بهداشت و دانش عمومی و مجلس حفظالصحه
مهدی زارع.عضو وابسته فرهنگستان علوم
این روزها که مردم بیش از هر زمان در رسانهها اخبار و اطلاعات و شبهاطلاعات را درباره سلامت و ویروس و بهویژه ویروس کرونا مشاهده میکنند و بعضی از آنها به جستوجوی دانستهها در این موارد میپردازند و همزمان گروه زیادی از مردم به مسافرت نوروزی یا دیدوبازدید میروند (حدود یک میلیون نفر از تهران به سفر نوروزی رفتهاند!)، این سؤال بزرگ پیش میآید که همگانیشدن کدام علم در رسانهها صورت گرفته و تا چه حد مؤثر بوده است؟ در گام نخست باید منظور از علم مشخص شود؛ علمی که مدرن، تجربی، قابل تبیین و ابطال و قابل مشاهده و آزمون است. در جامعه مدرن باید در جهتی حرکت شود که انسانها به تناسب مشکلات پیچیده از علم استفاده کنند. در بیشتر موارد سرمایه و وقت زیادی صرف ترویج دانایی یا هر حوزهای از دانایی میشود که الزاما به همگانیشدن تفکر و رفتار علمی نمیانجامد. تا پيش از سده نوزدهم يكي از بزرگترين بلايايي كه دامنگير بشر شد، آبله بود. فقط دو بيماري، يعني طاعون و مالاريا، به اندازه آبله قرباني داشتهاند. چگونگي مبارزه با مالاريا با استفاده از كينين و داروهاي ضد مالاريا انجام ميشد. حشرهكشها نيز در حذف پشههاي ناقل بيماري
مفيد واقع شدند. پس از آنكه مشخص شد عامل انتقال طاعون ككهاي بدن موش هستند، اين بيماري نيز سرانجام در مناطق توسعهيافته جهان با انجام اقدامات بهداشتي مهار شد. شهرت ادوارد جنر بهدليل آشناكردن جهانيان با واكسني است كه جان ميليونها نفر را از مرگ شوم ناشي از آبله رهانيده و چندين ميليون نفر ديگر را از ظاهر زشت و وحشتناكي كه براثر ابتلا به اين بيماري ايجاد ميشود، نجات داده است. جنر واكسن خود را درپي كار طولاني و طاقتفرسا در آزمايشگاه كشف نكرد؛ در 19سالگي شيردوشي به او گفته بود كه هرگز به آبله مبتلا نخواهد شد، چون قبلا به آبله مبتلا شده بود! او تحقيق كرد و دريافت شيردوشان تقريبا هرگز، حتي وقتي از مبتلايان به آبله پرستاري ميكنند، دچار آبله نميشوند. به نظرش رسيد كه آبله گاوي را به افراد تلقيح كند تا آنها را از ابتلا به بيماري مرگبارتر آبله مصون کند. ادوارد جنر به سال 1749 در بركلي از توابع گلاستر شر انگلستان به دنيا آمد. در سال 1880 لويي پاستور براي ايمنسازي مرغان عليه وبا -كه در يك همهگيري 10درصد طيور فرانسه را از بين برده بود- روشي را ابداع كرد؛ او باكتري ايجادكننده اين بيماري را جداسازي كرد و با كشت شكل
ضعيفشده و تلقيح آن به مرغان، آنها را نسبت به حمله مرگبار بيماري ايمن کرد. اصول كلي روش پاستور با روشي كه جنر براي مايهكوبي با آبله گاوي ابداع كرد، يكي بود. قبل از آنكه ويروس آبله به شكل آبله گاوي به شيردوش منتقل شود، در بدن گاو ضعيف شده بود. در سال 1881، پاستور با رويآوردن به سياهزخم -كه از بيماريهاي گاو و گوسفند است- باسيل آن را جدا كرد. او اين باكتري را در دمايي بالاتر از دماي بدن حيوان كشت داد تا مايعي براي تلقيح تهيه كند كه موجب حمله خفيف سياهزخم در جانور شود و حيوان را براي روزي كه دچار حمله شديد بيماري ميشود، ايمن کند. چهار سال بعد پاستور واكسني براي بيماريای كه در حيوانات، هاري و گاه در انسان آبگريزي خوانده ميشود، ابداع كرد. پژوهشهاي پيشگامانه پاستور ايمنسازي را به دانشی بسيار كارآمد تبديل كرد و زمينه را براي وقوع انقلابي در مهار بيماریهاي عفوني آماده کرد. در نيمه نخست اين قرن، سالانه حدود دو تا سه ميليون مورد جديد آبله گزارش ميشد. در سال 1949 آخرين مورد آبله در ايالات متحده و در سال 1977 آخرين مورد تأييدشده سراسر جهان در سومالي گزارش شد.
در ایران مجلس حفظالصحه ازسوی دکتر ژوزف تولوزان فرانسوی که پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار بود -که پژوهشگر برجستهای در زمینه بیماریهای واگیر بود- در ۱۲۴۷ش (۱۸۶۸ م) برای تصمیمگیری درباره وضعیت بهداشت ایران بنیانگذاری شد. او و شاگردانش کوششهایی برای واکسیناسیون و ساخت قرنطینه و آگاهیبخشی به مردم درباره بیماریهای واگیر انجام دادند. با این همه، چون مجلس حفظالصحه بودجه مشخصی نداشت، اغلب برنامههای آن بهخوبی پیش نمیرفت و گاه نشستهای مجلس به مدت طولانی برگزار نمیشد. بیش از ۴۰ سال گذشت تا این مجلس جایگاهی در دولت پیدا کرد و بودجهای برای آن در نظر گرفتند. دکتر تولوزان نیز در سال ۱۸۹۷ در همین تهران درگذشت و در گورستان کاتولیکها در محله دولاب تهران دفن شد.
در سال ۱۲۸۹ش (۱۹۱۰ م) نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی به پیشنهاد دکتر امیراعلم تصویب کردند که از مالیات انتقال پیکر مردگان به زیارتگاههای عراق، تومانی یک قران در اختیار مجلس حفظالصحه دولتی قرار گیرد تا برای بهبود بهداشت، بهویژه گسترش آبلهکوبی رایگان، هزینه شود.
دکتر امیراعلم (1255-1340ش) از دانشآموختگان مدرسه پزشکی لیون فرانسه، بیش از 55 سال برای پیشرفت بهداشت و آموزش پزشکی نوین در ایران کوشید. او استاد تشریح (کالبدشناسی) در دارالفنون و سپس دانشگاه تهران، عضو مجلس حفظالصحه و از بنیانگذاران سازمانهای بهداشتی نوین در ایران بود. او بهعنوان نماینده مجلس شورای ملی در تصویب قانون آبلهکوبی رایگان و قانون طبابت نقش داشت. به درخواست رسمی او که ریاست مجلس حفظالصحه را داشت، تولید واکسن آبله در انستیتو پاستور ایران آغاز شد. سریل الگود، پزشک سفارت انگلستان، مینویسد: «سال ۱۹۱۱ سال مهمی در تاریخ شورا محسوب میشود، زیرا در آن سال برای نخستینبار شورا برای اقدامات مربوط به صحت عمومی دارای بودجه مخصوص به خود شد و دیگر از صورت یک هیئت خشک و خالی مشورتی بیرون آمد». به گزارش او در چهار ماه پایان این سال حدود ۱۵هزار نفر از مردم تهران و روستاهای اطراف برای واکسیناسیون رایگان مراجعه کردند. الگود به تصویب قانون طبابت در همان سال ۱۲۹۰ش (۱۹۱۱م) اشاره میکند که این قانون نیز به کوشش دکتر امیراعلم و همکارانش به تصویب رسید و بر پایه آن فقط پزشکان و دندانپزشکان دارای مجوز از وزارت
معارف میتوانستند به درمان مردم بپردازند و در دستگاههای دولتی استخدام شوند. اکنون 109 سال از زمانی میگذرد که مصوبه مجلس دوم مشروطه مداخله در درمان مردم را به پزشکان دارای تحصیلات و مجوز قانونی محدود کرده است. اینکه چرا هنوز افراد متفرقه به نام طب سنتی و اسامی دیگر در درمان کرونا مداخله میکنند، نشان از آن دارد که همگانیشدن علم در این 109 سال هنوز راهی طولانی برای رسیدن به هدف در پیش دارد.
این روزها که مردم بیش از هر زمان در رسانهها اخبار و اطلاعات و شبهاطلاعات را درباره سلامت و ویروس و بهویژه ویروس کرونا مشاهده میکنند و بعضی از آنها به جستوجوی دانستهها در این موارد میپردازند و همزمان گروه زیادی از مردم به مسافرت نوروزی یا دیدوبازدید میروند (حدود یک میلیون نفر از تهران به سفر نوروزی رفتهاند!)، این سؤال بزرگ پیش میآید که همگانیشدن کدام علم در رسانهها صورت گرفته و تا چه حد مؤثر بوده است؟ در گام نخست باید منظور از علم مشخص شود؛ علمی که مدرن، تجربی، قابل تبیین و ابطال و قابل مشاهده و آزمون است. در جامعه مدرن باید در جهتی حرکت شود که انسانها به تناسب مشکلات پیچیده از علم استفاده کنند. در بیشتر موارد سرمایه و وقت زیادی صرف ترویج دانایی یا هر حوزهای از دانایی میشود که الزاما به همگانیشدن تفکر و رفتار علمی نمیانجامد. تا پيش از سده نوزدهم يكي از بزرگترين بلايايي كه دامنگير بشر شد، آبله بود. فقط دو بيماري، يعني طاعون و مالاريا، به اندازه آبله قرباني داشتهاند. چگونگي مبارزه با مالاريا با استفاده از كينين و داروهاي ضد مالاريا انجام ميشد. حشرهكشها نيز در حذف پشههاي ناقل بيماري
مفيد واقع شدند. پس از آنكه مشخص شد عامل انتقال طاعون ككهاي بدن موش هستند، اين بيماري نيز سرانجام در مناطق توسعهيافته جهان با انجام اقدامات بهداشتي مهار شد. شهرت ادوارد جنر بهدليل آشناكردن جهانيان با واكسني است كه جان ميليونها نفر را از مرگ شوم ناشي از آبله رهانيده و چندين ميليون نفر ديگر را از ظاهر زشت و وحشتناكي كه براثر ابتلا به اين بيماري ايجاد ميشود، نجات داده است. جنر واكسن خود را درپي كار طولاني و طاقتفرسا در آزمايشگاه كشف نكرد؛ در 19سالگي شيردوشي به او گفته بود كه هرگز به آبله مبتلا نخواهد شد، چون قبلا به آبله مبتلا شده بود! او تحقيق كرد و دريافت شيردوشان تقريبا هرگز، حتي وقتي از مبتلايان به آبله پرستاري ميكنند، دچار آبله نميشوند. به نظرش رسيد كه آبله گاوي را به افراد تلقيح كند تا آنها را از ابتلا به بيماري مرگبارتر آبله مصون کند. ادوارد جنر به سال 1749 در بركلي از توابع گلاستر شر انگلستان به دنيا آمد. در سال 1880 لويي پاستور براي ايمنسازي مرغان عليه وبا -كه در يك همهگيري 10درصد طيور فرانسه را از بين برده بود- روشي را ابداع كرد؛ او باكتري ايجادكننده اين بيماري را جداسازي كرد و با كشت شكل
ضعيفشده و تلقيح آن به مرغان، آنها را نسبت به حمله مرگبار بيماري ايمن کرد. اصول كلي روش پاستور با روشي كه جنر براي مايهكوبي با آبله گاوي ابداع كرد، يكي بود. قبل از آنكه ويروس آبله به شكل آبله گاوي به شيردوش منتقل شود، در بدن گاو ضعيف شده بود. در سال 1881، پاستور با رويآوردن به سياهزخم -كه از بيماريهاي گاو و گوسفند است- باسيل آن را جدا كرد. او اين باكتري را در دمايي بالاتر از دماي بدن حيوان كشت داد تا مايعي براي تلقيح تهيه كند كه موجب حمله خفيف سياهزخم در جانور شود و حيوان را براي روزي كه دچار حمله شديد بيماري ميشود، ايمن کند. چهار سال بعد پاستور واكسني براي بيماريای كه در حيوانات، هاري و گاه در انسان آبگريزي خوانده ميشود، ابداع كرد. پژوهشهاي پيشگامانه پاستور ايمنسازي را به دانشی بسيار كارآمد تبديل كرد و زمينه را براي وقوع انقلابي در مهار بيماریهاي عفوني آماده کرد. در نيمه نخست اين قرن، سالانه حدود دو تا سه ميليون مورد جديد آبله گزارش ميشد. در سال 1949 آخرين مورد آبله در ايالات متحده و در سال 1977 آخرين مورد تأييدشده سراسر جهان در سومالي گزارش شد.
در ایران مجلس حفظالصحه ازسوی دکتر ژوزف تولوزان فرانسوی که پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار بود -که پژوهشگر برجستهای در زمینه بیماریهای واگیر بود- در ۱۲۴۷ش (۱۸۶۸ م) برای تصمیمگیری درباره وضعیت بهداشت ایران بنیانگذاری شد. او و شاگردانش کوششهایی برای واکسیناسیون و ساخت قرنطینه و آگاهیبخشی به مردم درباره بیماریهای واگیر انجام دادند. با این همه، چون مجلس حفظالصحه بودجه مشخصی نداشت، اغلب برنامههای آن بهخوبی پیش نمیرفت و گاه نشستهای مجلس به مدت طولانی برگزار نمیشد. بیش از ۴۰ سال گذشت تا این مجلس جایگاهی در دولت پیدا کرد و بودجهای برای آن در نظر گرفتند. دکتر تولوزان نیز در سال ۱۸۹۷ در همین تهران درگذشت و در گورستان کاتولیکها در محله دولاب تهران دفن شد.
در سال ۱۲۸۹ش (۱۹۱۰ م) نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی به پیشنهاد دکتر امیراعلم تصویب کردند که از مالیات انتقال پیکر مردگان به زیارتگاههای عراق، تومانی یک قران در اختیار مجلس حفظالصحه دولتی قرار گیرد تا برای بهبود بهداشت، بهویژه گسترش آبلهکوبی رایگان، هزینه شود.
دکتر امیراعلم (1255-1340ش) از دانشآموختگان مدرسه پزشکی لیون فرانسه، بیش از 55 سال برای پیشرفت بهداشت و آموزش پزشکی نوین در ایران کوشید. او استاد تشریح (کالبدشناسی) در دارالفنون و سپس دانشگاه تهران، عضو مجلس حفظالصحه و از بنیانگذاران سازمانهای بهداشتی نوین در ایران بود. او بهعنوان نماینده مجلس شورای ملی در تصویب قانون آبلهکوبی رایگان و قانون طبابت نقش داشت. به درخواست رسمی او که ریاست مجلس حفظالصحه را داشت، تولید واکسن آبله در انستیتو پاستور ایران آغاز شد. سریل الگود، پزشک سفارت انگلستان، مینویسد: «سال ۱۹۱۱ سال مهمی در تاریخ شورا محسوب میشود، زیرا در آن سال برای نخستینبار شورا برای اقدامات مربوط به صحت عمومی دارای بودجه مخصوص به خود شد و دیگر از صورت یک هیئت خشک و خالی مشورتی بیرون آمد». به گزارش او در چهار ماه پایان این سال حدود ۱۵هزار نفر از مردم تهران و روستاهای اطراف برای واکسیناسیون رایگان مراجعه کردند. الگود به تصویب قانون طبابت در همان سال ۱۲۹۰ش (۱۹۱۱م) اشاره میکند که این قانون نیز به کوشش دکتر امیراعلم و همکارانش به تصویب رسید و بر پایه آن فقط پزشکان و دندانپزشکان دارای مجوز از وزارت
معارف میتوانستند به درمان مردم بپردازند و در دستگاههای دولتی استخدام شوند. اکنون 109 سال از زمانی میگذرد که مصوبه مجلس دوم مشروطه مداخله در درمان مردم را به پزشکان دارای تحصیلات و مجوز قانونی محدود کرده است. اینکه چرا هنوز افراد متفرقه به نام طب سنتی و اسامی دیگر در درمان کرونا مداخله میکنند، نشان از آن دارد که همگانیشدن علم در این 109 سال هنوز راهی طولانی برای رسیدن به هدف در پیش دارد.