|

رشد عجيب بورس زير سايه كرونا

با تضاد عجیبی روبه‌رو هستیم. یک بیماری همه‌گیر مرگبار اقتصاد جهانی را تعطیل کرده و میلیون‌ها کارگر بی‌کار یا اخراج شده یا همچنان سردرگم مانده‌اند. چشم‌انداز ماه‌های آینده برای اغلب کسب‌وکارها نامشخص و غیرقابل اطمینان به نظر می‌رسد. بااین‌حال، شاخص‌های سهام در ایالات‌ متحده به بالاترین حد خود رسیده ‌است و کارشناسان در ارزیابی‌های خود، این شرایط را تا حدی با حباب بورس در سال‌های 1929 و 2000 مقایسه می‌کنند، اما همچنان این اعتقاد وجود دارد که این میزان رشد در چنین وضعیتی سابقه نداشته‌ است. سقوط وال‌استریت در سال ۱۹۲۹، به‌عنوان پنجشنبه سیاه شناخته ‌شده ‌است. سقوط بزرگ یا سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، در ۲۴ اکتبر آغاز شد، این سقوط مخرب‌ترین سقوط در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود. این دوره آغاز رکود بزرگی بود که همه کشورهای صنعتی غربی تحت‌تأثیر آن قرار گرفتند که بالغ ‌بر ۱۰ سال بود. نشریه آمريكايي فارن‌پالسی برای یافتن نمونه‌ای تاریخی از شرایط امروز بازار بورس و پاسخی برای این وضعیت مالی به سراغ تعدادی از متخصصان بازار رفته تا با کمک آنها بتواند درک بهتری از وضعیت امروز اقتصاد و جامعه به دست آورد.
نگاه با لنز قبل از شیوع کرونا
دایان اسوونک، اقتصاددان ارشد
بسیار دشوار است که بخواهیم افــزایـــش ارزش سـهـــام و انعطاف‌پذیری بازار بورس را با ویرانی‌های ناشی از شیوع کرونا سازگار کنیم. یکی از دلایل این ناسازگاری این است که ارزش شاخص‌های اصلی سهام در مقایسه با شرایط عادی، از سوی تعداد کمتری از شرکت‌ها تعیین می‌شود و به‌این‌ترتیب این شاخص‌ها نمی‌توانند نمایانگر وضعیت واقعی اقتصادی درحال‌حاضر باشند. عمده ارزش فعلی بازار بورس در شرایط شیوع کرونا را شرکت‌های حوزه تکنولوژی تعیین می‌کنند و اغلب آنها در مقایسه با دیگر حوزه‌ها نه‌تنها از این همه‌گیری آسیبی ندیدند، بلکه سود کردند. اما تردیدی نیست که هم اقتصاد و هم سود شرکت‌ها در مقایسه با دوران قبل از شیوع کرونا بسیار کمتر خواهد بود و این وضعیت برای مدتی طولانی ادامه خواهد یافت. از سوی دیگر، اقدامات فدرال‌رزرو آمریکا برای متوقف‌کردن روند رکود در بازارهای سرمایه‌ای نیز به طور مستقیم در بهبود وضعیت بورس در مقایسه با دیگر بازارها مؤثر بوده است. دلایل دیگری هم برای قدرت‌گرفتن بازار سهام در آمریکا وجود دارد: سرمایه‌گذاران در حال فرار به سوی بازارهای در حال ظهور به‌عنوان یک پناهگاه امن برای سرمایه‌های خود هستند؛ درست مانند اتفاقی که در جریان بحران مالی سال 2008 رخ داد. در این میان نکته نگران‌کننده این است که بسیاری از سرمایه‌گذاران همچنان جهان را از طریق لنزهای قبل از شیوع کرونا می‌بینند. آنها رکودهای پیشین را به‌عنوان معیاری در نظر می‌گیرند و انتظار دارند تا وضعیت سود دوباره مانند گذشته شود. این نگاه باعث می‌شود تا آنها چالش‌های بلندمدت و میان‌مدت ناشی از شیوع کرونا را نبینند. باید دنیا را با چشمان باز دید. تردیدی نیست که وضعیت اقتصادی تا مدتی طولانی به دوران قبل از همه‌گیری کرونا بازنخواهد گشت.
تحولات تاریخی مالی غیرقابل مقایسه است
دیوید روزنبرگ، رئیس مؤسسه تحقیقاتی روزنبرگ
این تحولات را باید پایه و اساس رقابت منصفانه در بازار بورس و سرمایه دانست. در تاریخ تحولات مالی هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست. امیدواری برای ساخت واکسن، بازگشایی اقتصادی و پایان شرایط انقباضی در اقتصاد کشورها هیچ‌کدام نمی‌توانند تأثیر چندانی بر بازار بورس بگذارند. این موضوع فقط به حجم نقدینگی ارائه‌شده از سوی بانک مرکزی آمریکا مربوط می‌شود. اگر به زمان‌بندی و ارقام دقیق‌تر نگاه کنیم، شرایط واضح‌تر می‌شود: از اواخر ماه مارس 2020، ترازنامه بانک مرکزی آمریکا به میزان سه هزار میلیارد دلار افزایش پیدا کرده ‌است که چنین رشدی دوبار در جریان بحران مالی سال‌های 2008 و 2009 رخ داد. در حقیقت، به لحاظ آماری، همبستگی بین بازار سرمایه و ترازنامه بانک مرکزی درحال‌حاضر بیش از 90 درصد و حتی بالاتر از رابطه نزدیک بین قیمت سهام و برنامه‌های بانک مرکزی برای خروج از رکود مالی سال‌های 2009 تا 2013 است. درمقابل، همبستگی بین بازار سهام و عملکرد واقعی اقتصاد در چنین شرایطی نزدیک به صفر است. بنابراین قیمت‌های فعلی سهام هیچ ارتباطی با اقتصاد و بحران ناشی از کرونا ندارد و همه‌چیز به نقدینگی تزریق‌شده از سوی بانک مرکزی ارتباط دارد.
وال‌استریت و مین‌استریت در دو سیاره متفاوت
محمد الاریان، مشاور ارشد اقتصادی آلیانس
انگار وال‌استریت و مین‌استریت در دو سیاره متفاوت قرار دارند. تاکنون بیش از 40 میلیون آمریکایی و درواقع حدود یک‌چهارم نیروی کار آمریکا، شغل خود را از دست داده‌اند و ارزیابی می‌شود که با وجود اختصاص بسته محرک مالی شش هزار میلیارددلاری، اقتصاد آمریکا هم در طول سه‌ماهه دوم 2020 بین 30 تا 40 درصد کوچک‌تر شود.
بااین‌حال بازارهای سهام پس از سقوط کوتاه‌مدت اولیه، شاهد رشد قابل‌توجه در شاخص‌های اصلی خود بودند و این امر از کمک بانک مرکزی آمریکا ناشی می‌شد. نکته مهم اما این است که هرچقدر وابستگی بازار بورس به دولت و بانک مرکزی بیشتر شود، ایجاد رشد و ثبات اقتصادی سرعت کمتری خواهد داشت. آنچه که بازارهای مالی را هدایت می‌کند این عقیده است که سرمایه‌ای که وارد این بازار می‌شود، ازبین‌رفتنی نیست. بنابراین سرمایه‌گذاران پیروز می‌شوند، چراکه این باور در بازار سهام ریشه دوانده که همه‌چیز می‌تواند به‌سرعت به حالت عادی خود بازگردد. بانک مرکزی آمریکا هم با اقدامات حمایتی خود احتمال افزایش سود سرمایه‌گذاران در بازار سهام را افزایش می‌دهد.
همان‌طور که این وضعیت برای بسیاری از سرمایه‌گذاران جذاب به نظر می‌رسد، اما برای ناظران مستقل و تحلیلگرانی که نگاه بلندمدت‌تری به اقتصاد دارند، نگران‌کننده است. موفقیت فراگیر و بلندمدت، ثبات و پایداری مالی واقعی و قابل‌دسترس‌بودن در جامعه موضوعات مهم‌تری است و بانک مرکزی باید سیاست‌های خود را بر این اساس پیش ببرد. هرچه بازارها اصول اقتصادی و تجاری را نادیده بگیرند و بر بانک مرکزی اتکا کنند، بیشتر تلاش خواهند کرد تا منابع اقتصادی را براي منافع خود به ‌کار ببرند. نقش حیاتی بازار سهام در شرایط رقابت برابر، ارائه چشم‌انداز درباره آینده شرکت‌هاست، اما اکنون این نقش از بین رفته و این باعث کاهش رشد بهره‌وری می‌شود و در نتیجه اقتصاد دشوارتر از قبل می‌تواند رشد بالا و ایجاد شغل را تضمین کند.
بازارهای بورس را نادیده بگیرید
آدام پوزن، رئیس مؤسسه اقتصاد بین‌المللی پترسون
سرمایه‌گذاران متوسط حق دارند نوسانات بازار سهام را نادیده بگیرند و باید از دولتمردان هم بخواهند تا آنها نیز توجه چندانی به وضعیت این‌روزهای بازار بورس نداشته باشند. تحرکات و تحولات در قیمت کلی سهام، تأثیر مستقیمی بر رشد اقتصادی کشورها دارند، اما به ندرت می‌توانند درباره تحولات آینده پیش‌بینی قابل‌اتکایی ارائه دهند.
اگر تحولات در بازارهای سهام بزرگ، معنا و مفهوم خاصی داشته باشد، باید از آن به‌عنوان شاخصی برای سهم تولید ناخالص داخلی استفاده کرد که به سود یک مجموعه کوچک از شرکت‌های پذیرش‌شده در بورس تعلق می‌گیرد. این روزها بهبود وضعیت رقابت در بازار سهام و رشد ارزش سهام در شرایط فعلی ممکن است امری بسیار عجیب به نظر برسد، اما این موضوع منعکس‌کننده واقعیت تلخ و ناخوشایند چنین بازاری است. افزایش سود بازار سهام در شرایط بحرانی امروز اصلا ربطی به رفاه شهروندان یا چشم‌انداز مثبت اقتصادی ندارد. تعیین سازوکارها و قوانین جدید یا افزایش مالیات هم می‌تواند به افزایش سود سهام بینجامد، بدون آنکه باعث ایجاد رشد اقتصادی شود و این امر باعث تضعیف قدرت کارگران و مصرف‌کنندگان خواهد شد. شیوع ویروس کرونا هم این وضعیت را برای طبقه متوسط بحرانی‌تر کرده است.
با تضاد عجیبی روبه‌رو هستیم. یک بیماری همه‌گیر مرگبار اقتصاد جهانی را تعطیل کرده و میلیون‌ها کارگر بی‌کار یا اخراج شده یا همچنان سردرگم مانده‌اند. چشم‌انداز ماه‌های آینده برای اغلب کسب‌وکارها نامشخص و غیرقابل اطمینان به نظر می‌رسد. بااین‌حال، شاخص‌های سهام در ایالات‌ متحده به بالاترین حد خود رسیده ‌است و کارشناسان در ارزیابی‌های خود، این شرایط را تا حدی با حباب بورس در سال‌های 1929 و 2000 مقایسه می‌کنند، اما همچنان این اعتقاد وجود دارد که این میزان رشد در چنین وضعیتی سابقه نداشته‌ است. سقوط وال‌استریت در سال ۱۹۲۹، به‌عنوان پنجشنبه سیاه شناخته ‌شده ‌است. سقوط بزرگ یا سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، در ۲۴ اکتبر آغاز شد، این سقوط مخرب‌ترین سقوط در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود. این دوره آغاز رکود بزرگی بود که همه کشورهای صنعتی غربی تحت‌تأثیر آن قرار گرفتند که بالغ ‌بر ۱۰ سال بود. نشریه آمريكايي فارن‌پالسی برای یافتن نمونه‌ای تاریخی از شرایط امروز بازار بورس و پاسخی برای این وضعیت مالی به سراغ تعدادی از متخصصان بازار رفته تا با کمک آنها بتواند درک بهتری از وضعیت امروز اقتصاد و جامعه به دست آورد.
نگاه با لنز قبل از شیوع کرونا
دایان اسوونک، اقتصاددان ارشد
بسیار دشوار است که بخواهیم افــزایـــش ارزش سـهـــام و انعطاف‌پذیری بازار بورس را با ویرانی‌های ناشی از شیوع کرونا سازگار کنیم. یکی از دلایل این ناسازگاری این است که ارزش شاخص‌های اصلی سهام در مقایسه با شرایط عادی، از سوی تعداد کمتری از شرکت‌ها تعیین می‌شود و به‌این‌ترتیب این شاخص‌ها نمی‌توانند نمایانگر وضعیت واقعی اقتصادی درحال‌حاضر باشند. عمده ارزش فعلی بازار بورس در شرایط شیوع کرونا را شرکت‌های حوزه تکنولوژی تعیین می‌کنند و اغلب آنها در مقایسه با دیگر حوزه‌ها نه‌تنها از این همه‌گیری آسیبی ندیدند، بلکه سود کردند. اما تردیدی نیست که هم اقتصاد و هم سود شرکت‌ها در مقایسه با دوران قبل از شیوع کرونا بسیار کمتر خواهد بود و این وضعیت برای مدتی طولانی ادامه خواهد یافت. از سوی دیگر، اقدامات فدرال‌رزرو آمریکا برای متوقف‌کردن روند رکود در بازارهای سرمایه‌ای نیز به طور مستقیم در بهبود وضعیت بورس در مقایسه با دیگر بازارها مؤثر بوده است. دلایل دیگری هم برای قدرت‌گرفتن بازار سهام در آمریکا وجود دارد: سرمایه‌گذاران در حال فرار به سوی بازارهای در حال ظهور به‌عنوان یک پناهگاه امن برای سرمایه‌های خود هستند؛ درست مانند اتفاقی که در جریان بحران مالی سال 2008 رخ داد. در این میان نکته نگران‌کننده این است که بسیاری از سرمایه‌گذاران همچنان جهان را از طریق لنزهای قبل از شیوع کرونا می‌بینند. آنها رکودهای پیشین را به‌عنوان معیاری در نظر می‌گیرند و انتظار دارند تا وضعیت سود دوباره مانند گذشته شود. این نگاه باعث می‌شود تا آنها چالش‌های بلندمدت و میان‌مدت ناشی از شیوع کرونا را نبینند. باید دنیا را با چشمان باز دید. تردیدی نیست که وضعیت اقتصادی تا مدتی طولانی به دوران قبل از همه‌گیری کرونا بازنخواهد گشت.
تحولات تاریخی مالی غیرقابل مقایسه است
دیوید روزنبرگ، رئیس مؤسسه تحقیقاتی روزنبرگ
این تحولات را باید پایه و اساس رقابت منصفانه در بازار بورس و سرمایه دانست. در تاریخ تحولات مالی هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست. امیدواری برای ساخت واکسن، بازگشایی اقتصادی و پایان شرایط انقباضی در اقتصاد کشورها هیچ‌کدام نمی‌توانند تأثیر چندانی بر بازار بورس بگذارند. این موضوع فقط به حجم نقدینگی ارائه‌شده از سوی بانک مرکزی آمریکا مربوط می‌شود. اگر به زمان‌بندی و ارقام دقیق‌تر نگاه کنیم، شرایط واضح‌تر می‌شود: از اواخر ماه مارس 2020، ترازنامه بانک مرکزی آمریکا به میزان سه هزار میلیارد دلار افزایش پیدا کرده ‌است که چنین رشدی دوبار در جریان بحران مالی سال‌های 2008 و 2009 رخ داد. در حقیقت، به لحاظ آماری، همبستگی بین بازار سرمایه و ترازنامه بانک مرکزی درحال‌حاضر بیش از 90 درصد و حتی بالاتر از رابطه نزدیک بین قیمت سهام و برنامه‌های بانک مرکزی برای خروج از رکود مالی سال‌های 2009 تا 2013 است. درمقابل، همبستگی بین بازار سهام و عملکرد واقعی اقتصاد در چنین شرایطی نزدیک به صفر است. بنابراین قیمت‌های فعلی سهام هیچ ارتباطی با اقتصاد و بحران ناشی از کرونا ندارد و همه‌چیز به نقدینگی تزریق‌شده از سوی بانک مرکزی ارتباط دارد.
وال‌استریت و مین‌استریت در دو سیاره متفاوت
محمد الاریان، مشاور ارشد اقتصادی آلیانس
انگار وال‌استریت و مین‌استریت در دو سیاره متفاوت قرار دارند. تاکنون بیش از 40 میلیون آمریکایی و درواقع حدود یک‌چهارم نیروی کار آمریکا، شغل خود را از دست داده‌اند و ارزیابی می‌شود که با وجود اختصاص بسته محرک مالی شش هزار میلیارددلاری، اقتصاد آمریکا هم در طول سه‌ماهه دوم 2020 بین 30 تا 40 درصد کوچک‌تر شود.
بااین‌حال بازارهای سهام پس از سقوط کوتاه‌مدت اولیه، شاهد رشد قابل‌توجه در شاخص‌های اصلی خود بودند و این امر از کمک بانک مرکزی آمریکا ناشی می‌شد. نکته مهم اما این است که هرچقدر وابستگی بازار بورس به دولت و بانک مرکزی بیشتر شود، ایجاد رشد و ثبات اقتصادی سرعت کمتری خواهد داشت. آنچه که بازارهای مالی را هدایت می‌کند این عقیده است که سرمایه‌ای که وارد این بازار می‌شود، ازبین‌رفتنی نیست. بنابراین سرمایه‌گذاران پیروز می‌شوند، چراکه این باور در بازار سهام ریشه دوانده که همه‌چیز می‌تواند به‌سرعت به حالت عادی خود بازگردد. بانک مرکزی آمریکا هم با اقدامات حمایتی خود احتمال افزایش سود سرمایه‌گذاران در بازار سهام را افزایش می‌دهد.
همان‌طور که این وضعیت برای بسیاری از سرمایه‌گذاران جذاب به نظر می‌رسد، اما برای ناظران مستقل و تحلیلگرانی که نگاه بلندمدت‌تری به اقتصاد دارند، نگران‌کننده است. موفقیت فراگیر و بلندمدت، ثبات و پایداری مالی واقعی و قابل‌دسترس‌بودن در جامعه موضوعات مهم‌تری است و بانک مرکزی باید سیاست‌های خود را بر این اساس پیش ببرد. هرچه بازارها اصول اقتصادی و تجاری را نادیده بگیرند و بر بانک مرکزی اتکا کنند، بیشتر تلاش خواهند کرد تا منابع اقتصادی را براي منافع خود به ‌کار ببرند. نقش حیاتی بازار سهام در شرایط رقابت برابر، ارائه چشم‌انداز درباره آینده شرکت‌هاست، اما اکنون این نقش از بین رفته و این باعث کاهش رشد بهره‌وری می‌شود و در نتیجه اقتصاد دشوارتر از قبل می‌تواند رشد بالا و ایجاد شغل را تضمین کند.
بازارهای بورس را نادیده بگیرید
آدام پوزن، رئیس مؤسسه اقتصاد بین‌المللی پترسون
سرمایه‌گذاران متوسط حق دارند نوسانات بازار سهام را نادیده بگیرند و باید از دولتمردان هم بخواهند تا آنها نیز توجه چندانی به وضعیت این‌روزهای بازار بورس نداشته باشند. تحرکات و تحولات در قیمت کلی سهام، تأثیر مستقیمی بر رشد اقتصادی کشورها دارند، اما به ندرت می‌توانند درباره تحولات آینده پیش‌بینی قابل‌اتکایی ارائه دهند.
اگر تحولات در بازارهای سهام بزرگ، معنا و مفهوم خاصی داشته باشد، باید از آن به‌عنوان شاخصی برای سهم تولید ناخالص داخلی استفاده کرد که به سود یک مجموعه کوچک از شرکت‌های پذیرش‌شده در بورس تعلق می‌گیرد. این روزها بهبود وضعیت رقابت در بازار سهام و رشد ارزش سهام در شرایط فعلی ممکن است امری بسیار عجیب به نظر برسد، اما این موضوع منعکس‌کننده واقعیت تلخ و ناخوشایند چنین بازاری است. افزایش سود بازار سهام در شرایط بحرانی امروز اصلا ربطی به رفاه شهروندان یا چشم‌انداز مثبت اقتصادی ندارد. تعیین سازوکارها و قوانین جدید یا افزایش مالیات هم می‌تواند به افزایش سود سهام بینجامد، بدون آنکه باعث ایجاد رشد اقتصادی شود و این امر باعث تضعیف قدرت کارگران و مصرف‌کنندگان خواهد شد. شیوع ویروس کرونا هم این وضعیت را برای طبقه متوسط بحرانی‌تر کرده است.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها