بحران کرونا: فروپاشی یا بقا
حسن فتاحی. عضو هیئت تحریریه فصلنامه نقد کتاب علوم محض و کاربردی
واژه «بحران» در زبان چینی به دو معنی به کار رفته است. یکی به معنای خطر است و دیگری به معنای امید. شاید بتوان آنچه را که سیاستمدار کارکشته آلمانی، آنگلا مرکل، درباره کشورش گفت، به کل کره زمین تعمیم داد. مرکل چند روز پیش در سخنرانی خود گفت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم با چنین بحرانی روبهرو نبوده است. میتوان گفته مرکل را اینگونه تعمیم داد که گونه بشر بعد از جنگ جهانی دوم با چنین بحرانی روبهرو نبوده است. در کره زمین بحرانهای محلی اعم از بیماری یا جنگ کم نبوده است. اساسا بشر امروز با بحرانهایی مانند تغییرات آبوهوایی، خطر بالقوه جنگ هستهای، قحطی گسترده، مهاجران و آوارگان، ظهور نئوفاشیسم، نابودی زیستبوم، نابرابری اقتصادی ویرانگر و حالا هم با ویروس کرونا بهعنوان یکی از مخاطرات اصلی بشر قرن بیستویک روبهرو شده است. برخی بر این باورند که ویروس کرونا از جنگ جهانی هم بدتر است. در جنگ سربازان دشمن را میبینند؛ اما این ویروس مهاجم ۲۰۰ نانومتری جز با میکروسکوپ الکترونی دیده نمیشود. حتی تصاویری که از این ویروس منتشر شده و آن را به شکل توپی گرد با شاخکهای پ یرامونش نشان میدهد، حاصل تصاویر پردازششده
میکروسکوپی است. در جنگ صدای هواپیماهای دشمن به گوش میرسد و بعد از بمباران، آنها که زنده ماندهاند، نفسی راحت میکشند. گلولهها و موشکها سرایتپذیر نیستند؛ اما ویروس کرونا دیده نمیشود، صدایی ندارد، بسیار مسری است و از وقتی وارد بدن فرد میشود، تازه داستان مبارزه آغاز میشود. جنگ به سرباز ورزیده نیاز دارد؛ اما تمام افراد کره زمین سربازان کرونا به شمار میروند. ویروس کرونا به خانوادهای بزرگ از ویروسها تعلق دارد که عامل طیف وسیعی از بیماریهای پرندگان و پستانداران هستند. ابتلای به این ویروس در انسان طیف گستردهای از علائم بالینی را به همراه دارد؛ از سرماخوردگی و آنفلوانزا تا تنگی نفس شدید. این ویروس عامل بیماری عفونی تنفسی است که سازمان بهداشت جهانی در فوریه ۲۰۲۰ نام آن را کووید۱۹ گذاشت. ویروس جدید عامل کووید۱۹ مانند دو عضو دیگر خانواده کرونا، سندرم تنفسی خاورمیانه (مرس) و سندرم تنفسی شدید (سارس) خاستگاه حیوانی دارد. ویروس کرونا از شهر ووهان چین شروع شد و درحالحاضر بخش زیادی از سیاره زمین درگیر کرونا شده است. همین حالا که مشغول نوشتن این مقاله هستم، بنا بر گزارش رسمی سازمان بهداشت جهانی نزدیک به 420
هزار نفر در 198 کشور جهان به این بیماری مبتلا شدهاند و گزارشهای رسمی حاکی از مرگ حدود 20 هزار نفر است. در این مقاله آنچه بررسی میشود، نگاهی بزرگمقیاس و بینالمللی به تبعات ویروسی است که مرزها را درنوردیده و بشر را به کارزاری سترگ کشانده است. روزی که نیل آرمسترانگ در کره ماه قدم گذاشت، بشر گمان نمیکرد شاید ویروسی کوچک اینگونه همه چیز را به تعطیلی بکشاند. سال ۲۰۰۰ میلادی وقتی صحبت از اعزام فضانورد به مریخ در سال ۲۰۲۰ بود، به ذهن کسی خطور نمیکرد سازمانهای فضایی تعطیل شوند و مهمترین چیزی که به بشر قرن بیستویک آموزش داده میشود، نحوه درستشستن دستها باشد.
سناریویی بدبینانه
سازمان بهداشت جهانی تصریح کرده است که ویروس کرونا تبدیل به یک همهگیری جهانی شده است و این امکان وجود دارد که بالغ بر ۸۰ درصد جمعیت کره زمین را درگیر کند. از این ۸۰ درصد مبتلا ممکن است یک درصد مرگومیر رخ دهد؛ یعنی جمعیتی در حدود 75 میلیون نفر. برای اینکه فهم درستی از این عدد داشته باشید، مقایسه کنید با جمعیت سه کشور ایران، آلمان و ترکیه که هرکدام جمعیتی بیش از 80 میلیون نفر دارند. اگر آهنگ مرگومیر کرونا دو درصد باشد؛ آنگاه جمعیتی بالغ بر 150 میلیون نفر از بین خواهند رفت؛ یعنی پنج میلیون نفر بیشتر از کل جمعیت کشور روسیه. 150 میلیون نفر عدد بزرگی است و قابل مقایسه با تمام کشتهشدگان جنگهای جهانی اول و دوم یا کشتهشدگان بیماریهای همهگیر پیشین؛ بنابراین باید بدانیم که با یک بحران جهانی روبهرو هستیم.
کرونا و مشکلات بههمپیوسته
شاید اولین گام در حل بحران کرونا داشتن نگاهی کلنگر است. آلبرت اینشتین جمله معروفی با این مضمون دارد که برای حل مشکلات جدید با راهحلهای قدیمی راه به جایی نخواهیم برد. بحرانهای پیشرو بههمپیوسته هستند و حل آنها نیز بههمپیوسته است. ظاهر امر اینگونه است که ویروس کرونا در کره زمین منتشر شده است و نزدیک به دو میلیارد نفر را در قرنطینه خانگی محدود کرده است؛ اما درواقع شیوع کرونا، خطی و غیرخطی و نیز مستقیم و غیرمستقیم به عوامل بسیاری مربوط است. از گرمایش کره زمین تا نابودی زیستگاههای موجودات و تولید گازهای گلخانهای گرفته تا کمبود منابع آب و تأمین غذای میلیاردها انسان و مشکلات دیگر. این مشکلات را در کنار بحرانهای ناشی از تنشهای سیاسی مانند آوارگان جنگ و نزاعهای قبیلهای و دهها مورد دیگر تصور کنید. همه اینها با یکدیگر مرتبط هستند. نمیتوان مشکل یا بحرانی را بدون توجه به دیگر موارد حل کرد. در ادامه این مقاله سرفصلهای کلی را که به هم گره خوردهاند و حل آنها نیاز به اتخاذ روشهای هماهنگ بینالمللی دارد، نام خواهم برد.
کرونا و سیاست
یکی از تعریفهای ساده علم سیاست، شناخت، اتخاذ تصمیم تخصصی و بهترین روش اجرا برای منافع جمعی است. زمانی بود که میان کشورهای جهان هیچگونه معاهده بینالمللی قابل اتکایی وجود نداشت و بشر حوادث ناگواری را از سر گذراند. جنگ جهانی و انواع بحرانهای دیگر. بالاخره عاقلان ساکنان این سیاره که فهمی عمیق از یکپارچگی و منافع بینالمللی داشتند، گرد هم آمدند و سازمان ملل را تأسیس کردند. همزمان با سازمان ملل نهادهای دیگری هم شکل گرفتند. اصل و اساس نهادی مانند سازمان ملل منافع تمام کشورها بود؛ چه کشورهای ضعیف و چه کشورهای قوی. روی کاغذ بنا بود قوانین ضامن منافع همه ملل باشد و بازی برد-برد رقم بخورد. بشر بعد از انواع بحرانها فهمیده بود که نیازمند سازوکار سیاسی، نظامی، اقتصادی، مالی و دیگر سازوکارهای ضروری برای تداوم زیست مسالمتآمیز است. روی کاغذ همه میدانند اوضاع از چه قرار است و نیازهای ضروری بشر چیست. سیاستمداران بهخوبی میدانند وضعیت بهداشت در گواتمالا و دانمارک چگونه است. از درآمدها و دموکراسی تمام کشورها کموبیش اطلاعات و داده خوبی در دست است؛ اما در عمل رویکردهای اشتباه مانع از روند رو به توسعه تمام جوامع و بازی
برد-برد است. مثال ملموسی که برای همه قابل درک است، هزینههای تسلیحاتی تمام کشورهای جهان است. بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا بهتنهایی با فاصله از رقیب خود، چین، 750 میلیارد دلار است. کشور چین تقریبا نیمی از این بودجه را صرف تسلیحات کرده است و در منطقه خاورمیانه عربستان سعودی چیزی در حدود 70 میلیارد دلار را به بودجه تسلیحاتی اختصاص داده است. بخش درخورتوجهی از این 70 میلیارد دلار هم به جیب غولهای تولید اسلحه سرازیر میشود. پول صرف خرید اسلحه میشود و کارخانههای اسلحهسازی پول بیشتری را صرف استخدام فارغالتحصیلان انواع رشتههای فنی و علوم پایه با حقوق بالا میکند. برای تداوم این چرخه راهاندازی جنگ راهکار اصلی دولتها و سرمایهداران ابرغول تسلیحات است. وقتی بحرانها در حد منطقهای هستند، کشورهای قدرتمند احساس خطر نمیکنند؛ اما وقتی بحرانی مانند کرونا رخ میدهد، بهخوبی کمبود منابع مالی کشورها در مواجهه با آن دیده میشود. برخی کشورها با اقتصادهای ضعیف زودتر آسیب میبینند و جمعیت آنها دچار زیانهای مالی و جانی بیشتری میشود و برخی دیگر کمتر؛ اما همه آسیب خواهند دید. کشوری که در بحران کرونا آسیب اقتصادی
دیده، وارداتش کمتر خواهد شد و آن کشورهایی که طرف معامله بودند، متضرر خواهند شد. ممکن است کشوری بتواند بحران کرونا را کمهزینه مهار کند؛ اما تعداد درخورتوجهی از جهانگردانش را از دست خواهد داد و شاید خسارت آن بیش از بودجه صرفشده برای کرونا باشد. امروز تمام کشورهای دنیا زرادخانههای تسلیحات پیشرفته دارند؛ اما هیچکدام از آن گلولهها، بمبها، موشکهای اتمی، انواع سلاحهای کشتار جمعی، انواع گازهای کشنده، انواع تانکها و جنگندهها به درد حل بحران بزرگی مانند کرونا نمیخورند. بحران کرونا شکنندگی همبستگی بینالمللی را نمایان کرد. مستقل از ناکارآمدی و ناکاربلدی برخی دولتها در مواجهه با کرونا، در عرصه بینالمللی هم تناقضهای ناشی از سیاستهای پایهای اشتباه تبعاتی در پی دارد که گریبان همه کشورها را میگیرد. نمیتوان کشوری را تحریم کرد و مانع از انتقال آزادانه کالاهای ضروری پزشکی شد. از سوی دیگر هم خواستار مهار آن بیماری با سرعت زیادی شد. یقینا کمکاری در سطح ملی در بحرانهای جهانی از سوی هر کشوری که باشد، مستقل از موضوع ناکارآمدی قوانین بینالمللی در سطح کلان است. عملکرد کشوری مانند کره جنوبی در بحران کرونا بسیار
خوب بود و عملکرد برخی کشورهای زیرمجموعه اتحادیه اروپا پذیرفتنی نبود؛ اما بیشک قوانین تبعیضآمیز بینالمللی در هر حالی به ضرر همه است. خیال خام است که گمان کنیم کرونا تمام میشود و همه چیز به حال اول بازخواهد گشت. هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده دور یا نزدیک بحرانی مشابه نداشته باشیم؛ بنابراین بهترین راه ترمیم ناکارآمدیهای قوانین بینالمللی و مشارکت جامعه جهانی برای یکپارچگی بیشتر است. کرونا مرزها و افراد را به رسمیت نمیشناخت. جامعه جهانی هم باید به یک زمین، یک سرنوشت و منافع همه بیندیشد.
کرونا و اقتصاد
اجازه دهید از منظر اقتصاد هم به کرونا نگاهی بیندازیم و از دمدستیترین مثال ممکن شروع کنیم. از وقتی که بحران آمده است، بسیاری از مشاغل آسیب دیده است. از رستوران و لباسفروشی و کتابفروشی گرفته تا خطوط هواپیمایی و حملونقل و بسیاری مشاغل دیگر. نظم مالی بخشی از مردم آسیب دیده است و نگران گذران زندگی هستند. در مقیاسی بزرگتر شرکتهای بیمه، بانکها، شرکتهای فنی و مهندسی با دهها کارمند و باز در مقیاسی بزرگتر کشورها نگران وضعیت اقتصادی هستند. مبارزه با کرونا بدون صرف پول امکانپذیر نیست. دراینمیان کشورهایی میتوانند در این دریای پرتلاطم به ساحل ثبات اقتصادی بازگردند که بتوانند تنشهای اقتصادی را مهار کنند، با تغییرات حاصل از کرونا همآواز شوند و در نهایت تهدید را به فرصت تبدیل کنند. احتمالا کشورها و نهادها بعد از بحران کرونا بیشازپیش به فکر راهاندازی چرخههای اقتصادی مبتنی بر اینترنت و شبکههای اجتماعی بیفتند. از سوی دیگر نابرابری اقتصادی موجود مانع از تحقق چنین چیزی در سطح بینالمللی است. برخی از متخصصان بر این باورند که زیربنای اقتصادی جهان نیاز به اصلاح دارد و اگر این اصلاحات صورت نگیرد، منجر به
بحرانهای اجتماعی و سیاسی و نظامی خواهد شد. حال با پدیده کرونا شتاب تنشهای اقتصادی بیشتر خواهد شد، شفافیت مالی کمتر و جنگ اقتصادی احتمالا تشدید خواهد شد. با چنین شرایطی گامنهادن به سوی ساختارهای اقتصادی پساکرونایی دشوارتر میشود؛ بنابراین تکتک کشورها نیاز دارند در درون خود اصلاحات اقتصادی داشته باشند و در عرصه بینالمللی همکاری مبتنی بر برد-برد داشته باشند. در غیراینصورت رکود و تورم اقتصادی در کنار سقوط بازارهای مالی و سرایت آن به بدنه اجتماعی جامعه جهانی در انتظار است.
کرونا و سازمانهای جهانی
احتمالا این روزها نام سازمان بهداشت جهانی موسوم به دبلیو.اچ.اُ را زیاد شنیدهاید؛ سازمانی بینالمللی که وظایفی را برعهده دارد. در کنار این سازمان بسیار مهم دیگر نهادها هم هستند که فراملیتی بوده و خدمات پزشکی گستردهای را ارائه میدهند که میتوان از سازمان پزشکان بدون مرز نام برد. سازمان پزشکان بدون مرز و دبلیو.اچ.اُ دو نهاد شناختهشده معروف هستند که در بسیاری از کشورها خدمات ارائه میدهند. از یمن و سودان و لیبی گرفته تا آوارگان سوری. حتی در بحرانها سازمانهایی مانند یونسکو، یونیسف و چند نهاد بزرگ دیگر هم به کمک میآیند. درواقع بحرانی مثل کرونا صرفا بحرانی پزشکی نیست؛ بلکه ابعاد دیگری مانند فرهنگی و اجتماعی دارد. مهار بیماری در شرایطی که بیش از ۱۹۰ کشور درگیر هستند و ممکن است تا پایان ماه مارس تعداد مبتلایان از ملیتها و ادیان و بسیاری تنوع جوامع انسانی به کرونا مبتلا شوند، مدیریت جهانی این تعداد، نیازمند نهادهای بینالمللی قوی است که از یک سو مورد حمایت تمام کشورها قرار گیرند و از سوی دیگر این نهادها تعامل سازنده خوبی با کشورها برقرار کنند و از قابلیتهای خود برای همبستگی جهانی استفاده کنند. تعامل دوسویه
نهادهای بینالمللی با دولتها و ایجاد همبستگی نیازمند منابع مالی است و رویکردهای سیاسی دوستانه. دولتها باید به این باور برسند که منافع همه در همکاری و تقویت چنین نهادهایی است. یکی دیگر از نهادهایی که میتواند در هر کشوری به حل بحرانها کمک کند و درعینحال حافظ صلحی پایدار باشد، نیروهای ارتش است. همین امروز در اخبار ایران راهاندازی بیمارستانی با چند هزار تختخواب منتشر شد که ارتش ایران در حال انجام سریع آن است. در کشورهای دیگر هم نیروهای نظامی در انجام برخی کارها مانند برقراری انضباط زمان قرنطینه و دیگر کارها مشارکت فعال داشتند. با نگاهی خوشبینانه میتوان گفت کشورها فهمیدهاند که نباید وارد نبردهای نظامی شوند؛ اگرچه در گوشهوکنار جهان جنگهایی در حال وقوع است. اگر از خطر بالقوه جنگ هستهای که تابعی از سیاستهای نابخردانه است و اقتصاد مبتنی بر نابرابری چشمپوشی کنیم، مهمترین جنگ پیشروی بشر بیماریهای همهگیر مانند کرونا است. کشورها باید به نبرد کرونا بروند و دشمن اصلی دراینمیان تمایزی میان آدمها و مرزها ندارد. دراینمیان ارتشهای جهان میتوانند با همبستگی با هم به جنگ دشمنی بروند که عرصه تاختوتاز
آن کره زمین است. این نگاه شاید بسیار خوشبینانه باشد؛ اما ضرورت آن احساس میشود.
کرونا و علم
آخرین موضوعی که قصد دارم به آن بپردازم، درسهایی است که از بحران کرونا برای پیشبرد علم میتوانیم بیاموزیم. چند روز پیش خبری در رسانهها منتشر شد که زیستشناسی اسپانیایی از حقوق اندک پژوهشگران انتقاد کرده بود و مضمون گفتهاش از این قرار است: حل مشکل کرونا را از فوتبالیستهایی که حقوقشان چند صد هزار دلار است، بخواهید؛ نه از زیستشناسی که حقوقش هزارو 800 دلار است. زیستشناس اسپانیایی این جمله را به کنایه گفته است؛ اما به حقیقتی مهم اشاره کرده: بودجه اندک علم و نهادهای علمی و پژوهشگران. کارهای پژوهشی بدون صرف هزینه و بدون سرمایهگذاری پیش نمیرود. جهان پژوهش بدون اختصاص منابع مالی ناتوان است. ناتوانی نهادهای پژوهشی هم در نهایت منجر به صرف هزینه بهمراتب بیشتر در زمان بحران است. در عصر حاضر دو عامل مهم از بازیگران مهم توسعه کشور و توان بالای آن در بحران است. یکی اهمیت رشتههای میانرشتهای است و تنوع بالا و قابلیتهای آن در حل بحرانهای کلان. دیگری حضور نهادهای خصوصی به معنای واقعی آن و نیز شرکتهای دانشبنیان است که میتوانند رابط میان دانشگاه و صنعت باشند. در همین داستان کرونا چندین شرکت دانشبنیان با همکاری
استادان و پژوهشگران دانشگاه و با منابع مالی شرکتهای صنعتی مواد ضدعفونی تولید کردند. جان کلام اینکه با نگاه قدیمی مرسوم و حقوق اندک و سرمایه پژوهشی کم در زمان آرامش نمیتوان انتظار داشت در زمان بحران پژوهشگران معجزه کنند و فرایندهای پژوهشی را که باید با زمان لازم و شفافیت پیش بروند، معجزهآسا تسریع کنند. خلاصه کلام اینکه مشکلات بینالمللی نیازمند مشارکت بینالمللی است. مشارکت نیازمند سیاستهای درست و قوانین کارآمد به دور از نابرابری است. سیاست درست، اقتصاد پویا به همراه دارد و پویایی اقتصاد سالم پشتوانه نهادهای علمی است. نهادهای علمی و پژوهشگران هم بهترین مرجع یافتن راهحل برای بحران هستند. در یک کلام باید بگویم مشکلات بشر بههمپیوسته است و راهحل در دستان پژوهشگران است.
واژه «بحران» در زبان چینی به دو معنی به کار رفته است. یکی به معنای خطر است و دیگری به معنای امید. شاید بتوان آنچه را که سیاستمدار کارکشته آلمانی، آنگلا مرکل، درباره کشورش گفت، به کل کره زمین تعمیم داد. مرکل چند روز پیش در سخنرانی خود گفت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم با چنین بحرانی روبهرو نبوده است. میتوان گفته مرکل را اینگونه تعمیم داد که گونه بشر بعد از جنگ جهانی دوم با چنین بحرانی روبهرو نبوده است. در کره زمین بحرانهای محلی اعم از بیماری یا جنگ کم نبوده است. اساسا بشر امروز با بحرانهایی مانند تغییرات آبوهوایی، خطر بالقوه جنگ هستهای، قحطی گسترده، مهاجران و آوارگان، ظهور نئوفاشیسم، نابودی زیستبوم، نابرابری اقتصادی ویرانگر و حالا هم با ویروس کرونا بهعنوان یکی از مخاطرات اصلی بشر قرن بیستویک روبهرو شده است. برخی بر این باورند که ویروس کرونا از جنگ جهانی هم بدتر است. در جنگ سربازان دشمن را میبینند؛ اما این ویروس مهاجم ۲۰۰ نانومتری جز با میکروسکوپ الکترونی دیده نمیشود. حتی تصاویری که از این ویروس منتشر شده و آن را به شکل توپی گرد با شاخکهای پ یرامونش نشان میدهد، حاصل تصاویر پردازششده
میکروسکوپی است. در جنگ صدای هواپیماهای دشمن به گوش میرسد و بعد از بمباران، آنها که زنده ماندهاند، نفسی راحت میکشند. گلولهها و موشکها سرایتپذیر نیستند؛ اما ویروس کرونا دیده نمیشود، صدایی ندارد، بسیار مسری است و از وقتی وارد بدن فرد میشود، تازه داستان مبارزه آغاز میشود. جنگ به سرباز ورزیده نیاز دارد؛ اما تمام افراد کره زمین سربازان کرونا به شمار میروند. ویروس کرونا به خانوادهای بزرگ از ویروسها تعلق دارد که عامل طیف وسیعی از بیماریهای پرندگان و پستانداران هستند. ابتلای به این ویروس در انسان طیف گستردهای از علائم بالینی را به همراه دارد؛ از سرماخوردگی و آنفلوانزا تا تنگی نفس شدید. این ویروس عامل بیماری عفونی تنفسی است که سازمان بهداشت جهانی در فوریه ۲۰۲۰ نام آن را کووید۱۹ گذاشت. ویروس جدید عامل کووید۱۹ مانند دو عضو دیگر خانواده کرونا، سندرم تنفسی خاورمیانه (مرس) و سندرم تنفسی شدید (سارس) خاستگاه حیوانی دارد. ویروس کرونا از شهر ووهان چین شروع شد و درحالحاضر بخش زیادی از سیاره زمین درگیر کرونا شده است. همین حالا که مشغول نوشتن این مقاله هستم، بنا بر گزارش رسمی سازمان بهداشت جهانی نزدیک به 420
هزار نفر در 198 کشور جهان به این بیماری مبتلا شدهاند و گزارشهای رسمی حاکی از مرگ حدود 20 هزار نفر است. در این مقاله آنچه بررسی میشود، نگاهی بزرگمقیاس و بینالمللی به تبعات ویروسی است که مرزها را درنوردیده و بشر را به کارزاری سترگ کشانده است. روزی که نیل آرمسترانگ در کره ماه قدم گذاشت، بشر گمان نمیکرد شاید ویروسی کوچک اینگونه همه چیز را به تعطیلی بکشاند. سال ۲۰۰۰ میلادی وقتی صحبت از اعزام فضانورد به مریخ در سال ۲۰۲۰ بود، به ذهن کسی خطور نمیکرد سازمانهای فضایی تعطیل شوند و مهمترین چیزی که به بشر قرن بیستویک آموزش داده میشود، نحوه درستشستن دستها باشد.
سناریویی بدبینانه
سازمان بهداشت جهانی تصریح کرده است که ویروس کرونا تبدیل به یک همهگیری جهانی شده است و این امکان وجود دارد که بالغ بر ۸۰ درصد جمعیت کره زمین را درگیر کند. از این ۸۰ درصد مبتلا ممکن است یک درصد مرگومیر رخ دهد؛ یعنی جمعیتی در حدود 75 میلیون نفر. برای اینکه فهم درستی از این عدد داشته باشید، مقایسه کنید با جمعیت سه کشور ایران، آلمان و ترکیه که هرکدام جمعیتی بیش از 80 میلیون نفر دارند. اگر آهنگ مرگومیر کرونا دو درصد باشد؛ آنگاه جمعیتی بالغ بر 150 میلیون نفر از بین خواهند رفت؛ یعنی پنج میلیون نفر بیشتر از کل جمعیت کشور روسیه. 150 میلیون نفر عدد بزرگی است و قابل مقایسه با تمام کشتهشدگان جنگهای جهانی اول و دوم یا کشتهشدگان بیماریهای همهگیر پیشین؛ بنابراین باید بدانیم که با یک بحران جهانی روبهرو هستیم.
کرونا و مشکلات بههمپیوسته
شاید اولین گام در حل بحران کرونا داشتن نگاهی کلنگر است. آلبرت اینشتین جمله معروفی با این مضمون دارد که برای حل مشکلات جدید با راهحلهای قدیمی راه به جایی نخواهیم برد. بحرانهای پیشرو بههمپیوسته هستند و حل آنها نیز بههمپیوسته است. ظاهر امر اینگونه است که ویروس کرونا در کره زمین منتشر شده است و نزدیک به دو میلیارد نفر را در قرنطینه خانگی محدود کرده است؛ اما درواقع شیوع کرونا، خطی و غیرخطی و نیز مستقیم و غیرمستقیم به عوامل بسیاری مربوط است. از گرمایش کره زمین تا نابودی زیستگاههای موجودات و تولید گازهای گلخانهای گرفته تا کمبود منابع آب و تأمین غذای میلیاردها انسان و مشکلات دیگر. این مشکلات را در کنار بحرانهای ناشی از تنشهای سیاسی مانند آوارگان جنگ و نزاعهای قبیلهای و دهها مورد دیگر تصور کنید. همه اینها با یکدیگر مرتبط هستند. نمیتوان مشکل یا بحرانی را بدون توجه به دیگر موارد حل کرد. در ادامه این مقاله سرفصلهای کلی را که به هم گره خوردهاند و حل آنها نیاز به اتخاذ روشهای هماهنگ بینالمللی دارد، نام خواهم برد.
کرونا و سیاست
یکی از تعریفهای ساده علم سیاست، شناخت، اتخاذ تصمیم تخصصی و بهترین روش اجرا برای منافع جمعی است. زمانی بود که میان کشورهای جهان هیچگونه معاهده بینالمللی قابل اتکایی وجود نداشت و بشر حوادث ناگواری را از سر گذراند. جنگ جهانی و انواع بحرانهای دیگر. بالاخره عاقلان ساکنان این سیاره که فهمی عمیق از یکپارچگی و منافع بینالمللی داشتند، گرد هم آمدند و سازمان ملل را تأسیس کردند. همزمان با سازمان ملل نهادهای دیگری هم شکل گرفتند. اصل و اساس نهادی مانند سازمان ملل منافع تمام کشورها بود؛ چه کشورهای ضعیف و چه کشورهای قوی. روی کاغذ بنا بود قوانین ضامن منافع همه ملل باشد و بازی برد-برد رقم بخورد. بشر بعد از انواع بحرانها فهمیده بود که نیازمند سازوکار سیاسی، نظامی، اقتصادی، مالی و دیگر سازوکارهای ضروری برای تداوم زیست مسالمتآمیز است. روی کاغذ همه میدانند اوضاع از چه قرار است و نیازهای ضروری بشر چیست. سیاستمداران بهخوبی میدانند وضعیت بهداشت در گواتمالا و دانمارک چگونه است. از درآمدها و دموکراسی تمام کشورها کموبیش اطلاعات و داده خوبی در دست است؛ اما در عمل رویکردهای اشتباه مانع از روند رو به توسعه تمام جوامع و بازی
برد-برد است. مثال ملموسی که برای همه قابل درک است، هزینههای تسلیحاتی تمام کشورهای جهان است. بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا بهتنهایی با فاصله از رقیب خود، چین، 750 میلیارد دلار است. کشور چین تقریبا نیمی از این بودجه را صرف تسلیحات کرده است و در منطقه خاورمیانه عربستان سعودی چیزی در حدود 70 میلیارد دلار را به بودجه تسلیحاتی اختصاص داده است. بخش درخورتوجهی از این 70 میلیارد دلار هم به جیب غولهای تولید اسلحه سرازیر میشود. پول صرف خرید اسلحه میشود و کارخانههای اسلحهسازی پول بیشتری را صرف استخدام فارغالتحصیلان انواع رشتههای فنی و علوم پایه با حقوق بالا میکند. برای تداوم این چرخه راهاندازی جنگ راهکار اصلی دولتها و سرمایهداران ابرغول تسلیحات است. وقتی بحرانها در حد منطقهای هستند، کشورهای قدرتمند احساس خطر نمیکنند؛ اما وقتی بحرانی مانند کرونا رخ میدهد، بهخوبی کمبود منابع مالی کشورها در مواجهه با آن دیده میشود. برخی کشورها با اقتصادهای ضعیف زودتر آسیب میبینند و جمعیت آنها دچار زیانهای مالی و جانی بیشتری میشود و برخی دیگر کمتر؛ اما همه آسیب خواهند دید. کشوری که در بحران کرونا آسیب اقتصادی
دیده، وارداتش کمتر خواهد شد و آن کشورهایی که طرف معامله بودند، متضرر خواهند شد. ممکن است کشوری بتواند بحران کرونا را کمهزینه مهار کند؛ اما تعداد درخورتوجهی از جهانگردانش را از دست خواهد داد و شاید خسارت آن بیش از بودجه صرفشده برای کرونا باشد. امروز تمام کشورهای دنیا زرادخانههای تسلیحات پیشرفته دارند؛ اما هیچکدام از آن گلولهها، بمبها، موشکهای اتمی، انواع سلاحهای کشتار جمعی، انواع گازهای کشنده، انواع تانکها و جنگندهها به درد حل بحران بزرگی مانند کرونا نمیخورند. بحران کرونا شکنندگی همبستگی بینالمللی را نمایان کرد. مستقل از ناکارآمدی و ناکاربلدی برخی دولتها در مواجهه با کرونا، در عرصه بینالمللی هم تناقضهای ناشی از سیاستهای پایهای اشتباه تبعاتی در پی دارد که گریبان همه کشورها را میگیرد. نمیتوان کشوری را تحریم کرد و مانع از انتقال آزادانه کالاهای ضروری پزشکی شد. از سوی دیگر هم خواستار مهار آن بیماری با سرعت زیادی شد. یقینا کمکاری در سطح ملی در بحرانهای جهانی از سوی هر کشوری که باشد، مستقل از موضوع ناکارآمدی قوانین بینالمللی در سطح کلان است. عملکرد کشوری مانند کره جنوبی در بحران کرونا بسیار
خوب بود و عملکرد برخی کشورهای زیرمجموعه اتحادیه اروپا پذیرفتنی نبود؛ اما بیشک قوانین تبعیضآمیز بینالمللی در هر حالی به ضرر همه است. خیال خام است که گمان کنیم کرونا تمام میشود و همه چیز به حال اول بازخواهد گشت. هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده دور یا نزدیک بحرانی مشابه نداشته باشیم؛ بنابراین بهترین راه ترمیم ناکارآمدیهای قوانین بینالمللی و مشارکت جامعه جهانی برای یکپارچگی بیشتر است. کرونا مرزها و افراد را به رسمیت نمیشناخت. جامعه جهانی هم باید به یک زمین، یک سرنوشت و منافع همه بیندیشد.
کرونا و اقتصاد
اجازه دهید از منظر اقتصاد هم به کرونا نگاهی بیندازیم و از دمدستیترین مثال ممکن شروع کنیم. از وقتی که بحران آمده است، بسیاری از مشاغل آسیب دیده است. از رستوران و لباسفروشی و کتابفروشی گرفته تا خطوط هواپیمایی و حملونقل و بسیاری مشاغل دیگر. نظم مالی بخشی از مردم آسیب دیده است و نگران گذران زندگی هستند. در مقیاسی بزرگتر شرکتهای بیمه، بانکها، شرکتهای فنی و مهندسی با دهها کارمند و باز در مقیاسی بزرگتر کشورها نگران وضعیت اقتصادی هستند. مبارزه با کرونا بدون صرف پول امکانپذیر نیست. دراینمیان کشورهایی میتوانند در این دریای پرتلاطم به ساحل ثبات اقتصادی بازگردند که بتوانند تنشهای اقتصادی را مهار کنند، با تغییرات حاصل از کرونا همآواز شوند و در نهایت تهدید را به فرصت تبدیل کنند. احتمالا کشورها و نهادها بعد از بحران کرونا بیشازپیش به فکر راهاندازی چرخههای اقتصادی مبتنی بر اینترنت و شبکههای اجتماعی بیفتند. از سوی دیگر نابرابری اقتصادی موجود مانع از تحقق چنین چیزی در سطح بینالمللی است. برخی از متخصصان بر این باورند که زیربنای اقتصادی جهان نیاز به اصلاح دارد و اگر این اصلاحات صورت نگیرد، منجر به
بحرانهای اجتماعی و سیاسی و نظامی خواهد شد. حال با پدیده کرونا شتاب تنشهای اقتصادی بیشتر خواهد شد، شفافیت مالی کمتر و جنگ اقتصادی احتمالا تشدید خواهد شد. با چنین شرایطی گامنهادن به سوی ساختارهای اقتصادی پساکرونایی دشوارتر میشود؛ بنابراین تکتک کشورها نیاز دارند در درون خود اصلاحات اقتصادی داشته باشند و در عرصه بینالمللی همکاری مبتنی بر برد-برد داشته باشند. در غیراینصورت رکود و تورم اقتصادی در کنار سقوط بازارهای مالی و سرایت آن به بدنه اجتماعی جامعه جهانی در انتظار است.
کرونا و سازمانهای جهانی
احتمالا این روزها نام سازمان بهداشت جهانی موسوم به دبلیو.اچ.اُ را زیاد شنیدهاید؛ سازمانی بینالمللی که وظایفی را برعهده دارد. در کنار این سازمان بسیار مهم دیگر نهادها هم هستند که فراملیتی بوده و خدمات پزشکی گستردهای را ارائه میدهند که میتوان از سازمان پزشکان بدون مرز نام برد. سازمان پزشکان بدون مرز و دبلیو.اچ.اُ دو نهاد شناختهشده معروف هستند که در بسیاری از کشورها خدمات ارائه میدهند. از یمن و سودان و لیبی گرفته تا آوارگان سوری. حتی در بحرانها سازمانهایی مانند یونسکو، یونیسف و چند نهاد بزرگ دیگر هم به کمک میآیند. درواقع بحرانی مثل کرونا صرفا بحرانی پزشکی نیست؛ بلکه ابعاد دیگری مانند فرهنگی و اجتماعی دارد. مهار بیماری در شرایطی که بیش از ۱۹۰ کشور درگیر هستند و ممکن است تا پایان ماه مارس تعداد مبتلایان از ملیتها و ادیان و بسیاری تنوع جوامع انسانی به کرونا مبتلا شوند، مدیریت جهانی این تعداد، نیازمند نهادهای بینالمللی قوی است که از یک سو مورد حمایت تمام کشورها قرار گیرند و از سوی دیگر این نهادها تعامل سازنده خوبی با کشورها برقرار کنند و از قابلیتهای خود برای همبستگی جهانی استفاده کنند. تعامل دوسویه
نهادهای بینالمللی با دولتها و ایجاد همبستگی نیازمند منابع مالی است و رویکردهای سیاسی دوستانه. دولتها باید به این باور برسند که منافع همه در همکاری و تقویت چنین نهادهایی است. یکی دیگر از نهادهایی که میتواند در هر کشوری به حل بحرانها کمک کند و درعینحال حافظ صلحی پایدار باشد، نیروهای ارتش است. همین امروز در اخبار ایران راهاندازی بیمارستانی با چند هزار تختخواب منتشر شد که ارتش ایران در حال انجام سریع آن است. در کشورهای دیگر هم نیروهای نظامی در انجام برخی کارها مانند برقراری انضباط زمان قرنطینه و دیگر کارها مشارکت فعال داشتند. با نگاهی خوشبینانه میتوان گفت کشورها فهمیدهاند که نباید وارد نبردهای نظامی شوند؛ اگرچه در گوشهوکنار جهان جنگهایی در حال وقوع است. اگر از خطر بالقوه جنگ هستهای که تابعی از سیاستهای نابخردانه است و اقتصاد مبتنی بر نابرابری چشمپوشی کنیم، مهمترین جنگ پیشروی بشر بیماریهای همهگیر مانند کرونا است. کشورها باید به نبرد کرونا بروند و دشمن اصلی دراینمیان تمایزی میان آدمها و مرزها ندارد. دراینمیان ارتشهای جهان میتوانند با همبستگی با هم به جنگ دشمنی بروند که عرصه تاختوتاز
آن کره زمین است. این نگاه شاید بسیار خوشبینانه باشد؛ اما ضرورت آن احساس میشود.
کرونا و علم
آخرین موضوعی که قصد دارم به آن بپردازم، درسهایی است که از بحران کرونا برای پیشبرد علم میتوانیم بیاموزیم. چند روز پیش خبری در رسانهها منتشر شد که زیستشناسی اسپانیایی از حقوق اندک پژوهشگران انتقاد کرده بود و مضمون گفتهاش از این قرار است: حل مشکل کرونا را از فوتبالیستهایی که حقوقشان چند صد هزار دلار است، بخواهید؛ نه از زیستشناسی که حقوقش هزارو 800 دلار است. زیستشناس اسپانیایی این جمله را به کنایه گفته است؛ اما به حقیقتی مهم اشاره کرده: بودجه اندک علم و نهادهای علمی و پژوهشگران. کارهای پژوهشی بدون صرف هزینه و بدون سرمایهگذاری پیش نمیرود. جهان پژوهش بدون اختصاص منابع مالی ناتوان است. ناتوانی نهادهای پژوهشی هم در نهایت منجر به صرف هزینه بهمراتب بیشتر در زمان بحران است. در عصر حاضر دو عامل مهم از بازیگران مهم توسعه کشور و توان بالای آن در بحران است. یکی اهمیت رشتههای میانرشتهای است و تنوع بالا و قابلیتهای آن در حل بحرانهای کلان. دیگری حضور نهادهای خصوصی به معنای واقعی آن و نیز شرکتهای دانشبنیان است که میتوانند رابط میان دانشگاه و صنعت باشند. در همین داستان کرونا چندین شرکت دانشبنیان با همکاری
استادان و پژوهشگران دانشگاه و با منابع مالی شرکتهای صنعتی مواد ضدعفونی تولید کردند. جان کلام اینکه با نگاه قدیمی مرسوم و حقوق اندک و سرمایه پژوهشی کم در زمان آرامش نمیتوان انتظار داشت در زمان بحران پژوهشگران معجزه کنند و فرایندهای پژوهشی را که باید با زمان لازم و شفافیت پیش بروند، معجزهآسا تسریع کنند. خلاصه کلام اینکه مشکلات بینالمللی نیازمند مشارکت بینالمللی است. مشارکت نیازمند سیاستهای درست و قوانین کارآمد به دور از نابرابری است. سیاست درست، اقتصاد پویا به همراه دارد و پویایی اقتصاد سالم پشتوانه نهادهای علمی است. نهادهای علمی و پژوهشگران هم بهترین مرجع یافتن راهحل برای بحران هستند. در یک کلام باید بگویم مشکلات بشر بههمپیوسته است و راهحل در دستان پژوهشگران است.