|

سردار شهيد سليماني در وصیت نامه خود خطاب به جناح‌های سیاسی:

نه ولايت تنوري و نه ولايت قانوني؛ هيچ‌يک از اين دو مشکل وحدت را حل نمي‌کند

متن کامل وصيت‌نامه سردار سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني هم‌زمان با مراسم چهلمين روز شهادت او منتشر شد. به گزارش ايرنا، اين وصيت‌نامه که در چند بخش مختلف تنظيم و تدوين شده است، به مهم‌ترين ديدگاه‌ها و دغدغه‌هاي سردار شهيد سليماني مي‌پردازد. در بخش‌هايي از وصيت‌نامه شهيد سردار سليماني آمده است: «خداوند، اي عزيز! من سال‌ها است از کارواني به جا مانده‌ام و پيوسته کساني را به سوي آن روانه مي‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود مي‌داني هرگز نتوانستم آنها را از ياد ببرم. پيوسته ياد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه ياد شدند. عزيز من! جسم من در حال عليل شدن است. چگونه ممکن [است] کسي که چهل سال بر درت ايستاده است را نپذيري؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پيوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کني؛ مرا در فراق خود بسوزان و بميران».
در ادامه اين وصيت‌نامه خطاب به خانواده شهدا آمده است: «فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقيمانده از شهدا، اي چراغ‌هاي فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدينه شهدا! در اين عالم، صوتي که روزانه من مي‌شنيدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش مي‌داد و بزرگ‌ترين پشتوانه معنوي خود مي‌دانستم، صداي فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صداي پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس مي‌کردم. عزيزانم! تا پيشکسوتان اين ملتيد، قدر خودتان را بدانيد. شهيدتان را در خودتان جلوه‌گر کنيد، به طوري که هر کس شما را مي‌بيند، پدر شهيد يا فرزند شهيد را، به عينه خودِ شهيد را احساس کند، با همان معنويت، صلابت و خصوصيت. خواهش مي‌کنم مرا حلال کنيد و عفو نماييد. من نتوانستم حق لازم را پيرامون خيلي از شماها و حتي فرزندان شهيدتان اداء کنم، هم استغفار مي‌کنم و هم طلب عفو دارم. دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گيرند، شايد به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنايت قرار دهد».شهيد سليماني همچنين در وصيت‌نامه خود، خطاب به سياسيون کشور نوشت: «نکته‌اي کوتاه خطاب به سياسيون کشور دارم: چه آن‌هايي [که] اصلاح‌طلب خود را مي‌نامند و چه آنهايي که اصولگرا. آنچه پيوسته در رنج بودم اينکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش مي‌کنيم، بلکه فدا مي‌کنيم. عزيزان، هر رقابتي با هم مي‌کنيد و هر جدلي با هم داريد، اما اگر عمل شما و کلام شما يا مناظره‌هايتان به نحوي تضعيف‌کننده دين و انقلاب بود، بدانيد شما مغضوب نبي مکرم اسلام و شهداي اين راه هستيد؛ مرزها را تفکيک کنيد. اگر مي‌خواهيد با هم باشيد، شرط باهم‌بودن، توافق و بيان صريح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نيست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

۱- اول آنها، اعتقاد عملي به ولايت فقيه است؛ يعني اينکه نصيحت او را بشنويد، با جان و دل به توصيه و تذکرات او به‌عنوان طبيب حقيقي شرعي و علمي، عمل کنيد. کسي که در جمهوري اسلامي مي‌خواهد مسئوليتي را احراز کند، شرط اساسي آن [اين است که] اعتقاد حقيقي و عمل به ولايت فقيه داشته باشد. من نه مي‌گويم ولايت تنوري و نه مي‌گويم ولايت قانوني؛ هيچ‌يک از اين دو، مشکل وحدت را حل نمي‌کند؛ ولايت قانوني، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غيرمسلمان است، اما ولايت عملي مخصوص مسئولين است که مي‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگيرند، آن هم کشور اسلامي با اين‌همه شهيد.
۲- اعتقاد حقيقي به جمهوري اسلامي و آنچه مبناي آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئوليت‌ها؛ چه مسئوليت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به‌کارگيري افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادي که حتي اگر به ميز يک دهستان هم برسند خاطره خان‌هاي سابق را تداعي مي‌کنند.
۴- مقابله با فساد و دوري از فساد و تجملات را شيوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکميت خود در هر مسئوليتي، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعي، توسعه گر ارزش‌ها باشد، نه با توجيهات واهي، ارزش‌ها را بايکوت کند.
مسئولين همانند پدران جامعه مي‌بايست به مسئوليت خود پيرامون تربيت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بي‌مبالاتي و به‌خاطر احساسات و جلب برخي از آراء احساسي زودگذر، از اخلاقياتي حمايت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند.
حکومت تنها عامل اصلي در استحکام خانواده و از طرف ديگر عامل مهم ازهم‌پاشيدن خانواده است. اگر به اصول عمل شد، آن‌وقت همه در مسير رهبر و انقلاب و جمهوري اسلامي هستند و يک رقابت صحيح بر پايه همين اصول براي انتخاب اصلح صورت مي‌گيرد.
در ادامه اين وصيت‌نامه، سردار شهيد قاسم سليماني، خطاب به برادران سپاهي و ارتشي نوشت: «ملاک مسئوليت‌ها را براي انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهيد. طبيعي است به ولايت اشاره نمي‌کنم، چون ولايت در نيروهاي مسلح جزء نيست، بلکه اساس بقاي نيروهاي مسلح است. اين شرط خلل‌ناپذير مي‌باشد. نکته ديگر، شناخت به‌موقع از دشمن و اهداف و سياست‌هاي او و اخذ تصميم به‌موقع و عمل به‌موقع؛ هر يک از اينها اگر در غير وقت خود صورت گيرد، بر پيروزي شما اثر جدي دارد».
شهيد سليماني همچنين خطاب به علما و مراجع معظم نوشت: «سخني کوتاه از يک سرباز ۴۰ ساله در ميدان به علماي عظيم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنايي جامعه و سبب زدودن تاريکي‌ها هستند، خصوصا مراجع عظام تقليد. سربازتان از يک برج ديده‌باني، ديد که اگر اين نظام آسيب ببيند، دين و آنچه از ارزش‌هاي آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌ايد و زحمت کشيده‌ايد، از بين مي‌رود. اين دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. اين‌بار اگر مسلط شوند، از اسلام چيزي باقي نمي‌ماند. راه صحيح، حمايت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوري اسلامي و ولي‌فقيه است. نبايد در حوادث، ديگران شما را که اميد اسلام هستيد به ملاحظه بيندازند. همه شما امام را دوست داشتيد و معتقد به راه او بوديد. راه امام مبارزه با آمريکا و حمايت از جمهوري اسلامي و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولي‌فقيه است. من با عقل ناقص خود مي‌ديدم برخي خنّاسان سعي داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبي به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوري اسلامي و ارزش‌ها و ولايت فقيه ميراث امام خميني (ره) هستند و مي‌بايست مورد حمايت جدي قرار گيرند. من حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي را خيلي مظلوم و تنها مي‌بينم. او نيازمند همراهي و کمک شماست و شما حضرات معظم با بيانتان و ديدارهايتان و حمايت‌هايتان با ايشان مي‌بايست جامعه را جهت دهيد. اگر اين انقلاب آسيب ديد، حتي زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعي استکبار بر الحادگري محض و انحراف عميق غيرقابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را مي‌بوسم و عذرخواهي مي‌کنم، از اين بيان، اما دوست داشتم در شرف‌يابي‌هاي حضوري به محضرتان عرض کنم که توفيق حاصل نشد».

متن کامل وصيت‌نامه سردار سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني هم‌زمان با مراسم چهلمين روز شهادت او منتشر شد. به گزارش ايرنا، اين وصيت‌نامه که در چند بخش مختلف تنظيم و تدوين شده است، به مهم‌ترين ديدگاه‌ها و دغدغه‌هاي سردار شهيد سليماني مي‌پردازد. در بخش‌هايي از وصيت‌نامه شهيد سردار سليماني آمده است: «خداوند، اي عزيز! من سال‌ها است از کارواني به جا مانده‌ام و پيوسته کساني را به سوي آن روانه مي‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود مي‌داني هرگز نتوانستم آنها را از ياد ببرم. پيوسته ياد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه ياد شدند. عزيز من! جسم من در حال عليل شدن است. چگونه ممکن [است] کسي که چهل سال بر درت ايستاده است را نپذيري؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پيوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کني؛ مرا در فراق خود بسوزان و بميران».
در ادامه اين وصيت‌نامه خطاب به خانواده شهدا آمده است: «فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقيمانده از شهدا، اي چراغ‌هاي فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدينه شهدا! در اين عالم، صوتي که روزانه من مي‌شنيدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش مي‌داد و بزرگ‌ترين پشتوانه معنوي خود مي‌دانستم، صداي فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صداي پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس مي‌کردم. عزيزانم! تا پيشکسوتان اين ملتيد، قدر خودتان را بدانيد. شهيدتان را در خودتان جلوه‌گر کنيد، به طوري که هر کس شما را مي‌بيند، پدر شهيد يا فرزند شهيد را، به عينه خودِ شهيد را احساس کند، با همان معنويت، صلابت و خصوصيت. خواهش مي‌کنم مرا حلال کنيد و عفو نماييد. من نتوانستم حق لازم را پيرامون خيلي از شماها و حتي فرزندان شهيدتان اداء کنم، هم استغفار مي‌کنم و هم طلب عفو دارم. دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گيرند، شايد به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنايت قرار دهد».شهيد سليماني همچنين در وصيت‌نامه خود، خطاب به سياسيون کشور نوشت: «نکته‌اي کوتاه خطاب به سياسيون کشور دارم: چه آن‌هايي [که] اصلاح‌طلب خود را مي‌نامند و چه آنهايي که اصولگرا. آنچه پيوسته در رنج بودم اينکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش مي‌کنيم، بلکه فدا مي‌کنيم. عزيزان، هر رقابتي با هم مي‌کنيد و هر جدلي با هم داريد، اما اگر عمل شما و کلام شما يا مناظره‌هايتان به نحوي تضعيف‌کننده دين و انقلاب بود، بدانيد شما مغضوب نبي مکرم اسلام و شهداي اين راه هستيد؛ مرزها را تفکيک کنيد. اگر مي‌خواهيد با هم باشيد، شرط باهم‌بودن، توافق و بيان صريح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نيست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

۱- اول آنها، اعتقاد عملي به ولايت فقيه است؛ يعني اينکه نصيحت او را بشنويد، با جان و دل به توصيه و تذکرات او به‌عنوان طبيب حقيقي شرعي و علمي، عمل کنيد. کسي که در جمهوري اسلامي مي‌خواهد مسئوليتي را احراز کند، شرط اساسي آن [اين است که] اعتقاد حقيقي و عمل به ولايت فقيه داشته باشد. من نه مي‌گويم ولايت تنوري و نه مي‌گويم ولايت قانوني؛ هيچ‌يک از اين دو، مشکل وحدت را حل نمي‌کند؛ ولايت قانوني، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غيرمسلمان است، اما ولايت عملي مخصوص مسئولين است که مي‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگيرند، آن هم کشور اسلامي با اين‌همه شهيد.
۲- اعتقاد حقيقي به جمهوري اسلامي و آنچه مبناي آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئوليت‌ها؛ چه مسئوليت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به‌کارگيري افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادي که حتي اگر به ميز يک دهستان هم برسند خاطره خان‌هاي سابق را تداعي مي‌کنند.
۴- مقابله با فساد و دوري از فساد و تجملات را شيوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکميت خود در هر مسئوليتي، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعي، توسعه گر ارزش‌ها باشد، نه با توجيهات واهي، ارزش‌ها را بايکوت کند.
مسئولين همانند پدران جامعه مي‌بايست به مسئوليت خود پيرامون تربيت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بي‌مبالاتي و به‌خاطر احساسات و جلب برخي از آراء احساسي زودگذر، از اخلاقياتي حمايت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند.
حکومت تنها عامل اصلي در استحکام خانواده و از طرف ديگر عامل مهم ازهم‌پاشيدن خانواده است. اگر به اصول عمل شد، آن‌وقت همه در مسير رهبر و انقلاب و جمهوري اسلامي هستند و يک رقابت صحيح بر پايه همين اصول براي انتخاب اصلح صورت مي‌گيرد.
در ادامه اين وصيت‌نامه، سردار شهيد قاسم سليماني، خطاب به برادران سپاهي و ارتشي نوشت: «ملاک مسئوليت‌ها را براي انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهيد. طبيعي است به ولايت اشاره نمي‌کنم، چون ولايت در نيروهاي مسلح جزء نيست، بلکه اساس بقاي نيروهاي مسلح است. اين شرط خلل‌ناپذير مي‌باشد. نکته ديگر، شناخت به‌موقع از دشمن و اهداف و سياست‌هاي او و اخذ تصميم به‌موقع و عمل به‌موقع؛ هر يک از اينها اگر در غير وقت خود صورت گيرد، بر پيروزي شما اثر جدي دارد».
شهيد سليماني همچنين خطاب به علما و مراجع معظم نوشت: «سخني کوتاه از يک سرباز ۴۰ ساله در ميدان به علماي عظيم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنايي جامعه و سبب زدودن تاريکي‌ها هستند، خصوصا مراجع عظام تقليد. سربازتان از يک برج ديده‌باني، ديد که اگر اين نظام آسيب ببيند، دين و آنچه از ارزش‌هاي آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌ايد و زحمت کشيده‌ايد، از بين مي‌رود. اين دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. اين‌بار اگر مسلط شوند، از اسلام چيزي باقي نمي‌ماند. راه صحيح، حمايت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوري اسلامي و ولي‌فقيه است. نبايد در حوادث، ديگران شما را که اميد اسلام هستيد به ملاحظه بيندازند. همه شما امام را دوست داشتيد و معتقد به راه او بوديد. راه امام مبارزه با آمريکا و حمايت از جمهوري اسلامي و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولي‌فقيه است. من با عقل ناقص خود مي‌ديدم برخي خنّاسان سعي داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبي به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوري اسلامي و ارزش‌ها و ولايت فقيه ميراث امام خميني (ره) هستند و مي‌بايست مورد حمايت جدي قرار گيرند. من حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي را خيلي مظلوم و تنها مي‌بينم. او نيازمند همراهي و کمک شماست و شما حضرات معظم با بيانتان و ديدارهايتان و حمايت‌هايتان با ايشان مي‌بايست جامعه را جهت دهيد. اگر اين انقلاب آسيب ديد، حتي زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعي استکبار بر الحادگري محض و انحراف عميق غيرقابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را مي‌بوسم و عذرخواهي مي‌کنم، از اين بيان، اما دوست داشتم در شرف‌يابي‌هاي حضوري به محضرتان عرض کنم که توفيق حاصل نشد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها