|

مواضع توده‌اي‌ها در سال 42 به روايت اسناد

چرا حزب توده از قيام 15خرداد حمايت نکرد؟

حزب توده به‌دنبال آزادي زندانيان سياسي کم‌خطر پس از کناره‌گيري رضاشاه، توسط 27نفر از 53 مارکسيست زنداني‌شده در سال1316، در مهرماه1320 شکل گرفت. با وجود اينکه بنيان‌گذاران حزب توده مارکسيست و طرفدار شوروي بودند، خود را کمونيست نمي‌خواندند. واهمه از علما و ممنوعيت مرام اشتراکي در قانون اساسي و نگرش منفي مردم نسبت به اين موضوع به دليل تبليغات 25ساله حکومت از دلايل اين امر بود. اهداف اوليه حزب به سرعت و پس از گذشت شش ‌ماه از تأسيس محقق شد. حزب توده به اصلاحات اجتماعي مد نظر سوسياليسم باور داشت. حزب که در ابتدا از بيان صريح مرام خود طفره مي‌رفت، بعد از سال1329 در اساس‌نامه خود را سازمان سياسي طبقه کارگر و جهان‌بيني آن را مارکسيسم-لنينيسم دانست.
روند پيشرفت حزب اما پس از سوءقصد نافرجام به شاه در سال1327 پايان يافت و حزب مجبور شد به صورت زيرزميني و مخفيانه به حيات خود ادامه دهد. به قدرت‌رسيدن مصدق و گسترش فضاي باز سياسي، آزادي عمل حزب را بيشتر کرد. گرچه مصدق حکم ممنوعيت فعاليت و غيرقانوني‌بودن حزب را که در سال1327 وضع شده بود ملغا نکرد اما به عدم سخت‌گيري نيروي انتظامي در راستاي حفظ آزادي‌هاي مدني و قانون اساسي باور داشت. حزب توده از اين وضعيت استفاده کرد و روند روبه‌رشد قدرت‌گرفتن آن در سال1332 نيز ادامه يافت و در پايان حکومت مصدق علي‌رغم سخت‌گيري‌هاي پليس کارآمدترين سازمان سياسي کشور بود. اما در جريان مبارزات جبهه ملي در سال‌هاي 30 تا 32 رودرروي آن قرار گرفت زيرا گروهي از اعضاي حزب، مصدق را وابسته به امپرياليسم آمريکا مي‌دانستند. بدگماني ميان حزب توده و جبهه ملي باعث تسهيل سقوط مصدق شد اما کودتا حزب توده را نيز به گرداب خود کشاند. حزب پس از کودتا و در سال‌هاي32 تا 37 متلاشي شد و رهبران آن به‌شدت مجازات شدند. برخي از ايشان محکوم و عده‌اي از افسران توده‌اي اعدام شدند، عده‌اي فرار کردند و عده‌اي به همکاري با ساواک مشغول شدند. در نتيجه، حزب هرگونه تأثيري بر جامعه را از دست داد. کادر رهبري حزب پس از دستگيري به وابستگي خود به بيگانه اعتراف کردند و در نتيجه اعتباري براي حزب باقي نمانده، اعضا و هواداران از آن کاملا نااميد شدند. بقاياي حزب توده اما در خارج از کشور گرفتار بحران عميقي شد که تا چهار سال بعد از کودتا ادامه داشت. بالاخره مقامات شوروي که به احياي سازمان وابسته به خود در ايران نياز داشتند، تصميم به سازماندهي بقاياي آن در خارج از کشور گرفتند و پس از آن گردهمايي‌هاي حزب در خارج از کشور برگزار مي‌شد. حزب توده که با حمايت مادي و معنوي در دوران اشغال ايران تأسيس شده بود، حزبي کاملا وابسته و زير سلطه شوروي بود. عملکرد حزب در جريان اعطاي امتياز نفت شمال به شوروي، کارشکني‌ها در مقابل دولت مصدق و کمک غيرمستقيم به شکست وي با سکوت در مقابل کودتاي 28مرداد سال32 علي‌رغم برخورداري از سازمان نظامي هزار نفري، از جمله مواضع و فعاليت‌هاي حزب توده در دهه‌هاي 20و30 شمسي است. فعاليت‌هاي سياسي حزب در دهه40 -مقارن با آغاز نهضت اسلامي- به صدور بيانيه و پخش برنامه‌هاي راديويي از خارج از کشور محدود مي‌شد.
‌موضع حزب در قبال قيام 15خرداد
در برهه‌اي که اعتراضات مردم و روحانيون، به قيام 15خرداد منجر شد، سازمان حزب توده زير نظارت کامل ساواک قرار داشت. حزب مدت‌ها قبل از آن از صحنه مبارزه با رژيم شاه کنار رفت، تشکيلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و درگير اختلافات دروني بود. سياست حزب در قبال شاه تابعي از مواضع مسکو يعني حفظ روابط با رژيم شاه براي از دست‌ندادن موقعيت‌هاي اقتصادي در ايران بود؛ از اين‌رو هنگامي که در جريان قيام 15خرداد، شوروي رويه‌اي مخالف نهضت اسلامي و در حمايت از شاه در پيش گرفت و اين قيام را تظاهرات ضد دولتي محافل ارتجاعي عليه جريان اصلاحات دانست، حزب نيز اين حرکت را با عنوان «حرکت فئودال‌ها و روحانيون مرتجع و مخالف اصلاحات» محکوم کرد و حتي ‌‌از ابراز همدردي با شهيدان قيام 15خرداد نيز سر باز زد.
‌طفره از امضا
سند شماره1: اداره يکم عمليات بخش 311- تاريخ: 16/3 /42- موضوع: اقدامات افراد حزب منحله توده: اخيرا افراد حزب توده که بين کارگران شرکت واحد اتوبوس‌راني مي‌‌باشند، براي تهيه طومار به منظور تنفر از واقعه 15خردادماه42 و تجاوز اخلالگران به باجه‌هاي شرکت و آتش‌زدن چند دستگاه اتوبوس شرکت به نخست‌وزيري و پيشگاه شاهنشاه شروع به فعاليت نموده‌اند که کارگران از اظهارنظر و امضاء طومار فوق خودداري نمايند و به افراد خود اعلام نموده‌اند هرگاه مبادرت به امضا نمايند، در صورت تغيير حکومت مدرک زنده‌اي به دست حزب داده شده است و سعي نمايند حتي‌الامکان از امضاء طفره بروند و خودداري نمايند/ نظريه: به مأمور دستور داده شده که افرادي که چنين تصميمي دارند شناخته و معرفي نمايند/ در پرونده تظاهرات 15 خرداد بايگاني شود (شهابي)/ گيرندگان: بايگاني اداره سوم.
‌حمايت گروهي از افراد حزب توده از قيام 15خرداد
سند شماره2- شماره: 1085د- الف بخش 311- تاريخ 18/3/42- موضوع: افکار عمومي (حزب توده): پس از وقايع روز 15/3/42 مأمورين ويژه با افراد جديد و قديم حزب توده تماس گرفته و درباره پيش‌آمد روز مزبور مباحثه نموده‌اند. افراد فعال فعلي معتقدند زدوخورد و شلوغي روز فوق بسيار خوب بوده و به‌خصوص که نهضت ضد دولتي و شاه را در بر داشته است و اينکه اخلالگران وسايل عمومي از قبيل تلفن، صندوق‌هاي پستي، گيشه‌هاي تلفن و اتوبوسراني را خراب کرده‌اند، ابراز تنفر مي‌نمايند. عده‌اي ديگر از افراد فوق براي جلب نظر روحانيون اظهار مي‌دارند جانشين شمر و يزيد و معاويه که شاه باشد معلوم شد. اينکه دولت دستور تيراندازي داده ابراز تنفر مي‌نمايند و بدگويي مي‌کنند. درباره اينکه دولت شوروي و خبرگزاري تاس با اصلاحات موافق و راديو پيک ايران نظر مخالف دارند، اظهار مي‌دارند اعضاي حزب[به] اين کار توجه نداشته و معتقدند هر تظاهري که مخالف دولت شاه باشد با آن موافقند. طبقه کارگران متمايل و فعال حزب معتقدند دستگيري [آيت‌الله]خميني توسط دولت کار خوبي نبوده و نتيجه نخواهند گرفت و کاري هم از پيش نخواهند برد و اين کارها براي آزمايش صورت نگرفته است و مردم از دربار راضي نيستند و دستگاه قابل دوام نيست و براي اثبات ادعاي خود دست به شايعه‌سازي زده‌اند. (بين افسران ارتش اختلاف افتاده. چند نفر از افسران کشته شده‌اند) همين دسته اظهار مي‌دارند نهضت ضد شاه زياد شده و ديگر مردم فريب نخواهند خورد و مدعي‌اند دعوت دربار در روز تاسوعا و عاشورا در کاخ گلستان زياد مورد استقبال مردم قرار نگرفت و وعاظ اسمي از شاه نبردند. فقط يک نفر که گروهبان بود براي شاه دعا کرد/ نظريه: به مأمورين دستور داده شده که خط‌مشي افراد را در اين جريانات و بعدها تعيين و گزارش نمايند/ بهره‌برداري شد. در پرونده تظاهرات 15 خرداد بايگاني شود. (شهابي)/ گيرندگان: بايگاني. اداره سوم کل سوم.
‌مخالفت اعضاي حزب توده با تظاهرات کنندگان
سند شماره3: شماره: 1117- دايره1 بخش311- تاريخ: 20/3/42- موضوع: نظريات افراد حزب منحله توده راجع به تظاهرات اخير/ در تظاهرات چندروز اخير برخلاف هميشه که افراد حزب منحله توده از آب گل‌آلود ماهي مي‌گيرند، هيچ گونه عکس‌العملي نشان ندادند و نه تنها با متظاهرين همگامي نداشتند، بلکه در بحث‌هايي که هم با مردم در مورد تظاهرکنندگان داشتند، آنان را ‌ طرفدار مالکين بزرگ مي‌خواندند و حتي بعضي‌ها آماده بودند که اگر چنانچه متظاهرين پيشرفت و موفقيت حاصل نمايند، بر عليه آنان وارد ميدان شوند و البته بودند کساني از قبيل علي اميد و احمد اسکوب که بي‌ميل نبودند وارد جريان شده و به اصطلاح خودشان در رأس متظاهرين قرار گرفته و تظاهرات را به نفع شعارهاي خود ادامه داده و مسير و شعار آن را عوض نمايند که البته اينها هم مرد عمل نبودند و بلکه آرزويي بود که هيچ وقت به مرحله عمل نمي‌رسيد و بعضي‌ها از قبيل عبيدي حتي از طرفداري نسبي راديو پيک ايران نيز ناراحت بودند و مي‌گفتند اينها واقع‌بين نيستند و از دور دستي به آتش داشتند و از طرز فکر مردم هيچ‌گونه اطلاعي ندارند. پرونده تظاهرات اخير ضميمه شود/ کامياب 21 /3/42 تعداد نسخه: يک نسخه- گيرندگان: اداره دوم کل سوم.
‌چپ و راست‌زدن‌هاي حزب توده
مهم‌ترين نکته‌اي که از بررسي برخي اسناد مرتبط با موضع افراد وابسته به حزب توده در قبال قيام 15خرداد دريافت مي‌شود، عدم يکدستي و هم‌رأيي ايشان نسبت به اين جريان است. موافقان به صرف ضد رژيم‌بودن تظاهرات و مطابق اين تمثيل که دشمنِ دشمن ما دوست ماست از آن حمايت کردند. اينان حمايت از اين قيام را تا جايي پيش بردند که علي‌رغم برخورداري از ايدئولوژي غيرمذهبي حزب، خود را در زمره حاميان روحانيون و امام خميني وارد و گفتماني مذهبي را وارد واکنش‌هاي خود کردند. ناگفته پيداست که اين قبيل حمايت‌ها تا جايي که منافع حزب اقتضا مي‌کرد و براي کسب اعتبار نزد افکار عمومي و روحانيت صورت مي‌گرفت و مطلق نبود. موافقان، اين قيام را نهضت ضد شاه ديگري مي‌دانستند که بايد به جهت اشتراک هدف از آن حمايت شود بدون آنکه نسبت به زمينه‌هاي آن حساسيتي داشته باشند. مخالفان که تابع منويات شوروي و برخي رهبران خود بودند، کاملا از اين جريان کناره‌گيري کردند. اينان حتي آمادگي مقابله و مواجهه رودررو با تظاهرکنندگان يا رخنه در صفوف ايشان براي تغيير جهت اعتراضات به نفع خود را نيز داشتند که ظاهرا عملي نکردند. در نهايت، درگيري‌هاي درون‌حزبي و اختلافات در سطح رهبران حزب در خارج از کشور و ازدست‌رفتن اعتبار حزب در داخل، مانع از آن شد که هواداران حزب توده در اين برهه نسبت به نهضت نوپاي اسلامي و قيام 15خرداد موضعي مشخص، يکپارچه و تثبيت‌شده داشته باشند.
حزب توده به‌دنبال آزادي زندانيان سياسي کم‌خطر پس از کناره‌گيري رضاشاه، توسط 27نفر از 53 مارکسيست زنداني‌شده در سال1316، در مهرماه1320 شکل گرفت. با وجود اينکه بنيان‌گذاران حزب توده مارکسيست و طرفدار شوروي بودند، خود را کمونيست نمي‌خواندند. واهمه از علما و ممنوعيت مرام اشتراکي در قانون اساسي و نگرش منفي مردم نسبت به اين موضوع به دليل تبليغات 25ساله حکومت از دلايل اين امر بود. اهداف اوليه حزب به سرعت و پس از گذشت شش ‌ماه از تأسيس محقق شد. حزب توده به اصلاحات اجتماعي مد نظر سوسياليسم باور داشت. حزب که در ابتدا از بيان صريح مرام خود طفره مي‌رفت، بعد از سال1329 در اساس‌نامه خود را سازمان سياسي طبقه کارگر و جهان‌بيني آن را مارکسيسم-لنينيسم دانست.
روند پيشرفت حزب اما پس از سوءقصد نافرجام به شاه در سال1327 پايان يافت و حزب مجبور شد به صورت زيرزميني و مخفيانه به حيات خود ادامه دهد. به قدرت‌رسيدن مصدق و گسترش فضاي باز سياسي، آزادي عمل حزب را بيشتر کرد. گرچه مصدق حکم ممنوعيت فعاليت و غيرقانوني‌بودن حزب را که در سال1327 وضع شده بود ملغا نکرد اما به عدم سخت‌گيري نيروي انتظامي در راستاي حفظ آزادي‌هاي مدني و قانون اساسي باور داشت. حزب توده از اين وضعيت استفاده کرد و روند روبه‌رشد قدرت‌گرفتن آن در سال1332 نيز ادامه يافت و در پايان حکومت مصدق علي‌رغم سخت‌گيري‌هاي پليس کارآمدترين سازمان سياسي کشور بود. اما در جريان مبارزات جبهه ملي در سال‌هاي 30 تا 32 رودرروي آن قرار گرفت زيرا گروهي از اعضاي حزب، مصدق را وابسته به امپرياليسم آمريکا مي‌دانستند. بدگماني ميان حزب توده و جبهه ملي باعث تسهيل سقوط مصدق شد اما کودتا حزب توده را نيز به گرداب خود کشاند. حزب پس از کودتا و در سال‌هاي32 تا 37 متلاشي شد و رهبران آن به‌شدت مجازات شدند. برخي از ايشان محکوم و عده‌اي از افسران توده‌اي اعدام شدند، عده‌اي فرار کردند و عده‌اي به همکاري با ساواک مشغول شدند. در نتيجه، حزب هرگونه تأثيري بر جامعه را از دست داد. کادر رهبري حزب پس از دستگيري به وابستگي خود به بيگانه اعتراف کردند و در نتيجه اعتباري براي حزب باقي نمانده، اعضا و هواداران از آن کاملا نااميد شدند. بقاياي حزب توده اما در خارج از کشور گرفتار بحران عميقي شد که تا چهار سال بعد از کودتا ادامه داشت. بالاخره مقامات شوروي که به احياي سازمان وابسته به خود در ايران نياز داشتند، تصميم به سازماندهي بقاياي آن در خارج از کشور گرفتند و پس از آن گردهمايي‌هاي حزب در خارج از کشور برگزار مي‌شد. حزب توده که با حمايت مادي و معنوي در دوران اشغال ايران تأسيس شده بود، حزبي کاملا وابسته و زير سلطه شوروي بود. عملکرد حزب در جريان اعطاي امتياز نفت شمال به شوروي، کارشکني‌ها در مقابل دولت مصدق و کمک غيرمستقيم به شکست وي با سکوت در مقابل کودتاي 28مرداد سال32 علي‌رغم برخورداري از سازمان نظامي هزار نفري، از جمله مواضع و فعاليت‌هاي حزب توده در دهه‌هاي 20و30 شمسي است. فعاليت‌هاي سياسي حزب در دهه40 -مقارن با آغاز نهضت اسلامي- به صدور بيانيه و پخش برنامه‌هاي راديويي از خارج از کشور محدود مي‌شد.
‌موضع حزب در قبال قيام 15خرداد
در برهه‌اي که اعتراضات مردم و روحانيون، به قيام 15خرداد منجر شد، سازمان حزب توده زير نظارت کامل ساواک قرار داشت. حزب مدت‌ها قبل از آن از صحنه مبارزه با رژيم شاه کنار رفت، تشکيلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و درگير اختلافات دروني بود. سياست حزب در قبال شاه تابعي از مواضع مسکو يعني حفظ روابط با رژيم شاه براي از دست‌ندادن موقعيت‌هاي اقتصادي در ايران بود؛ از اين‌رو هنگامي که در جريان قيام 15خرداد، شوروي رويه‌اي مخالف نهضت اسلامي و در حمايت از شاه در پيش گرفت و اين قيام را تظاهرات ضد دولتي محافل ارتجاعي عليه جريان اصلاحات دانست، حزب نيز اين حرکت را با عنوان «حرکت فئودال‌ها و روحانيون مرتجع و مخالف اصلاحات» محکوم کرد و حتي ‌‌از ابراز همدردي با شهيدان قيام 15خرداد نيز سر باز زد.
‌طفره از امضا
سند شماره1: اداره يکم عمليات بخش 311- تاريخ: 16/3 /42- موضوع: اقدامات افراد حزب منحله توده: اخيرا افراد حزب توده که بين کارگران شرکت واحد اتوبوس‌راني مي‌‌باشند، براي تهيه طومار به منظور تنفر از واقعه 15خردادماه42 و تجاوز اخلالگران به باجه‌هاي شرکت و آتش‌زدن چند دستگاه اتوبوس شرکت به نخست‌وزيري و پيشگاه شاهنشاه شروع به فعاليت نموده‌اند که کارگران از اظهارنظر و امضاء طومار فوق خودداري نمايند و به افراد خود اعلام نموده‌اند هرگاه مبادرت به امضا نمايند، در صورت تغيير حکومت مدرک زنده‌اي به دست حزب داده شده است و سعي نمايند حتي‌الامکان از امضاء طفره بروند و خودداري نمايند/ نظريه: به مأمور دستور داده شده که افرادي که چنين تصميمي دارند شناخته و معرفي نمايند/ در پرونده تظاهرات 15 خرداد بايگاني شود (شهابي)/ گيرندگان: بايگاني اداره سوم.
‌حمايت گروهي از افراد حزب توده از قيام 15خرداد
سند شماره2- شماره: 1085د- الف بخش 311- تاريخ 18/3/42- موضوع: افکار عمومي (حزب توده): پس از وقايع روز 15/3/42 مأمورين ويژه با افراد جديد و قديم حزب توده تماس گرفته و درباره پيش‌آمد روز مزبور مباحثه نموده‌اند. افراد فعال فعلي معتقدند زدوخورد و شلوغي روز فوق بسيار خوب بوده و به‌خصوص که نهضت ضد دولتي و شاه را در بر داشته است و اينکه اخلالگران وسايل عمومي از قبيل تلفن، صندوق‌هاي پستي، گيشه‌هاي تلفن و اتوبوسراني را خراب کرده‌اند، ابراز تنفر مي‌نمايند. عده‌اي ديگر از افراد فوق براي جلب نظر روحانيون اظهار مي‌دارند جانشين شمر و يزيد و معاويه که شاه باشد معلوم شد. اينکه دولت دستور تيراندازي داده ابراز تنفر مي‌نمايند و بدگويي مي‌کنند. درباره اينکه دولت شوروي و خبرگزاري تاس با اصلاحات موافق و راديو پيک ايران نظر مخالف دارند، اظهار مي‌دارند اعضاي حزب[به] اين کار توجه نداشته و معتقدند هر تظاهري که مخالف دولت شاه باشد با آن موافقند. طبقه کارگران متمايل و فعال حزب معتقدند دستگيري [آيت‌الله]خميني توسط دولت کار خوبي نبوده و نتيجه نخواهند گرفت و کاري هم از پيش نخواهند برد و اين کارها براي آزمايش صورت نگرفته است و مردم از دربار راضي نيستند و دستگاه قابل دوام نيست و براي اثبات ادعاي خود دست به شايعه‌سازي زده‌اند. (بين افسران ارتش اختلاف افتاده. چند نفر از افسران کشته شده‌اند) همين دسته اظهار مي‌دارند نهضت ضد شاه زياد شده و ديگر مردم فريب نخواهند خورد و مدعي‌اند دعوت دربار در روز تاسوعا و عاشورا در کاخ گلستان زياد مورد استقبال مردم قرار نگرفت و وعاظ اسمي از شاه نبردند. فقط يک نفر که گروهبان بود براي شاه دعا کرد/ نظريه: به مأمورين دستور داده شده که خط‌مشي افراد را در اين جريانات و بعدها تعيين و گزارش نمايند/ بهره‌برداري شد. در پرونده تظاهرات 15 خرداد بايگاني شود. (شهابي)/ گيرندگان: بايگاني. اداره سوم کل سوم.
‌مخالفت اعضاي حزب توده با تظاهرات کنندگان
سند شماره3: شماره: 1117- دايره1 بخش311- تاريخ: 20/3/42- موضوع: نظريات افراد حزب منحله توده راجع به تظاهرات اخير/ در تظاهرات چندروز اخير برخلاف هميشه که افراد حزب منحله توده از آب گل‌آلود ماهي مي‌گيرند، هيچ گونه عکس‌العملي نشان ندادند و نه تنها با متظاهرين همگامي نداشتند، بلکه در بحث‌هايي که هم با مردم در مورد تظاهرکنندگان داشتند، آنان را ‌ طرفدار مالکين بزرگ مي‌خواندند و حتي بعضي‌ها آماده بودند که اگر چنانچه متظاهرين پيشرفت و موفقيت حاصل نمايند، بر عليه آنان وارد ميدان شوند و البته بودند کساني از قبيل علي اميد و احمد اسکوب که بي‌ميل نبودند وارد جريان شده و به اصطلاح خودشان در رأس متظاهرين قرار گرفته و تظاهرات را به نفع شعارهاي خود ادامه داده و مسير و شعار آن را عوض نمايند که البته اينها هم مرد عمل نبودند و بلکه آرزويي بود که هيچ وقت به مرحله عمل نمي‌رسيد و بعضي‌ها از قبيل عبيدي حتي از طرفداري نسبي راديو پيک ايران نيز ناراحت بودند و مي‌گفتند اينها واقع‌بين نيستند و از دور دستي به آتش داشتند و از طرز فکر مردم هيچ‌گونه اطلاعي ندارند. پرونده تظاهرات اخير ضميمه شود/ کامياب 21 /3/42 تعداد نسخه: يک نسخه- گيرندگان: اداره دوم کل سوم.
‌چپ و راست‌زدن‌هاي حزب توده
مهم‌ترين نکته‌اي که از بررسي برخي اسناد مرتبط با موضع افراد وابسته به حزب توده در قبال قيام 15خرداد دريافت مي‌شود، عدم يکدستي و هم‌رأيي ايشان نسبت به اين جريان است. موافقان به صرف ضد رژيم‌بودن تظاهرات و مطابق اين تمثيل که دشمنِ دشمن ما دوست ماست از آن حمايت کردند. اينان حمايت از اين قيام را تا جايي پيش بردند که علي‌رغم برخورداري از ايدئولوژي غيرمذهبي حزب، خود را در زمره حاميان روحانيون و امام خميني وارد و گفتماني مذهبي را وارد واکنش‌هاي خود کردند. ناگفته پيداست که اين قبيل حمايت‌ها تا جايي که منافع حزب اقتضا مي‌کرد و براي کسب اعتبار نزد افکار عمومي و روحانيت صورت مي‌گرفت و مطلق نبود. موافقان، اين قيام را نهضت ضد شاه ديگري مي‌دانستند که بايد به جهت اشتراک هدف از آن حمايت شود بدون آنکه نسبت به زمينه‌هاي آن حساسيتي داشته باشند. مخالفان که تابع منويات شوروي و برخي رهبران خود بودند، کاملا از اين جريان کناره‌گيري کردند. اينان حتي آمادگي مقابله و مواجهه رودررو با تظاهرکنندگان يا رخنه در صفوف ايشان براي تغيير جهت اعتراضات به نفع خود را نيز داشتند که ظاهرا عملي نکردند. در نهايت، درگيري‌هاي درون‌حزبي و اختلافات در سطح رهبران حزب در خارج از کشور و ازدست‌رفتن اعتبار حزب در داخل، مانع از آن شد که هواداران حزب توده در اين برهه نسبت به نهضت نوپاي اسلامي و قيام 15خرداد موضعي مشخص، يکپارچه و تثبيت‌شده داشته باشند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها