محسن هاشمی:
خاتمی متوجه شکاف میان اصلاحطلبی شده است
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در یک رشتهتوییت به بررسی وضعیت کنونی اصلاحطلبان پرداخت و نگرانیهای خود را ابراز کرد. هاشمی در حساب توییتری خود نوشت: «اصلاحطلبان هشت سال پس از دولت خاتمی، مجددا با پیروزی به عرصه سیاست بازگشتند، اما این فرصت قدر دانسته نشد و نتیجه آن به کنارهگیری یا ناکامی بخشی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و کاهش شدید محبوبیت دولت و شخصیتهای اصلاحات در جامعه و ریزش بدنه اجتماعی آنان منجر شد. یکی از پیامهای اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸، عبور بخش زیادی از تودههای اجتماعی از اصلاحطلبی و اصولگرایی بود».او ادامه داد: «البته نمیتوان نقش رقیب و ابزارهای نظارتی و حذفی را در ناکامی اصلاحطلبان نادیده گرفت اما پرسش اینکه با توجه به شرایط و ساختار نظام، آیا این جریان آیندهای در مدیریت کشور دارد؟ اکنون اقتصاد مسئله اول است و به همین علت، شهروندان از اینکه اصلاحطلبان بتوانند مسائل جامعه را حل کنند، دچار یأس هستند».هاشمی نظر خود درباره نوع نگاه خاتمی به عملکرد اصلاحطلبان را اینگونه روایت میکند: «مروری بر سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی نشان میدهد وی در آسیبشناسی عملکرد اصلاحطلبان، بهخوبی متوجه شکاف میان اصلاحطلبی و وضعیت موجود شده و ازهمینرو از اصلاحطلبان میخواهد بهجای پرداختن به شعارهای سیاسی غیرقابل تحقق، به مشکلات مردم و وضعیت اجتماعی بپردازند. شاید بهتر باشد در این مسیر از تغییر ادبیات بهره ببریم، عنوان میانهروی که مفاهیمی مانند تمایل، پرهیز از رادیکالیسم و افراط و تفریط، مرزبندی با تجدیدنظرطلبان و عملگرایی و واقعگرایی را در بطن خود دارد، تنها مسیری است که پیشروی ما برای حضور مؤثر در جامعه با حفظ ساختار نظام گشوده».او راهحل موجود را میانهروی دانست و نوشت: «ویژگی میانهروی، خودداری از تکرار بازی و رقابت چپ و راست قدیم، در لباس اصولگرایی و اصلاحطلبی است. میانهروی همانقدر که با اقتدارگرایی و خشونت و نفی حقوق شهروندی فاصله میگیرد با تجدیدنظرطلبی و بهچالشکشیدن ساختارها و رهبری نظام مرزبندی دارد و میتواند در حل مشکلات مردم بکوشد. تفاوت میانهروی و اصلاحطلبی، انتقال از ذهنیات به واقعیات (سابجکتیو به آبجکتیو) است، تفاوت ایدهگرایی با عملگرایی و عبور از مرز شعار تا عمل است. نخبگان و بدنه اجتماعی اصلاحطلب اکنون در معرض ریزش به دو سوی رادیکالیسم یا انفعال و یأس از موفقیت تغییر هستند و اگر جریان میانهرو به اندازهای تقویت نشود تا مسیر سومی را پیشروی آنان قرار بدهد، اصلاحطلبی بهعنوان یک جریان اجتماعی دو شقه میشود و تأثیرات اجتماعی و سیاسی خود را از دست خواهد داد. همانگونه که غیبتش در انتخابات محسوس بود و حتی در صورت تأیید ردصلاحیتشدهها هم نمیتوانست موفق شود».
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در یک رشتهتوییت به بررسی وضعیت کنونی اصلاحطلبان پرداخت و نگرانیهای خود را ابراز کرد. هاشمی در حساب توییتری خود نوشت: «اصلاحطلبان هشت سال پس از دولت خاتمی، مجددا با پیروزی به عرصه سیاست بازگشتند، اما این فرصت قدر دانسته نشد و نتیجه آن به کنارهگیری یا ناکامی بخشی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و کاهش شدید محبوبیت دولت و شخصیتهای اصلاحات در جامعه و ریزش بدنه اجتماعی آنان منجر شد. یکی از پیامهای اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸، عبور بخش زیادی از تودههای اجتماعی از اصلاحطلبی و اصولگرایی بود».او ادامه داد: «البته نمیتوان نقش رقیب و ابزارهای نظارتی و حذفی را در ناکامی اصلاحطلبان نادیده گرفت اما پرسش اینکه با توجه به شرایط و ساختار نظام، آیا این جریان آیندهای در مدیریت کشور دارد؟ اکنون اقتصاد مسئله اول است و به همین علت، شهروندان از اینکه اصلاحطلبان بتوانند مسائل جامعه را حل کنند، دچار یأس هستند».هاشمی نظر خود درباره نوع نگاه خاتمی به عملکرد اصلاحطلبان را اینگونه روایت میکند: «مروری بر سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی نشان میدهد وی در آسیبشناسی عملکرد اصلاحطلبان، بهخوبی متوجه شکاف میان اصلاحطلبی و وضعیت موجود شده و ازهمینرو از اصلاحطلبان میخواهد بهجای پرداختن به شعارهای سیاسی غیرقابل تحقق، به مشکلات مردم و وضعیت اجتماعی بپردازند. شاید بهتر باشد در این مسیر از تغییر ادبیات بهره ببریم، عنوان میانهروی که مفاهیمی مانند تمایل، پرهیز از رادیکالیسم و افراط و تفریط، مرزبندی با تجدیدنظرطلبان و عملگرایی و واقعگرایی را در بطن خود دارد، تنها مسیری است که پیشروی ما برای حضور مؤثر در جامعه با حفظ ساختار نظام گشوده».او راهحل موجود را میانهروی دانست و نوشت: «ویژگی میانهروی، خودداری از تکرار بازی و رقابت چپ و راست قدیم، در لباس اصولگرایی و اصلاحطلبی است. میانهروی همانقدر که با اقتدارگرایی و خشونت و نفی حقوق شهروندی فاصله میگیرد با تجدیدنظرطلبی و بهچالشکشیدن ساختارها و رهبری نظام مرزبندی دارد و میتواند در حل مشکلات مردم بکوشد. تفاوت میانهروی و اصلاحطلبی، انتقال از ذهنیات به واقعیات (سابجکتیو به آبجکتیو) است، تفاوت ایدهگرایی با عملگرایی و عبور از مرز شعار تا عمل است. نخبگان و بدنه اجتماعی اصلاحطلب اکنون در معرض ریزش به دو سوی رادیکالیسم یا انفعال و یأس از موفقیت تغییر هستند و اگر جریان میانهرو به اندازهای تقویت نشود تا مسیر سومی را پیشروی آنان قرار بدهد، اصلاحطلبی بهعنوان یک جریان اجتماعی دو شقه میشود و تأثیرات اجتماعی و سیاسی خود را از دست خواهد داد. همانگونه که غیبتش در انتخابات محسوس بود و حتی در صورت تأیید ردصلاحیتشدهها هم نمیتوانست موفق شود».