|

اقتصاد سال ۹۹ و مصیبت جهانی كرونا

علی‌اکبر نیکواقبال . ‌استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

بیماری، فاجعه یا مصیبت کرونا یک پدیده جهانی غیر‌مترقبه، مجهول‌الهویه و مرموز است. در شرایط فعلی، ارائه رهنمودهای ریز و مشخص برای کاهش تبعات و عواقب اقتصادی چنين پدیده‌ نا‌شناخته‌ای، ابتدا به ساکن، غیر‌واقع‌بینانه است؛ ولی ضروری است که این فرایند از طریق اطلاعات هدفمند، صحیح، شفاف و به‌موقع در تمام ابعاد فنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد شناسایی مستمر و دائمی قرار گیرد. مضافا ضروری است از دانش جهانی و تجربه‌های به‌دست‌آمده بهره‌گیری کنیم و آن را در کشور در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای و انواع نهادهای اقتصادی-اجتماعی ذی‌ربط در دسترس قرار دهیم تا رصد شود و با بهره‌گیری از هوش و خلاقیت جمعی، تصمیمات صحیح اتخاذ و مدیریت شود. تا چند سال پیش مشکلات و گرفتاری‌های ما بیشتر به مسائل داخلي كشور منحصر شده بود. در نتیجه پیشنهادها، رهنمودها و سیاست‌ها بیشتر بر این موضوع متمرکز شده بود که چگونه مسائل داخلی کشور در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، اداری، حکومتی و دیگر موارد را سر‌و‌سامان دهیم. در ماه‌های اخیر و در شرایط بعد از انتخابات در كنار بروز فاجعه جهانی کرونا به طور کلی صورت‌مسئله جابه‌جا شده و مسائل اساسی کشور بیش از همیشه به مسائل و روابط بین‌المللي گره خورده و استراتژی‌ها و راهبردهای دورنمایی و برنامه‌ريزي‌هاي طویل‌المدت به موضوعات کوتاه‌مدت یا تصمیم‌گیری‌های اضطراری در کوتاه‌مدت و لحظه‌ای ولی با پیامدها و آثار عمیق و طویل‌المدت اقتصادی-اجتماعی، تحول پیدا کرده است. باید توجه داشته باشیم که برنامه‌های راهبردی و استراتژیک از دیدگاه نظری و منطقی، اگرچه بسیار موجه و منطقی به نظر می‌رسد؛ ولی تجربه‌های به‌دست‌آمده در عمل، چه در اتحاد جماهیر شوروی با برنامه‌ریزی‌های متمرکز دفتر برنامه‌ریزی و چه در برنامه راهبرد چشم‌انداز 20‌ساله ۱۴۰۴ ایران و نتایج به‌دست‌آمده در سلسله برنامه‌های پنج‌ساله‌های گذشته و همچنین نتایج به‌دست‌آمده در امور راهبردی یا استراتژیک حتی در سطح جهانی و بالاخره ارزیابی برنامه‌های میان‌مدت متصل به برنامه‌های راهبردی، حاکی از تردید و قابلیت‌نداشتن اتکا به موفقیت عملی در مباحث راهبردی یا رسالت‌های دورنمایی است؛ بنابراین جای تعجبی ندارد اگر مواجهه با فاجعه کرونا به‌عنوان یک پدیده ناگهانی و غیر‌مترقبه و ناپیدا در هیچ‌یک از رهنمودها و برنامه‌های استراتژیک، چه در ایران و چه در سطح جهانی قابل پیش‌نگری و شناسایی نبوده و به‌این‌ترتیب در هیچ‌یک از برنامه‌های میان‌مدت نیز، نمی‌توانسته است مد نظر قرار گرفته باشد؛ بنابراین، ما به این تشخیص بسیار مهم و اساسی می‌رسیم که استراتژی‌ها و برنامه‌های دورنمایی محتاج به تجدید‌نظر و ترمیم‌های دوره‌ای بسیار اساسی و بنیادی در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری هستند. در‌این‌صورت اهداف، نتایج و ضرورت‌های مطلوب در برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت نیز در هماهنگی با رسالت و رهنمودهای متحول‌شده، دگرگون می‌شوند. بدیهی است که این اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌های جدید اضطراری و فوری، چندان نزدیکی و قرابت خاصی با برنامه‌های استراتژیک قبلا تعریف‌شده ندارند. باید توجه داشته باشیم که نکته‌سنجی‌های پیش‌گفته دستاورد جدیدی نیست. کارل پوپر در کتاب بسیار معروفش با عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» The Open Society and Its Enemies پس از جنگ دوم جهانی، یعنی در بیش از هفت دهه گذشته، هر‌گونه قانونمندی‌های تاریخی را مردود می‌شمارد؛ زیرا جوامع باز دائما در حال تغییر و تحول و باز‌شدن از قید‌و‌بندهای موجود در جامعه هستند. او نظریه‌پردازی را در محدوده نظریه ارسطو که گفت: «می‌دانم که نمی‌دانم» صحیح می‌داند و هرگونه پیش‌نگری، قانونمندی و سیاست‌گذاری متکی به دترمینیسم و تعیین‌‌های تاریخی نظیر مارکسیسم تاریخی و اخلاق‌گرایی کانتی را رد می‌کند. او روش قطعه‌کاری ( Peace-work )، یا اصلاح و بهبود را پیشنهاد می‌کند، سیاست‌هایی که در صورت مشاهده نتایج آن و احراز موفقیت می‌تواند به گام‌های بعدی منجر شود.

به‌این‌ترتیب نیز اگر ما به تجربه و روند عملی تصمیمات مدیران، سیاست‌گذاران و رهبران در بسیاری از کشورها نگاه کنیم، کم نیست مواردی که این گروه از سیاست‌مداران نیز بر روی مهم‌ترین مسائل و اولویت‌ها تمرکز داشته‌اند.
جالب توجه مواردی است که حتی مراکز تصمیم‌گیری در بالاترین مقامات، در گزینش‌های مطلقا یکسان و مشابه در نهایت از پیش‌نگری طالع‌بینان، فال‌گیران یا حتی شیر یا خط استفاده و تصمیم‌گیری کرده‌اند! چیزی که در سیستم رهنمودهای استراتژیک جایگاهی ندارد! جای اقتصاددان انگلیسی، جان ماینارد کینز خالی که گفت «در طویل‌المدت همه ما مرده‌ایم»؛
بنابراین ضروری و طبیعی می‌بود اگر ما فاجعه اپیدمی ‌کرونا را مانند بسیاری از بلایای دوره‌های گذشته قابل اتفاق در نظر می‌گرفتیم یا در نظر بگیریم و تلاش‌ همه‌جانبه برای کاهش عواقب و تبعات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محيطي و... را به کار می‌گرفتیم یا به کار بگیریم. ‌پس ضروری است که از نگاه دورنمایی فاصله گرفته و تمرکزی کوتاه‌مدت به وضعيت اقتصادي کشور داشته باشیم. اقتصاد ایران تا حدود زیادی به دلیل تحریم آمریکایی، متمرکز بر صادرات و واردت با همسایگانش شده‌ بود؛ حال با بروز چنین سانحه‌ای، روابط تجاری هم با این کشورها با مشکل مواجه شده است. بخش عمده یا حتی شاید کل رفت‌و‌آمد هواپیمایی ما با خارج از کشور مسدود شده است. بنا بر آنچه در رسانه‌ها منعکس شده، 98 درصد فعالیت‌های مرتبط با گردشگری متوقف شده است. برای نمونه رستوران‌دارها با 40 درصد کاهش فروش مواجه شده‌اند و بسیاری از فعالیت‌ها به حداقل رسیده است. صاحبان صنعت، حرفه و مشاغل، کارهای خود را به صورت تلفنی و اینترنتی در خانه انجام می‌دهند؛ اگر قابل انجام باشد؛ در غیراین‌صورت، کارها کاهش یافته یا متوقف شده است. در ایران تحت تأثیر عواقب این قضیه و صرفا به علت بروز این بیماری با مشکلات جدید متعددی از‌جمله موارد فوق روبه‌رو شده‌ایم. این‌طور به نظر می‌رسد که بحران‌های موجود به پایان نمی‌رسد و همچنان تداوم دارد. در کنار مشکلات پیش‌گفته و با اعلام اولین موارد بروز بیماری، ما با مشکل اقتصادی دیگری نیز روبه‌رو شدیم که آن هم قرار‌گرفتن کشورمان در لیست سیاه FATF بوده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام با تصویب‌نکردن موارد باقی‌مانده آن موجب شد که همین حداقل‌ها هم با عدم اجازه داد‌و‌ستد با دیگر کشورها از دست برود كه کنار هم قرار‌دادن این‌ مستندات از دست‌زدن به خودزنی یا خودتحریمی‌ حکایت دارد؛ بنابراین این‌طور به نظر می‌رسد که فرصت‌سوزی‌ها، راه وصول به اهداف را سخت‌تر و رسیدن به بن‌بست را نزدیک‌تر کرده است. یک زمانی ما هدف را بر آن می‌گذاریم که راه‌حل‌ها را جست‌وجو و بهترین آنها را بر مبنای ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (به بهترین وجهی موانع را از پیش‌رو بردار) به اجرا بگذاریم که بسیار پسندیده و عالی است؛ ولی این‌طور به نظر می‌رسد که بررسی‌ها و نظرات ارائه‌شده یا راهکارها و پروژه‌های صحیح به علل مختلفی مانند اعمال نفوذ، تبانی و زد‌و‌بند و سوءاستفاده به انحراف کشیده شده است (نگاه کنید به پروژه تونل کندوان، به زمان اتمام اتوبان شمال، به سدسازی در مکان‌های نا‌مناسب و امثالهم). همین حالا اگر بررسی و جست‌وجو کنید، به نظرتان چند نفر، اقتصاددان، جامعه‌شناس، محقق و فعال محیط زیست برای خروج از شرایط و مشکلات کنونی راهکار ارائه داده‌اند؟ چه تعداد از این راهکارها برای ورود به پروسه اجرا، مورد ارزیابی علمی و بی‌طرفانه قرار گرفته و کدام‌یک به اجرا رسیده است؟‌بنابراین تا زمانی که ما نخواهیم زنجیرهایی را که به دست و پای خودمان بسته‌ایم، باز کنیم، نمی‌توانیم دستاوردهای بهتری به دست آوریم. در روزهای اخیر شاهد بودیم که سازمان بهداشت جهانی در موضوع اپیدمی جهانی بیماری کرونا، کمک‌رسانی‌هایی را به ایران مطرح کرد؛ ولی از سوي ایران با اکراه پذیرفته شد. کلا این اصل یا قانون نانوشته حاکم است که تا تغییر و تحولی در اندیشه و فکر سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران به وجود نیاید و تا این تحول فکری در رفتار و تصمیمات آنها منعکس نشود، نمی‌توان این انتظار را داشت که شرایط محیط مادی متحول شود.
«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
آنچه مسلم و قطعی است و باید به آن توجه جدی داشت این است که تحولات جهان به سمت بی‌نظمی بیشتر بر مبنای اصل آنتروپی منفی و تحول روش‌های تصمیم‌گیری از سنتی به سیستمی و نظام‌مند است. دیگر تصمیمات سنتی خوب یا بد و سیاه یا سفید وجود ندارد. افراد، نهادها، سازمان‌ها و کشورها درگیر مسائل، گرفتاری‌ها و همچنین راه‌حل‌های گوناگون برای رسیدن به هدف یا اهداف مشخص هستند. راه‌حل‌های دوگانه خوب یا بد و سیاه یا سفید اگرچه ارزش خود را مطلقا از دست نداده است و می‌تواند مورد توجه نظری هم قرار گیرد؛ ولی در واقعیت جهان امروز، جایگاه واقعی و عملیاتی ندارد. تصمیمات در جهان امروز ما مملو از اثرات و پیامدهای منفی و مثبت است؛ بنابراین از میان ده‌ها آلترناتیو و گزینش، موردی انتخاب می‌شود که خالص فایده هزینه آن بیشتر از دیگر گزینش‌ها باشد. پس بیاییم عمل‌گرایانه‌تر با امور سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در ایران برخورد کرده و از نظرات محققان در تمام امور سیاسی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهره بیشتری ببریم.
فَبَشِّرْ عِبَادِ الذین یتبعون القول فیتبعون احسنه.

بیماری، فاجعه یا مصیبت کرونا یک پدیده جهانی غیر‌مترقبه، مجهول‌الهویه و مرموز است. در شرایط فعلی، ارائه رهنمودهای ریز و مشخص برای کاهش تبعات و عواقب اقتصادی چنين پدیده‌ نا‌شناخته‌ای، ابتدا به ساکن، غیر‌واقع‌بینانه است؛ ولی ضروری است که این فرایند از طریق اطلاعات هدفمند، صحیح، شفاف و به‌موقع در تمام ابعاد فنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد شناسایی مستمر و دائمی قرار گیرد. مضافا ضروری است از دانش جهانی و تجربه‌های به‌دست‌آمده بهره‌گیری کنیم و آن را در کشور در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای و انواع نهادهای اقتصادی-اجتماعی ذی‌ربط در دسترس قرار دهیم تا رصد شود و با بهره‌گیری از هوش و خلاقیت جمعی، تصمیمات صحیح اتخاذ و مدیریت شود. تا چند سال پیش مشکلات و گرفتاری‌های ما بیشتر به مسائل داخلي كشور منحصر شده بود. در نتیجه پیشنهادها، رهنمودها و سیاست‌ها بیشتر بر این موضوع متمرکز شده بود که چگونه مسائل داخلی کشور در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، اداری، حکومتی و دیگر موارد را سر‌و‌سامان دهیم. در ماه‌های اخیر و در شرایط بعد از انتخابات در كنار بروز فاجعه جهانی کرونا به طور کلی صورت‌مسئله جابه‌جا شده و مسائل اساسی کشور بیش از همیشه به مسائل و روابط بین‌المللي گره خورده و استراتژی‌ها و راهبردهای دورنمایی و برنامه‌ريزي‌هاي طویل‌المدت به موضوعات کوتاه‌مدت یا تصمیم‌گیری‌های اضطراری در کوتاه‌مدت و لحظه‌ای ولی با پیامدها و آثار عمیق و طویل‌المدت اقتصادی-اجتماعی، تحول پیدا کرده است. باید توجه داشته باشیم که برنامه‌های راهبردی و استراتژیک از دیدگاه نظری و منطقی، اگرچه بسیار موجه و منطقی به نظر می‌رسد؛ ولی تجربه‌های به‌دست‌آمده در عمل، چه در اتحاد جماهیر شوروی با برنامه‌ریزی‌های متمرکز دفتر برنامه‌ریزی و چه در برنامه راهبرد چشم‌انداز 20‌ساله ۱۴۰۴ ایران و نتایج به‌دست‌آمده در سلسله برنامه‌های پنج‌ساله‌های گذشته و همچنین نتایج به‌دست‌آمده در امور راهبردی یا استراتژیک حتی در سطح جهانی و بالاخره ارزیابی برنامه‌های میان‌مدت متصل به برنامه‌های راهبردی، حاکی از تردید و قابلیت‌نداشتن اتکا به موفقیت عملی در مباحث راهبردی یا رسالت‌های دورنمایی است؛ بنابراین جای تعجبی ندارد اگر مواجهه با فاجعه کرونا به‌عنوان یک پدیده ناگهانی و غیر‌مترقبه و ناپیدا در هیچ‌یک از رهنمودها و برنامه‌های استراتژیک، چه در ایران و چه در سطح جهانی قابل پیش‌نگری و شناسایی نبوده و به‌این‌ترتیب در هیچ‌یک از برنامه‌های میان‌مدت نیز، نمی‌توانسته است مد نظر قرار گرفته باشد؛ بنابراین، ما به این تشخیص بسیار مهم و اساسی می‌رسیم که استراتژی‌ها و برنامه‌های دورنمایی محتاج به تجدید‌نظر و ترمیم‌های دوره‌ای بسیار اساسی و بنیادی در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری هستند. در‌این‌صورت اهداف، نتایج و ضرورت‌های مطلوب در برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت نیز در هماهنگی با رسالت و رهنمودهای متحول‌شده، دگرگون می‌شوند. بدیهی است که این اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌های جدید اضطراری و فوری، چندان نزدیکی و قرابت خاصی با برنامه‌های استراتژیک قبلا تعریف‌شده ندارند. باید توجه داشته باشیم که نکته‌سنجی‌های پیش‌گفته دستاورد جدیدی نیست. کارل پوپر در کتاب بسیار معروفش با عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» The Open Society and Its Enemies پس از جنگ دوم جهانی، یعنی در بیش از هفت دهه گذشته، هر‌گونه قانونمندی‌های تاریخی را مردود می‌شمارد؛ زیرا جوامع باز دائما در حال تغییر و تحول و باز‌شدن از قید‌و‌بندهای موجود در جامعه هستند. او نظریه‌پردازی را در محدوده نظریه ارسطو که گفت: «می‌دانم که نمی‌دانم» صحیح می‌داند و هرگونه پیش‌نگری، قانونمندی و سیاست‌گذاری متکی به دترمینیسم و تعیین‌‌های تاریخی نظیر مارکسیسم تاریخی و اخلاق‌گرایی کانتی را رد می‌کند. او روش قطعه‌کاری ( Peace-work )، یا اصلاح و بهبود را پیشنهاد می‌کند، سیاست‌هایی که در صورت مشاهده نتایج آن و احراز موفقیت می‌تواند به گام‌های بعدی منجر شود.

به‌این‌ترتیب نیز اگر ما به تجربه و روند عملی تصمیمات مدیران، سیاست‌گذاران و رهبران در بسیاری از کشورها نگاه کنیم، کم نیست مواردی که این گروه از سیاست‌مداران نیز بر روی مهم‌ترین مسائل و اولویت‌ها تمرکز داشته‌اند.
جالب توجه مواردی است که حتی مراکز تصمیم‌گیری در بالاترین مقامات، در گزینش‌های مطلقا یکسان و مشابه در نهایت از پیش‌نگری طالع‌بینان، فال‌گیران یا حتی شیر یا خط استفاده و تصمیم‌گیری کرده‌اند! چیزی که در سیستم رهنمودهای استراتژیک جایگاهی ندارد! جای اقتصاددان انگلیسی، جان ماینارد کینز خالی که گفت «در طویل‌المدت همه ما مرده‌ایم»؛
بنابراین ضروری و طبیعی می‌بود اگر ما فاجعه اپیدمی ‌کرونا را مانند بسیاری از بلایای دوره‌های گذشته قابل اتفاق در نظر می‌گرفتیم یا در نظر بگیریم و تلاش‌ همه‌جانبه برای کاهش عواقب و تبعات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محيطي و... را به کار می‌گرفتیم یا به کار بگیریم. ‌پس ضروری است که از نگاه دورنمایی فاصله گرفته و تمرکزی کوتاه‌مدت به وضعيت اقتصادي کشور داشته باشیم. اقتصاد ایران تا حدود زیادی به دلیل تحریم آمریکایی، متمرکز بر صادرات و واردت با همسایگانش شده‌ بود؛ حال با بروز چنین سانحه‌ای، روابط تجاری هم با این کشورها با مشکل مواجه شده است. بخش عمده یا حتی شاید کل رفت‌و‌آمد هواپیمایی ما با خارج از کشور مسدود شده است. بنا بر آنچه در رسانه‌ها منعکس شده، 98 درصد فعالیت‌های مرتبط با گردشگری متوقف شده است. برای نمونه رستوران‌دارها با 40 درصد کاهش فروش مواجه شده‌اند و بسیاری از فعالیت‌ها به حداقل رسیده است. صاحبان صنعت، حرفه و مشاغل، کارهای خود را به صورت تلفنی و اینترنتی در خانه انجام می‌دهند؛ اگر قابل انجام باشد؛ در غیراین‌صورت، کارها کاهش یافته یا متوقف شده است. در ایران تحت تأثیر عواقب این قضیه و صرفا به علت بروز این بیماری با مشکلات جدید متعددی از‌جمله موارد فوق روبه‌رو شده‌ایم. این‌طور به نظر می‌رسد که بحران‌های موجود به پایان نمی‌رسد و همچنان تداوم دارد. در کنار مشکلات پیش‌گفته و با اعلام اولین موارد بروز بیماری، ما با مشکل اقتصادی دیگری نیز روبه‌رو شدیم که آن هم قرار‌گرفتن کشورمان در لیست سیاه FATF بوده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام با تصویب‌نکردن موارد باقی‌مانده آن موجب شد که همین حداقل‌ها هم با عدم اجازه داد‌و‌ستد با دیگر کشورها از دست برود كه کنار هم قرار‌دادن این‌ مستندات از دست‌زدن به خودزنی یا خودتحریمی‌ حکایت دارد؛ بنابراین این‌طور به نظر می‌رسد که فرصت‌سوزی‌ها، راه وصول به اهداف را سخت‌تر و رسیدن به بن‌بست را نزدیک‌تر کرده است. یک زمانی ما هدف را بر آن می‌گذاریم که راه‌حل‌ها را جست‌وجو و بهترین آنها را بر مبنای ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (به بهترین وجهی موانع را از پیش‌رو بردار) به اجرا بگذاریم که بسیار پسندیده و عالی است؛ ولی این‌طور به نظر می‌رسد که بررسی‌ها و نظرات ارائه‌شده یا راهکارها و پروژه‌های صحیح به علل مختلفی مانند اعمال نفوذ، تبانی و زد‌و‌بند و سوءاستفاده به انحراف کشیده شده است (نگاه کنید به پروژه تونل کندوان، به زمان اتمام اتوبان شمال، به سدسازی در مکان‌های نا‌مناسب و امثالهم). همین حالا اگر بررسی و جست‌وجو کنید، به نظرتان چند نفر، اقتصاددان، جامعه‌شناس، محقق و فعال محیط زیست برای خروج از شرایط و مشکلات کنونی راهکار ارائه داده‌اند؟ چه تعداد از این راهکارها برای ورود به پروسه اجرا، مورد ارزیابی علمی و بی‌طرفانه قرار گرفته و کدام‌یک به اجرا رسیده است؟‌بنابراین تا زمانی که ما نخواهیم زنجیرهایی را که به دست و پای خودمان بسته‌ایم، باز کنیم، نمی‌توانیم دستاوردهای بهتری به دست آوریم. در روزهای اخیر شاهد بودیم که سازمان بهداشت جهانی در موضوع اپیدمی جهانی بیماری کرونا، کمک‌رسانی‌هایی را به ایران مطرح کرد؛ ولی از سوي ایران با اکراه پذیرفته شد. کلا این اصل یا قانون نانوشته حاکم است که تا تغییر و تحولی در اندیشه و فکر سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران به وجود نیاید و تا این تحول فکری در رفتار و تصمیمات آنها منعکس نشود، نمی‌توان این انتظار را داشت که شرایط محیط مادی متحول شود.
«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
آنچه مسلم و قطعی است و باید به آن توجه جدی داشت این است که تحولات جهان به سمت بی‌نظمی بیشتر بر مبنای اصل آنتروپی منفی و تحول روش‌های تصمیم‌گیری از سنتی به سیستمی و نظام‌مند است. دیگر تصمیمات سنتی خوب یا بد و سیاه یا سفید وجود ندارد. افراد، نهادها، سازمان‌ها و کشورها درگیر مسائل، گرفتاری‌ها و همچنین راه‌حل‌های گوناگون برای رسیدن به هدف یا اهداف مشخص هستند. راه‌حل‌های دوگانه خوب یا بد و سیاه یا سفید اگرچه ارزش خود را مطلقا از دست نداده است و می‌تواند مورد توجه نظری هم قرار گیرد؛ ولی در واقعیت جهان امروز، جایگاه واقعی و عملیاتی ندارد. تصمیمات در جهان امروز ما مملو از اثرات و پیامدهای منفی و مثبت است؛ بنابراین از میان ده‌ها آلترناتیو و گزینش، موردی انتخاب می‌شود که خالص فایده هزینه آن بیشتر از دیگر گزینش‌ها باشد. پس بیاییم عمل‌گرایانه‌تر با امور سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در ایران برخورد کرده و از نظرات محققان در تمام امور سیاسی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهره بیشتری ببریم.
فَبَشِّرْ عِبَادِ الذین یتبعون القول فیتبعون احسنه.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها