|

همزیستی با یک بیماری تهدیدکننده

عبدالرضا ناصرمقدسی- متخصص مغز و اعصاب

چند روز اولی که چین درگیر بیماری کووید-19 شد، به‌عنوان یک پزشک چندان احساس خطر نمی‌کردم. در آن گوشه دنیا یک بیماری عفونی آمده بود و فکر می‌کردم مثل بسیاری دیگر از بیماری‌های عفونی کنترل خواهد شد. بعد از چند روز خبر رسید که سروکله این ویروس در ایران نیز پیدا شده است. برادر یکی از همکاران ما در قم به دلیل ابتلا به همین بیماری فوت می‌کند. بعد از اینکه اولین بیمار گزارش شد، به‌سرعت از جاهای دیگر کشور نیز گزارش‌های متعددی از ابتلا آمد و ناگهان و با سرعتی باورنکردنی متوجه شدیم که با خطری بزرگ روبه‌رو هستیم؛ با چیزی که اصلا اطلاعی از آن نداشتیم. اما این اطلاعات و درک نامتناسب از شرایط هر روز ادامه یافت. با خودمان گفتیم که کووید-19 چند ماهی هست و بعد می‌رود، اما نرفت. گفتیم با گرم‌شدن هوا امکان دارد که مثل خیلی دیگر از ویروس‌های دیگر میزان ابتلا کاهش یابد. ناگهان در اوج گرما در خوزستان با آمار افزایش‌یابنده بیماری روبه‌رو شدیم. گفتیم با همین قرنطینه نصف‌ونیمه و فاصله‌گذاری هوشمند و... از بین می‌رود. از بین نرفت. واکسنش هم ساخته نشد. بعد هم فهمیدیم اگر واکسنش هم ساخته شود، تا همه نزنند مصونیت ایجاد نمی‌شود. خلاصه حالا به جایی رسیده‌ایم که بنا بر گفته سازمان بهداشت جهانی، ممکن است ویروس کرونا برای همیشه با ما باشد و ما باید با آن همزیستی کرده و نحوه زندگی با آن را بیاموزیم. اما این همزیستی اصلا همزیستی‌ای عادی نیست. نوع بشر از میلیون‌ها سال قبل زمانی که سرده هومو به‌ وجود آمد، با دشمنان خود همزیستی داشته است. یک انسان می‌توانست طعمه درندگان باشد. پس باید یاد می‌گرفت که چگونه در فضای مخاطره‌آمیز آن روزگار زندگی کند. یکی از مهم‌ترین راه‌حل‌ها برای مقابله با این خطرات، زندگی اجتماعی بود و چه‌بسا مخاطراتی که در طبیعت انسان را تهدید می‌كرد در تکامل اجتماعی او دخیل بوده، اما حالا به نظر می‌‌رسد که همه‌چیز تغییر کرده است. ما در حالی باید به همزیستی با ویروس کرونا عادت کنیم که هرگونه زندگی اجتماعی عملا تهدیدی برای ما محسوب می‌شود. همین روزها می‌توانیم نگرانی خیلی‌ها را از وضعیتی که در جامعه مشاهده می‌کنیم احساس کنیم. وقتی بیرون می‌رویم و می‌بینیم که هیچ‌کس نکات بهداشتی را رعایت نمی‌کند، تنها چیزی که به ذهنمان می‌رسد خطری است که هر روز از جانب یک دشمن بسیار کوچک نامرئی ما را تهدید می‌کند. این همزیستی به نظر می‌رسد با تمام همزیستی‌های دیگر تفاوت دارد. هرازچندگاهی اوج می‌گیرد و در این اوج‌گیری قربانیانی خواهد داشت و اگر شانس بیاوریم و واکسن آن تهیه شود یا دارویي برای مقابله با آن ساخته شود و اگر این واکسن و دارو در اختیار همه قرار بگیرد، در آن صورت صرفا از این آمار کاسته خواهد شد. این در حالی است که همین روزها صحبت از بودجه بسیار بالایی می‌شود که هر دولت باید برای تولید واکسن احتمالی بپردازد. حتی در صورت آمدن واکسن و دارو نیز اقتصادها تحت فشار مضاعف قرار خواهند گرفت و این‌همه به این شرط است که عدالت توزیع، رعایت شده و دارو و تکنیک آن در دسترس همه قرار گیرد. اما این همزیستی تهدیدکننده کاملا نیز تهدیدکننده نیست. گفتیم که زندگی اجتماعی می‌تواند در شرایط فعلی مخاطره‌آمیز باشد، ولی انسان‌ها در این هجمه می‌توانند به درجه‌ای بالاتر از زندگی اجتماعی برسند؛ به یک همبستگی و همدلی اجتماعی. چیزی که به‌عنوان یکی از خصوصیات انسان هیچ‌گاه در عرصه تکامل نهادینه نشده و حالا همین طبیعت فرصتی برای این تعالی در اختیار ما قرار داده است. متأسفانه چشم‌اندازی از این تعالی دیده نمی‌شود. همه در لاک خود خزیده‌اند و دولتمردان بزرگ به‌جای دیدن مشکل در ابعاد جهانی و تبدیل به فرصتی برای بهترشدن گونه انسان صرفا به فکر حفظ خود و جامعه خود هستند. انگار به‌جای پیشرفت به‌سوی همبستگی اجتماعی، یک عقب‌گرد تاریخی کرده‌ایم و به دوران قبیله‌نشینی بازگشته‌ایم. هر کس حافظ قبیله خود است. کسی دلش برای دیگری نمی‌سوزد. امیدوارم بشریت به خودش بیاید و به تکاملی بالاتر برسد. فقط در این صورت است که می‌توانیم از این بحران و بحران‌های بعدی عبور کنیم.

چند روز اولی که چین درگیر بیماری کووید-19 شد، به‌عنوان یک پزشک چندان احساس خطر نمی‌کردم. در آن گوشه دنیا یک بیماری عفونی آمده بود و فکر می‌کردم مثل بسیاری دیگر از بیماری‌های عفونی کنترل خواهد شد. بعد از چند روز خبر رسید که سروکله این ویروس در ایران نیز پیدا شده است. برادر یکی از همکاران ما در قم به دلیل ابتلا به همین بیماری فوت می‌کند. بعد از اینکه اولین بیمار گزارش شد، به‌سرعت از جاهای دیگر کشور نیز گزارش‌های متعددی از ابتلا آمد و ناگهان و با سرعتی باورنکردنی متوجه شدیم که با خطری بزرگ روبه‌رو هستیم؛ با چیزی که اصلا اطلاعی از آن نداشتیم. اما این اطلاعات و درک نامتناسب از شرایط هر روز ادامه یافت. با خودمان گفتیم که کووید-19 چند ماهی هست و بعد می‌رود، اما نرفت. گفتیم با گرم‌شدن هوا امکان دارد که مثل خیلی دیگر از ویروس‌های دیگر میزان ابتلا کاهش یابد. ناگهان در اوج گرما در خوزستان با آمار افزایش‌یابنده بیماری روبه‌رو شدیم. گفتیم با همین قرنطینه نصف‌ونیمه و فاصله‌گذاری هوشمند و... از بین می‌رود. از بین نرفت. واکسنش هم ساخته نشد. بعد هم فهمیدیم اگر واکسنش هم ساخته شود، تا همه نزنند مصونیت ایجاد نمی‌شود. خلاصه حالا به جایی رسیده‌ایم که بنا بر گفته سازمان بهداشت جهانی، ممکن است ویروس کرونا برای همیشه با ما باشد و ما باید با آن همزیستی کرده و نحوه زندگی با آن را بیاموزیم. اما این همزیستی اصلا همزیستی‌ای عادی نیست. نوع بشر از میلیون‌ها سال قبل زمانی که سرده هومو به‌ وجود آمد، با دشمنان خود همزیستی داشته است. یک انسان می‌توانست طعمه درندگان باشد. پس باید یاد می‌گرفت که چگونه در فضای مخاطره‌آمیز آن روزگار زندگی کند. یکی از مهم‌ترین راه‌حل‌ها برای مقابله با این خطرات، زندگی اجتماعی بود و چه‌بسا مخاطراتی که در طبیعت انسان را تهدید می‌كرد در تکامل اجتماعی او دخیل بوده، اما حالا به نظر می‌‌رسد که همه‌چیز تغییر کرده است. ما در حالی باید به همزیستی با ویروس کرونا عادت کنیم که هرگونه زندگی اجتماعی عملا تهدیدی برای ما محسوب می‌شود. همین روزها می‌توانیم نگرانی خیلی‌ها را از وضعیتی که در جامعه مشاهده می‌کنیم احساس کنیم. وقتی بیرون می‌رویم و می‌بینیم که هیچ‌کس نکات بهداشتی را رعایت نمی‌کند، تنها چیزی که به ذهنمان می‌رسد خطری است که هر روز از جانب یک دشمن بسیار کوچک نامرئی ما را تهدید می‌کند. این همزیستی به نظر می‌رسد با تمام همزیستی‌های دیگر تفاوت دارد. هرازچندگاهی اوج می‌گیرد و در این اوج‌گیری قربانیانی خواهد داشت و اگر شانس بیاوریم و واکسن آن تهیه شود یا دارویي برای مقابله با آن ساخته شود و اگر این واکسن و دارو در اختیار همه قرار بگیرد، در آن صورت صرفا از این آمار کاسته خواهد شد. این در حالی است که همین روزها صحبت از بودجه بسیار بالایی می‌شود که هر دولت باید برای تولید واکسن احتمالی بپردازد. حتی در صورت آمدن واکسن و دارو نیز اقتصادها تحت فشار مضاعف قرار خواهند گرفت و این‌همه به این شرط است که عدالت توزیع، رعایت شده و دارو و تکنیک آن در دسترس همه قرار گیرد. اما این همزیستی تهدیدکننده کاملا نیز تهدیدکننده نیست. گفتیم که زندگی اجتماعی می‌تواند در شرایط فعلی مخاطره‌آمیز باشد، ولی انسان‌ها در این هجمه می‌توانند به درجه‌ای بالاتر از زندگی اجتماعی برسند؛ به یک همبستگی و همدلی اجتماعی. چیزی که به‌عنوان یکی از خصوصیات انسان هیچ‌گاه در عرصه تکامل نهادینه نشده و حالا همین طبیعت فرصتی برای این تعالی در اختیار ما قرار داده است. متأسفانه چشم‌اندازی از این تعالی دیده نمی‌شود. همه در لاک خود خزیده‌اند و دولتمردان بزرگ به‌جای دیدن مشکل در ابعاد جهانی و تبدیل به فرصتی برای بهترشدن گونه انسان صرفا به فکر حفظ خود و جامعه خود هستند. انگار به‌جای پیشرفت به‌سوی همبستگی اجتماعی، یک عقب‌گرد تاریخی کرده‌ایم و به دوران قبیله‌نشینی بازگشته‌ایم. هر کس حافظ قبیله خود است. کسی دلش برای دیگری نمی‌سوزد. امیدوارم بشریت به خودش بیاید و به تکاملی بالاتر برسد. فقط در این صورت است که می‌توانیم از این بحران و بحران‌های بعدی عبور کنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها