داريوش مصطفوي:
اسکوچيچ انتخاب دهم من هم نبود
سپهر خرمي : معرفي دراگان اسکوچيچ بهعنوان سرمربي تيم ملي ايران، موجي از مخالفت و انتقاد را در پي داشت. علي دايي، يکي از گزينههاي هدايت تيم ملي ايران، يکي از کساني بود که در گفتوگو با ايسنا اعلام کرد اسکوچيچ خارج از دايره فوتبال و با حمايت آقازادهها انتخاب شده است. سردار آزمون، مهاجم تيم ملي ايران نيز با انتشار يک استوري در صفحه شخصي اينستاگرام خود مخالفتش را با اين سرمربي اعلام کرد تا تقريبا همه به صورت علني از او انتقاد کرده باشند. فدراسيون فوتبال اما تا اين لحظه پاسخ روشني درخصوص نحوه انتخاب و مذاکره با دراگان اسکوچيچ نداده است، به همين دليل بازار شايعات همچنان داغ است. داريوش مصطفوي، رئيس سابق فدراسيون فوتبال، در گفتوگو با «شرق» نيز عقيده دارد که احتمال اين انتخاب خارج از قواعد فوتبالي بسيار بيشتر از بهانه بودجه بهخاطر مسائل تحريم است. مصطفوي در بخشي از اين گفتوگو عقيده دارد امير قلعهنويي بهعنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شده بود و حتي رضايت باشگاه سپاهان نيز گرفته شده بود، اما در ثانيه آخر، قلعهنويي کنار رفت تا اسکوچيچ معرفي شود. مديرعامل سابق پرسپوليس همچنين گريز کوتاهي به انتخابات پيشروي فدراسيون فوتبال ميزند: «وقتي حيدر بهاروند در تمامي ليستهاي کانديداهاي رياست فدراسيون فوتبال حضور دارد يعني افراد سياسي و غيرفوتبالي ميخواهند از امتياز حضور بهاروند، بهرهمند شوند».
آقاي مصطفوي بهعنوان سؤال اول، فکر ميکنيد واقعا مهدي تاج بهخاطر مشکلات قلبي از سمت خود بهعنوان رئيس فدراسيون فوتبال استعفا کرد يا مسائل ديگر هم دخيل بود؟
صادقانه بخواهم خدمت شما عرض کنم؛ زماني که من در بيمارستان به عيادت آقاي تاج رفتم، همانجا دکتر ايشان به تاج گفت که با قلبي که شما داريد نبايد ديگر فعاليت سنگين مديريتي انجام دهيد و بهتر است از فوتبال کنار برويد. از ساير مسائل مطلع نيستم، اما چيزي را که ديدم و شنيدم خدمت شما عرض کردم. اما اين را بايد به شما بگويم که اين بيماري قلبي بهزودي به سراغ کل فوتبال ايران خواهد آمد.
منظورتان چيست؟
منظورم اين است که بحران فوتبال ايران را فراميگيرد. يکي از نشانههايش همين انتخابات پيشروي فدراسيون فوتبال است.
حالا که بحث انتخابات شد، بايد به اين موضوع اشاره کنيم که وضعيت تأييد صلاحيت کانديداهاي انتخابات فدراسيون فوتبال هنوز مشخص نيست، ولي فرايند حضور حيدر بهاروند در فوتبال و همچنين ثبتنام ايشان کمي عجيب به نظر ميرسد. اينکه در دوره کوتاه ايشان، ميزباني به صورت مقطعي از تيمهاي باشگاهي ايراني گرفته شد و حالا بحث بازنشستگي ايشان مطرح شده، اما او همچنان در فوتبال حضور دارد، حتي براي انتخابات آتي.
کاش خود حيدر بهاروند به اين سؤال پاسخ دهد که چرا تمامي کانديداها او را بهعنوان نايبرئيس دوم معرفي کردهاند. اگر بهاروند گزينه مناسبي است که خودش بايد رياست را با آراي بالا کسب کند، پس حضور او بهعنوان نفر دوم ليستها رفتاري متناقض است، اما من به شما دليلش را ميگويم. علت حضور او در تمامي ليستها اين معني را ميدهد که افراد غيرفوتبالي و سياسي ميخواهند از قدرت و نفوذ بهاروند براي حضور در فدراسيون فوتبال بهره ببرند و عاشق چشم و ابروي او نيستند. اما به عقيده من اجازه دهيد وضعيت تأييد صلاحيتها مشخص شود (البته اگر اين انتخابات به خرداد موکول نشود، تا بتوانيم شفافتر و دقيقتر صحبت کنيم).
برسيم به انتخاب دراگان اسکوچيچ. تقريبا تمام مربيان ايراني در ليگ برتر و پيشکسوتها نسبت به اين انتخاب معترض بودند. نظر شما دراينباره چيست؟
65 سال در فوتبال ايران حضور داشتم؛ چه بهعنوان بازيکن و چه بهعنوان مدير، اما هيچگاه تا اين اندازه متعجب نشده بودم. آمدن اسکوچيچ به تيم ملي ايران يک معما و شوک بزرگ است. آنچه بازيکنان و زيردستان او بازگو ميکنند نشان ميدهد که اسکوچيچ صلاحيت و اقتدار حضور در تيم ملي ايران را نداشته است. اين معرفي از دو حالت خارج نيست: يکی اينکه دستوري بوده و دوم اينکه بهخاطر کمبود بودجه رخ داده است. اگر گزينه یک صحيح باشد که بايد فاتحه فوتبال ايران و فدراسيون را خواند که زير بار دستور از بالا رفته و چنين تصميمي را اتخاذ کرده است.
خب به نظر شما گزينه یک درست است يا دو؟ دستوري يا کمبود بودجه؟
ببينيد من به شما کد ميدهم؛ افرادي که اسکوچيچ را به فوتبال باشگاهي ليگ برتر و ليگ يک آوردند مشخص و چهره هستند. با اسم علي دايي و امير قلعهنويي بازي کردند تا در ثانيه آخر فردي خارج از اين جريان را معرفي کنند. من همينجا اعلام ميکنم که فدراسيون فوتبال با امير قلعهنويي براي هدايت تيم ملي ايران به توافق کامل رسيده بود و حتي رضايت باشگاه سپاهان نيز جلب شده بود، اما يکباره امير قلعهنويي کنار رفت تا اسکوچيچ را انتخاب کنند. مطمئن باشيد اگر سپاهان از ابتدا مخالف حضور سرمربياش در تيم ملي بود، اصلا اجازه مذاکره دو طرف را نميداد. به نظر من، هم دستوري بوده و هم مسائل مالي در قياس با دستمزد ويلموتس دخيل بوده است.
مرتضي محصص درباره انتخاب اسکوچيچ و عدم انتخاب قلعهنويي گفته چون باشگاه سپاهان رضايت نداد ما نتوانستيم او را به تيم ملي بياوريم؛ به همين دليل سراغ مربياي رفتيم که تجربه بينالمللي خارج از ايران داشته باشد و براي حضور اسکوچيچ به جمعبندي نهايي رسيديم.
کميته فني فدراسيون فوتبال و شخص محصص تا به حال چه تصميم درست و آبرومندانهاي گرفته که اصلا نقل قول او اعتبار داشته باشد؟ محصص فقط به واسطه زبان انگليسي و چند دوره آناليز فوتبال که برگزار کرده، در کميته فني حضور دارد و بس. محصص دستور ميگيرد که مصاحبه کند و صحبتهايش فاقد اعتبار است. متأسفانه با تصميمي که گرفته شد، با شخصيت مربيان ايراني بازي کردند.
اگر شما در حال حاضر رئيس فدراسيون فوتبال بوديد، اسکوچيچ جزء ليست شما براي تيم ملي ايران بود؟
به صراحت ميگويم که اسکوچيچ جزء 10 گزينه اول من هم نبود. يحيي گلمحمدي، علي دايي، امير قلعهنويي و مهدي تارتار ميتوانستند جزء گزينههاي مورد تأييد من در بين ايرانيها باشند.
علي دايي در بخشي از مصاحبهاش با ايسنا گفته که اسکوچيچ خارج از جريان فوتبال و توسط آقازادهها انتخاب شده؛ همچنين دايي به صراحت گفت که صلاحيتش توسط حراست رد شده. نظر شما در اين باره چيست؟
صحبت دايي را قبول دارم. البته مصاحبه علي دايي عليه مديرعامل سايپا را نميپسندم چراکه در هر صورت مديران ما دورهاي ممکن است در مقام يک فرد سياسي فعاليتي داشته باشند اما ما بايد در اين برهه کارنامه ورزشيشان را بررسي کنيم. مديرعامل سايپا در آن برهه تصميم گرفت با دايي کار نکند، بهنظرم دايي نبايد عليه او تا اين حد عصباني ميشد و ديديد که با همان صحبت، در واقع دايي خودش را از فوتبال دور کرد و او را حداقل الان از دست داديم. به عقيده من وزارت ورزش نيز در اين انتخاب نقش داشته و دخالت کرده است. روند انتخاب اسکوچيچ در هر صورت شکبرانگيز بوده و کاش دوستان شجاعت اين را داشتند که به صورت شفاف در مورد آن صحبت کنند.
بحث ديگر مخالفت علني جامعه فوتبال با اسکوچيچ است؛ به طوري که سردار آزمون در استوري اينستاگرام خود به کنايه از اين انتخاب انتقاد کرده است. فکر ميکنيد اصلا ما با چنين رويکردي بتوانيم به جام جهاني برويم؟
اين را که بازيکن عليه سرمربي صحبت کند نميپسندم و رفتار درستي نيست اما بايد اين را هم بگويم که بازيکنان تيم ملي ايران، دلسوز هستند و تا جايي ميتوانند سکوت کنند. وقتي سردار آزمون نوعي ميبيند که يک انتخاب برخلاف جريان آب و برخلاف خواسته مردم رخ داده، معترض ميشود.
فکر ميکنيد با حواشي ايجادشده تيم ملي ايران ميتواند به دور دوم و بعد جام جهاني 2022 قطر صعود کند؟
اين سؤال را اول بايد شما از کساني بپرسيد که در آوردن اسکوچيچ نقش داشتند. افراد بيرون از فدراسيون فوتبال و داخل فدراسيون که بلهقربانگويي کردند و موافق بودند. اما اگر از من بپرسيد، ميگويم اگر شانس تيم ملي براي صعود به جام جهاني 15 درصد بود، با اين انتخاب به زير سه درصد رسيد! البته يک نکته را فراموش نکنيد که اينطور هم نبايد باشد که اسکوچيچ را سيبل کنیم و فقط او را نقد کنيم چراکه فرايند اين انتخاب يعني مديريت در ورزش. ما حتي اگر مورينيو را هم بياوريم او زمين تمرين، امکانات و ساختار مناسب ميخواهد که نداريم. بهخاطر همين است که هيچوقت ما نميتوانيم ميزباني مسابقات بزرگ را بگيريم. اسکوچيچهاي وطني را بايد دريابيم که از بدو انقلاب تا امروز براي ورزش کار خاصي نکردهاند.
سپهر خرمي : معرفي دراگان اسکوچيچ بهعنوان سرمربي تيم ملي ايران، موجي از مخالفت و انتقاد را در پي داشت. علي دايي، يکي از گزينههاي هدايت تيم ملي ايران، يکي از کساني بود که در گفتوگو با ايسنا اعلام کرد اسکوچيچ خارج از دايره فوتبال و با حمايت آقازادهها انتخاب شده است. سردار آزمون، مهاجم تيم ملي ايران نيز با انتشار يک استوري در صفحه شخصي اينستاگرام خود مخالفتش را با اين سرمربي اعلام کرد تا تقريبا همه به صورت علني از او انتقاد کرده باشند. فدراسيون فوتبال اما تا اين لحظه پاسخ روشني درخصوص نحوه انتخاب و مذاکره با دراگان اسکوچيچ نداده است، به همين دليل بازار شايعات همچنان داغ است. داريوش مصطفوي، رئيس سابق فدراسيون فوتبال، در گفتوگو با «شرق» نيز عقيده دارد که احتمال اين انتخاب خارج از قواعد فوتبالي بسيار بيشتر از بهانه بودجه بهخاطر مسائل تحريم است. مصطفوي در بخشي از اين گفتوگو عقيده دارد امير قلعهنويي بهعنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شده بود و حتي رضايت باشگاه سپاهان نيز گرفته شده بود، اما در ثانيه آخر، قلعهنويي کنار رفت تا اسکوچيچ معرفي شود. مديرعامل سابق پرسپوليس همچنين گريز کوتاهي به انتخابات پيشروي فدراسيون فوتبال ميزند: «وقتي حيدر بهاروند در تمامي ليستهاي کانديداهاي رياست فدراسيون فوتبال حضور دارد يعني افراد سياسي و غيرفوتبالي ميخواهند از امتياز حضور بهاروند، بهرهمند شوند».
آقاي مصطفوي بهعنوان سؤال اول، فکر ميکنيد واقعا مهدي تاج بهخاطر مشکلات قلبي از سمت خود بهعنوان رئيس فدراسيون فوتبال استعفا کرد يا مسائل ديگر هم دخيل بود؟
صادقانه بخواهم خدمت شما عرض کنم؛ زماني که من در بيمارستان به عيادت آقاي تاج رفتم، همانجا دکتر ايشان به تاج گفت که با قلبي که شما داريد نبايد ديگر فعاليت سنگين مديريتي انجام دهيد و بهتر است از فوتبال کنار برويد. از ساير مسائل مطلع نيستم، اما چيزي را که ديدم و شنيدم خدمت شما عرض کردم. اما اين را بايد به شما بگويم که اين بيماري قلبي بهزودي به سراغ کل فوتبال ايران خواهد آمد.
منظورتان چيست؟
منظورم اين است که بحران فوتبال ايران را فراميگيرد. يکي از نشانههايش همين انتخابات پيشروي فدراسيون فوتبال است.
حالا که بحث انتخابات شد، بايد به اين موضوع اشاره کنيم که وضعيت تأييد صلاحيت کانديداهاي انتخابات فدراسيون فوتبال هنوز مشخص نيست، ولي فرايند حضور حيدر بهاروند در فوتبال و همچنين ثبتنام ايشان کمي عجيب به نظر ميرسد. اينکه در دوره کوتاه ايشان، ميزباني به صورت مقطعي از تيمهاي باشگاهي ايراني گرفته شد و حالا بحث بازنشستگي ايشان مطرح شده، اما او همچنان در فوتبال حضور دارد، حتي براي انتخابات آتي.
کاش خود حيدر بهاروند به اين سؤال پاسخ دهد که چرا تمامي کانديداها او را بهعنوان نايبرئيس دوم معرفي کردهاند. اگر بهاروند گزينه مناسبي است که خودش بايد رياست را با آراي بالا کسب کند، پس حضور او بهعنوان نفر دوم ليستها رفتاري متناقض است، اما من به شما دليلش را ميگويم. علت حضور او در تمامي ليستها اين معني را ميدهد که افراد غيرفوتبالي و سياسي ميخواهند از قدرت و نفوذ بهاروند براي حضور در فدراسيون فوتبال بهره ببرند و عاشق چشم و ابروي او نيستند. اما به عقيده من اجازه دهيد وضعيت تأييد صلاحيتها مشخص شود (البته اگر اين انتخابات به خرداد موکول نشود، تا بتوانيم شفافتر و دقيقتر صحبت کنيم).
برسيم به انتخاب دراگان اسکوچيچ. تقريبا تمام مربيان ايراني در ليگ برتر و پيشکسوتها نسبت به اين انتخاب معترض بودند. نظر شما دراينباره چيست؟
65 سال در فوتبال ايران حضور داشتم؛ چه بهعنوان بازيکن و چه بهعنوان مدير، اما هيچگاه تا اين اندازه متعجب نشده بودم. آمدن اسکوچيچ به تيم ملي ايران يک معما و شوک بزرگ است. آنچه بازيکنان و زيردستان او بازگو ميکنند نشان ميدهد که اسکوچيچ صلاحيت و اقتدار حضور در تيم ملي ايران را نداشته است. اين معرفي از دو حالت خارج نيست: يکی اينکه دستوري بوده و دوم اينکه بهخاطر کمبود بودجه رخ داده است. اگر گزينه یک صحيح باشد که بايد فاتحه فوتبال ايران و فدراسيون را خواند که زير بار دستور از بالا رفته و چنين تصميمي را اتخاذ کرده است.
خب به نظر شما گزينه یک درست است يا دو؟ دستوري يا کمبود بودجه؟
ببينيد من به شما کد ميدهم؛ افرادي که اسکوچيچ را به فوتبال باشگاهي ليگ برتر و ليگ يک آوردند مشخص و چهره هستند. با اسم علي دايي و امير قلعهنويي بازي کردند تا در ثانيه آخر فردي خارج از اين جريان را معرفي کنند. من همينجا اعلام ميکنم که فدراسيون فوتبال با امير قلعهنويي براي هدايت تيم ملي ايران به توافق کامل رسيده بود و حتي رضايت باشگاه سپاهان نيز جلب شده بود، اما يکباره امير قلعهنويي کنار رفت تا اسکوچيچ را انتخاب کنند. مطمئن باشيد اگر سپاهان از ابتدا مخالف حضور سرمربياش در تيم ملي بود، اصلا اجازه مذاکره دو طرف را نميداد. به نظر من، هم دستوري بوده و هم مسائل مالي در قياس با دستمزد ويلموتس دخيل بوده است.
مرتضي محصص درباره انتخاب اسکوچيچ و عدم انتخاب قلعهنويي گفته چون باشگاه سپاهان رضايت نداد ما نتوانستيم او را به تيم ملي بياوريم؛ به همين دليل سراغ مربياي رفتيم که تجربه بينالمللي خارج از ايران داشته باشد و براي حضور اسکوچيچ به جمعبندي نهايي رسيديم.
کميته فني فدراسيون فوتبال و شخص محصص تا به حال چه تصميم درست و آبرومندانهاي گرفته که اصلا نقل قول او اعتبار داشته باشد؟ محصص فقط به واسطه زبان انگليسي و چند دوره آناليز فوتبال که برگزار کرده، در کميته فني حضور دارد و بس. محصص دستور ميگيرد که مصاحبه کند و صحبتهايش فاقد اعتبار است. متأسفانه با تصميمي که گرفته شد، با شخصيت مربيان ايراني بازي کردند.
اگر شما در حال حاضر رئيس فدراسيون فوتبال بوديد، اسکوچيچ جزء ليست شما براي تيم ملي ايران بود؟
به صراحت ميگويم که اسکوچيچ جزء 10 گزينه اول من هم نبود. يحيي گلمحمدي، علي دايي، امير قلعهنويي و مهدي تارتار ميتوانستند جزء گزينههاي مورد تأييد من در بين ايرانيها باشند.
علي دايي در بخشي از مصاحبهاش با ايسنا گفته که اسکوچيچ خارج از جريان فوتبال و توسط آقازادهها انتخاب شده؛ همچنين دايي به صراحت گفت که صلاحيتش توسط حراست رد شده. نظر شما در اين باره چيست؟
صحبت دايي را قبول دارم. البته مصاحبه علي دايي عليه مديرعامل سايپا را نميپسندم چراکه در هر صورت مديران ما دورهاي ممکن است در مقام يک فرد سياسي فعاليتي داشته باشند اما ما بايد در اين برهه کارنامه ورزشيشان را بررسي کنيم. مديرعامل سايپا در آن برهه تصميم گرفت با دايي کار نکند، بهنظرم دايي نبايد عليه او تا اين حد عصباني ميشد و ديديد که با همان صحبت، در واقع دايي خودش را از فوتبال دور کرد و او را حداقل الان از دست داديم. به عقيده من وزارت ورزش نيز در اين انتخاب نقش داشته و دخالت کرده است. روند انتخاب اسکوچيچ در هر صورت شکبرانگيز بوده و کاش دوستان شجاعت اين را داشتند که به صورت شفاف در مورد آن صحبت کنند.
بحث ديگر مخالفت علني جامعه فوتبال با اسکوچيچ است؛ به طوري که سردار آزمون در استوري اينستاگرام خود به کنايه از اين انتخاب انتقاد کرده است. فکر ميکنيد اصلا ما با چنين رويکردي بتوانيم به جام جهاني برويم؟
اين را که بازيکن عليه سرمربي صحبت کند نميپسندم و رفتار درستي نيست اما بايد اين را هم بگويم که بازيکنان تيم ملي ايران، دلسوز هستند و تا جايي ميتوانند سکوت کنند. وقتي سردار آزمون نوعي ميبيند که يک انتخاب برخلاف جريان آب و برخلاف خواسته مردم رخ داده، معترض ميشود.
فکر ميکنيد با حواشي ايجادشده تيم ملي ايران ميتواند به دور دوم و بعد جام جهاني 2022 قطر صعود کند؟
اين سؤال را اول بايد شما از کساني بپرسيد که در آوردن اسکوچيچ نقش داشتند. افراد بيرون از فدراسيون فوتبال و داخل فدراسيون که بلهقربانگويي کردند و موافق بودند. اما اگر از من بپرسيد، ميگويم اگر شانس تيم ملي براي صعود به جام جهاني 15 درصد بود، با اين انتخاب به زير سه درصد رسيد! البته يک نکته را فراموش نکنيد که اينطور هم نبايد باشد که اسکوچيچ را سيبل کنیم و فقط او را نقد کنيم چراکه فرايند اين انتخاب يعني مديريت در ورزش. ما حتي اگر مورينيو را هم بياوريم او زمين تمرين، امکانات و ساختار مناسب ميخواهد که نداريم. بهخاطر همين است که هيچوقت ما نميتوانيم ميزباني مسابقات بزرگ را بگيريم. اسکوچيچهاي وطني را بايد دريابيم که از بدو انقلاب تا امروز براي ورزش کار خاصي نکردهاند.