|

دیدار با هاملت اتللو و دیگران

شرق: انتشار مجموعه‌ داستانی تازه از اصغر عبداللهی، نویسنده نام‌آشنای گزیده‌کار، برای ادبیات داستانی ما اتفاق درخور توجهی است. «هاملت در نم‌نم باران» عنوان مجموعه داستان اخیر این نویسنده آبادانی است که سال‌هاست از او داستانی منتشر نشده جز تک‌و‌توک داستان‌های خواندنی که از او در مجلات ادبی درآمده. البته عبداللهی در این سال‌ها مشغول نوشتن فیلم‌نامه‌هایی بوده که برخی از آنها مورد اقبال مخاطبان سینما و منتقدان نیز قرار گرفته است. اصغر عبداللهی پیش از «هاملت در نم‌نم باران»، مجموعه داستان‌های دیگری به این قرار منتشر کرده است: «در پشت آن مه» که در میانه دهه 60 یعنی سال 1364 منتشر شد و خبر از نویسنده‌ای می‌داد که صاحب سبک و نگاه و جهان داستانی خاص خود است. چند سال بعد در آستانه دهه 70، سال 1369 بود که عبداللهی هفت داستان تازه را در قالب مجموعه داستانی با عنوان «سایبانی از حصیر» به چاپ سپرد و در سال 1385 نیز داستان «آبی‌های غمناک بارُن» را در قالب کتاب کوچک نشر نیلا منتشر کرد که این داستان در مجموعه اخیر او نیز آمده است. «هاملت در نم‌نم باران» چهار داستان دارد: «هاملت در نم‌نم باران»، «آبی‌های غمناک باران»، «پیراهن گمشده هدا گابلر» و «این‌جاست آن که اتللو بود». این چهار داستان در عین حال که به لحاظ نوع روایت و لحن و شخصیت‌ها و موضوع داستان متفاوت‌ و مستقل‌اند، وجه مشترکی دارند که آنها را در کنار هم در یک مجموعه داستان نشانده است. هریک از این چهار داستان کوتاه به نحوی با یکی از شخصیت‌های مطرح تاریخ تئاتر نسبت دارند که از آن جمله می‌توان به هاملت و هدا گابلر و اتللو اشاره کرد که در عنوان داستان‌ها نیز آمده است. عبداللهی در این داستان‌ها علاوه بر ساخت شخصیت‌های جالب توجه، به تاریخ نیز نقب می‌زند و همین روایت‌های تاریخی و پیش‌کشیدن شخصیت‌های مشهور تئاتر جهان در کنار زبان شسته‌رفته داستان‌ها، جذابیت بسیاری به آنها بخشیده است. تاریخ و تئاتر در داستان‌ها نقش پررنگ و برجسته‌ای دارند. شخصیت‌های داستان یا بازیگر تئاترند یا به نوعی درگیر نمایش‌اند و با شخصیت‌های مهم تاریخ تئاتر نوعی مواجهه خلاق دارند، به این معنا که سعی دارند آن شخصیت‌ها را در نسبت با وضعیت خود درک می‌کنند. تاریخ نیز حضور منحصربه‌فردی در داستان دارد. هیچ خبری از انباشت روزشمارانه وقایع مهم تاریخی در داستان‌ها نیست و نویسنده تنها از طریق فضاسازی و مفاهیم است که بر برهه‌ای از تاریخ نور می‌تاباند. در برخی از بخش‌های داستان نیز ما از زبان راوی یا شخصیت‌های داستان جملاتی را می‌خوانیم که به نوعی می‌توان آنها را مانیفست به شمار آورد و جالب آنکه بیشتر این تأملات در ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد. برای نمونه در داستان اول کتاب جملاتی با تِم فلسفی هست درباره درام: «در سر جوان متشخص گذشت درام آینه‌‌ی جوامع بشری است. برملاکننده‌ی نیات درونی انسان‌ها. درام از طریق طرح حقایق قصد دارد موجب پالایش روح و روان بشر گشته و او را در این دنیای پُر خوف و هول، هم‌دم و مونس گردد. طبیعی است هر درام طرز مخصوصی در بیان احوالات آدمی دارد؛ تراژدی، کمدی، هزل، مطایبه، اُپرت و غیره و غیره. کلمات از چشمان خیره‌مانده‌ی جوان متشخص، عاری از صدا، بیرون می‌زد و التهاب درون او را برای حاضران برملا می‌کرد».

شرق: انتشار مجموعه‌ داستانی تازه از اصغر عبداللهی، نویسنده نام‌آشنای گزیده‌کار، برای ادبیات داستانی ما اتفاق درخور توجهی است. «هاملت در نم‌نم باران» عنوان مجموعه داستان اخیر این نویسنده آبادانی است که سال‌هاست از او داستانی منتشر نشده جز تک‌و‌توک داستان‌های خواندنی که از او در مجلات ادبی درآمده. البته عبداللهی در این سال‌ها مشغول نوشتن فیلم‌نامه‌هایی بوده که برخی از آنها مورد اقبال مخاطبان سینما و منتقدان نیز قرار گرفته است. اصغر عبداللهی پیش از «هاملت در نم‌نم باران»، مجموعه داستان‌های دیگری به این قرار منتشر کرده است: «در پشت آن مه» که در میانه دهه 60 یعنی سال 1364 منتشر شد و خبر از نویسنده‌ای می‌داد که صاحب سبک و نگاه و جهان داستانی خاص خود است. چند سال بعد در آستانه دهه 70، سال 1369 بود که عبداللهی هفت داستان تازه را در قالب مجموعه داستانی با عنوان «سایبانی از حصیر» به چاپ سپرد و در سال 1385 نیز داستان «آبی‌های غمناک بارُن» را در قالب کتاب کوچک نشر نیلا منتشر کرد که این داستان در مجموعه اخیر او نیز آمده است. «هاملت در نم‌نم باران» چهار داستان دارد: «هاملت در نم‌نم باران»، «آبی‌های غمناک باران»، «پیراهن گمشده هدا گابلر» و «این‌جاست آن که اتللو بود». این چهار داستان در عین حال که به لحاظ نوع روایت و لحن و شخصیت‌ها و موضوع داستان متفاوت‌ و مستقل‌اند، وجه مشترکی دارند که آنها را در کنار هم در یک مجموعه داستان نشانده است. هریک از این چهار داستان کوتاه به نحوی با یکی از شخصیت‌های مطرح تاریخ تئاتر نسبت دارند که از آن جمله می‌توان به هاملت و هدا گابلر و اتللو اشاره کرد که در عنوان داستان‌ها نیز آمده است. عبداللهی در این داستان‌ها علاوه بر ساخت شخصیت‌های جالب توجه، به تاریخ نیز نقب می‌زند و همین روایت‌های تاریخی و پیش‌کشیدن شخصیت‌های مشهور تئاتر جهان در کنار زبان شسته‌رفته داستان‌ها، جذابیت بسیاری به آنها بخشیده است. تاریخ و تئاتر در داستان‌ها نقش پررنگ و برجسته‌ای دارند. شخصیت‌های داستان یا بازیگر تئاترند یا به نوعی درگیر نمایش‌اند و با شخصیت‌های مهم تاریخ تئاتر نوعی مواجهه خلاق دارند، به این معنا که سعی دارند آن شخصیت‌ها را در نسبت با وضعیت خود درک می‌کنند. تاریخ نیز حضور منحصربه‌فردی در داستان دارد. هیچ خبری از انباشت روزشمارانه وقایع مهم تاریخی در داستان‌ها نیست و نویسنده تنها از طریق فضاسازی و مفاهیم است که بر برهه‌ای از تاریخ نور می‌تاباند. در برخی از بخش‌های داستان نیز ما از زبان راوی یا شخصیت‌های داستان جملاتی را می‌خوانیم که به نوعی می‌توان آنها را مانیفست به شمار آورد و جالب آنکه بیشتر این تأملات در ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد. برای نمونه در داستان اول کتاب جملاتی با تِم فلسفی هست درباره درام: «در سر جوان متشخص گذشت درام آینه‌‌ی جوامع بشری است. برملاکننده‌ی نیات درونی انسان‌ها. درام از طریق طرح حقایق قصد دارد موجب پالایش روح و روان بشر گشته و او را در این دنیای پُر خوف و هول، هم‌دم و مونس گردد. طبیعی است هر درام طرز مخصوصی در بیان احوالات آدمی دارد؛ تراژدی، کمدی، هزل، مطایبه، اُپرت و غیره و غیره. کلمات از چشمان خیره‌مانده‌ی جوان متشخص، عاری از صدا، بیرون می‌زد و التهاب درون او را برای حاضران برملا می‌کرد».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها