|

نگاه انتقادي نظريه‌پردازان مطرح بين‌الملل به سیاست خارجی آمريکا در خاورميانه

واشنگتن دچار نقصي استراتژيك

با شيوع ويروس کرونا و اثرات منفي آن بر اقتصاد ايالات متحده، موضوع تغيير شکل تعهدات آمريکا در قبال متحدان، مورد توجه تحليلگران قرار گرفته است. از سوي ديگر اختلاف‌هاي واشنگتن و رياض بر سر توليد نفت نيز باعث شده تا دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور آمريکا در تماس تلفني اخير خود با محمد بن سلمان، وليعهد عربستان، او را تهديد به خروج نيروهاي آمريکايي از عربستان کند. تحولات اخير باعث شده تا «استفان والت» استاد دانشگاه هاروارد و «بري پوزن» استاد مؤسسه تکنولوژي ماساچوست (MIT) که هر دو از نظريه‌پردازان روابط بين‌الملل محسوب مي‌شوند، با حضور در يک پنل مجازي که با حمايت «مؤسسه خاورميانه» در واشنگتن برگزار شد، نسبت به کارآمدي رويکرد «رقابت شديد بر سر قدرت» به‌عنوان يک پارادايم جديد براي سياست خارجي آمريکا ابراز ترديد کردند.
والت و پوزن که از حاميان اتخاذ سياست‌هاي واقع‌گرايانه در روابط بين‌الملل هستند، استدلال مي‌کنند که واشنگتن با ادامه حمايت بي‌قيدوشرط نظامي از متحدان در خاورميانه، خود را گرفتار نقصي استراتژيک کرده است. استفن والت مي‌گويد: «ما روابط ويژه‌اي با مصر، عربستان سعودی، اسرائيل و تا حدي اردن داريم و اين متحدان، حمايت بي‌قيدوشرط ايالات متحده را دارند. درهمين‌حال ما وانمود مي‌کرديم که هرگز با ايران وارد مذاکره نخواهيم شد و اين به آن معني است که همين متحداني که حمايت بي‌قيدوشرط ما را دارند، از نفوذي بيش از ما برخوردار هستند. به معني ديگر، آنها براي ما تعيين مي‌کنند که بدون توجه به منافع خود و صرفا براي تأمين منافع آنها چه اقداماتي بايد انجام شود».والت و پوزن درباره موضوع اين پنل که «خاورميانه در عصر قدرت‌هاي بزرگ» نام داشت، در اين مورد اتفاق‌نظر داشتند که سياست خارجي فعلي ايالات متحده به‌طورقطع باعث ايجاد رقابت ميان قدرت‌هاي بزرگ نخواهد شد. والت با اشاره به سياست خارجي دولت ترامپ گفت: «اگر شما به موقعيتي که دولت ترامپ در آن قرار دارد نگاه کنيد، متوجه خواهيد شد که ما هنوز هم نيروهايي در کشورهاي خاورميانه داريم، هنوز هم نظاميان‌مان در ناتو، برابر جاه‌طلبي‌هاي روسيه ايستاده‌اند.
با اينکه ترامپ بارها تکرار کرده که ديگر قصد ملت‌سازي نداريم اما نظاميان ما همچنان در افغانستان هم حاضر هستند. باوجوداين تغييراتي ايجاد شده که بيشتر در سبک و شيوه واشنگتن است. فشار کلي سياست خارجي ايالت متحده کمتر از آنچه مردم تصور مي‌کنند، تغيير کرده است».پوزن و والت نگراني مشترکي درباره چين و روسيه داشتند و هشدار دادند که اين دو کشور به دنبال ايجاد هژموني خود در خاورميانه هستند. والت به اين نکته اشاره کرد که روسيه حتي با وجود اعلام پيروزي در سوريه همچنان نقشي اساسا تدافعي در خاورميانه و نيز در صحنه مناسبات بين‌المللي دارد و قصد دارد تا نفوذ خود را افزايش دهد. از سوي ديگر، انتظار مي‌رود که چين به شيوه‌اي منطقي به دنبال اعمال قدرت بيشتر در منطقه باشد اما تاکنون دراين‌باره موفقيتي کسب نکرده است.
والت مي‌گويد: «چين در سال‌هاي اخير مايل به داشتن رابطه‌اي مستقل از ديگر روابط خود با خاورميانه بوده ‌است. شايد به اين دليل که رهبران پکن احتمال مي‌دهند که اهميت استراتژيک خاورميانه در بلندمدت کاهش يابد. آنها تجربه 20 سال اخير ايالات متحده را پيش چشم خود دارند و مي‌بينند که گير افتادن واشنگتن در باتلاق خاورميانه باعث شده تا موقعيت بين‌المللي آمريکا هم تضعيف شود. مي‌توان شرايط را اين‌گونه ديد که چين در حال انجام بازي حساسي در منطقه است. آنها نمي‌خواهند فعلا جاي آمريکا را در خاورميانه بگيرند. فضا در اختيار آمريکا است تا منافع خود در منطقه را در ازاي هيچ، توسعه دهد. چين هم از بيرون نظاره‌گر اين تلاش بيهوده آمريکا است تا رقيبش بيشتر تضعيف شود».
والت معتقد است که «نقطه قوت روسيه و چين اين است که مي‌خواهند با تمام کشورها در خاورميانه رابطه ديپلماتيک سالمي داشته باشند. درحالي‌که ايالات متحده پايبندي‌ها و تعهداتي در منطقه دارد که باعث ايجاد اتحادهاي بي‌قيدوشرط و دشمني‌هاي هميشگي شده است. روسيه و چين مي‌خواهند در خاورميانه با همه گفت‌وگو کنند. آنها با ايراني‌ها، اسرائيلي‌ها، عربستان‌ سعودي و مصري‌ها صحبت مي‌کنند و اين روشي است که باعث مي‌شود نفوذ آنها به حداکثر برسد. اما ايالات متحده دقيقا برعکس عمل مي‌کند. واشنگتن با برخي کشورها وارد مذاکره مي‌شود و وارد دارودسته آنها شده و با ديگران حرفي ندارد».
پوزن نيز مانند والت بر اين عقيده است که حضور نظامي ايالات متحده در خاورميانه باعث شده تا اهميت اين منطقه به‌شدت تحت تأثير قرار گيرد و لازم است که اين حضور نظامي هرچه زودتر کاهش يابد.
با وجود اينکه پوزن و والت درباره رويکرد هوشمندانه بعدي ايالات متحده براي تأمين منافع خود در منطقه اختلاف‌نظر دارند اما هر دو توافق کردند که منافع اصلي آمريکا در خاورميانه در جلوگيري از افزايش قدرت برتر يا هژموني در اين منطقه نهفته است. اما در اين ميان پوزن تأکيد مي‌کند که تحقق چنين چشم‌اندازي حتي بدون مداخله ايالت متحده در منطقه هم امري بسيار بعيد به نظر مي‌رسد.
«درحال‌حاضر هيچ جايگزين آشکاري براي استيلاي نظامي در منطقه وجود ندارد. عراق و سوريه، دو قدرت از قدرت‌هاي اصلي جهان عرب هستند که اساسا ديگر به‌عنوان قدرت‌ نظامي مطرح نيستند. مصر هم درگير ناآرامي و شورش داخلي است. نظر من اين است که‌ نه‌تنها آمريکا نيروي نظامي خود را از منطقه بيرون بکشد بلکه به کشورهاي تحت حمايت خود در منطقه هم بگوييم که «شما در امنيت کامل هستيد و هيچ مشکلي غير از زخم‌هاي خودساخته بر بدن نداريد. در چنين شرايطي بهتر است خودتان مسائل داخلي خود را حل کنيد. يکي از دلايل انجام چنين اقدامي اين است که اهميت استراتژيک خاورميانه نه‌تنها براي آمريکا بلکه براي تمام جهان در حال کاهش‌يافتن است».
پوزن در بخشي ديگر از سخنان خود مي‌گويد: «تنها چيزي که اين بخش از جهان را جذاب و مهم مي‌کند، نفت است و اما نفت ديگر نه‌تنها کمياب نيست بلکه يک زهر است. در 20 سال آينده همه جوامع صنعتي بايد تلاش کنند تا خود را از اين زهر خلاص کنند. بنابراين وظيفه ارتش آمريکا نبايد تضمين قيمت پايين چنين زهري باشد که از خاورميانه مي‌آيد».
بااين‌حال، هيچ يک از انديشمندان بدون در نظر گرفتن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري امسال در آمريکا، چندان اميدوار نيستند که ايالات متحده چنين رويکردي را در آينده نزديک تغيير دهد. رويکرد دولت ترامپ که يک «هژموني غيرليبرال» در پيش گرفته و سياست خارجي دولت احتمالي بايدن هم تنها در سبک و روش متفاوت خواهد بود و تفاوت چنداني در جوهره و ذات ندارد. با وجود تمايلي که براي تغييرات ايجاد شده، اطمينان دارم که دولت بايدن تلاش مي‌کند دوباره موقعيت قبلي ايالات متحده در خاورميانه را احيا کند و در اين راه از برخي ابزارهاي ليبرال و همچنين ابزار نظامي سود خواهد جست».بااين‌حال، والت و پوزن هر دو معتقدند که بحران جهاني فعلي که با همه‌گيرشدن ويروس کرونا ايجاد شده، فرصتي به قدرت‌هاي بزرگ براي ارزيابي مجدد نظم جهاني ارائه مي‌دهد: افزايش رقابت اين بار با قدرت بيشتر، يا جست‌وجوي يک رويکرد مشارکتي براي مقابله با چالش‌هاي مشترک. پوزن مي‌گويد: «اگر من سياست‌مداري مقتدر بودم، احتمالا به اين سؤالات فکر مي‌کردم که «آيا شرايط فعلي آخرين فرصت براي فکرکردن به نظم فعلي جهاني است؟ آيا مي‌خواهيم نظمي را ادامه دهيم که همچنان در آن شاهد رقابت سطح پايين و هميشگي قدرت‌هاي بزرگ باشيم يا مي‌خواهيم به اين فکر کنيم که همکاري و مشارکت مي‌تواند نتيجه بهتري در مقابله با چالش‌ها داشته باشد؟ اگر چنين چيزي وجود داشته باشد، از سازمان ملل يا ديگر مؤسسات و نهادهاي بين‌المللي حاصل نمي‌شود. بلکه وجود آن به دليل آن است که گاهي حتي قدرت‌هاي بزرگ هم با سازماندهي و مشارکت همه‌جانبه توانسته‌اند به پرسش‌ها و چالش‌هاي امنيتي مهم پاسخ دهند».

با شيوع ويروس کرونا و اثرات منفي آن بر اقتصاد ايالات متحده، موضوع تغيير شکل تعهدات آمريکا در قبال متحدان، مورد توجه تحليلگران قرار گرفته است. از سوي ديگر اختلاف‌هاي واشنگتن و رياض بر سر توليد نفت نيز باعث شده تا دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور آمريکا در تماس تلفني اخير خود با محمد بن سلمان، وليعهد عربستان، او را تهديد به خروج نيروهاي آمريکايي از عربستان کند. تحولات اخير باعث شده تا «استفان والت» استاد دانشگاه هاروارد و «بري پوزن» استاد مؤسسه تکنولوژي ماساچوست (MIT) که هر دو از نظريه‌پردازان روابط بين‌الملل محسوب مي‌شوند، با حضور در يک پنل مجازي که با حمايت «مؤسسه خاورميانه» در واشنگتن برگزار شد، نسبت به کارآمدي رويکرد «رقابت شديد بر سر قدرت» به‌عنوان يک پارادايم جديد براي سياست خارجي آمريکا ابراز ترديد کردند.
والت و پوزن که از حاميان اتخاذ سياست‌هاي واقع‌گرايانه در روابط بين‌الملل هستند، استدلال مي‌کنند که واشنگتن با ادامه حمايت بي‌قيدوشرط نظامي از متحدان در خاورميانه، خود را گرفتار نقصي استراتژيک کرده است. استفن والت مي‌گويد: «ما روابط ويژه‌اي با مصر، عربستان سعودی، اسرائيل و تا حدي اردن داريم و اين متحدان، حمايت بي‌قيدوشرط ايالات متحده را دارند. درهمين‌حال ما وانمود مي‌کرديم که هرگز با ايران وارد مذاکره نخواهيم شد و اين به آن معني است که همين متحداني که حمايت بي‌قيدوشرط ما را دارند، از نفوذي بيش از ما برخوردار هستند. به معني ديگر، آنها براي ما تعيين مي‌کنند که بدون توجه به منافع خود و صرفا براي تأمين منافع آنها چه اقداماتي بايد انجام شود».والت و پوزن درباره موضوع اين پنل که «خاورميانه در عصر قدرت‌هاي بزرگ» نام داشت، در اين مورد اتفاق‌نظر داشتند که سياست خارجي فعلي ايالات متحده به‌طورقطع باعث ايجاد رقابت ميان قدرت‌هاي بزرگ نخواهد شد. والت با اشاره به سياست خارجي دولت ترامپ گفت: «اگر شما به موقعيتي که دولت ترامپ در آن قرار دارد نگاه کنيد، متوجه خواهيد شد که ما هنوز هم نيروهايي در کشورهاي خاورميانه داريم، هنوز هم نظاميان‌مان در ناتو، برابر جاه‌طلبي‌هاي روسيه ايستاده‌اند.
با اينکه ترامپ بارها تکرار کرده که ديگر قصد ملت‌سازي نداريم اما نظاميان ما همچنان در افغانستان هم حاضر هستند. باوجوداين تغييراتي ايجاد شده که بيشتر در سبک و شيوه واشنگتن است. فشار کلي سياست خارجي ايالت متحده کمتر از آنچه مردم تصور مي‌کنند، تغيير کرده است».پوزن و والت نگراني مشترکي درباره چين و روسيه داشتند و هشدار دادند که اين دو کشور به دنبال ايجاد هژموني خود در خاورميانه هستند. والت به اين نکته اشاره کرد که روسيه حتي با وجود اعلام پيروزي در سوريه همچنان نقشي اساسا تدافعي در خاورميانه و نيز در صحنه مناسبات بين‌المللي دارد و قصد دارد تا نفوذ خود را افزايش دهد. از سوي ديگر، انتظار مي‌رود که چين به شيوه‌اي منطقي به دنبال اعمال قدرت بيشتر در منطقه باشد اما تاکنون دراين‌باره موفقيتي کسب نکرده است.
والت مي‌گويد: «چين در سال‌هاي اخير مايل به داشتن رابطه‌اي مستقل از ديگر روابط خود با خاورميانه بوده ‌است. شايد به اين دليل که رهبران پکن احتمال مي‌دهند که اهميت استراتژيک خاورميانه در بلندمدت کاهش يابد. آنها تجربه 20 سال اخير ايالات متحده را پيش چشم خود دارند و مي‌بينند که گير افتادن واشنگتن در باتلاق خاورميانه باعث شده تا موقعيت بين‌المللي آمريکا هم تضعيف شود. مي‌توان شرايط را اين‌گونه ديد که چين در حال انجام بازي حساسي در منطقه است. آنها نمي‌خواهند فعلا جاي آمريکا را در خاورميانه بگيرند. فضا در اختيار آمريکا است تا منافع خود در منطقه را در ازاي هيچ، توسعه دهد. چين هم از بيرون نظاره‌گر اين تلاش بيهوده آمريکا است تا رقيبش بيشتر تضعيف شود».
والت معتقد است که «نقطه قوت روسيه و چين اين است که مي‌خواهند با تمام کشورها در خاورميانه رابطه ديپلماتيک سالمي داشته باشند. درحالي‌که ايالات متحده پايبندي‌ها و تعهداتي در منطقه دارد که باعث ايجاد اتحادهاي بي‌قيدوشرط و دشمني‌هاي هميشگي شده است. روسيه و چين مي‌خواهند در خاورميانه با همه گفت‌وگو کنند. آنها با ايراني‌ها، اسرائيلي‌ها، عربستان‌ سعودي و مصري‌ها صحبت مي‌کنند و اين روشي است که باعث مي‌شود نفوذ آنها به حداکثر برسد. اما ايالات متحده دقيقا برعکس عمل مي‌کند. واشنگتن با برخي کشورها وارد مذاکره مي‌شود و وارد دارودسته آنها شده و با ديگران حرفي ندارد».
پوزن نيز مانند والت بر اين عقيده است که حضور نظامي ايالات متحده در خاورميانه باعث شده تا اهميت اين منطقه به‌شدت تحت تأثير قرار گيرد و لازم است که اين حضور نظامي هرچه زودتر کاهش يابد.
با وجود اينکه پوزن و والت درباره رويکرد هوشمندانه بعدي ايالات متحده براي تأمين منافع خود در منطقه اختلاف‌نظر دارند اما هر دو توافق کردند که منافع اصلي آمريکا در خاورميانه در جلوگيري از افزايش قدرت برتر يا هژموني در اين منطقه نهفته است. اما در اين ميان پوزن تأکيد مي‌کند که تحقق چنين چشم‌اندازي حتي بدون مداخله ايالت متحده در منطقه هم امري بسيار بعيد به نظر مي‌رسد.
«درحال‌حاضر هيچ جايگزين آشکاري براي استيلاي نظامي در منطقه وجود ندارد. عراق و سوريه، دو قدرت از قدرت‌هاي اصلي جهان عرب هستند که اساسا ديگر به‌عنوان قدرت‌ نظامي مطرح نيستند. مصر هم درگير ناآرامي و شورش داخلي است. نظر من اين است که‌ نه‌تنها آمريکا نيروي نظامي خود را از منطقه بيرون بکشد بلکه به کشورهاي تحت حمايت خود در منطقه هم بگوييم که «شما در امنيت کامل هستيد و هيچ مشکلي غير از زخم‌هاي خودساخته بر بدن نداريد. در چنين شرايطي بهتر است خودتان مسائل داخلي خود را حل کنيد. يکي از دلايل انجام چنين اقدامي اين است که اهميت استراتژيک خاورميانه نه‌تنها براي آمريکا بلکه براي تمام جهان در حال کاهش‌يافتن است».
پوزن در بخشي ديگر از سخنان خود مي‌گويد: «تنها چيزي که اين بخش از جهان را جذاب و مهم مي‌کند، نفت است و اما نفت ديگر نه‌تنها کمياب نيست بلکه يک زهر است. در 20 سال آينده همه جوامع صنعتي بايد تلاش کنند تا خود را از اين زهر خلاص کنند. بنابراين وظيفه ارتش آمريکا نبايد تضمين قيمت پايين چنين زهري باشد که از خاورميانه مي‌آيد».
بااين‌حال، هيچ يک از انديشمندان بدون در نظر گرفتن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري امسال در آمريکا، چندان اميدوار نيستند که ايالات متحده چنين رويکردي را در آينده نزديک تغيير دهد. رويکرد دولت ترامپ که يک «هژموني غيرليبرال» در پيش گرفته و سياست خارجي دولت احتمالي بايدن هم تنها در سبک و روش متفاوت خواهد بود و تفاوت چنداني در جوهره و ذات ندارد. با وجود تمايلي که براي تغييرات ايجاد شده، اطمينان دارم که دولت بايدن تلاش مي‌کند دوباره موقعيت قبلي ايالات متحده در خاورميانه را احيا کند و در اين راه از برخي ابزارهاي ليبرال و همچنين ابزار نظامي سود خواهد جست».بااين‌حال، والت و پوزن هر دو معتقدند که بحران جهاني فعلي که با همه‌گيرشدن ويروس کرونا ايجاد شده، فرصتي به قدرت‌هاي بزرگ براي ارزيابي مجدد نظم جهاني ارائه مي‌دهد: افزايش رقابت اين بار با قدرت بيشتر، يا جست‌وجوي يک رويکرد مشارکتي براي مقابله با چالش‌هاي مشترک. پوزن مي‌گويد: «اگر من سياست‌مداري مقتدر بودم، احتمالا به اين سؤالات فکر مي‌کردم که «آيا شرايط فعلي آخرين فرصت براي فکرکردن به نظم فعلي جهاني است؟ آيا مي‌خواهيم نظمي را ادامه دهيم که همچنان در آن شاهد رقابت سطح پايين و هميشگي قدرت‌هاي بزرگ باشيم يا مي‌خواهيم به اين فکر کنيم که همکاري و مشارکت مي‌تواند نتيجه بهتري در مقابله با چالش‌ها داشته باشد؟ اگر چنين چيزي وجود داشته باشد، از سازمان ملل يا ديگر مؤسسات و نهادهاي بين‌المللي حاصل نمي‌شود. بلکه وجود آن به دليل آن است که گاهي حتي قدرت‌هاي بزرگ هم با سازماندهي و مشارکت همه‌جانبه توانسته‌اند به پرسش‌ها و چالش‌هاي امنيتي مهم پاسخ دهند».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها