لایوهای اینستاگرامی، کرونا،دنیای واقعی و ما
مجید خرمی
تتلو، ندا یاسی، دنیا جهانبخت، پویا مختاری، ساشا سبحانی و... نامهای آشنایی برای بخشی از جوانان ایرانی است؛ همانها که چند شب پیش با حضور ۶۲۶ هزار نفرشان در لایو تتلو و ندا یاسی رکورد اینستاگرام را شکستند و چند میلیون نفرشان هم فردای آن روز بخشهایی یا همه این لایو را دیدند.
واقعیت این است که تقویم زندگی مقداری دستخوش رویدادهای غیرقابل پیشبینی شده و «کرونا» نظم رفتاری را به هم ریخته و جوانانی که سعی میکردند شبها چندساعتی بخوابند، ترجیح میدهند بیشتر شبها بیدار باشند و روزها در رختخواب و این میشود که شبانه شنونده و بیننده برنامههایی هستند که بخش عمدهای از آن حاوی کلمات مستهجن است.
از منظر دیگر هم باید توجه داشت که شبکههای اجتماعی رفتارهای روزمره آنها را مثل بخشی از جوانان دیگر نقاط گیتی تغییر داده و اثراتش در گفتارها، رفتارها و حتی لباسپوشیدنشان مشهود است. حرف هموطنان ما تنها نیست که امروزه از آنسوی دنیا هم از زبان پژوهشگران بریتانیایی میخوانیم که مدعی هستند اینستاگرام بیشترین تأثیر منفی را در سلامت جوانان جهان دارد. نمیدانم وقتی «کوین سیستروم» و «مایک گرایگر» در سانفرانسیسکو قصد داشتند اینستاگرام را راهاندازی کنند، تصور میکردند این شبکه اجتماعی میتواند زندگی را در کشورهای مختلف تغییر دهد یا نه؟ ولی این را خوب میتوان از نشانهها و بروندادها دریافت که بسیاری از کشورها برنامههای تقویمشده برای مواجهه با این پدیده ندارند و متأسفانه سیاستگذاران فرهنگی کشور ما نیز در همین شمار قرار میگیرند. بنابراین بهجای حل مسئله ترجیح میدهند صورتمسئله را پاک کنند. این هم آسان است؛ انگشت و دکمه فیلتر و تمام. اما تمام نیست، باور کنیم تمام نیست. وضعیت کوچه و خیابان و حتی درون خانهها هم نشان میدهد که نهتنها تمام نشده، بلکه ماجرا که هر روز دامنگسترتر از پیش هم میشود و یک بهاضافه
بزرگ و به قول امروزیها یک «پلاس» هم دارد که میشود یک نوع دورزدن قانون به اسم استفاده از فیلترشکن! بگذریم، انگار فراتر از فیلتر فکری نکردهایم و صداوسیما هم ظاهرا نقشی ندارد، فقط میخواهد هر روز سیطرهاش را افزونتر کند تا آنجا که نخواهد «جنابخان» ساخته خودش در کنسرت لایو گروه «لیان» حضور یابد شاید تیغ سانسورش بیتأثیر باشد. در شرایط کرونایی میگوییم مردم باید در قرنطینه باشند و خانوادهها هم فرزندانشان را درست کنترل کنند و حتیالمقدور از خانه بیرون نروند. قبول، اما چگونگی گذران وقت هم مهم نیست؟
راستی وقتی برنامه سامانیافتهای نداریم، حق قضاوت رفتار مردم را داریم؟
فکر میکنم واقعیتها را باید بپذیریم و یکبار برای همیشه با آن منطقی مواجه شویم تا درست تصمیم بگیریم؛ تصمیمهایی که راه را به سمت بهروزی اجتماعی و فرهنگی و زیستی و... باز کند. من باور نمیکنم آنچه برخیها به مسئولان ما منتسب میکنند و از تصمیمهایی میگویند که گاهی میاندیشیم در پس فکرش چنین تصوری نهفته است که وقتی اقتصاد مردم با چالش جدی مواجه است، میشود برای لحظاتی پلک بر هم نهاد؛ بر تصمیمهای سخت حفاظت از سلامت؛ یعنی در تزاحم معیشت و سلامت گاهی جانب معیشت را گرفت، هرچند به ضرر سلامت باشد. خب، وقتی نگاه عدهای - هرچند کوچک- این باشد، خودبهخود فرهنگ هم از اول صف اولویتها باید جایش را در کمرکش صف تغییر دهد!
شاید بهتر است چشم بر هم بگذاریم تا همچنان تتلو و یاسی و امثالهم با لایوهایشان وقت جوانان را پر کنند و چندصد هزار دلار، شاید هم میلیونها این وسط جابهجا شود. در مورد اینستاگرام و شبکههای اجتماعی هم بهتر است با وجود گستردگی اثرگذاری، مثل خیلی از مسائل به سبک مدرسه موشها «اسمش را نبریم» ... .
تتلو، ندا یاسی، دنیا جهانبخت، پویا مختاری، ساشا سبحانی و... نامهای آشنایی برای بخشی از جوانان ایرانی است؛ همانها که چند شب پیش با حضور ۶۲۶ هزار نفرشان در لایو تتلو و ندا یاسی رکورد اینستاگرام را شکستند و چند میلیون نفرشان هم فردای آن روز بخشهایی یا همه این لایو را دیدند.
واقعیت این است که تقویم زندگی مقداری دستخوش رویدادهای غیرقابل پیشبینی شده و «کرونا» نظم رفتاری را به هم ریخته و جوانانی که سعی میکردند شبها چندساعتی بخوابند، ترجیح میدهند بیشتر شبها بیدار باشند و روزها در رختخواب و این میشود که شبانه شنونده و بیننده برنامههایی هستند که بخش عمدهای از آن حاوی کلمات مستهجن است.
از منظر دیگر هم باید توجه داشت که شبکههای اجتماعی رفتارهای روزمره آنها را مثل بخشی از جوانان دیگر نقاط گیتی تغییر داده و اثراتش در گفتارها، رفتارها و حتی لباسپوشیدنشان مشهود است. حرف هموطنان ما تنها نیست که امروزه از آنسوی دنیا هم از زبان پژوهشگران بریتانیایی میخوانیم که مدعی هستند اینستاگرام بیشترین تأثیر منفی را در سلامت جوانان جهان دارد. نمیدانم وقتی «کوین سیستروم» و «مایک گرایگر» در سانفرانسیسکو قصد داشتند اینستاگرام را راهاندازی کنند، تصور میکردند این شبکه اجتماعی میتواند زندگی را در کشورهای مختلف تغییر دهد یا نه؟ ولی این را خوب میتوان از نشانهها و بروندادها دریافت که بسیاری از کشورها برنامههای تقویمشده برای مواجهه با این پدیده ندارند و متأسفانه سیاستگذاران فرهنگی کشور ما نیز در همین شمار قرار میگیرند. بنابراین بهجای حل مسئله ترجیح میدهند صورتمسئله را پاک کنند. این هم آسان است؛ انگشت و دکمه فیلتر و تمام. اما تمام نیست، باور کنیم تمام نیست. وضعیت کوچه و خیابان و حتی درون خانهها هم نشان میدهد که نهتنها تمام نشده، بلکه ماجرا که هر روز دامنگسترتر از پیش هم میشود و یک بهاضافه
بزرگ و به قول امروزیها یک «پلاس» هم دارد که میشود یک نوع دورزدن قانون به اسم استفاده از فیلترشکن! بگذریم، انگار فراتر از فیلتر فکری نکردهایم و صداوسیما هم ظاهرا نقشی ندارد، فقط میخواهد هر روز سیطرهاش را افزونتر کند تا آنجا که نخواهد «جنابخان» ساخته خودش در کنسرت لایو گروه «لیان» حضور یابد شاید تیغ سانسورش بیتأثیر باشد. در شرایط کرونایی میگوییم مردم باید در قرنطینه باشند و خانوادهها هم فرزندانشان را درست کنترل کنند و حتیالمقدور از خانه بیرون نروند. قبول، اما چگونگی گذران وقت هم مهم نیست؟
راستی وقتی برنامه سامانیافتهای نداریم، حق قضاوت رفتار مردم را داریم؟
فکر میکنم واقعیتها را باید بپذیریم و یکبار برای همیشه با آن منطقی مواجه شویم تا درست تصمیم بگیریم؛ تصمیمهایی که راه را به سمت بهروزی اجتماعی و فرهنگی و زیستی و... باز کند. من باور نمیکنم آنچه برخیها به مسئولان ما منتسب میکنند و از تصمیمهایی میگویند که گاهی میاندیشیم در پس فکرش چنین تصوری نهفته است که وقتی اقتصاد مردم با چالش جدی مواجه است، میشود برای لحظاتی پلک بر هم نهاد؛ بر تصمیمهای سخت حفاظت از سلامت؛ یعنی در تزاحم معیشت و سلامت گاهی جانب معیشت را گرفت، هرچند به ضرر سلامت باشد. خب، وقتی نگاه عدهای - هرچند کوچک- این باشد، خودبهخود فرهنگ هم از اول صف اولویتها باید جایش را در کمرکش صف تغییر دهد!
شاید بهتر است چشم بر هم بگذاریم تا همچنان تتلو و یاسی و امثالهم با لایوهایشان وقت جوانان را پر کنند و چندصد هزار دلار، شاید هم میلیونها این وسط جابهجا شود. در مورد اینستاگرام و شبکههای اجتماعی هم بهتر است با وجود گستردگی اثرگذاری، مثل خیلی از مسائل به سبک مدرسه موشها «اسمش را نبریم» ... .