دوره اجراي برنامه سوم و سال‌هاي 79 تا 84 بوده است. در اين سال نرخ بهره‌وري تقريبا نزديك به چيزي بوده كه در برنامه چهارم پيش‌بيني شده بود. تا برنامه سوم توسعه هيچ سهمي براي بهره‌وري تعيين نشده بود از برنامه چهارم، پنجم و ششم براي بهره‌وري سهم تعيين شده است. بر اساس مفاد اين برنامه‌ها بايد به ترتيب 31، 33 و 35 درصد رشد توليد ناخالص داخلي را از محل بهره‌وري تأمين مي‌كرديم. در برنامه سوم چيزي حدود 25 درصد رشد توليد ناخالص داخلي كشور از محل بهره‌وري تأمين شد. برنامه سوم يكي از بهترين برنامه‌هاي كشور از نظر عملكردي بوده است. بالاترين درصد تحقق اهداف را در اين برنامه شاهد بوديم. در طول برنامه سوم رشد توليد ناخالص داخلي حدود شش درصد بود و دو درصد از كل رشد اقتصادي كشور مربوط به بهره‌وري بوده است. به اين ترتيب 25 درصد رشد كل اقتصاد از محل بهره‌وري حاصل شده است. يكي از مشكلاتي كه در زمينه بهره‌وري وجود دارد اين است كه توليد آمار بهره‌وري بين سازمان ملي بهره‌وري، بانك مركزي و مركز آمار مقداري دچار مشكل است، به همين دليل بعضا با فاصله آمارها ارائه مي‌شود. آخرين آمار بهره‌وري مربوط به سال‌های 95 و 96 است و بعد از آن هنوز خروجي براي بهره‌وري نداشتيم.
‌معاون سازمان بهره‌وري اعلام كرده كه تشكيل سرمايه از مصرف سرمايه عقب مانده است. اين مسئله چه تبعاتي براي بخش صنعت و كشور خواهد داشت؟
طبيعتا يكي از عوامل مؤثر در توليد، سرمايه‌گذاري و شكل‌گيري سرمايه است. شكل‌گيري سرمايه در برخي موارد پس‌اندازي است كه منجر به سرمايه مي‌شود. سرمايه‌گذاري‌ها هم متفاوت است. در برخي شرايط سرمايه‌گذاري فعال است. فرد كارخانه مي‌زند و توليد دارد. خروجي كارخانه محصول است.
يك وقت سرمايه‌گذاري وارد سوداگري‌هايی مثل خريد‌و‌فروش ماشين و زمين اقتصادي مي‌شود. در چنين شرايطي چرخه اقتصادي ايجاد مي‌كنيم اما اين چرخه منجر به رونق اقتصادي مطلوب نمي‌شود. يك رشد مقطعي هم ممكن است با چنين چرخه‌اي در كشور ايجاد شود كه حبابي است. اما آنچه ما براي رشد صنعت نياز داريم، اين است كه سرمايه‌گذاري در مسير صنعت قرار گيرد. بخش صنعت با مشكلات متعددي روبه‌رو است. يكي از مسائل آن، همين بازار كسب‌وكار است. از قبل بازار كسب‌وكار ايدئالي نداشتيم و در زمينه آزادي‌هاي اقتصادي، جذب سرمايه‌گذار خارجي، دادن مجوزها، صدور موافقت‌ها و رقابت رتبه‌هاي ما در مقايسه با رتبه‌هاي جهاني نوعا پايين‌تر از حد ميانگين بوده است. قبل از حل‌شدن اين مسائل، تحريم هم به آن اضافه شد. تحريم هزينه‌هاي جديدي را به بخش صنعت تحميل كرده است. بر اثر تحريم‌ها اگر بخواهيد از منابع خارجي تأمين سرمايه كنيد يا صادرات انجام دهيد، 14 تا 15 درصد به هزينه صادركننده يا تأمين‌كننده منابع مالي افزوده مي‌شود و اين مانع جديدي مي‌شود براي اينكه ما بتوانيم در بخش سرمايه‌گذاري كار كنيم. بر اثر تحريم‌ها سرمايه‌گذاري خارجي كاهش يافته است. وقتي سرمايه‌گذاري خارجي كاهش يابد، خودبه‌خود توليد كاهش مي‌يابد يا توليد به سمت محصولاتي مي‌رود كه بيشتر مصرف داخلي دارند. يعني توليد محصولاتي كه جنبه مصرفي دارند، بيشتر مي‌شود و به دليل افزايش عرضه اين محصولات به بازار، قيمت‌ها پايين مي‌آيد. بخشي از پیشی گرفتن سرمايه‌گذاري از مصرف به دلايلي است كه ذكر كردم. براي حل اين مشكل بايد توليدكنندگان را اميدوار كنيم كه پول را وارد توليد واقعي كنند و ظرفيت توليد كارخانه‌ها كاهش نيابد. بايد به استقبال رفع موانع توليد برويم. در استانداري‌هاي يك ستاد تسهيل رفع موانع توليد وجود دارد. اين ستاد وقتي براي صنعتي مشكلی پیش آمد و دچار ركود شد، وارد عمل مي‌شود؛ اين در حالي است كه وقتي صنعتي دچار ركود شد، رونق يافتن مجدد آن كمي سخت مي‌شود. بايد پيشاپيش ببينيم صنايع با چه مشكلاتي مواجه هستند تا آن مشكلات را رفع كنيم. اين كار باعث افزايش بهره‌وري هم مي‌شود؛ زيرا يكي از عوامل مؤثر در بهره‌وري، بهره‌وري سرمايه است. اگر خواب سرمايه داشته باشيد و واحدهاي توليدي با ظرفيت كم كار كنند، يعني بهره‌وري سرمايه پايين آمده است. هرچه سرمايه‌گذاري‌ها به سمت فعاليت‌هاي مولد برود، اثربخشي در زمينه بهبود بهره‌وري بيشتر مي‌شود.
‌با اصلاح بهره‌وري در بخش صنعت مي‌توان اين بخش را از شرايط ركود خارج كرد؟
درحال‌حاضر كه منابع مالي در كشور كم است. اتفاقا در اين شرايط مي‌توان هزينه را تبديل به فرصت كرد. بخش زيادي از درآمد ما در گذشته وابسته به فروش نفت و گاز بوده است. درحال‌حاضر كه دچار محدوديت در اين منابع هستيم و منابعي كه ارزان‌قيمت باشد، نمي‌تواند در اختيار صنعت قرار بگيرد، فرصتي پيش آمده است براي اينكه با نوآوري و خلاقيت و استفاده از خدمات مشاوران، مديريت و بهره‌وري توليد در واحد سطح را افزايش دهيم. از مشاركت كارگران خودمان و نيروهاي فني خودمان با روش‌هاي تشويقي استفاده كنيم. با به‌كارگيري شركت‌هاي دانش‌بنيان و جوانان مي‌توانيم تغييراتي در بخش صنعت ايجاد كنيم. در همين شرايط تحريم و محدوديت‌ها هم واحدهايي وجود دارد كه به خاطر استفاده از آي‌تي و روش‌هاي مبتني بر هوشمندي و نوآوري توانسته‌اند توليد خود را حفظ كنند و صادرات را به هر زحمتي که هست انجام دهند. اين واحدها توانسته‌اند بهره‌وري و بازدهي داشته باشند. ايجاد خط جديد در چنين واحدهايي نشان مي‌دهد كه بهره‌وري و بازدهي دارند. اگر شرايط سخت بود و واحدي موفق نبود، دليلي نداشت خط جديد ايجاد كند. حداكثر اگر آدم متعهدي بود، صرفا كارگران را حفظ مي‌كرد و خط جديد نمي‌زد. ما اعتقاد داريم به‌طور قطع يكي از راهكارهاي خروج از ركود در واحدهايي كه دچار ركود مي‌شوند، افزايش بهره‌وري است.
‌وضعيت بهره‌وري در بخش معدن چگونه است؟ چه عواملي در بهره‌وري بخش معدن مؤثر است؟
در سال 97، معدن و ارتباطات بهره‌وري مثبت داشته‌اند. اصولا بخش معدن بخش سوددهي است. اگر بخش معدن را به صنايعي وصل كنيم كه از مواد اوليه آن استفاده كنند و توليد را افزايش دهند، به نقطه مطلوب مي‌رسيم. وقتي كه معدن خودش دچار ركود شود، نمي‌تواند ارزش افزوده ايجاد كند. صنايعي مي‌توانند ارزش افزوده بالاتر ايجاد كنند و جلوي صادرات مواد خام را بگيرند كه چرخه توليد در آنها ‌ وضع خوبي داشته باشد. بازار خوبي داشته باشند و بتوانند ارزش افزوده ايجاد كنند و محصولات خود را صادر كنند. ما بايد امروز دانش را به فناوري و فناوري را به توليد و توسعه تبديل كنيم. يكي از ضعف‌هاي ما اين است كه فارغ‌التحصيلان ما براي بازار كار آماده نشده‌اند. ما تلاش مي‌كنيم آموزش بهره‌وري را از مدارس ابتدايي شروع كنيم تا بهره‌وري ملي در همه شئونات بهبود بيابد. زيربناي رشد بهره‌وري توسعه ثروت انساني است. بايد اين سرمايه انساني را از خانواده تا مدرسه و دانشگاه رصد و دنبال كنيم. برنامه‌ريزي منابع انساني ما باید به سمت نياز جامعه باشد. براي خيلي از فارغ‌التحصيلان بازار كار وجود ندارد؛ زيرا دانشگاه و آموزش عالي ما به بازار كار توجهي ندارد و بخش‌هاي مختلف مجزا از هم عمل مي‌كنند. دانشگاه ما بايد ببيند جامعه به چه تعداد نيرو در رشته‌هاي مختلف نياز دارد. ما بيش از 70 هزار فارغ‌التحصيل كشاورزي داريم كه يا كار ندارند يا در رشته خود كار نمي‌كنند. اين به مفهوم افت بهره‌وري است. اينها مسائلي است كه بايد به‌صورت همه‌جانبه در پازل بهره‌وري مورد توجه قرار گيرد و نقشه جامع بهره‌وري را داشته باشيم تا به‌اين‌ترتيب خروجي نهايي و توليد خدمات و كالاهاي عمومي كه در جامعه توليد مي‌شود، همه از بهره‌وري لازم برخوردار باشد.
كشور ما منابع فراوان و ظرفيت‌هاي گسترده‌اي دارد كه به دليل ضعف مديريت، ضعف برنامه‌ريزي، ضعف هماهنگي و ضعف در انتخاب اولويت‌ها نهايتا ضعف در بهره‌وري و نوآوري از اين منابع خوب استفاده نمي‌كنيم. اصلا نبايد در جامعه افراد زير خط فقر داشته باشيم با بهره‌وري مي‌توان خط فقر را به حداقل رساند. ما در گذشته يكي از مسائلي كه نقد مي‌كرديم و زير سؤال مي‌برديم و حالا قدري اصلاح شده، اين بود كه اگر منابعي داريم، از آن با روش‌هايی كه به روش‌هاي كميته امدادي مشهور بود، استفاده نكنيم. يعني اينكه سرانه‌اي در نظر نگيريم كه افراد بخورند. اين روزها بحث توان‌افزايي و توانمندسازي افراد مطرح است. بايد سرمايه‌گذاري كنيم كه نيروي انساني خوداتكا و توانا شود. شخصا صددرصد مخالف توزيع يارانه نقدي هستم. يارانه نقدي كه عدد آن قابل‌توجه نيست. اگر اين ارقام در كنار هم قرار مي‌گرفت، مي‌توانستيم سرمايه‌گذاري بزرگی ايجاد كنيم و همه سهام‌دار آن باشند. در چنين شرايطي هركس مي‌توانست از آن سرمايه‌گذاري بزرگ يك سهم داشته باشد و سود آن يك سهم را ببرد. بهره‌وري اقتصادي در كارهاي دولتي پايين است. دولت بايد به خدمات عمومي، آموزش ‌و پرورش، بهداشت، سلامت، درمان، امنيت و دفاع بپردازد. حوزه اجرا، اقتصاد، توليد، صنعت و كشاورزي به‌طوركلي بايد به مردم داده شود. حتي كاري كه نهادهاي عمومي مي‌كنند هم بايد به مردم داده شود. بخش‌هاي عمومي و بخش‌هاي دولتي بنگاه‌داران خوبي نيستند. اين بخش‌ها بنگاه‌داران بهره‌وري نيستند. بنگاه‌دار بهره‌ور كسي است كه لحظه‌به‌لحظه فكر بهبود مستمر فعاليت‌هايش را داشته باشد و مديريت خود را اصلاح كند، بازارش را اصلاح كند و نيروي انساني خود را توانمند كند تا به نتايج خوبي برسد.
‌با توجه به سابقه حضور شما در وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي، وضعيت بهره‌وري در بخش تعاون بهتر است يا در ساير بخش‌ها؟
وضعيت بهره‌وري در بخش تعاون بستگي به شرايط دارد. اگر صرفا قالب تعاون باشد، بهره‌وري در آن مطلوب نيست. در خيلي از موارد ما شكل تعاون را داريم. چون در قانون تعاون ‌‌مزيت‌هايي پيش‌بيني شده است، افرادي آمده و اقدام به ايجاد تعاوني كرده‌اند. بر اساس قانون تعاون، تعاوني‌ها 25 درصد معافيت مالياتي دارند يا تسهيلاتي در صندوق ضمانت و بانك توسعه تعاون دارند، به همين دليل افرادي آمده‌اند همان شركت خصوصي را با هفت تا هشت نفر از اعضاي يك خانواده به صورت تعاوني درست كرده‌اند. ما اين را تعاوني نمي‌دانيم. تعاوني واقعي تعاوني‌ای است كه توليدكنندگاني كه در يك رشته در واحدهاي كوچك دارند كار مي‌كنند در كنار هم قرار بگيرند و ظرفيت خود را در قالب تعاوني تجميع كنند. اين موجب افزايش بهره‌وري مي‌شود، زيرا اگر صدتا از واحدهاي كوچك كنار هم قرار گيرند، خدمات مشترك را تعاوني به آنها ارائه مي‌كند. در اقتصاد چيزي به نام صرفه‌جويي در مقياس داريم. وقتي كه مقياس بزرگ شود، هزينه‌هاي مشترك كاهش مي‌يابد. هزينه‌هاي ثابت سرشكن مي‌شود. آن‌موقع زودتر به نقطه سربه‌سر و زودتر به نقطه درآمد مي‌رسيم. به اين تعاوني‌ها، تعاوني تأمين نياز گفته مي‌شود. تعاوني‌هايي كه در رشته‌هاي شغلي مختلف مثل تعاوني دامداران، مرغداران، پرورش‌دهندگان ماهي و ... فعال هستند نمونه‌هايي از اين تعاوني‌ها هستند؛ مثلا صيادان در شمال و جنوب لنج دارند و اگر هر كس بخواهد خودش لنجش را تعمير و تعويض كند، دچار مشكل مي‌شود. اينها با هم همكاري مي‌كنند و بايد متوجه باشند كه توليد و ارزش افزوده را براي خود و تعاوني نگه دارند. از اين طريق هم به نفع مصرف‌كننده است كه قيمت را بالا نمي‌برند و هم به نفع خودشان است كه توليد مي‌كنند. يكي از مشكلاتي كه ما داريم، بحث تفاوت قيمت از منشأ توليد تا پايان مصرف است؛ مثلا ميوه در بخشي از ايام سال توليدكننده كه كشاورز است، محصول خود را كيلويي دو هزار و 500 مي‌فروشد. در بازار تهران همين ميوه شش هزار و 500 تومان مبادله مي‌شود. 500 تومان از اين رقم هزينه حمل‌ونقل است و حدود سه هزار تومان نصيب كساني مي‌شود كه فقط دو روز براي اين ميوه زحمت مي‌كشند. آن كشاورزي كه چهار ماه زحمت كشيده است، كمتر از اينها سود مي‌برد. از رقم فروش كشاورز هم هزار و 700 تومان مربوط به هزينه‌هاي توليد مي‌شود. راهكار حل مشكل اين است كه مثلا همه گردوكاران يا ... كه فعاليت‌هاي مشابهي دارند، دور هم جمع شوند و همه كارها تا مرز صادرات جلو برود. اين بهترين نوع تعاوني است، چون بهره‌وري دارد. اين تعاوني صرفه‌جويي در مقياس را بالا مي‌برد، هزينه‌ها را كاهش مي‌دهد و سطح رقابت را به رقابت گروه‌هاي خرد با شركت‌هاي بزرگ مي‌آورد. وقتي كه صدتا از اين تعاوني‌هاي خرد پوشاك با هم 10 هزار پوشاك توليد كردند، مي‌توانند با يك كارخانه بزرگ رقابت و برند ايجاد كنند. برند امروز يك قيمت و ارزش دارد. اينها نقش تعاوني است. ما بايد در اين قسمت بيشتر تلاش كنيم تا تعاوني تأمين نياز را توسعه و گسترش دهيم.
‌با توجه به اظهارات شما، چرا تعاوني‌هاي شكل‌گرفته در حوزه صنعت، وضعيت مطلوبي ندارند؟
بخشي از تعاوني‌هايي كه داريم به آنها تعاوني‌هاي توليد مي‌گوييم كه بيشتر شكلي هستند. هفت تا هشت نفر از اعضاي خانواده با هم جمع شده‌اند و تعاوني درست كرده‌اند. اين تعاوني‌ها مثل شركت سهامي خاص است. شركت سهامي خاص با سه نفر رسمي مي‌شود و تعاوني با هفت نفر رسمي مي‌شود.
‌معتقديد كه در بخش صنعت تعاوني‌هايي كه شكل گرفته‌اند، تعاوني واقعي نيستند؟
بخشي از اين تعاوني‌ها واقعي نيستند. فرض كنيد تعاوني فولاد كه اسكلت‌هاي فلزي مي‌سازد، هر يك از اين اسكلت‌سازها شركت خصوصي هستند، سهامي خاص هستند، اما 40 تاي آنها براي خدمات پشتيباني تعاوني درست كردند. نمايشگاه و چاپ كتاب و خدمات مشترك را تعاوني مي‌دهد و اين مسئله به نفع همه است. براي هر كاري مستقل عمل نمي‌كنند. در هر حوزه‌اي كه تعاوني‌هاي تأمين نياز در رشته صنعتي، كشاورزي، دامداري و ... شكل گرفته باشند، تعاوني‌هاي موفقي هستند؛ مثلا تعاوني پی‌‌وی‌سی كاران داريم. خود توليدكنندگان اين بخش خصوصي هستند، اما تعاوني از همه پشتيباني مي‌كند.
‌نكته تكميلي داريد؟
در بحث پاياني مي‌گويم بهره‌وري از كجا بايد شروع شود. بهره‌وري از يك فرد شروع مي‌شود. بعد به خانواده توسعه پيدا مي‌كند. زيربناي توسعه بهره‌وري، بهره‌وري فردي است. بايد بهره‌وري فردي را توسعه و رونق دهيم تا بهره‌وري خانواده درست شود. تا در نهايت به جامعه بهره‌ور برسيم. مطبوعات در اين حوزه مي‌توانند خيلي مؤثر باشند. در كل مطبوعات كشور مطالب مربوط به بهره‌وري در طول 10 سال به 500 تا هزار مطلب هم نمي‌رسد. اين فاجعه است. درحالي‌كه درباره صنايع غذايي و ورزش مطالب زيادي وجود دارد. ما نسبت به بهره‌وري غفلت بزرگی داريم.

ليلا مرگن: صنعت كشور دچار ركود شده است. شواهد نشان مي‌دهد كه هر روز از ظرفيت توليد در بخش صنعت كاسته مي‌شود و كارگران بيشتري بي‌كار مي‌شوند. در چنين شرايطي تحريم‌ها هم به عنوان اهرم فشار، بخش توليد را بيش از گذشته تحت تأثير قرار داده است. آيا مي‌توان با تكيه بر بهره‌وري بخش صنعت را از حالت ركود خارج كرد؟ حميد كلانتري، معاون سابق وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي و رئيس انجمن بهره‌وري، در گفت‌وگو با «شرق» با اعلام اينكه نرخ رشد بهره‌وري بخش صنعت در سال 97، منفي 8.9 درصد اعلام شده است، خروج بخش صنعت از حالت ركود با اصلاح بهره‌وري را امري امكان‌پذير توصيف مي‌كند. به گفته او، هدايت سرمايه‌ها به سمت بخش مولد و جلوگيري از خواب سرمايه مي‌تواند بهره‌وري در واحدهاي صنعتي را بهبود دهد. ستاد تسهيل رفع موانع توليد اگر پيش از بروز مشكل براي واحدهاي صنعتي به فكر راهكارهايي براي از‌بين‌بردن موانع توليد باشد، به نتايج مطلوب خواهيم رسيد. به اعتقاد كلانتري، بهره‌وري از فرد آغاز مي‌شود و به جامعه مي‌رسد. از نگاه او مسائل مربوط به بهره‌وري بايد به صورت همه‌جانبه در پازل بهره‌وري مورد توجه قرار گيرد و نقشه جامع بهره‌وري براي كشور تهيه شود. مشروح گفت‌وگو با حميد كلانتري، معاون سابق وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي و رئيس انجمن بهره‌وري در ادامه مي‌آيد.

‌چه مشكلاتي پيش‌روي بهبود بهره‌وري در كشور وجود دارد؟
مشكل ما در بهره‌وري گاهي در قدم‌هاي اوليه مشاهده مي‌شود. زيرساخت‌هاي بهره‌وري را بايد فراهم كنيم تا بهره‌وري رشد كند. هر مقوله اقتصادي نياز به يك محيط مناسب براي رشد دارد. ما نمي‌توانيم بدون محيط مناسب و در‌نظر‌گرفتن شرايطي كه مي‌تواند تأثيرگذار باشد، بهره‌وري را رشد بدهيم. ما بايد شرايطي را فراهم كنيم تا بهره‌وري رشد كند. يكي از مقوله‌هاي اصلي اين است كه مردم به اين نتيجه برسند كه بهره‌وري يك ضرورت در زندگي است و مي‌توانند بخشي از مشكلاتشان را با كمك بهره‌وري حل كنند. دولت به اين نتيجه برسد كه بهره‌وري در اقتصاد يك اصل است و بهره‌وري نه تنها ممكن است يك امر انتخابي باشد بلكه مهم‌تر از آن، يك امر الزامي است؛ يعني ما ملزم هستيم كه براي موفقيت در رقابت جهاني و رقابت با ساير كشورها، بهره‌وري را رشد دهيم. اين موضوع هنوز در جامعه ما خوب تبيين نشده است. ممكن است در كليت امر بگويند بهره‌وري چيز خوبي است هيچ‌كس با اين مسئله مخالفتي ندارد اما در اينكه سازمان‌ها، شركت‌ها، بخش خصوصي و بخش دولتي به خودشان اين زحمت را بدهند كه بهره‌وري را بالا ببرند، مشكل وجود دارد. براي تشريح اهميت بهره‌وري اين نكته را مطرح كنم كه رشد توليد ناخالص داخلي به دو مؤلفه افزايش سرمايه‌گذاري و افزايش بهره‌وري وابسته است؛ يعني فاكتور سومي در اين رابطه وجود ندارد. يا بايد سرمايه‌گذاري در كشور افزايش يابد يا بايد بهره‌وري را با همان سرمايه‌ها بالا ببريم.
‌ از وضعيت بهره‌وري در بخش صنعت آمار و اطلاعاتي در دسترس داريد؟
در امسال و سال گذشته بهره‌وري اين بخش منفي بوده است. در سال 97 در بخش صنعت بهره‌وري كل عوامل توليد منفي 8.9 درصد بر اساس آمار سازمان ملي بهره‌وري بوده است. البته در بخش‌هاي مختلف وضعيت بهره‌وري متفاوت است. بهره‌وري بخش خدمات از آنجا كه اين بخش تا حدودي خودش را حفظ كرده، مثبت بوده است. در بهره‌وري حوزه آي‌تي و فناوري اطلاعات رشد داشتيم اما چون بقيه بخش‌ها از جمله مسكن، بهره‌وري سرمايه و صنعت همچنين رشد كلي توليد ناخالص داخلي منفي بوده، رشد بهره‌وري هم مثبت نشده است. بر‌اساس آماري كه داريم، ميانگين رشد بهره‌وري در 40 سال گذشته در كشور صفر درصد بوده است. در بعضي سال‌ها نرخ بهره‌وري بالا رفته است. بهترين دوره بهره‌وري بعد از انقلاب دوره اجراي برنامه سوم و سال‌هاي 79 تا 84 بوده است. در اين سال نرخ بهره‌وري تقريبا نزديك به چيزي بوده كه در برنامه چهارم پيش‌بيني شده بود. تا برنامه سوم توسعه هيچ سهمي براي بهره‌وري تعيين نشده بود از برنامه چهارم، پنجم و ششم براي بهره‌وري سهم تعيين شده است. بر اساس مفاد اين برنامه‌ها بايد به ترتيب 31، 33 و 35 درصد رشد توليد ناخالص داخلي را از محل بهره‌وري تأمين مي‌كرديم. در برنامه سوم چيزي حدود 25 درصد رشد توليد ناخالص داخلي كشور از محل بهره‌وري تأمين شد. برنامه سوم يكي از بهترين برنامه‌هاي كشور از نظر عملكردي بوده است. بالاترين درصد تحقق اهداف را در اين برنامه شاهد بوديم. در طول برنامه سوم رشد توليد ناخالص داخلي حدود شش درصد بود و دو درصد از كل رشد اقتصادي كشور مربوط به بهره‌وري بوده است. به اين ترتيب 25 درصد رشد كل اقتصاد از محل بهره‌وري حاصل شده است. يكي از مشكلاتي كه در زمينه بهره‌وري وجود دارد اين است كه توليد آمار بهره‌وري بين سازمان ملي بهره‌وري، بانك مركزي و مركز آمار مقداري دچار مشكل است، به همين دليل بعضا با فاصله آمارها ارائه مي‌شود. آخرين آمار بهره‌وري مربوط به سال‌های 95 و 96 است و بعد از آن هنوز خروجي براي بهره‌وري نداشتيم.
‌معاون سازمان بهره‌وري اعلام كرده كه تشكيل سرمايه از مصرف سرمايه عقب مانده است. اين مسئله چه تبعاتي براي بخش صنعت و كشور خواهد داشت؟
طبيعتا يكي از عوامل مؤثر در توليد، سرمايه‌گذاري و شكل‌گيري سرمايه است. شكل‌گيري سرمايه در برخي موارد پس‌اندازي است كه منجر به سرمايه مي‌شود. سرمايه‌گذاري‌ها هم متفاوت است. در برخي شرايط سرمايه‌گذاري فعال است. فرد كارخانه مي‌زند و توليد دارد. خروجي كارخانه محصول است.
يك وقت سرمايه‌گذاري وارد سوداگري‌هايی مثل خريد‌و‌فروش ماشين و زمين اقتصادي مي‌شود. در چنين شرايطي چرخه اقتصادي ايجاد مي‌كنيم اما اين چرخه منجر به رونق اقتصادي مطلوب نمي‌شود. يك رشد مقطعي هم ممكن است با چنين چرخه‌اي در كشور ايجاد شود كه حبابي است. اما آنچه ما براي رشد صنعت نياز داريم، اين است كه سرمايه‌گذاري در مسير صنعت قرار گيرد. بخش صنعت با مشكلات متعددي روبه‌رو است. يكي از مسائل آن، همين بازار كسب‌وكار است. از قبل بازار كسب‌وكار ايدئالي نداشتيم و در زمينه آزادي‌هاي اقتصادي، جذب سرمايه‌گذار خارجي، دادن مجوزها، صدور موافقت‌ها و رقابت رتبه‌هاي ما در مقايسه با رتبه‌هاي جهاني نوعا پايين‌تر از حد ميانگين بوده است. قبل از حل‌شدن اين مسائل، تحريم هم به آن اضافه شد. تحريم هزينه‌هاي جديدي را به بخش صنعت تحميل كرده است. بر اثر تحريم‌ها اگر بخواهيد از منابع خارجي تأمين سرمايه كنيد يا صادرات انجام دهيد، 14 تا 15 درصد به هزينه صادركننده يا تأمين‌كننده منابع مالي افزوده مي‌شود و اين مانع جديدي مي‌شود براي اينكه ما بتوانيم در بخش سرمايه‌گذاري كار كنيم. بر اثر تحريم‌ها سرمايه‌گذاري خارجي كاهش يافته است. وقتي سرمايه‌گذاري خارجي كاهش يابد، خودبه‌خود توليد كاهش مي‌يابد يا توليد به سمت محصولاتي مي‌رود كه بيشتر مصرف داخلي دارند. يعني توليد محصولاتي كه جنبه مصرفي دارند، بيشتر مي‌شود و به دليل افزايش عرضه اين محصولات به بازار، قيمت‌ها پايين مي‌آيد. بخشي از پیشی گرفتن سرمايه‌گذاري از مصرف به دلايلي است كه ذكر كردم. براي حل اين مشكل بايد توليدكنندگان را اميدوار كنيم كه پول را وارد توليد واقعي كنند و ظرفيت توليد كارخانه‌ها كاهش نيابد. بايد به استقبال رفع موانع توليد برويم. در استانداري‌هاي يك ستاد تسهيل رفع موانع توليد وجود دارد. اين ستاد وقتي براي صنعتي مشكلی پیش آمد و دچار ركود شد، وارد عمل مي‌شود؛ اين در حالي است كه وقتي صنعتي دچار ركود شد، رونق يافتن مجدد آن كمي سخت مي‌شود. بايد پيشاپيش ببينيم صنايع با چه مشكلاتي مواجه هستند تا آن مشكلات را رفع كنيم. اين كار باعث افزايش بهره‌وري هم مي‌شود؛ زيرا يكي از عوامل مؤثر در بهره‌وري، بهره‌وري سرمايه است. اگر خواب سرمايه داشته باشيد و واحدهاي توليدي با ظرفيت كم كار كنند، يعني بهره‌وري سرمايه پايين آمده است. هرچه سرمايه‌گذاري‌ها به سمت فعاليت‌هاي مولد برود، اثربخشي در زمينه بهبود بهره‌وري بيشتر مي‌شود.
‌با اصلاح بهره‌وري در بخش صنعت مي‌توان اين بخش را از شرايط ركود خارج كرد؟
درحال‌حاضر كه منابع مالي در كشور كم است. اتفاقا در اين شرايط مي‌توان هزينه را تبديل به فرصت كرد. بخش زيادي از درآمد ما در گذشته وابسته به فروش نفت و گاز بوده است. درحال‌حاضر كه دچار محدوديت در اين منابع هستيم و منابعي كه ارزان‌قيمت باشد، نمي‌تواند در اختيار صنعت قرار بگيرد، فرصتي پيش آمده است براي اينكه با نوآوري و خلاقيت و استفاده از خدمات مشاوران، مديريت و بهره‌وري توليد در واحد سطح را افزايش دهيم. از مشاركت كارگران خودمان و نيروهاي فني خودمان با روش‌هاي تشويقي استفاده كنيم. با به‌كارگيري شركت‌هاي دانش‌بنيان و جوانان مي‌توانيم تغييراتي در بخش صنعت ايجاد كنيم. در همين شرايط تحريم و محدوديت‌ها هم واحدهايي وجود دارد كه به خاطر استفاده از آي‌تي و روش‌هاي مبتني بر هوشمندي و نوآوري توانسته‌اند توليد خود را حفظ كنند و صادرات را به هر زحمتي که هست انجام دهند. اين واحدها توانسته‌اند بهره‌وري و بازدهي داشته باشند. ايجاد خط جديد در چنين واحدهايي نشان مي‌دهد كه بهره‌وري و بازدهي دارند. اگر شرايط سخت بود و واحدي موفق نبود، دليلي نداشت خط جديد ايجاد كند. حداكثر اگر آدم متعهدي بود، صرفا كارگران را حفظ مي‌كرد و خط جديد نمي‌زد. ما اعتقاد داريم به‌طور قطع يكي از راهكارهاي خروج از ركود در واحدهايي كه دچار ركود مي‌شوند، افزايش بهره‌وري است.
‌وضعيت بهره‌وري در بخش معدن چگونه است؟ چه عواملي در بهره‌وري بخش معدن مؤثر است؟
در سال 97، معدن و ارتباطات بهره‌وري مثبت داشته‌اند. اصولا بخش معدن بخش سوددهي است. اگر بخش معدن را به صنايعي وصل كنيم كه از مواد اوليه آن استفاده كنند و توليد را افزايش دهند، به نقطه مطلوب مي‌رسيم. وقتي كه معدن خودش دچار ركود شود، نمي‌تواند ارزش افزوده ايجاد كند. صنايعي مي‌توانند ارزش افزوده بالاتر ايجاد كنند و جلوي صادرات مواد خام را بگيرند كه چرخه توليد در آنها ‌ وضع خوبي داشته باشد. بازار خوبي داشته باشند و بتوانند ارزش افزوده ايجاد كنند و محصولات خود را صادر كنند. ما بايد امروز دانش را به فناوري و فناوري را به توليد و توسعه تبديل كنيم. يكي از ضعف‌هاي ما اين است كه فارغ‌التحصيلان ما براي بازار كار آماده نشده‌اند. ما تلاش مي‌كنيم آموزش بهره‌وري را از مدارس ابتدايي شروع كنيم تا بهره‌وري ملي در همه شئونات بهبود بيابد. زيربناي رشد بهره‌وري توسعه ثروت انساني است. بايد اين سرمايه انساني را از خانواده تا مدرسه و دانشگاه رصد و دنبال كنيم. برنامه‌ريزي منابع انساني ما باید به سمت نياز جامعه باشد. براي خيلي از فارغ‌التحصيلان بازار كار وجود ندارد؛ زيرا دانشگاه و آموزش عالي ما به بازار كار توجهي ندارد و بخش‌هاي مختلف مجزا از هم عمل مي‌كنند. دانشگاه ما بايد ببيند جامعه به چه تعداد نيرو در رشته‌هاي مختلف نياز دارد. ما بيش از 70 هزار فارغ‌التحصيل كشاورزي داريم كه يا كار ندارند يا در رشته خود كار نمي‌كنند. اين به مفهوم افت بهره‌وري است. اينها مسائلي است كه بايد به‌صورت همه‌جانبه در پازل بهره‌وري مورد توجه قرار گيرد و نقشه جامع بهره‌وري را داشته باشيم تا به‌اين‌ترتيب خروجي نهايي و توليد خدمات و كالاهاي عمومي كه در جامعه توليد مي‌شود، همه از بهره‌وري لازم برخوردار باشد.
كشور ما منابع فراوان و ظرفيت‌هاي گسترده‌اي دارد كه به دليل ضعف مديريت، ضعف برنامه‌ريزي، ضعف هماهنگي و ضعف در انتخاب اولويت‌ها نهايتا ضعف در بهره‌وري و نوآوري از اين منابع خوب استفاده نمي‌كنيم. اصلا نبايد در جامعه افراد زير خط فقر داشته باشيم با بهره‌وري مي‌توان خط فقر را به حداقل رساند. ما در گذشته يكي از مسائلي كه نقد مي‌كرديم و زير سؤال مي‌برديم و حالا قدري اصلاح شده، اين بود كه اگر منابعي داريم، از آن با روش‌هايی كه به روش‌هاي كميته امدادي مشهور بود، استفاده نكنيم. يعني اينكه سرانه‌اي در نظر نگيريم كه افراد بخورند. اين روزها بحث توان‌افزايي و توانمندسازي افراد مطرح است. بايد سرمايه‌گذاري كنيم كه نيروي انساني خوداتكا و توانا شود. شخصا صددرصد مخالف توزيع يارانه نقدي هستم. يارانه نقدي كه عدد آن قابل‌توجه نيست. اگر اين ارقام در كنار هم قرار مي‌گرفت، مي‌توانستيم سرمايه‌گذاري بزرگی ايجاد كنيم و همه سهام‌دار آن باشند. در چنين شرايطي هركس مي‌توانست از آن سرمايه‌گذاري بزرگ يك سهم داشته باشد و سود آن يك سهم را ببرد. بهره‌وري اقتصادي در كارهاي دولتي پايين است. دولت بايد به خدمات عمومي، آموزش ‌و پرورش، بهداشت، سلامت، درمان، امنيت و دفاع بپردازد. حوزه اجرا، اقتصاد، توليد، صنعت و كشاورزي به‌طوركلي بايد به مردم داده شود. حتي كاري كه نهادهاي عمومي مي‌كنند هم بايد به مردم داده شود. بخش‌هاي عمومي و بخش‌هاي دولتي بنگاه‌داران خوبي نيستند. اين بخش‌ها بنگاه‌داران بهره‌وري نيستند. بنگاه‌دار بهره‌ور كسي است كه لحظه‌به‌لحظه فكر بهبود مستمر فعاليت‌هايش را داشته باشد و مديريت خود را اصلاح كند، بازارش را اصلاح كند و نيروي انساني خود را توانمند كند تا به نتايج خوبي برسد.
‌با توجه به سابقه حضور شما در وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي، وضعيت بهره‌وري در بخش تعاون بهتر است يا در ساير بخش‌ها؟
وضعيت بهره‌وري در بخش تعاون بستگي به شرايط دارد. اگر صرفا قالب تعاون باشد، بهره‌وري در آن مطلوب نيست. در خيلي از موارد ما شكل تعاون را داريم. چون در قانون تعاون ‌‌مزيت‌هايي پيش‌بيني شده است، افرادي آمده و اقدام به ايجاد تعاوني كرده‌اند. بر اساس قانون تعاون، تعاوني‌ها 25 درصد معافيت مالياتي دارند يا تسهيلاتي در صندوق ضمانت و بانك توسعه تعاون دارند، به همين دليل افرادي آمده‌اند همان شركت خصوصي را با هفت تا هشت نفر از اعضاي يك خانواده به صورت تعاوني درست كرده‌اند. ما اين را تعاوني نمي‌دانيم. تعاوني واقعي تعاوني‌ای است كه توليدكنندگاني كه در يك رشته در واحدهاي كوچك دارند كار مي‌كنند در كنار هم قرار بگيرند و ظرفيت خود را در قالب تعاوني تجميع كنند. اين موجب افزايش بهره‌وري مي‌شود، زيرا اگر صدتا از واحدهاي كوچك كنار هم قرار گيرند، خدمات مشترك را تعاوني به آنها ارائه مي‌كند. در اقتصاد چيزي به نام صرفه‌جويي در مقياس داريم. وقتي كه مقياس بزرگ شود، هزينه‌هاي مشترك كاهش مي‌يابد. هزينه‌هاي ثابت سرشكن مي‌شود. آن‌موقع زودتر به نقطه سربه‌سر و زودتر به نقطه درآمد مي‌رسيم. به اين تعاوني‌ها، تعاوني تأمين نياز گفته مي‌شود. تعاوني‌هايي كه در رشته‌هاي شغلي مختلف مثل تعاوني دامداران، مرغداران، پرورش‌دهندگان ماهي و ... فعال هستند نمونه‌هايي از اين تعاوني‌ها هستند؛ مثلا صيادان در شمال و جنوب لنج دارند و اگر هر كس بخواهد خودش لنجش را تعمير و تعويض كند، دچار مشكل مي‌شود. اينها با هم همكاري مي‌كنند و بايد متوجه باشند كه توليد و ارزش افزوده را براي خود و تعاوني نگه دارند. از اين طريق هم به نفع مصرف‌كننده است كه قيمت را بالا نمي‌برند و هم به نفع خودشان است كه توليد مي‌كنند. يكي از مشكلاتي كه ما داريم، بحث تفاوت قيمت از منشأ توليد تا پايان مصرف است؛ مثلا ميوه در بخشي از ايام سال توليدكننده كه كشاورز است، محصول خود را كيلويي دو هزار و 500 مي‌فروشد. در بازار تهران همين ميوه شش هزار و 500 تومان مبادله مي‌شود. 500 تومان از اين رقم هزينه حمل‌ونقل است و حدود سه هزار تومان نصيب كساني مي‌شود كه فقط دو روز براي اين ميوه زحمت مي‌كشند. آن كشاورزي كه چهار ماه زحمت كشيده است، كمتر از اينها سود مي‌برد. از رقم فروش كشاورز هم هزار و 700 تومان مربوط به هزينه‌هاي توليد مي‌شود. راهكار حل مشكل اين است كه مثلا همه گردوكاران يا ... كه فعاليت‌هاي مشابهي دارند، دور هم جمع شوند و همه كارها تا مرز صادرات جلو برود. اين بهترين نوع تعاوني است، چون بهره‌وري دارد. اين تعاوني صرفه‌جويي در مقياس را بالا مي‌برد، هزينه‌ها را كاهش مي‌دهد و سطح رقابت را به رقابت گروه‌هاي خرد با شركت‌هاي بزرگ مي‌آورد. وقتي كه صدتا از اين تعاوني‌هاي خرد پوشاك با هم 10 هزار پوشاك توليد كردند، مي‌توانند با يك كارخانه بزرگ رقابت و برند ايجاد كنند. برند امروز يك قيمت و ارزش دارد. اينها نقش تعاوني است. ما بايد در اين قسمت بيشتر تلاش كنيم تا تعاوني تأمين نياز را توسعه و گسترش دهيم.
‌با توجه به اظهارات شما، چرا تعاوني‌هاي شكل‌گرفته در حوزه صنعت، وضعيت مطلوبي ندارند؟
بخشي از تعاوني‌هايي كه داريم به آنها تعاوني‌هاي توليد مي‌گوييم كه بيشتر شكلي هستند. هفت تا هشت نفر از اعضاي خانواده با هم جمع شده‌اند و تعاوني درست كرده‌اند. اين تعاوني‌ها مثل شركت سهامي خاص است. شركت سهامي خاص با سه نفر رسمي مي‌شود و تعاوني با هفت نفر رسمي مي‌شود.
‌معتقديد كه در بخش صنعت تعاوني‌هايي كه شكل گرفته‌اند، تعاوني واقعي نيستند؟
بخشي از اين تعاوني‌ها واقعي نيستند. فرض كنيد تعاوني فولاد كه اسكلت‌هاي فلزي مي‌سازد، هر يك از اين اسكلت‌سازها شركت خصوصي هستند، سهامي خاص هستند، اما 40 تاي آنها براي خدمات پشتيباني تعاوني درست كردند. نمايشگاه و چاپ كتاب و خدمات مشترك را تعاوني مي‌دهد و اين مسئله به نفع همه است. براي هر كاري مستقل عمل نمي‌كنند. در هر حوزه‌اي كه تعاوني‌هاي تأمين نياز در رشته صنعتي، كشاورزي، دامداري و ... شكل گرفته باشند، تعاوني‌هاي موفقي هستند؛ مثلا تعاوني پی‌‌وی‌سی كاران داريم. خود توليدكنندگان اين بخش خصوصي هستند، اما تعاوني از همه پشتيباني مي‌كند.
‌نكته تكميلي داريد؟
در بحث پاياني مي‌گويم بهره‌وري از كجا بايد شروع شود. بهره‌وري از يك فرد شروع مي‌شود. بعد به خانواده توسعه پيدا مي‌كند. زيربناي توسعه بهره‌وري، بهره‌وري فردي است. بايد بهره‌وري فردي را توسعه و رونق دهيم تا بهره‌وري خانواده درست شود. تا در نهايت به جامعه بهره‌ور برسيم. مطبوعات در اين حوزه مي‌توانند خيلي مؤثر باشند. در كل مطبوعات كشور مطالب مربوط به بهره‌وري در طول 10 سال به 500 تا هزار مطلب هم نمي‌رسد. اين فاجعه است. درحالي‌كه درباره صنايع غذايي و ورزش مطالب زيادي وجود دارد. ما نسبت به بهره‌وري غفلت بزرگی داريم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها