|

درس‌هایی که از کرونا گرفتیم

سپنتا نیکنام. ‌عضو شورای‌ شهر یزد

این فقط ما نیستیم که از آمدن و همه‌گیری کرونا غافلگیر شده‌ایم. آمار و ارقام جهانی نشان می‌دهد که در سرتاسر دنیا با سطوح مختلف مراقبت همچنان اوضاع چندان مساعد نیست. بخشی از این نامساعدبودن اوضاع به این برمی‌گردد که ماهیت این مصیبت برای بشر ناشناخته است. همان‌طور که در گزارش‌های سازمان جهانی بهداشت و نهادهای بزرگ علمی دنیا می‌بینیم، به‌صورت قطره‌چکانی اطلاعاتی درباره این بیماری و شیوه مبارزه با آن و نحوه پیشگیری از آن به اطلاع عموم می‌رسد. برای مثال هنوز نمی‌دانیم که نقطه پایانی بیماری کجاست و چیست. پیش‌تر گفته می‌شد با گرم‌ترشدن هوا امکان ابتلا به این بیماری از میان می‌رود ولی سازمان بهداشت جهانی صراحتا این گمانه را هم رد کرد. ازاین‌رو می‌بینیم که ناآگاهی زیادی درباره این بیماری وجود دارد. تنها چیزهای قطعی‌ای که می‌دانیم این است که باید با رعایت یکسری اصول بهداشتی و کاهش تماس فیزیکی تا حد امکان زنجیره انتقال بیماری را کم و قطع کنیم. آنچه در حوزه مدیریت شهری در این زمینه بعد از گذشت نزدیک به 50 روز از درگیری با این بیماری می‌دانیم، این است که ما هم مثل بسیاری از نقاط دنیا آمادگی چندانی در ابتدای امر برای این مسئله نداشتیم. ‌واقعیت این است که تجربه ما در مدیریت شهری در مقابله به پدیده‌های غیرمترقبه معمولا محدود به سیل و زلزله بود. ولی تقریبا الان همه می‌دانیم که ماهیت این مصیبتی که اکنون گرفتار آن هستیم، با سیل و زلزله کاملا متفاوت است. تجربه پیش از این در رویدادهایی مانند سیل و زلزله علاوه بر کمک‌های دولتی و مردمی از جای‌جای کشور، گروه محدودی نیز در یک شهر یا یک استان، درگیر وضعیت بحرانی شده و به کمک گروه مصیبت‌زده می‌آمدند.
از سوی دیگر چنین رویدادی یک محدودیت زمانی خاص دارد و به‌هرحال با کمک‌های مردمی در یک بازه زمانی سیل‌زده‌ها یا زلزله‌زده‌ها از وضعیت بحرانی خارج می‌شوند. اما اینجا و در مواجهه با این بیماری مهم‌ترین نکته‌ای که می‌دانیم این است که بهترین راه پایان‌دادن به آن در خانه ماندن است. در واقع دیگر کسی نمی‌تواند به کمک کس دیگری بیایید و همه اینجا باید خودشان به کمک خودشان بیایند. از این جهت ما در مدیریت انرژی و توان عمومی باید شیوه دیگری را در پیش می‌گرفتیم. در واقع در درگیری با این بیماری مردم هر شهر خودشان باید به فکر خودشان باشند و نباید منتظر کمک دیگران باشند. هرچند در این موضوع استثنائات غافلگیرکننده‌ای نیز وجود داشت که باوجود محدودیت‌های ترددی و کمبود وسایل، شاهد کمک‌های داخلی و خارجی بودیم. تجربه من در ارتباط با پارسیان هند که از گذشته با ایران به‌ویژه یزد به دلیل حس تعلق و اصالت ایرانی‌بودشان در ارتباط بود، شاید بارزترین مصداق این موضوع باشد.
آنان پس از اولین ارتباط و طرح موضوع نیاز برخی اقلام و داروها، فراتر از مذهب و قومیت با وجود محدودیت‌های قرنطینه‌ای دهلی و شرایط سخت تحریم، کمک‌های خود را به هم‌وطنانشان ارسال کردند و تاکنون دو محموله از هند به دست ما رسیده و تحویل مراکز درمانی شده است.

اما در مجموع شاید بزرگ‌ترین کمکی هم که مردم هر شهری می‌توانند به دیگر شهرها بکنند، محدودکردن رفت‌وآمدها به خارج از محدوده شهری باشد. به‌هر‌حال این هم بخشی از ماهیت متفاوت این بیماری است که باید متناسب با آن راهی تازه برای استفاده از ظرفیت‌های مردمی اتخاذ شود. با‌این‌حال تجربه 50 روز درگیری با این بیماری همچنان به ما ثابت کرده که استفاده از ظرفیت‌های مردمی و نهادهای مدنی بزرگ‌ترین سرمایه‌ای است که در هر حوزه حاکمیتی می‌تواند به کمک مدیریت کشور بیایید؛ گیریم که ماهیتش متفاوت باشد. تنها چیزی که در این روزها ممکن است کمک بیشتری به استفاده از ظرفیت‌های عمومی کند، تدبیر محرک‌هایی است که مردم را به همکاری بیشتر تشویق کند. به‌هر‌حال آنچه در این روزها با آن مواجه بودیم، این بود که بیشتر آنهایی که مجبور به خروج از خانه بودند، مشکلات اقتصادی و کاری داشتند و مجبور بودند خلاف قواعد بهداشتی این روزها عمل کنند؛ هرچند برخی نیز بی‌توجهی داشتند.
به نظر می‌رسد اگر تدابیر درستی در نهاد حاکمیتی برای کمک به این گروه از مردم که بخش بزرگی را هم تشکیل می‌دهند اندیشیده شود، می‌تواند نتایج بهتری در روزهای آینده داشته باشد.

این فقط ما نیستیم که از آمدن و همه‌گیری کرونا غافلگیر شده‌ایم. آمار و ارقام جهانی نشان می‌دهد که در سرتاسر دنیا با سطوح مختلف مراقبت همچنان اوضاع چندان مساعد نیست. بخشی از این نامساعدبودن اوضاع به این برمی‌گردد که ماهیت این مصیبت برای بشر ناشناخته است. همان‌طور که در گزارش‌های سازمان جهانی بهداشت و نهادهای بزرگ علمی دنیا می‌بینیم، به‌صورت قطره‌چکانی اطلاعاتی درباره این بیماری و شیوه مبارزه با آن و نحوه پیشگیری از آن به اطلاع عموم می‌رسد. برای مثال هنوز نمی‌دانیم که نقطه پایانی بیماری کجاست و چیست. پیش‌تر گفته می‌شد با گرم‌ترشدن هوا امکان ابتلا به این بیماری از میان می‌رود ولی سازمان بهداشت جهانی صراحتا این گمانه را هم رد کرد. ازاین‌رو می‌بینیم که ناآگاهی زیادی درباره این بیماری وجود دارد. تنها چیزهای قطعی‌ای که می‌دانیم این است که باید با رعایت یکسری اصول بهداشتی و کاهش تماس فیزیکی تا حد امکان زنجیره انتقال بیماری را کم و قطع کنیم. آنچه در حوزه مدیریت شهری در این زمینه بعد از گذشت نزدیک به 50 روز از درگیری با این بیماری می‌دانیم، این است که ما هم مثل بسیاری از نقاط دنیا آمادگی چندانی در ابتدای امر برای این مسئله نداشتیم. ‌واقعیت این است که تجربه ما در مدیریت شهری در مقابله به پدیده‌های غیرمترقبه معمولا محدود به سیل و زلزله بود. ولی تقریبا الان همه می‌دانیم که ماهیت این مصیبتی که اکنون گرفتار آن هستیم، با سیل و زلزله کاملا متفاوت است. تجربه پیش از این در رویدادهایی مانند سیل و زلزله علاوه بر کمک‌های دولتی و مردمی از جای‌جای کشور، گروه محدودی نیز در یک شهر یا یک استان، درگیر وضعیت بحرانی شده و به کمک گروه مصیبت‌زده می‌آمدند.
از سوی دیگر چنین رویدادی یک محدودیت زمانی خاص دارد و به‌هرحال با کمک‌های مردمی در یک بازه زمانی سیل‌زده‌ها یا زلزله‌زده‌ها از وضعیت بحرانی خارج می‌شوند. اما اینجا و در مواجهه با این بیماری مهم‌ترین نکته‌ای که می‌دانیم این است که بهترین راه پایان‌دادن به آن در خانه ماندن است. در واقع دیگر کسی نمی‌تواند به کمک کس دیگری بیایید و همه اینجا باید خودشان به کمک خودشان بیایند. از این جهت ما در مدیریت انرژی و توان عمومی باید شیوه دیگری را در پیش می‌گرفتیم. در واقع در درگیری با این بیماری مردم هر شهر خودشان باید به فکر خودشان باشند و نباید منتظر کمک دیگران باشند. هرچند در این موضوع استثنائات غافلگیرکننده‌ای نیز وجود داشت که باوجود محدودیت‌های ترددی و کمبود وسایل، شاهد کمک‌های داخلی و خارجی بودیم. تجربه من در ارتباط با پارسیان هند که از گذشته با ایران به‌ویژه یزد به دلیل حس تعلق و اصالت ایرانی‌بودشان در ارتباط بود، شاید بارزترین مصداق این موضوع باشد.
آنان پس از اولین ارتباط و طرح موضوع نیاز برخی اقلام و داروها، فراتر از مذهب و قومیت با وجود محدودیت‌های قرنطینه‌ای دهلی و شرایط سخت تحریم، کمک‌های خود را به هم‌وطنانشان ارسال کردند و تاکنون دو محموله از هند به دست ما رسیده و تحویل مراکز درمانی شده است.

اما در مجموع شاید بزرگ‌ترین کمکی هم که مردم هر شهری می‌توانند به دیگر شهرها بکنند، محدودکردن رفت‌وآمدها به خارج از محدوده شهری باشد. به‌هر‌حال این هم بخشی از ماهیت متفاوت این بیماری است که باید متناسب با آن راهی تازه برای استفاده از ظرفیت‌های مردمی اتخاذ شود. با‌این‌حال تجربه 50 روز درگیری با این بیماری همچنان به ما ثابت کرده که استفاده از ظرفیت‌های مردمی و نهادهای مدنی بزرگ‌ترین سرمایه‌ای است که در هر حوزه حاکمیتی می‌تواند به کمک مدیریت کشور بیایید؛ گیریم که ماهیتش متفاوت باشد. تنها چیزی که در این روزها ممکن است کمک بیشتری به استفاده از ظرفیت‌های عمومی کند، تدبیر محرک‌هایی است که مردم را به همکاری بیشتر تشویق کند. به‌هر‌حال آنچه در این روزها با آن مواجه بودیم، این بود که بیشتر آنهایی که مجبور به خروج از خانه بودند، مشکلات اقتصادی و کاری داشتند و مجبور بودند خلاف قواعد بهداشتی این روزها عمل کنند؛ هرچند برخی نیز بی‌توجهی داشتند.
به نظر می‌رسد اگر تدابیر درستی در نهاد حاکمیتی برای کمک به این گروه از مردم که بخش بزرگی را هم تشکیل می‌دهند اندیشیده شود، می‌تواند نتایج بهتری در روزهای آینده داشته باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها