|

مسافران خسته از ویروس

مهدی ملک‌محمد . روان‌شناس

سه ماه از همه‌گیری کووید19 در ایران گذشته و مردم ایران خسته از این ویروس به خرداد وارد شدند و البته مشتاق سفر در تعطیلات عیدفطر و خرداد شده است. این در شرایطی است که استان خوزستان در حال دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با خیزش کرونا است و چند استان دیگر نیز به وضعیت هشدار رسیده‌اند. از طرف دیگر، به‌گفته وزیر بهداشت، ایران هنوز به مرحله مهار کرونا نرسیده و آمارهای اعلامی روزانه ازسوی سخنگوی وزارت بهداشت نشان از روند صعودی مبتلایان می‌دهد. از همین‌رو، وزیر بهداشت و دیگر مسئولان این وزارتخانه از مردم درخواست کرده‌اند تا از سفر بپرهیزند و در خانه‌هایشان بمانند؛ درخواستی که گزارش‌های پلیس راهور در دو روز اخیر نشان می‌دهد با بی‌اعتنایی بخش قابل‌توجهی از ایرانیان مواجه شده و جاده‌ها به‌سبب سفر ایرانیان با ترافیکی سنگین مواجه شده و البته پیش‌بینی می‌شود که حجم این سفرها افزون‌تر نیز شود. از این نکته بگذریم که چرا برخلاف درخواست‌های همه‌جانبه از مردم برای خانه‌نشینی در تعطیلات عید نوروز و روز طبیعت، اکنون فقط مسئولان وزارت بهداشت هستند که چنین درخواستی از مردم دارند و دیگران یا سکوت کرده‌اند یا مانند وزیر گردشگری که در اندیشه جبران خسارت‌های کلان فعالان این حوزه است، تلویحا مردم را به سفر ترغیب می‌کنند. طرفه آنکه طبق گزارش این سازمان، روز سی‌ویکم اردیبهشت رکورد تعداد مبتلایان در یک شبانه‌روز در جهان شکسته شد و این نشان می‌دهد که ویروس هنوز از نبرد عقب‌نشینی نکرده است. در این وضعیت، راحت‌ترین راهکار آن است که همچون رئیس‌جمهور محترم، مردم را مسئول بدانیم و باور داشته باشیم اگر استان خوزستان با موجی شدید از ابتلا به کرونا مواجه شده، به‌علت رعایت‌نکردن پروتکل‌ها از طرف مردم است. در این نگاه، انسان موجودی کاملا آگاه تلقی می‌شود که می‌تواند بی‌توجه به محیط فقط آنچه را برایش تجویز شده است، رعایت کند؛ مانند پزشکی که از بیمار انتظار دارد بی‌توجه به وضعیت اقتصادی‌اش به‌صورت مستمر میوه و غذاهای پروتئین‌دار بخورد. درحالی‌که مطالعات روان‌شناسان و عصب‌شناسان نشان می‌دهد بسیاری از رفتارهای آدمی تابعی از شرایطی است که در آن زندگی می‌کند و نیز محصول عملکرد مغز که به‌لحاظ تکاملی آموخته که به‌گونه خاصی فعالیت کند. یعنی چه؟ یعنی انسان نمی‌تواند فاصله‌گذاری اجتماعی را با دقتی مانند گذشته رعایت کند و به سفر نرود، درحالی‌که هر روز از تربیون‌های مختلف، موفقیت‌های کشورش در عبور از شرایط بحرانی و روند نزولی ابتلا به کرونا و نیز عبور از مرحله کنترل و مدیریت و رسیدن به مرحله مهار بیماری در آینده‌ای نزدیک را می‌شنود. ممکن است گفته شود این موفقیت‌ها به معنای عبور کامل از بیماری نیست و شرایط قابل بازگشت است! چنین توجیهی به معنای نادیده‌گرفتن عملکرد مغز انسان است،‌ چراکه مغز آدمی به دو علت نمی‌تواند چنین توجیهی را درنظر داشته باشد:‌ اول اینکه مغز انسان به‌لحاظ تکاملی نیاموخته که به مدت طولانی در شرایط هشدار قرار داشته باشد و دوم، مغز آدمی نمی‌تواند یک شرایط بینابینی -هم این و هم آن- را به‎خوبی تحلیل کند. برای مغز یا یک کاری درست است یا نادرست، یا وضعیتی مساعد است یا نامساعد و ماندن در بین این دو وضعیت برایش امکان‌پذیر نیست. نظریه مشهور ناهماهنگی شناختی لئون فستینگر نیز از همین واقعیت مغز برگرفته شده است که در آن، انسان نمی‌تواند معتقد باشد که با رفتارهایش متناقض است و به‌سرعت تلاش می‌کند رفتارش را به سود دیگری تغییر دهد. اگرچه به‌دلیل مقاومت مغز در برابر ماندن در شرایط هشدار به مدت طولانی، امروز پس از سه ماه به‌سختی می‌توان مردم را همچنان به رعایت پروتکل‌ها ترغیب کرد و این البته اشکال مردم نیست و مدیران باید از همان روز اول با درک چنین واقعیتی، قرنطینه سراسری را وضع کرده و کشور را نهایتا تا دو ماه از این وضعیت عبور می‌دادند تا با مقاومت مغز شهروندان نیز مواجه نشوند. ‌تنها راهکار باقی‌مانده بیان واقعیت‌ها بدون هیچ‌گونه تلاش برای عادی نشان‌دادن شرایط بیماری در کشور است. باید به مردم گفته شود که کشورمان هنوز در بین کشورهای جهان، ازنظر تعداد مبتلایان جدید در یک شبانه‌روز رتبه نهم، ازنظر تعداد مرگ در یک شبانه‌روز رتبه یازدهم، ازنظر نسبت تعداد مبتلایان در هر یک میلیون ‌نفر جمعیت رتبه 51 و ازنظر نسبت مرگ در هر یک میلیون نفر جمعیت در رتبه 27 جهان قرار دارد و باوجود تغییرات رتبه‌ای قابل ملاحظه کشورهای مختلف، ایران و آمریکا از معدود کشورهایی هستند که در یک ماه گذشته رتبه‌هایشان تغییر معناداری نداشته است. بیان این واقعیت‌ها نادیده‌گرفتن تلاش‌های بی‌وقفه کادر بهداشتی و درمانی کشور یا کم‌رنگ جلوه‌دادن نقش تحریم‌ها علیه مردم ایران يا ايجاد نااميدي نیست، بلکه احترام به عملکرد مغز ایرانیان است که مطابق با قوانین آن می‌توان تا حدودی وادارش کرد که تا اطلاع ثانوی دکمه زرد هشدار را روشن نگه دارد. این کار را مغز باوجود میل تکاملی‌اش انجام خواهد داد اگر دریابد وضعیت همه‌گیری بیماری به دلایل مختلف، هنوز در شرایط مناسبی نیست و مسئولان دولتی میل شدیدی برای مطلوب نشان‌دادن روند بیماری در کشور ندارند.

سه ماه از همه‌گیری کووید19 در ایران گذشته و مردم ایران خسته از این ویروس به خرداد وارد شدند و البته مشتاق سفر در تعطیلات عیدفطر و خرداد شده است. این در شرایطی است که استان خوزستان در حال دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با خیزش کرونا است و چند استان دیگر نیز به وضعیت هشدار رسیده‌اند. از طرف دیگر، به‌گفته وزیر بهداشت، ایران هنوز به مرحله مهار کرونا نرسیده و آمارهای اعلامی روزانه ازسوی سخنگوی وزارت بهداشت نشان از روند صعودی مبتلایان می‌دهد. از همین‌رو، وزیر بهداشت و دیگر مسئولان این وزارتخانه از مردم درخواست کرده‌اند تا از سفر بپرهیزند و در خانه‌هایشان بمانند؛ درخواستی که گزارش‌های پلیس راهور در دو روز اخیر نشان می‌دهد با بی‌اعتنایی بخش قابل‌توجهی از ایرانیان مواجه شده و جاده‌ها به‌سبب سفر ایرانیان با ترافیکی سنگین مواجه شده و البته پیش‌بینی می‌شود که حجم این سفرها افزون‌تر نیز شود. از این نکته بگذریم که چرا برخلاف درخواست‌های همه‌جانبه از مردم برای خانه‌نشینی در تعطیلات عید نوروز و روز طبیعت، اکنون فقط مسئولان وزارت بهداشت هستند که چنین درخواستی از مردم دارند و دیگران یا سکوت کرده‌اند یا مانند وزیر گردشگری که در اندیشه جبران خسارت‌های کلان فعالان این حوزه است، تلویحا مردم را به سفر ترغیب می‌کنند. طرفه آنکه طبق گزارش این سازمان، روز سی‌ویکم اردیبهشت رکورد تعداد مبتلایان در یک شبانه‌روز در جهان شکسته شد و این نشان می‌دهد که ویروس هنوز از نبرد عقب‌نشینی نکرده است. در این وضعیت، راحت‌ترین راهکار آن است که همچون رئیس‌جمهور محترم، مردم را مسئول بدانیم و باور داشته باشیم اگر استان خوزستان با موجی شدید از ابتلا به کرونا مواجه شده، به‌علت رعایت‌نکردن پروتکل‌ها از طرف مردم است. در این نگاه، انسان موجودی کاملا آگاه تلقی می‌شود که می‌تواند بی‌توجه به محیط فقط آنچه را برایش تجویز شده است، رعایت کند؛ مانند پزشکی که از بیمار انتظار دارد بی‌توجه به وضعیت اقتصادی‌اش به‌صورت مستمر میوه و غذاهای پروتئین‌دار بخورد. درحالی‌که مطالعات روان‌شناسان و عصب‌شناسان نشان می‌دهد بسیاری از رفتارهای آدمی تابعی از شرایطی است که در آن زندگی می‌کند و نیز محصول عملکرد مغز که به‌لحاظ تکاملی آموخته که به‌گونه خاصی فعالیت کند. یعنی چه؟ یعنی انسان نمی‌تواند فاصله‌گذاری اجتماعی را با دقتی مانند گذشته رعایت کند و به سفر نرود، درحالی‌که هر روز از تربیون‌های مختلف، موفقیت‌های کشورش در عبور از شرایط بحرانی و روند نزولی ابتلا به کرونا و نیز عبور از مرحله کنترل و مدیریت و رسیدن به مرحله مهار بیماری در آینده‌ای نزدیک را می‌شنود. ممکن است گفته شود این موفقیت‌ها به معنای عبور کامل از بیماری نیست و شرایط قابل بازگشت است! چنین توجیهی به معنای نادیده‌گرفتن عملکرد مغز انسان است،‌ چراکه مغز آدمی به دو علت نمی‌تواند چنین توجیهی را درنظر داشته باشد:‌ اول اینکه مغز انسان به‌لحاظ تکاملی نیاموخته که به مدت طولانی در شرایط هشدار قرار داشته باشد و دوم، مغز آدمی نمی‌تواند یک شرایط بینابینی -هم این و هم آن- را به‎خوبی تحلیل کند. برای مغز یا یک کاری درست است یا نادرست، یا وضعیتی مساعد است یا نامساعد و ماندن در بین این دو وضعیت برایش امکان‌پذیر نیست. نظریه مشهور ناهماهنگی شناختی لئون فستینگر نیز از همین واقعیت مغز برگرفته شده است که در آن، انسان نمی‌تواند معتقد باشد که با رفتارهایش متناقض است و به‌سرعت تلاش می‌کند رفتارش را به سود دیگری تغییر دهد. اگرچه به‌دلیل مقاومت مغز در برابر ماندن در شرایط هشدار به مدت طولانی، امروز پس از سه ماه به‌سختی می‌توان مردم را همچنان به رعایت پروتکل‌ها ترغیب کرد و این البته اشکال مردم نیست و مدیران باید از همان روز اول با درک چنین واقعیتی، قرنطینه سراسری را وضع کرده و کشور را نهایتا تا دو ماه از این وضعیت عبور می‌دادند تا با مقاومت مغز شهروندان نیز مواجه نشوند. ‌تنها راهکار باقی‌مانده بیان واقعیت‌ها بدون هیچ‌گونه تلاش برای عادی نشان‌دادن شرایط بیماری در کشور است. باید به مردم گفته شود که کشورمان هنوز در بین کشورهای جهان، ازنظر تعداد مبتلایان جدید در یک شبانه‌روز رتبه نهم، ازنظر تعداد مرگ در یک شبانه‌روز رتبه یازدهم، ازنظر نسبت تعداد مبتلایان در هر یک میلیون ‌نفر جمعیت رتبه 51 و ازنظر نسبت مرگ در هر یک میلیون نفر جمعیت در رتبه 27 جهان قرار دارد و باوجود تغییرات رتبه‌ای قابل ملاحظه کشورهای مختلف، ایران و آمریکا از معدود کشورهایی هستند که در یک ماه گذشته رتبه‌هایشان تغییر معناداری نداشته است. بیان این واقعیت‌ها نادیده‌گرفتن تلاش‌های بی‌وقفه کادر بهداشتی و درمانی کشور یا کم‌رنگ جلوه‌دادن نقش تحریم‌ها علیه مردم ایران يا ايجاد نااميدي نیست، بلکه احترام به عملکرد مغز ایرانیان است که مطابق با قوانین آن می‌توان تا حدودی وادارش کرد که تا اطلاع ثانوی دکمه زرد هشدار را روشن نگه دارد. این کار را مغز باوجود میل تکاملی‌اش انجام خواهد داد اگر دریابد وضعیت همه‌گیری بیماری به دلایل مختلف، هنوز در شرایط مناسبی نیست و مسئولان دولتی میل شدیدی برای مطلوب نشان‌دادن روند بیماری در کشور ندارند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها