زیر آسمان فیروزهای
مهدی قربانپور مستندی را با موضوع کرونا آغاز کرد
به گزارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مهدی قربانپور درباره ساخت فیلمی با موضوع بیماری کرونا در جزیره کیش اظهار کرد: در روزهای پایانی اسفند و همزمان با شروع بحران کرونا در ایران، تصمیم گرفتم این مستند را در فضایی کاملا شخصی بسازم. ایده این مستند از زمانی شکل گرفت که در روزهای ابتدایی بحران کرونا باید در قرنطینه میبودم؛ اما واقعیت این است که موضوع کرونا فارغ از اینکه موضوعی سلامتمحور است، یک برهه فرهنگی و تاریخی نیز هست و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. وی افزود: به نظرم مستندسازی حرفهای خدماتی و انسانی است و با وجود همه خطرهایی که ممکن بود با آن روبهرو شوم، تصمیم گرفتم ساخت این فیلم را شروع کنم. قربانپور یادآور شد: موضوع این فیلم درباره چالش خودم بهعنوان یک مستندساز با موضوع کروناست و اینکه در این برهه باید در قرنطینه بمانم یا بهعنوان یک مستندساز از قرنطینه عبور کنم؟ او افزود: من مدتی است برای ساخت مجموعه مستندی تصمیم گرفتم در کیش زندگی کنم و با توجه به ورود کرونا به ایران و تعطیلی پروژهها، تصمیم گرفتم این موضوع را دنبال کنم. بیماری کووید19 با وجود حفاظت بسیار خوبی که از این منطقه شده، به
جزیره کیش نیز راه یافته و متأسفانه منجر به فوت چند گردشگر شده است. این مستندساز در پایان گفت: این فیلم یک مستند تکنفره است و در یک فضای کاملا شخصی ساخته شده و تصویربرداری آن در بیمارستان جزیره کیش ادامه دارد.
هنرمندان ایران در کنار مدافعان سلامت میمانند
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در واکنش به نامه هنرمندان ایرانی به هنرمندان جهان، توییتی را منتشر کرد. در متن تویت سیدعباس صالحی آمده است: «نامه جمعی از هنرمندان ایرانی به هنرمندان جهان، پژواک گستردهای در غرب داشته و دارد.
در بخشی از نامه میخوانیم: مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی به نام کرونا که میشناسید و بحران تحریم که کاش هرگز نشناسید. هنرمندان ایران در کنار مدافعان سلامت میمانند».
در متن این نامه که به امضای هنرمندان شاخصی از رشتههای مختلف هنری رسیده و امضاهای آن ادامه دارد، آمده است:
«همه ما از هر ملت و مملکتی که باشیم، دارای تابعیت سرزمینی بیمرز و آرمانی به نام «هنر» در جهانی به نام «فرهنگ» نیز هستیم و هیچ قدرتی نمیتواند ما را از داشتن این تابعیت منع کند. در این سرزمین مشترک رؤیایی، چه آسیایی یا اروپایی باشیم و چه آمریکایی یا آفریقایی، از ژن فهم فرهنگی، استعداد تأثیرگذاری بر افکار مردم و توان تحلیل و تغییر شرایط برخورداریم. همه ما، با آثارمان ایمان و کفر، عشق و نفرت، صلح و جنگ، دانش و جهل، نیکی و پلیدی و نجات و رستگاری را با ذائقه و شاخصههای فرهنگی خود روایت و مجسم کردهایم و جامعهای بزرگتر از کشوری را که در آن زندگی میکنیم، به مدد آثار یکدیگر شناخته و شناساندهایم؛ هرچه قدرتها و سیاستها، به خاطر عداوتهایشان، بین ما فاصله انداخته و ممنوعیت ایجاد کردهاند، ما در انتقال و بیان پیامهای مشترک و انسانی به کل جهان، مصممتر، جسورتر، تواناتر و تأثیرگذارتر شدهایم. اکنون، همه ما در هر موقعیت جغرافیایی و سیاسی که هستیم، با دشمن مهلک و مشترکی مواجه شدهایم که مهم نیست از کجا آمده، اما مهم است که دارد آزاد و با شتاب، به همه جا میرود و ما در برابر این دشمن ذرهبینی، همه به یک اندازه
آسیبپذیر شدهایم و نجات هریک از ما، جز با نجات دیگری امکانپذیر نیست. «کرونا» تنها یک ویروس نیست، یک سؤال ساده و تاریخی است که در حال دریافت پاسخهای پیچیده از ملتها و دولتهای جهان است. آیا پاسخ ملت ایران به این پرسش تاریخی، در شرایطی که راه تنفسش در چنگ یک تحریم جهانی بسته شده، میتواند شبیه به پاسخ ملتهای دیگر باشد؟
آیا این یک توقع منطقی نیست که پاسخ هنرمندان آزاده جهان به پرسش «کرونا» نیز در شرایطی که این خطر تا پشت در خانههایشان آمده، پاسخی متفاوت و تأثیرگذارتر از پاسخ سیاستمداران و قدرتمندان باشد؟ این بحران، با تلفات کم و زیاد میگذرد، اما قصههای مشترک و متفاوتش میماند. قصه پرستاران خستهای که برای تقویت روحیه بیماران و همکارانشان در فضای آلوده بیمارستانها رقصیدند و نگرانی خود از کمبود تجهیزات و دارو را پشت این نشاط پنهان کردند، میماند؛ قصه پزشکانی که هفتهها به خانه نرفته و بدون ماسک و دستکش و گان، لابهلای بیمارانی گشتند که برخی از آنها در راهروهای بیمارستان و روی زمین بستری شده بودند هم میماند؛ اینها همه در حافظه تاریخی جهان میماند و دیر یا زود روایت خواهد شد؛ توسط شما یا ما. کاش آنقدر دیر نشود که هنرمندان متعهد و تأثیرگذار بر افکار عمومی جهان و قدرتمندان، پیش از آنکه قصه ظلمی را که بر مردم ایران در این بحران میرود، به گوش قدرتمندان و سیاستمداران برسانند، نفس خودشان از ابتلا به این بلا، به شماره افتاده باشد. مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی به نام «کرونا» که شما میشناسید و بحران
«تحریم» که کاش هرگز نشناسید. برای ما هنرمندان ایرانی، اکنون مهم است که بدانیم شما هنرمندان جهان درباره وضعیت بیماران کرونایی، کودکان و سالخوردگان در آستانه ابتلا و کمبودهای خسارتبار جامعه پزشکی ایران در این بحران، چه فکر میکنید، چه میگویید و چه میکنید».
مهدی قربانپور مستندی را با موضوع کرونا آغاز کرد
به گزارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مهدی قربانپور درباره ساخت فیلمی با موضوع بیماری کرونا در جزیره کیش اظهار کرد: در روزهای پایانی اسفند و همزمان با شروع بحران کرونا در ایران، تصمیم گرفتم این مستند را در فضایی کاملا شخصی بسازم. ایده این مستند از زمانی شکل گرفت که در روزهای ابتدایی بحران کرونا باید در قرنطینه میبودم؛ اما واقعیت این است که موضوع کرونا فارغ از اینکه موضوعی سلامتمحور است، یک برهه فرهنگی و تاریخی نیز هست و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. وی افزود: به نظرم مستندسازی حرفهای خدماتی و انسانی است و با وجود همه خطرهایی که ممکن بود با آن روبهرو شوم، تصمیم گرفتم ساخت این فیلم را شروع کنم. قربانپور یادآور شد: موضوع این فیلم درباره چالش خودم بهعنوان یک مستندساز با موضوع کروناست و اینکه در این برهه باید در قرنطینه بمانم یا بهعنوان یک مستندساز از قرنطینه عبور کنم؟ او افزود: من مدتی است برای ساخت مجموعه مستندی تصمیم گرفتم در کیش زندگی کنم و با توجه به ورود کرونا به ایران و تعطیلی پروژهها، تصمیم گرفتم این موضوع را دنبال کنم. بیماری کووید19 با وجود حفاظت بسیار خوبی که از این منطقه شده، به
جزیره کیش نیز راه یافته و متأسفانه منجر به فوت چند گردشگر شده است. این مستندساز در پایان گفت: این فیلم یک مستند تکنفره است و در یک فضای کاملا شخصی ساخته شده و تصویربرداری آن در بیمارستان جزیره کیش ادامه دارد.
هنرمندان ایران در کنار مدافعان سلامت میمانند
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در واکنش به نامه هنرمندان ایرانی به هنرمندان جهان، توییتی را منتشر کرد. در متن تویت سیدعباس صالحی آمده است: «نامه جمعی از هنرمندان ایرانی به هنرمندان جهان، پژواک گستردهای در غرب داشته و دارد.
در بخشی از نامه میخوانیم: مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی به نام کرونا که میشناسید و بحران تحریم که کاش هرگز نشناسید. هنرمندان ایران در کنار مدافعان سلامت میمانند».
در متن این نامه که به امضای هنرمندان شاخصی از رشتههای مختلف هنری رسیده و امضاهای آن ادامه دارد، آمده است:
«همه ما از هر ملت و مملکتی که باشیم، دارای تابعیت سرزمینی بیمرز و آرمانی به نام «هنر» در جهانی به نام «فرهنگ» نیز هستیم و هیچ قدرتی نمیتواند ما را از داشتن این تابعیت منع کند. در این سرزمین مشترک رؤیایی، چه آسیایی یا اروپایی باشیم و چه آمریکایی یا آفریقایی، از ژن فهم فرهنگی، استعداد تأثیرگذاری بر افکار مردم و توان تحلیل و تغییر شرایط برخورداریم. همه ما، با آثارمان ایمان و کفر، عشق و نفرت، صلح و جنگ، دانش و جهل، نیکی و پلیدی و نجات و رستگاری را با ذائقه و شاخصههای فرهنگی خود روایت و مجسم کردهایم و جامعهای بزرگتر از کشوری را که در آن زندگی میکنیم، به مدد آثار یکدیگر شناخته و شناساندهایم؛ هرچه قدرتها و سیاستها، به خاطر عداوتهایشان، بین ما فاصله انداخته و ممنوعیت ایجاد کردهاند، ما در انتقال و بیان پیامهای مشترک و انسانی به کل جهان، مصممتر، جسورتر، تواناتر و تأثیرگذارتر شدهایم. اکنون، همه ما در هر موقعیت جغرافیایی و سیاسی که هستیم، با دشمن مهلک و مشترکی مواجه شدهایم که مهم نیست از کجا آمده، اما مهم است که دارد آزاد و با شتاب، به همه جا میرود و ما در برابر این دشمن ذرهبینی، همه به یک اندازه
آسیبپذیر شدهایم و نجات هریک از ما، جز با نجات دیگری امکانپذیر نیست. «کرونا» تنها یک ویروس نیست، یک سؤال ساده و تاریخی است که در حال دریافت پاسخهای پیچیده از ملتها و دولتهای جهان است. آیا پاسخ ملت ایران به این پرسش تاریخی، در شرایطی که راه تنفسش در چنگ یک تحریم جهانی بسته شده، میتواند شبیه به پاسخ ملتهای دیگر باشد؟
آیا این یک توقع منطقی نیست که پاسخ هنرمندان آزاده جهان به پرسش «کرونا» نیز در شرایطی که این خطر تا پشت در خانههایشان آمده، پاسخی متفاوت و تأثیرگذارتر از پاسخ سیاستمداران و قدرتمندان باشد؟ این بحران، با تلفات کم و زیاد میگذرد، اما قصههای مشترک و متفاوتش میماند. قصه پرستاران خستهای که برای تقویت روحیه بیماران و همکارانشان در فضای آلوده بیمارستانها رقصیدند و نگرانی خود از کمبود تجهیزات و دارو را پشت این نشاط پنهان کردند، میماند؛ قصه پزشکانی که هفتهها به خانه نرفته و بدون ماسک و دستکش و گان، لابهلای بیمارانی گشتند که برخی از آنها در راهروهای بیمارستان و روی زمین بستری شده بودند هم میماند؛ اینها همه در حافظه تاریخی جهان میماند و دیر یا زود روایت خواهد شد؛ توسط شما یا ما. کاش آنقدر دیر نشود که هنرمندان متعهد و تأثیرگذار بر افکار عمومی جهان و قدرتمندان، پیش از آنکه قصه ظلمی را که بر مردم ایران در این بحران میرود، به گوش قدرتمندان و سیاستمداران برسانند، نفس خودشان از ابتلا به این بلا، به شماره افتاده باشد. مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی به نام «کرونا» که شما میشناسید و بحران
«تحریم» که کاش هرگز نشناسید. برای ما هنرمندان ایرانی، اکنون مهم است که بدانیم شما هنرمندان جهان درباره وضعیت بیماران کرونایی، کودکان و سالخوردگان در آستانه ابتلا و کمبودهای خسارتبار جامعه پزشکی ایران در این بحران، چه فکر میکنید، چه میگویید و چه میکنید».