مزرعه تربيت، ميوه ...
صفيه رکني . فعال فرهنگي و اجتماعي
امسال هفته معلم در شرايطي خاص گرامي داشته ميشود، درحاليکه مدارس بيش از دو ماه است که به علت شيوع ويروس کرونا تعطيل هستند و معلمان دلسوز بهزعم بسياري نهتنها تعطيل نبودهاند بلکه فشار کاري آنها دوچندان شده است.
اما در اين روزها و در شرايطي که بهواسطه ويروس کرونا بسياري از ساختارهاي فکري، فرهنگي و اجتماعي خواسته يا ناخواسته مورد واکاوي قرار گرفته و زير سؤال رفتهاند و ميتوان از آن بهعنوان فرصتي طلايي ياد کرد، بيش از هر وقت ديگري جا دارد به چالشهاي نظام تعليم و تربيت که پيشران توسعه است، پرداخت. معلمان عزيز اين روزها بيشتر از هروقت ديگري با چالشهاي جدي در امر آموزش مواجه شدهاند، مزايا و معايب استفاده از فناوريهاي جديد در آموزش و مشکلات ناشي از آن در مطالب مختلف نقد و بررسي شده است. اما آنچه نياز به تأمل و دقت نظر و نيز تفکر براي اصلاح دارد، نکات تربيتي و خصلتهاي نهادينه شده در دانشآموزان است که دغدغه اساسي هر نظام تعليم و تربيت در جهان امروزي است و در شرايط کنوني بيشازپيش چهره واقعي خود را به رخ ساختارها، عوامل تعليم و تربیت و نيز جامعه و خانواده کشيده است. شرايط کنوني منحصربهفرد بوده و فرصتي طلايي را براي بررسي و بازنگري بسياري از مسائل به وجود آورده است؛ اينکه دانشآموزان ميدانند تا پايان سال تحصيلي خبري از کلاس و معلم و آزمون حضوري نيست، نکتهاي است مهم که ميتواند تأثير بسزايي در بروز شخصيت واقعي و
اصالت فکري آنها داشته باشد. کودکان شاد و نوجوانان شادتر از تعطيلي طولانيمدت مدارس، عدم مسئوليتپذيري لازم دور از چشمان معلم، فقدان تعهد به انجام وظايف، رعايتنکردن آداب و رفتار زندگي سالم مثل ساعات منظم خواب، مطالعه، حتي رعايت بهداشت شخصي مثل مسواکزدن و.... خلاصه کلام بيعلاقگي مفرط به يادگيري که اتفاقا مهمترين مهارت و لازمه آموختن ساير مهارتها و علوم است، شاخصهها و صفاتي است که در دانشآموزان و فرزندان ما موج ميزند. به عبارتي در اين شرايط نظام تعليم و تربيت اعم از خانواده، مدرسه و جامعه ميتوانند حاصل تأثير و تربيت خود را مشاهده کنند و متأسفانه بايد گفت اين محصول کاريکاتوري است از موجودي با دانش بزرگ و مهارتهاي زندگي بسيار کم و کوچک که وقتي وارد جامعه ميشود، با دهها مشکل مواجه شده و چون ياد نگرفته چگونه از پس زندگي بربيايد، خود دهها مشکل ديگر نيز براي جامعه به وجود ميآورد. به عبارتي اين بيماري و شرايط حاصل از آن به ما نشان داد که افراد جامعه براي زندگي در دنياي امروزي با ابعاد و ويژگيهاي خاص خودش، نياز به آگاهي، مهارت و تواناييهاي زيادي دارند که نبودشان در اين شرايط بیشازپیش به چشم آمد.
بنابراین وقت آن است که نظام تعليم و تربيت با تشکيل اتاقهاي فکر براي شرايط پساکرونا برنامهريزي دقيق جهت ارتقاي کيفيت تعليم و تربيت به سمت ارائه، آموزش و نهادينهکردن مهارتهاي لازم جهت زندگي در جهان امروز و آينده باشد. جهاني که بيش از هروقت ديگر «براي بهتر زيستن» به «براي هم زيستن» و «باهم زيستن» نيازمند است. و اين مهارتها نياز به آموزش دارد... . قبل از هر چيز بايد بدانيم تعليم و تربيت يک فرايند چندجانبه است که عوامل مختلفي در آن تأثيرگذارند، ساختارهاي آموزشي و پرورشي موجود، عوامل اجراي اين ساختارها که همان معلمان هستند، خانواده، جامعه و رسانه و در طرف ديگر دانشآموزان... . هرآنچه در نظام تعليم و تربيت اتفاق بيفتد، اعم از محتوا و شکل ساختار تعليم و تربيت، تلاش معلمان، همراهي خانواده و تأثيرات جامعه و رسانه، در صورتي ميتواند در دانشآموز نفوذ کند و به نتيجه برسد که درهاي ذهن او باز باشد؛ پس بسيار مهم است که طرف دوم يعني دانشآموز براي يادگيري آماده و توانمند باشد. تربيت کاري است بس دشوار و پيچيده و نيازمند برنامهريزي. با فرض اينکه برنامهريزي درست و صحيح انجام شده باشد، براي دستيابي به اهداف اين برنامه
بايد به انواع توانمنديهاي ياددهي مسلط بود. بنابراین توجه به دو کليدواژه مهم و نهادينهکردن آنها را در ذهن کودکان گام نخست در اين مسير است. اين دو کليدواژه«تعلقخاطر به مدرسه» و « طعم خوش يادگيري» است. بيشک در کودکاني که به مدرسه تعلقخاطر ندارند و از طرفي بهواسطه ساختار غلط آموزشي و تربيتي در مدارس از يادگيري هم دلزده ميشوند، هيچ پيام آموزشي و تربيتي مؤثر و ماندگار نخواهد بود. بنابراین اگر بناست مسير توسعه از مدرسه پيموده شود که راهي جز اين نيز وجود ندارد، بايد به اين نکات توجه ويژه شود.
دستيابي به تربيت کارآمد و موفق که نتيجه آن دانشآموزان به معناي واقعي «آيندهساز» خواهد بود، در پي تغيير رويکردهاي اساسي در نظام تعليم و تربيت رخ ميدهد.
به عبارتي ابتدا بايد نگرش جامع، به روز و جهاني به تربيت داشت. سپس تعريف درستي از تعليم و تربيت ارائه داد و بر اساس آن تعريف براي عملياتيشدن آن راهکارهاي اجرائي تدوين کرد. اين مراحل با فرض اينکه درست و اصولي طي شود، به سرانجام نميرسد مگر با دستيابي به دو امکان لازم در دانشآموزان، يعني «تعلقخاطر به مدرسه» و «آشنايي با طعم خوش يادگيري».
امسال هفته معلم در شرايطي خاص گرامي داشته ميشود، درحاليکه مدارس بيش از دو ماه است که به علت شيوع ويروس کرونا تعطيل هستند و معلمان دلسوز بهزعم بسياري نهتنها تعطيل نبودهاند بلکه فشار کاري آنها دوچندان شده است.
اما در اين روزها و در شرايطي که بهواسطه ويروس کرونا بسياري از ساختارهاي فکري، فرهنگي و اجتماعي خواسته يا ناخواسته مورد واکاوي قرار گرفته و زير سؤال رفتهاند و ميتوان از آن بهعنوان فرصتي طلايي ياد کرد، بيش از هر وقت ديگري جا دارد به چالشهاي نظام تعليم و تربيت که پيشران توسعه است، پرداخت. معلمان عزيز اين روزها بيشتر از هروقت ديگري با چالشهاي جدي در امر آموزش مواجه شدهاند، مزايا و معايب استفاده از فناوريهاي جديد در آموزش و مشکلات ناشي از آن در مطالب مختلف نقد و بررسي شده است. اما آنچه نياز به تأمل و دقت نظر و نيز تفکر براي اصلاح دارد، نکات تربيتي و خصلتهاي نهادينه شده در دانشآموزان است که دغدغه اساسي هر نظام تعليم و تربيت در جهان امروزي است و در شرايط کنوني بيشازپيش چهره واقعي خود را به رخ ساختارها، عوامل تعليم و تربیت و نيز جامعه و خانواده کشيده است. شرايط کنوني منحصربهفرد بوده و فرصتي طلايي را براي بررسي و بازنگري بسياري از مسائل به وجود آورده است؛ اينکه دانشآموزان ميدانند تا پايان سال تحصيلي خبري از کلاس و معلم و آزمون حضوري نيست، نکتهاي است مهم که ميتواند تأثير بسزايي در بروز شخصيت واقعي و
اصالت فکري آنها داشته باشد. کودکان شاد و نوجوانان شادتر از تعطيلي طولانيمدت مدارس، عدم مسئوليتپذيري لازم دور از چشمان معلم، فقدان تعهد به انجام وظايف، رعايتنکردن آداب و رفتار زندگي سالم مثل ساعات منظم خواب، مطالعه، حتي رعايت بهداشت شخصي مثل مسواکزدن و.... خلاصه کلام بيعلاقگي مفرط به يادگيري که اتفاقا مهمترين مهارت و لازمه آموختن ساير مهارتها و علوم است، شاخصهها و صفاتي است که در دانشآموزان و فرزندان ما موج ميزند. به عبارتي در اين شرايط نظام تعليم و تربيت اعم از خانواده، مدرسه و جامعه ميتوانند حاصل تأثير و تربيت خود را مشاهده کنند و متأسفانه بايد گفت اين محصول کاريکاتوري است از موجودي با دانش بزرگ و مهارتهاي زندگي بسيار کم و کوچک که وقتي وارد جامعه ميشود، با دهها مشکل مواجه شده و چون ياد نگرفته چگونه از پس زندگي بربيايد، خود دهها مشکل ديگر نيز براي جامعه به وجود ميآورد. به عبارتي اين بيماري و شرايط حاصل از آن به ما نشان داد که افراد جامعه براي زندگي در دنياي امروزي با ابعاد و ويژگيهاي خاص خودش، نياز به آگاهي، مهارت و تواناييهاي زيادي دارند که نبودشان در اين شرايط بیشازپیش به چشم آمد.
بنابراین وقت آن است که نظام تعليم و تربيت با تشکيل اتاقهاي فکر براي شرايط پساکرونا برنامهريزي دقيق جهت ارتقاي کيفيت تعليم و تربيت به سمت ارائه، آموزش و نهادينهکردن مهارتهاي لازم جهت زندگي در جهان امروز و آينده باشد. جهاني که بيش از هروقت ديگر «براي بهتر زيستن» به «براي هم زيستن» و «باهم زيستن» نيازمند است. و اين مهارتها نياز به آموزش دارد... . قبل از هر چيز بايد بدانيم تعليم و تربيت يک فرايند چندجانبه است که عوامل مختلفي در آن تأثيرگذارند، ساختارهاي آموزشي و پرورشي موجود، عوامل اجراي اين ساختارها که همان معلمان هستند، خانواده، جامعه و رسانه و در طرف ديگر دانشآموزان... . هرآنچه در نظام تعليم و تربيت اتفاق بيفتد، اعم از محتوا و شکل ساختار تعليم و تربيت، تلاش معلمان، همراهي خانواده و تأثيرات جامعه و رسانه، در صورتي ميتواند در دانشآموز نفوذ کند و به نتيجه برسد که درهاي ذهن او باز باشد؛ پس بسيار مهم است که طرف دوم يعني دانشآموز براي يادگيري آماده و توانمند باشد. تربيت کاري است بس دشوار و پيچيده و نيازمند برنامهريزي. با فرض اينکه برنامهريزي درست و صحيح انجام شده باشد، براي دستيابي به اهداف اين برنامه
بايد به انواع توانمنديهاي ياددهي مسلط بود. بنابراین توجه به دو کليدواژه مهم و نهادينهکردن آنها را در ذهن کودکان گام نخست در اين مسير است. اين دو کليدواژه«تعلقخاطر به مدرسه» و « طعم خوش يادگيري» است. بيشک در کودکاني که به مدرسه تعلقخاطر ندارند و از طرفي بهواسطه ساختار غلط آموزشي و تربيتي در مدارس از يادگيري هم دلزده ميشوند، هيچ پيام آموزشي و تربيتي مؤثر و ماندگار نخواهد بود. بنابراین اگر بناست مسير توسعه از مدرسه پيموده شود که راهي جز اين نيز وجود ندارد، بايد به اين نکات توجه ويژه شود.
دستيابي به تربيت کارآمد و موفق که نتيجه آن دانشآموزان به معناي واقعي «آيندهساز» خواهد بود، در پي تغيير رويکردهاي اساسي در نظام تعليم و تربيت رخ ميدهد.
به عبارتي ابتدا بايد نگرش جامع، به روز و جهاني به تربيت داشت. سپس تعريف درستي از تعليم و تربيت ارائه داد و بر اساس آن تعريف براي عملياتيشدن آن راهکارهاي اجرائي تدوين کرد. اين مراحل با فرض اينکه درست و اصولي طي شود، به سرانجام نميرسد مگر با دستيابي به دو امکان لازم در دانشآموزان، يعني «تعلقخاطر به مدرسه» و «آشنايي با طعم خوش يادگيري».