|

سفر ویروس‌ها در شبکه‌ای تجاری

در نظام زیستی پیشین [جهانی عمدتا زراعی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی] 80 تا 90درصد جمعیت جهان از دهقانانی تشکیل می‌شد که زندگی نخبگان حاکمی را تأمین می‌کردند که به حکمرانی، جنگ، موعظه و تجارت مشغول بودند. دهقانان برای اشکال مختلف «انگل‌های درشت» انسانی این امکان را به وجود آوردند که سربار آنها باشند. علاوه بر این، کل جمعیت انسانی در معرض ابتلا به بیماری همه‌گیر قرار داشت که توسط «انگل‌های ریز» شیوع می‌یافت. برای مثال، باکتری‌های طاعون [مرگ سیاه]، ویروس‌های آبله و آنفلوانزا، ویروس‌هایی که باعث تب دِنگی و اسهال خونی می‌شوند، و همه میکروب‌ها و میکروارگانیسم‌های بیماری‌زای دیگری که باعث بیماری انسان می‌شدند. البته ثروتمندان، هم در شهر و هم در روستا، برای جلوگیری از مرگ ناشی از ابتلا به بیماری‌ همه‌گیر مجهزتر از دهقانان و مردم فقیر شهرها و روستاها بودند، اما پیش می‌آمد که بیماری‌های همه‌گیر در کل جمعیت شیوع بیابند (و شیوع هم می‌یافتند). بیماری‌های همه‌گیر هم در جهان حرکت می‌کردند. در آغاز، به دلیل کندی تجارت و ارتباطات میان مراکز تمدن، به‌ آرامی گسترش می‌یافتند. همانطور که تجارت راه دور در قرن سیزدهم نقاط دور جهان را به هم مرتبط می‌کرد، بیماری همه‌گیری ممکن بود سریعاً از یک سوی قاره اوراسیا به سوی دیگر حرکت کند: «مرگ سیاه» از آسیای شرقی در عرض چند سال به اروپا سرایت کرد و وقتی به اروپا رسید تقریبا همه این منطقه را طی سه سال، از اواخر 1347 تا سال 1350 میلادی، در‌نوردید. برای اینکه بفهمیم «مرگ سیاه» چگونه توانست به سرعت در سراسر اوراسیا حرکت کند و سپس در اروپا گسترش یابد، باید شبکه‌های تجاری‌ای را بشناسیم که بیشتر بخش‌های اوراسیا را به هم متصل کرده و این امکان را به وجود آورده بودند که کالاها، اندیشه‌ها و میکروب‌ها از یک قاره به قاره دیگر سفر کنند...
فتح آمریکا به انتقال مردم، میکروب‌های بیماری‌زا، محصولات غذایی طبیعی و کالاهای خوراکی، و به‌ویژه مواد غذایی «برّ جدید»، در همه مناطق جهان منجر شد. ذرت، سیب‌زمینی، گوجه فرنگی، فلفل قرمز، و سایر مواد غذایی به سرعت در سراسر اوراسیا گسترش یافت و سفره همه مردم عادی و نخبگان حاکم را رنگین‌تر کرد. برای مثال سیب‌زمینی شیرین در اوایل قرن شانزدهم به چین رسید، و به دهقانان آنجا امکان داد برنج خود را به‌جای مصرف بفروشند. اما مبادله پس از سفر اکتشافی کریستف کلمپ مبادله‌ای دوطرفه بود و به نظر می‌رسید مردم بومی «بر جدید» در این مبادله بازنده‌اند، زیرا برخورد بین جهان قدیم و جدید دو دسته بیماری را که تا آن زمان جدا بودند به هم مرتبط کرد. اجداد بومیان آمریکا در طول آخرین عصر یخبندان به آمریکا کوچ کرده بودند، زمانی که راهی زمینی آلاسکا را به سیبری متصل می‌کرد، یعنی هزاران سال پیش از وقوع انقلاب کشاورزی در اوراسیا که در جریان آن مردم و حیوانات اهلی‌شده به هم نزدیک شدند و امکانات فراوانی برای انتقال میکروب‌های بیماری‌زای حیوانی به انسان پدید آمد که به شیوع طیف وسیعی از بیماری‌ها مثل آبله، آبله مرغان، و آنفلوانزا در میان انسان‌ها منجر شد. هنگامی که عصر یخبندان به پایان رسید و یخچال‌ها ذوب شدند و باعث افزایش سطح آب اقیانوس‌ها شدند، مردم آمریکا از بیماری‌ها جدا شدند که به بخش روزمرگی از زندگی مادی در اوراسیا بدل شده بود. به‌تدریج معلوم شد بیماری‌هایی که اروپایی‌ها در طول قرن‌ها در مقابل‌شان مصونیت یافته بودند برای بومیان آمریکا کشنده‌اند... از سال 1518 تا 1600، هفده بیماری همه‌گیر در برّ جدید گزارش شدند که قلمرویی را از آرژانتین کنونی تا تگزاس و کارولینای جنوبی در ایالات متحده دربرمی‌گرفتند.
منبع: خاستگاه‌های جهان مدرن، رابرت مارکس، ترجمه سعید مقدم، نشر مرکز، صص 48- 47، 99-98

در نظام زیستی پیشین [جهانی عمدتا زراعی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی] 80 تا 90درصد جمعیت جهان از دهقانانی تشکیل می‌شد که زندگی نخبگان حاکمی را تأمین می‌کردند که به حکمرانی، جنگ، موعظه و تجارت مشغول بودند. دهقانان برای اشکال مختلف «انگل‌های درشت» انسانی این امکان را به وجود آوردند که سربار آنها باشند. علاوه بر این، کل جمعیت انسانی در معرض ابتلا به بیماری همه‌گیر قرار داشت که توسط «انگل‌های ریز» شیوع می‌یافت. برای مثال، باکتری‌های طاعون [مرگ سیاه]، ویروس‌های آبله و آنفلوانزا، ویروس‌هایی که باعث تب دِنگی و اسهال خونی می‌شوند، و همه میکروب‌ها و میکروارگانیسم‌های بیماری‌زای دیگری که باعث بیماری انسان می‌شدند. البته ثروتمندان، هم در شهر و هم در روستا، برای جلوگیری از مرگ ناشی از ابتلا به بیماری‌ همه‌گیر مجهزتر از دهقانان و مردم فقیر شهرها و روستاها بودند، اما پیش می‌آمد که بیماری‌های همه‌گیر در کل جمعیت شیوع بیابند (و شیوع هم می‌یافتند). بیماری‌های همه‌گیر هم در جهان حرکت می‌کردند. در آغاز، به دلیل کندی تجارت و ارتباطات میان مراکز تمدن، به‌ آرامی گسترش می‌یافتند. همانطور که تجارت راه دور در قرن سیزدهم نقاط دور جهان را به هم مرتبط می‌کرد، بیماری همه‌گیری ممکن بود سریعاً از یک سوی قاره اوراسیا به سوی دیگر حرکت کند: «مرگ سیاه» از آسیای شرقی در عرض چند سال به اروپا سرایت کرد و وقتی به اروپا رسید تقریبا همه این منطقه را طی سه سال، از اواخر 1347 تا سال 1350 میلادی، در‌نوردید. برای اینکه بفهمیم «مرگ سیاه» چگونه توانست به سرعت در سراسر اوراسیا حرکت کند و سپس در اروپا گسترش یابد، باید شبکه‌های تجاری‌ای را بشناسیم که بیشتر بخش‌های اوراسیا را به هم متصل کرده و این امکان را به وجود آورده بودند که کالاها، اندیشه‌ها و میکروب‌ها از یک قاره به قاره دیگر سفر کنند...
فتح آمریکا به انتقال مردم، میکروب‌های بیماری‌زا، محصولات غذایی طبیعی و کالاهای خوراکی، و به‌ویژه مواد غذایی «برّ جدید»، در همه مناطق جهان منجر شد. ذرت، سیب‌زمینی، گوجه فرنگی، فلفل قرمز، و سایر مواد غذایی به سرعت در سراسر اوراسیا گسترش یافت و سفره همه مردم عادی و نخبگان حاکم را رنگین‌تر کرد. برای مثال سیب‌زمینی شیرین در اوایل قرن شانزدهم به چین رسید، و به دهقانان آنجا امکان داد برنج خود را به‌جای مصرف بفروشند. اما مبادله پس از سفر اکتشافی کریستف کلمپ مبادله‌ای دوطرفه بود و به نظر می‌رسید مردم بومی «بر جدید» در این مبادله بازنده‌اند، زیرا برخورد بین جهان قدیم و جدید دو دسته بیماری را که تا آن زمان جدا بودند به هم مرتبط کرد. اجداد بومیان آمریکا در طول آخرین عصر یخبندان به آمریکا کوچ کرده بودند، زمانی که راهی زمینی آلاسکا را به سیبری متصل می‌کرد، یعنی هزاران سال پیش از وقوع انقلاب کشاورزی در اوراسیا که در جریان آن مردم و حیوانات اهلی‌شده به هم نزدیک شدند و امکانات فراوانی برای انتقال میکروب‌های بیماری‌زای حیوانی به انسان پدید آمد که به شیوع طیف وسیعی از بیماری‌ها مثل آبله، آبله مرغان، و آنفلوانزا در میان انسان‌ها منجر شد. هنگامی که عصر یخبندان به پایان رسید و یخچال‌ها ذوب شدند و باعث افزایش سطح آب اقیانوس‌ها شدند، مردم آمریکا از بیماری‌ها جدا شدند که به بخش روزمرگی از زندگی مادی در اوراسیا بدل شده بود. به‌تدریج معلوم شد بیماری‌هایی که اروپایی‌ها در طول قرن‌ها در مقابل‌شان مصونیت یافته بودند برای بومیان آمریکا کشنده‌اند... از سال 1518 تا 1600، هفده بیماری همه‌گیر در برّ جدید گزارش شدند که قلمرویی را از آرژانتین کنونی تا تگزاس و کارولینای جنوبی در ایالات متحده دربرمی‌گرفتند.
منبع: خاستگاه‌های جهان مدرن، رابرت مارکس، ترجمه سعید مقدم، نشر مرکز، صص 48- 47، 99-98

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها